متن درس
جلسات دورهمی: تأملاتی در موسیقی و عرفان
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۰۵)
دیباچه: درآمدی بر پیوند موسیقی، عرفان و فرهنگ
گفتار پیش رو، بازتاب تأملات عمیقی است که در محفلی صمیمی و معنوی در تاریخ ۱۸/۹/۱۳۹۲، با محوریت موسیقی و تأثیرات عرفانی و فلسفی آن در بستر تحولات اجتماعی شکل گرفته است. این محفل، فرصتی برای کاوش در لایههای ژرف موسیقی ایرانی، پیوند آن با عرفان اسلامی و نقش آن در تسکین روان و ارتقای روح انسانی فراهم آورده است. متن حاضر، با نگاهی جامع و تفصیلی، به بازنویسی و تحلیل محتوای این گفتوگو پرداخته و با ساختاری منسجم، تلاش دارد تا معانی و مفاهیم مطرحشده را با زبانی روشن و وزین به مخاطبان منتقل کند. آنچه در ادامه میآید، سفری است به سوی فهم عمیقتر از موسیقی بهمثابه زبانی معنوی که با عبادت و حکمت پیوند خورده و در عین حال، بازتابدهنده چالشهای فرهنگی و اجتماعی جامعه است.
بخش نخست: شکر الهی و نگرش معنوی به هستی
شکرگزاری بهمثابه دروازه آرامش
گفتوگو با ابراز شکر الهی آغاز میشود، آنجا که استاد فرزانه قدسسره با عبارت الْحَمْدُ لِلَّهِ (همه ستایشها ویژه خداوند است) به احوالپرسی پاسخ میدهند. این شکرگزاری، نهتنها نشانهای از رضایت از وضعیت موجود است، بلکه بهمثابه دریچهای به سوی آرامش درونی و تقویت ارتباط معنوی با خالق هستی عمل میکند. شکر، در این نگاه، پلی است که انسان را از آشوبهای ظاهری زندگی به سوی آرامش باطنی رهنمون میسازد.
درنگ:
شکر الهی، بهعنوان اصلی دینی و روانشناختی، به تقویت تابآوری در برابر چالشهای زندگی و تعمیق پیوند معنوی انسان با خداوند یاری میرساند.
باور به عالم غیب و پیوند با جهان مادی
استاد به باور عالمان دینی به وجود همهچیز در عالم غیب اشاره دارند و این دیدگاه را تأیید میکنند. این نگرش، ریشه در معارف اسلامی دارد که جهان مادی را انعکاسی از عالم غیب میداند. عالم غیب، بهمثابه سرچشمهای نامرئی، منشأ تمامی پدیدههای هستی است و فهم آن، به درک عمیقتر از ارتباط میان ماده و معنا یاری میرساند. این باور، موسیقی را نیز بهعنوان جلوهای از این عالم غیب معرفی میکند که قادر است روح انسانی را به سوی حقایق متعالی سوق دهد.
درنگ:
باور به عالم غیب، موسیقی را به زبانی معنوی بدل میسازد که با فهم آن، انسان به سوی حقایق متعالی هدایت میشود.
بخش دوم: موسیقی و تأثیرات عمیق آن بر روح و روان
لذت معنوی موسیقی و تأثیر صوت
مخاطب از لذت عمیق برآمده از مباحث پیشین استاد درباره موسیقی و تأثیر صوت سخن میگوید و این موضوع را با تواضع مورد استقبال قرار میدهند. موسیقی، در این نگاه، نهتنها هنری شنیداری، بلکه ابزاری برای انتقال مفاهیم عمیق عاطفی و فکری است. صوت، بهمثابه جریانی سیال، قادر است قلب و ذهن شنونده را به سوی لایههای عمیقتر هستی رهنمون سازد و پیوندی معنوی میان گوینده و شنونده ایجاد کند.
درنگ:
موسیقی، بهمثابه زبانی عاطفی و فکری، قادر است با تأثیر بر قلب و ذهن، پیوندی معنوی میان انسانها برقرار سازد.
موسیقی بهمثابه فرصتی در دل دشواریها
مخاطب اشاره میکند که در دو دولت گذشته، با وجود فشارهای اجتماعی و اقتصادی، فرصتهایی برای مطالعه و پیگیری موسیقی فراهم آمده است. این دیدگاه، نشاندهنده توانایی انسان در تبدیل چالشها به فرصتهای رشد فکری و فرهنگی است. موسیقی، در این میان، بهمثابه پناهگاهی برای تسکین فشارهای روحی و روانی عمل کرده و فرصتی برای تعالی فردی فراهم آورده است. این تجربه، گواهی است بر قدرت هنر در بازسازی روح انسانی در برابر ناملایمات روزگار.
