در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 177

متن درس





جلسات دورهمی: بازاندیشی در مفاهیم علم دینی و هویت انسانی

جلسات دورهمی: بازاندیشی در مفاهیم علم دینی و هویت انسانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۷۷)

دیباچه

این نوشتار، بازنویسی و تدوینی است از درس‌گفتارهای ارائه‌شده در تاریخ ۹ / ۶ / ۱۳۹۱، که با هدف بررسی عمیق و روشمند مسائل فلسفی، فقهی، عرفانی و اجتماعی تنظیم گردیده است. محور این گفتار، بازاندیشی در مفاهیم بنیادین علم دینی، هویت انسانی و چالش‌های معرفت‌شناختی در جهان مدرن است. این متن، با نگاهی نقادانه و در عین حال سازنده، به تحلیل مفاهیمی چون اعلمیت، نجاست، عرفان و نقش صنعت در پیشرفت علم می‌پردازد و با استناد به آیات قرآن کریم و تحلیل‌های عقلانی، راهکارهایی برای بازسازی علوم دینی در مواجهه با نیازهای معاصر ارائه می‌دهد. ساختار این نوشتار، چونان بنایی استوار، بر پایه حفظ تمامی جزئیات گفتار اصلی و افزودن توضیحات تکمیلی بنا شده تا معارف والای دینی را در قالبی روشن و منطقی بازتاب دهد.

بخش یکم: هویت و جایگاه علم دینی در جهان معاصر

آغاز گفت‌وگو با دعا و صمیمیت

گفتار با درود و دعای خیر آغاز می‌گردد، سنتی اسلامی که فضایی معنوی و صمیمی برای تبادل دانش فراهم می‌آورد. این آغاز، چونان نسیمی که دل‌ها را به سوی همدلی رهنمون می‌شود، پیوند عاطفی و فکری میان استاد و شاگرد را تقویت می‌کند. این سنت، ریشه در فرهنگ اسلامی دارد که احترام به مخاطب و ایجاد فضایی معنوی را پیش‌نیاز گفت‌وگوی علمی می‌داند.

درنگ: آغاز گفت‌وگو با دعا و احوال‌پرسی، چونان کلیدی است که درهای معرفت و همدلی را می‌گشاید و فضایی معنوی برای تبادل دانش فراهم می‌سازد.

پیوند علمی میان استاد و شاگرد

شاگرد از آشنایی خود از طریق یکی از عالمان دینی سخن می‌گوید و از مطالعه رساله استاد فرزانه ابراز خرسندی می‌کند. این پیوند، چونان حلقه‌ای است که زنجیره انتقال دانش را در سنت حوزوی استوار می‌سازد. مطالعه رساله، نشانه اهتمام شاگرد به منابع علمی معتبر است که در سنت حوزوی، به‌عنوان ستون‌های معرفت‌شناختی شناخته می‌شوند.

بخش دوم: نقد و بازاندیشی در مفهوم اعلمیت

چالش‌های فلسفی اعلمیت

مفهوم اعلمیت، که در فقه شیعه به برتری علمی یک عالم در استنباط احکام شرعی اشاره دارد، از منظر فلسفی با چالش‌های معرفت‌شناختی مواجه است. شاگرد استدلال می‌کند که اثبات اعلمیت یک عالم، به دلیل فقدان معیارهای عینی و قابل‌سنجش، دشوار است. استاد فرزانه نیز این دیدگاه را تأیید کرده و تأکید می‌ورزد که ادعای اعلمیت مطلق در تمامی حوزه‌ها برای یک فرد غیرمعصوم، چونان بنایی است که بر پایه‌های سست معرفتی بنا شده و با واقعیت‌های علمی سازگار نیست.

درنگ: اعلمیت، چونان قله‌ای است که صعود به آن نیازمند معیارهای عینی و دقیق است؛ ادعای برتری مطلق در تمامی علوم، با پیچیدگی‌های معرفت‌شناختی ناسازگار است.

مقایسه با علوم تجربی

استاد با آوردن مثال‌هایی از علوم تجربی، مانند برتری در ورزش یا انتخاب زیباترین فرد در یک رقابت، نشان می‌دهد که در این حوزه‌ها، معیارهای عینی برای سنجش برتری وجود دارد. اما در علوم دینی، به دلیل ماهیت معرفت‌شناختی پیچیده، چنین معیارهایی مبهم است. این مقایسه، چونان آینه‌ای است که تفاوت میان علوم تجربی و دینی را در سنجش برتری آشکار می‌سازد.