درنگ:
موسیقی، در بزنگاههای دشوار اجتماعی، بهمثابه پناهگاهی برای رشد فرهنگی و تسکین روان عمل میکند.
نقش درمانی موسیقی در محضر اساتید
مخاطب از تأثیر حضور در محضر استاد پاکسیرت، از شاگردان استاد شجریان، در تسکین فشارهای روانی سخن میگوید. این تجربه، بر نقش درمانی موسیقی در کاهش تنشهای روحی تأکید دارد. موسیقی، بهویژه در بستر عرفانی، بهمثابه دارویی برای روان عمل میکند که انسان را از آشوبهای درونی به سوی آرامش هدایت میکند. این نقش، بهویژه در پیوند با آموزشهای معنوی، به تقویت سلامت روانشناختی یاری میرساند.
درنگ:
موسیقی عرفانی، بهمثابه دارویی معنوی، فشارهای روانی را تسکین داده و به سلامت روانشناختی یاری میرساند.
بخش سوم: چالشهای فرهنگی و اجتماعی در مسیر موسیقی
موانع اجتماعی در آموزش موسیقی
مخاطب به پیگیری منظم کلاسهای موسیقی اشاره میکند که به دلیل شبهات فرهنگی، بهصورت پراکنده ادامه یافته است. این چالشها، نشاندهنده تأثیر محدودیتهای اجتماعی بر دسترسی به آموزشهای هنری است. با این حال، پشتکار و اشتیاق به یادگیری، این موانع را تا حدی برطرف کرده و راه را برای تداوم آموزش هموار ساخته است. این تجربه، گواهی است بر اراده انسانی در برابر محدودیتهای فرهنگی.
درنگ:
پشتکار در برابر موانع فرهنگی، راه را برای تداوم آموزش موسیقی هموار میسازد.
تمرکز بر آوازهای استاد طاهرزاده
مخاطب از پیگیری آوازهای استاد طاهرزاده سخن میگوید و علاقهمند به بهرهمندی از نقطهنظرات استاد است. آوازهای طاهرزاده، بهمثابه گنجینهای از میراث موسیقی سنتی ایران، دارای عمق عرفانی و هنری است که نیازمند مطالعهای تخصصی و دقیق است. این اشتیاق، نشاندهنده تمایل به کاوش در لایههای ژرف موسیقی ایرانی و پیوند آن با معانی عمیق عرفانی است.
درنگ:
آوازهای استاد طاهرزاده، بهمثابه گنجینهای از موسیقی سنتی، نیازمند مطالعهای عمیق و تخصصی است.
نقد سطحینگری در لذت موسیقایی
استاد به نقد سطحینگری در لذت بردن از موسیقی میپردازند و معتقدند که موسیقیدانان و شنوندگان، به دلیل عدم درک فلسفه و عرفان موسیقی، از لذت عمیق آن محروماند. موسیقی ایرانی، در دستگاههایی چون ماهور، سهگاه و دشتی، حامل معانی عمیقی است که بدون فهم فلسفی، به سطح صوت محدود میشود. این نقد، بر ضرورت توجه به محتوای معنوی موسیقی تأکید دارد.
درنگ:
عدم فهم فلسفه و عرفان موسیقی، لذت آن را به سطح صوت محدود ساخته و از ژرفای معنوی آن میکاهد.
بخش چهارم: پیوند موسیقی و عرفان
فلسفه و عرفان در دستگاههای موسیقی
استاد تأکید دارند که فهم فلسفه و عرفان موسیقی، به درک عمیقتر دستگاههایی چون حجاز، ماهور و شوشتری منجر میشود. این دستگاهها، بهمثابه زبانی زنده، با شنونده سخن میگویند و او را به سوی معانی متعالی هدایت میکنند. فهم این زبان، نیازمند دانشی است که از سطح ظاهری صوت فراتر رفته و به ژرفای معنوی موسیقی نفوذ کند.
درنگ:
فلسفه و عرفان موسیقی، دستگاهها را به زبانی زنده بدل میسازد که با روح انسان سخن میگوید.
موانع فرهنگی و انگ حرام بودن
استاد به موانع فرهنگی، مانند انگ حرام بودن موسیقی، اشاره دارند که مانع یادگیری عمیق موسیقیدانان شده است. این محدودیتها، ریشه در سوءتفاهمات فرهنگی دارد که موسیقی را از جایگاه واقعی خود محروم ساخته است. بازنگری در این رویکردها، میتواند به احیای جایگاه موسیقی بهمثابه هنری معنوی و متعالی یاری رساند.