نقد تقلید در علم دینی

تقلید در علم دینی، چونان زنجیری است که نوآوری و پویایی را در بند می‌کشد. استاد تأکید می‌ورزد که تقلید، مانع از بازنگری احکام و پاسخ‌گویی به نیازهای مدرن شده است. اجتهاد پویا، که چونان جویباری زلال به سوی حقیقت جاری است، می‌تواند این مانع را برطرف سازد و علم دینی را با نیازهای زمانه همگام کند.

درنگ: تقلید در علم دینی، چونان سدی است که جریان نوآوری را متوقف می‌سازد؛ اجتهاد پویا، راه رهایی از این بند و رسیدن به حقیقت است.

بخش سوم: بازنگری در مفهوم نجاست

نقد نجاست کافر از منظر اجتماعی و انسانی

شاگرد با نگاهی نقادانه، مفهوم نجاست کافر را از منظر اجتماعی و انسانی بررسی می‌کند و استدلال می‌ورزد که قضاوت درباره نجاست، بدون توجه به شرایط محیطی و اجتماعی، چونان حکمی است که در خلأ صادر شده و از عدالت دور است. این دیدگاه، ضرورت بازنگری در مفاهیم فقهی را با توجه به بسترهای اجتماعی و فرهنگی برجسته می‌سازد.

تمایز نجاست اعتباری و حقیقی

استاد نجاست را به دو نوع اعتباری و حقیقی تقسیم می‌کند. نجاست اعتباری، چونان ابزاری برای تنظیم روابط اجتماعی و سیاسی، مانند بایکوت، عمل می‌کند و از نجاست حقیقی، که به آلودگی مادی اشاره دارد، متمایز است. به عنوان مثال، نجاست مؤمن پس از مرگ یا نجاست حیواناتی مانند سگ، با نجاست کافر متفاوت است. این تمایز، چونان نوری است که تاریکی‌های سوءتفاهم در فقه سنتی را روشن می‌سازد.

درنگ: نجاست، چونان مفهومی چندلایه، نیازمند تمایز میان ابعاد اعتباری و حقیقی است تا از سوءتفاهم‌های فقهی و اجتماعی جلوگیری شود.

تحلیل فلسفی و اجتماعی نجاست

استاد تأکید می‌ورزد که قضاوت درباره نجاست کافر، بدون توجه به بسترهای اجتماعی، به سوءتفاهم‌هایی منجر شده است. کافر، در لغت به معنای کسی است که حقیقتی را پنهان کرده، اما این پنهان‌سازی لزوماً به معنای آلودگی مادی نیست. این تحلیل، چونان کلیدی است که درهای فهم عمیق‌تر مفاهیم فقهی را می‌گشاید و ضرورت بازنگری در این احکام را نشان می‌دهد.

بخش چهارم: چالش‌های علم دینی در مواجهه با مدرنیته

فقدان علوم پایه در علم دینی

استاد با نقدی سازنده، به محدودیت‌های علم دینی به دلیل فقدان علوم پایه مانند ریاضیات، منطق و فلسفه اشاره می‌کند. این کمبود، چونان خاکی خشک است که مانع از رویش معرفت پویا می‌شود. علم دینی، بدون پشتوانه علوم پایه، به خیال‌پردازی نزدیک شده و از پاسخ‌گویی به نیازهای مدرن بازمانده است.

درنگ: علم دینی، چونان درختی است که برای رشد و بالندگی، به خاک حاصل‌خیز علوم پایه نیازمند است؛ بدون این پشتوانه، به خیال‌پردازی فرو می‌غلتد.

نقش صنعت در پیشرفت علم

استاد تأکید می‌ورزد که علم بدون صنعت، چونان پرنده‌ای بی‌بال است که توانایی پرواز ندارد. صنعت، با ابزارهایی چون ترازو و دستگاه‌های سنجش، علم را به واقعیت متصل می‌کند. به عنوان مثال، سنجش وزن یا ارزش‌گذاری اعمال معنوی، نیازمند ابزارهای صنعتی است که علم دینی از آن محروم مانده است. این دیدگاه، چونان پلی است که علم و عمل را به هم پیوند می‌دهد.