درنگ:
موانع فرهنگی، مانند انگ حرام بودن، مانع از شکوفایی موسیقی بهمثابه هنری معنوی شده است.
فهم معنا و افزایش لذت موسیقایی
استاد با مثالی از رپخوانی به زبان خارجی، بر اهمیت فهم معنا در افزایش لذت موسیقایی تأکید دارند. همانگونه که فهم زبان، لذت شنیدن موسیقی بیگانه را دوچندان میکند، درک محتوای دستگاههای ایرانی نیز تجربه موسیقایی را غنیتر میسازد. این دیدگاه، موسیقی را به گفتوگویی معنادار میان صوت و روح بدل میکند.
درنگ:
فهم معنای موسیقی، لذت آن را از سطح صوت به تجربهای معنوی و عمیق ارتقا میدهد.
بخش پنجم: موسیقی، عبادت و پیوند معنوی
تشبیه موسیقی به شراب و نماز
استاد موسیقی را به شراب و نماز تشبیه میکنند که قادر است انسان را در حالت خلسه معنوی قرار دهد. این تشبیه، نشاندهنده ظرفیت موسیقی برای ایجاد تجربهای عرفانی است که روح را از قید ماده رها ساخته و به سوی حقیقت متعالی رهنمون میشود. موسیقی، در این نگاه، بهمثابه آیینی است که انسان را به عالم معنا پیوند میدهد.
درنگ:
موسیقی، مانند شراب و نماز، انسان را به خلسهای معنوی رهنمون میسازد که روح را متعالی میکند.
سجدههای عرفانی و موسیقی
با اشاره به سجدههای امام سجاد (ع)، استاد موسیقی را به تجربهای عرفانی تشبیه میکنند که انسان را از خود بیخود میسازد. این پیوند، نشاندهنده شباهتهای عمیق میان موسیقی و عبادت است که هر دو به تقویت ارتباط انسان با عالم معنا یاری میرسانند. سجده، بهمثابه اوج عبادت، و موسیقی، بهمثابه اوج هنر، هر دو انسان را به سوی وحدت با حقیقت هدایت میکنند.
درنگ:
موسیقی و عبادت، هر دو بهمثابه تجربههای عرفانی، انسان را به سوی وحدت با حقیقت رهنمون میسازند.
ریتم در عبادت و موسیقی
استاد با اشاره به شعر خود («چرخ و چینم به هنگام سحر»)، به اهمیت ریتم در نماز و موسیقی تأکید دارند. ریتم، بهمثابه نظمی پنهان، در هر دو این تجربهها به هماهنگی و انسجام منجر میشود. همانگونه که ریتم در موسیقی، نغمهها را به نظمی دلانگیز میرساند، در عبادت نیز حرکات و سکنات را به آیینی هماهنگ بدل میسازد.
درنگ:
ریتم، بهمثابه روحی نهان، عبادت و موسیقی را به تجربههایی هماهنگ و متعالی بدل میسازد.
بخش ششم: نقد سطحینگری در فرهنگ و علوم
سطحینگری در روابط انسانی
استاد با مثالی از حساسیت به واژه «زن»، به سطحینگری در روابط انسانی انتقاد دارند. این حساسیت، نشاندهنده تمرکز بر ظواهر به جای محتوای روابط است. عشق، در این نگاه، فراتر از پيكره ظاهري است و به وابستگی عمیق و معنوی منجر میشود. این نقد، به ضرورت فهم ژرفتر روابط انسانی اشاره دارد.
درنگ:
سطحینگری در روابط انسانی، مانع از درک عمیق عشق و ایجاد پیوندهای معنوی میشود.
تمایز عشق و شهوت
استاد میان عشق و شهوت تمایز قائل شده و معتقدند که عشق واقعی، به وابستگی پایدار و معنوی منجر میشود، مانند رابطه لیلا و مجنون. این دیدگاه، عشق را بهمثابه جریانی عمیق و متعالی معرفی میکند که فراتر از نیازهای مادی است و به وحدت روحی میان انسانها میانجامد.
درنگ:
عشق واقعی، برخلاف شهوت، به پیوندی پایدار و معنوی منجر میشود که روح انسان را متعالی میسازد.
نقد وابستگیهای ظاهری در فرهنگ
استاد وابستگیهای فرهنگی به ظواهر، مانند رنگ پوست، را نتیجه استبداد و استکبار میدانند. این سطحینگری، مانع از فهم عمیق معنا و عشق در روابط انسانی است. اصلاح این رویکرد، نیازمند بازنگری در فرهنگ و توجه به محتوای روابط به جای ظواهر آن است.
درنگ:
وابستگی به ظواهر در فرهنگ، مانع از فهم عمیق معنا و عشق در روابط انسانی میشود.
نقد عدم تحول در گفتمان دینی
استاد به ضرورت تحول در گفتمان دینی اشاره دارند و معتقدند که عدم تطبیق آن با نیازهای جامعه، به چالشهای اجتماعی منجر شده است. این دیدگاه، بر اهمیت بازنگری در علم دینی برای پاسخگویی به نیازهای روز تأکید دارد، بدون آنکه به نهادهای دینی یا اشخاص خاصی اشاره شود.
درنگ:
تحول در گفتمان دینی، برای پاسخگویی به نیازهای جامعه مدرن و رفع چالشهای اجتماعی ضروری است.
بخش هفتم: شعر و موسیقی: پیوند قالب و محتوا
نقش شعر در آموزش موسیقی
استاد با اشاره به دیوان شعر خود، که شامل ده جلد و حدود هشتاد تا نود هزار بیت است، بر نقش شعر در آموزش ریتم و دستگاههای موسیقی تأکید دارند. شعر، بهمثابه قالبی منسجم، به یادگیری ساختارهای موسیقایی یاری میرساند و طلاب را در فهم دستگاهها هدایت میکند.
درنگ:
شعر، بهمثابه ابزاری آموزشی، به یادگیری ریتم و دستگاههای موسیقی یاری میرساند.
تأثیر محتوا بر قالب موسیقی
استاد معتقدند که قالببندی شعر در دستگاههای موسیقی، به درک بهتر ریتم و ساختارهای موسیقایی کمک میکند. این هماهنگی، بهمثابه کلیدی است که نغمهها را در قالبی منسجم جای میدهد و تجربهای یکپارچه برای شنونده خلق میکند.
درنگ:
هماهنگی میان شعر و موسیقی، به خلق آثاری منسجم و تأثیرگذار منجر میشود.
تحریرها: تعادل میان سلیقه و علم
استاد تحریرها را تا حدی سلیقهای میدانند، اما بر ضرورت رعایت اصول علمی در اجرای آنها تأکید دارند. تحریر، بهمثابه امضایی شخصی در موسیقی، باید در چارچوبی علمی و منسجم اجرا شود تا به هماهنگی و تأثیرگذاری منجر گردد.
درنگ:
تحریرها، با وجود جنبههای سلیقهای، نیازمند رعایت اصول علمی برای انسجام و تأثیرگذاری هستند.
بخش هشتم: نوآوری و استعداد در موسیقی
ابداع در موسیقی سنتی
استاد با اشاره به استاد طاهرزاده، بر اهمیت نوآوری در موسیقی سنتی تأکید دارند. متخصصان موسیقی، با ابداع و خلاقیت، میتوانند به حفظ و توسعه این هنر در برابر چالشهای مدرن یاری رسانند. این دیدگاه، موسیقی را به جریانی پویا و زنده بدل میسازد.
درنگ:
نوآوری در موسیقی سنتی، به حفظ و توسعه این هنر در برابر چالشهای مدرن یاری میرساند.
چالشهای ظهور استعدادهای جدید
استاد معتقدند که فضای پرهیاهوی اجتماعی، مانع از ظهور استعدادهای جدید در موسیقی شده است. این نقد، بر تأثیر محیط فرهنگی بر رشد هنرمندان تأکید دارد و اصلاح این فضا را برای شکوفایی استعدادها ضروری میداند.
درنگ:
فضای پرهیاهوی اجتماعی، مانع از ظهور استعدادهای جدید در موسیقی است و نیازمند اصلاح است.
تجربه ترکیبخوانی در موسیقی
استاد با اشاره به تجربهای با یکی از عالمان دینی، به توانایی خود در ترکیبخوانی گوشههای موسیقی اشاره دارند. این تجربه، نشاندهنده تسلط ایشان بر لایههای عمیق موسیقی سنتی و توانایی هدایت گفتمان موسیقایی است.
درنگ:
ترکیبخوانی گوشههای موسیقی، نیازمند دانش عمیق و مهارت در اجرای موسیقی سنتی است.
بخش نهم: موسیقی و تقویت ایمان
موسیقی و ایمان دینی
استاد نقل میکنند که اجرای موسیقی برای یکی از عالمان دینی، به تقویت ایمان او منجر شده است. این تجربه، نشاندهنده ظرفیت موسیقی برای تأثیرگذاری مثبت بر باورهای دینی و تعمیق ارتباط معنوی است.
درنگ:
موسیقی عرفانی، با تعمیق ارتباط معنوی، به تقویت ایمان دینی یاری میرساند.