درنگ: صنعت، چونان محرکی است که علم را از ذهنیت محض به واقعیت عینی رهنمون می‌سازد و پیشرفت آن را تضمین می‌کند.

نقد مدرنیته و نیاز به زایش علمی جدید

مدرنیته، به‌رغم پیشرفت‌هایش، چونان بنایی کهنه شده که دیگر پاسخ‌گوی نیازهای بشر نیست. استاد جهان را در انتظار زایش علمی جدیدی می‌بیند که فراتر از فناوری‌های کنونی، مانند کامپیوتر، باشد. این تحول، چونان طلوعی است که افق‌های نوین معرفتی را روشن خواهد ساخت و علوم دینی نیز باید در این زایش مشارکت کنند.

درنگ: جهان، چونان مادری حامله، در انتظار زایش علمی جدیدی است که علوم دینی نیز باید در آن نقشی پویا ایفا کنند.

نقد خشونت در جهان اسلام

خشونت در جهان اسلام، نتیجه ناآگاهی علمی و تفاسیر نادرست از دین است. استاد تأکید می‌ورزد که اسلام واقعی، چونان جویباری از رحمت و صلح است که چهره‌ای رحمانی دارد. سوءتفاهم‌های ناشی از فقدان دانش به‌روز، چونان غباری است که این چهره نورانی را پوشانده و بازنمایی آن را دشوار ساخته است.

درنگ: اسلام، چونان آیینه‌ای زلال، چهره‌ای رحمانی دارد که خشونت‌های ناشی از ناآگاهی، آن را تیره ساخته است.

بخش پنجم: بازاندیشی در مسائل اجتماعی و اخلاقی

همجنس‌گرایی: تمایز میان بیماری و بدی

شاگرد به مسئله همجنس‌گرایی اشاره کرده و استاد توضیح می‌دهد که باید میان بیماری و بدی تمایز قائل شد. همجنس‌گرایی ممکن است ریشه‌های ژنتیکی یا روانی داشته باشد و نباید صرفاً به‌عنوان انحراف اخلاقی قضاوت شود. این دیدگاه، چونان نوری است که به سوی فهمی علمی و انسانی از این مسئله رهنمون می‌شود.

درنگ: تمایز میان بیماری و بدی، چونان کلیدی است که قضاوت‌های نادرست اخلاقی را اصلاح کرده و به سوی فهمی علمی و انسانی هدایت می‌کند.

نسبیت در صفات انسانی

استاد استدلال می‌کند که انسان‌ها صددرصد مرد یا زن نیستند و درجاتی از صفات زنانه و مردانه در هر فرد وجود دارد. این نسبیت، چونان پیوستاری است که تنوع گرایش‌های جنسیتی و انسانی را توضیح می‌دهد و ضرورت بازنگری در قضاوت‌های سنتی را برجسته می‌سازد.

بخش ششم: مسئله فدک و مالکیت شرعی

تحلیل فقهی فدک

شاگرد به مسئله فدک و آیات مرتبط با آن اشاره کرده و استاد توضیح می‌دهد که فدک، به‌عنوان فیء، تحت تصدی پیامبر (ص) بوده و ایشان حق تبدیلی داشته‌اند. فیء، اموالی است که بدون جنگ به دست آمده و تحت اختیار حاکم شرع قرار می‌گیرد. این اموال، چونان بودجه‌ای عمومی، برای مصالح امت مدیریت می‌شوند.

قرآن کریم در این باره می‌فرماید:
وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ * مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ ۚ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ
(سوره حشر، آیات ۶ و ۷).
«و آنچه خدا از [اموال‌] آنان به پیامبرش بازگرداند، [شما براى به دست آوردنش‌] نه اسبى تاختید و نه شترى، لیکن خدا رسولانش را بر هر کس که بخواهد مسلّط مى‌سازد، و خدا بر هر چیز تواناست. آنچه خدا از [اموال‌] مردم قریه‌ها به رسولش بازگرداند، از آنِ خدا و رسول و خویشاوندان او و یتیمان و بینوایان و درراه‌ماندگان است، تا میان توانگران شما دست‌به‌دست نگردد. و آنچه را رسول به شما داد آن را بگیرید، و از آنچه شما را باز داشت بازایستید، و از خدا پروا کنید که خدا سخت‌کیفر است.»

این آیات، بر توزیع عادلانه اموال فیء و نقش حاکم شرع در مدیریت آن‌ها تأکید دارند. استاد توضیح می‌دهد که پیامبر (ص) حق تبدیلی داشته و می‌توانسته این اموال را بر اساس مصالح امت مدیریت کند، مانند تبدیل شمشیر به نان برای فقرا.

درنگ: فدک، چونان امانتی در دست حاکم شرع، تحت تصدی و نه مالکیت اوست؛ حق تبدیلی، این اموال را برای مصالح امت مدیریت‌پذیر می‌سازد.

تمایز مالکیت و تصدی

استاد تأکید می‌ورزد که حاکم شرع، متصدی اموال عمومی است و نه مالک آن‌ها. این تمایز، چونان خطی روشن میان مالکیت خصوصی و تصدی عمومی، از سوءتفاهم‌های فقهی جلوگیری می‌کند. اموال فیء، مانند بودجه دولتی، برای مصالح عمومی مدیریت می‌شوند و ارث‌پذیر نیستند.

بخش هفتم: عرفان اسلامی و ساختار چهارگانه آن

ساختار عرفان اسلامی

استاد عرفان را به چهار مرحله تقسیم می‌کند: نفس، عقل، روح و عشق. این مراحل، چونان پله‌های نردبانی هستند که سالک را از شهوات نفسانی به سوی معرفت بی‌واسطه الهی رهنمون می‌سازند. نفس، چونان چرخ‌های هواپیما، پایه حرکت است؛ عقل، ابزار شناخت صفات است؛ روح، معرفت هویت را به ارمغان می‌آورد؛ و عشق، چونان اوج رهایی، سالک را به رؤیت بی‌واسطه حق متصل می‌کند.

درنگ: عرفان اسلامی، چونان نردبانی چهارپله‌ای است که از نفس به عشق می‌رسد و سالک را به رؤیت بی‌واسطه الهی رهنمون می‌سازد.

نقد عرفان سنتی

استاد عرفان سنتی، به‌ویژه عرفان محی‌الدین عربی، را به دلیل ریشه‌های کلامی آن نقد می‌کند و تأکید می‌ورزد که عرفان باید از منطق و فلسفه آغاز شود. عرفان، چونان بنایی است که باید بر پایه‌های استوار منطق و روان‌شناسی بنا گردد تا از تهافت‌های کلامی در امان ماند.

نقد مفهوم ماهیت و علم به‌عنوان صورت حاصله

استاد مفهوم سنتی «علم به‌عنوان صورت حاصله» و ماهیت در فلسفه ارسطویی را نقد کرده و آن‌ها را غیرعلمی می‌داند. علم، چونان جریانی پویا و غیرصوری، با ابزارهای ذهنی و صنعتی سنجیده می‌شود. ماهیت، چونان مفهومی اعتباری، از واقعیت وجودی جدا بوده و تنها وجود، حقیقت بنیادین است.

درنگ: علم، چونان جریانی پویا، از بند صورت‌های ذهنی رها است و با ابزارهای صنعتی به واقعیت متصل می‌شود.

بخش هشتم: جمع‌بندی و دعا

این گفتار، چونان سفری معرفتی، به بررسی چالش‌های علم دینی در جهان مدرن پرداخته و راهکارهایی برای بازسازی آن ارائه کرده است. استاد با تأکید بر ضرورت تلفیق علوم پایه با علوم دینی، نقد مفاهیمی چون اعلمیت، نجاست و عرفان سنتی، و برجسته‌سازی نقش صنعت در پیشرفت علم، افق‌های نوینی را پیش روی مخاطبان گشوده است. در پایان، دعا برای رفع مشکلات و هدایت همگان، چونان نسیمی امیدبخش، این گفتار را به پایان می‌رساند.

قرآن کریم می‌فرماید:
إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا
(سوره انسان، آیه ۳).
«ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد و خواه ناسپاس.»
این آیه، هدایت الهی را موهبتی معرفی می‌کند که تحقق آن به اراده و شکر انسان وابسته است.

با نظارت صادق خادمی