آموزش موسیقی برای طلاب
استاد تأکید دارند که آموزش موسیقی به طلاب، به درک بهتر احکام شرعی مرتبط با آن یاری میرساند. این دیدگاه، موسیقی را بهعنوان بخشی از علوم دینی معرفی میکند که به تطبیق احکام با نیازهای اجتماعی کمک میکند.
درنگ:
آموزش موسیقی به طلاب، به فهم عمیقتر احکام شرعی و تطبیق آنها با نیازهای جامعه یاری میرساند.
بخش دهم: قرائت قرآن و نقش صوت و معنا
تسلط بر تجوید و قرائت
استاد به تجربه خود در امتحان قرائت قرآن اشاره دارند و معتقدند که تسلط بر تجوید، به اجرای دقیق و زیبای آیات یاری میرساند. تجوید، بهمثابه علمی قرآنی، صوت را با معنا پیوند داده و تأثیر عاطفی و معنوی قرائت را افزایش میدهد.
درنگ:
تجوید، بهمثابه علمی قرآنی، صوت و معنا را پیوند داده و تأثیر قرائت را متعالی میسازد.
نقد قرائتهای کلیشهای
استاد با پیشنهاد قرائت بالبداهه قرآن کریم، به نقد قرائتهای کلیشهای میپردازند. این دیدگاه، بر ضرورت نوآوری در قرائت برای افزایش تأثیرگذاری و ایجاد تجربهای تازه و معنوی تأکید دارد.
درنگ:
قرائت بالبداهه قرآن کریم، به ایجاد تجربهای تازه و معنوی در شنونده یاری میرساند.
تأثیر فهم معنا بر قرائت
استاد معتقدند که فهم معنای آیات قرآن کریم، به تأثیرگذاری بیشتر صوت در قرائت یاری میرساند. این دیدگاه، صوت را بهمثابه جریانی میداند که با معنا پیوند خورده و تجربهای عمیقتر برای شنونده خلق میکند.
درنگ:
فهم معنای آیات قرآن کریم، صوت را به تجربهای عمیق و معنوی بدل میسازد.
بخش یازدهم: حسن نیت و تأثیر آن در آموزش
نقش حسن نیت در تعاملات
استاد با اشاره به نصایح یک قاری، به اهمیت حسن نیت در آموزش و تعاملات انسانی تأکید دارند. حسن نیت، بهمثابه نوری که قلبها را به هم پیوند میدهد، به ایجاد روابط مثبت و تأثیرگذار یاری میرساند.
درنگ:
حسن نیت، بهمثابه نوری در تعاملات انسانی، به تقویت پیوندهای معنوی و آموزشی یاری میرساند.
بخش دوازدهم: نقد سطحینگری در علوم
ضرورت توجه به محتوا در علوم
استاد معتقدند که در علوم مختلف، از موسیقی تا ریاضیات و حقوق، توجه به محتوا و فلسفه ضروری است. این دیدگاه، علوم را به جریانی زنده بدل میسازد که فراتر از ظواهر، به معنا و حکمت میپردازد.
درنگ:
توجه به محتوای علوم، آنها را از سطح ظاهری به تجربهای حکیمانه و متعالی ارتقا میدهد.
نقد حقوقدانان تجربی
استاد حقوقدانان تجربی را فاقد فلسفه عمیق میدانند و معتقدند که حقوقدان باید فیلسوف باشد. این دیدگاه، بر ضرورت تلفیق فلسفه و علم حقوق برای ایجاد نظام حقوقی عادلانه تأکید دارد.
درنگ:
حقوقدان فیلسوف، با تکیه بر حکمت، نظام حقوقی عادلانه و منسجم خلق میکند.
نقد حقوق کهنه
استاد حقوق موجود را کهنه و ناکارآمد میدانند و بر ضرورت بازنگری آن با خطکش فلسفی تأکید دارند. این بازنگری، بهمثابه ترسیم خطی مستقیم و بیلرزش، به تدوین نظامهای حقوقی مدرن و کارآمد یاری میرساند.
درنگ:
بازنگری فلسفی حقوق، به تدوین نظامهای حقوقی مدرن و عادلانه یاری میرساند.
بخش سیزدهم: موسیقی بهمثابه زبان طبیعت
موسیقی و زبان طبیعت
استاد موسیقی را به زبان طبیعت، مانند صدای زنبور یا الاغ، تشبیه میکنند که نیازمند فهم محتواست. این تشبیه، موسیقی را به جریانی زنده و طبیعی بدل میسازد که با فهم معنا، تأثیرگذاری آن دوچندان میشود.
درنگ:
موسیقی، بهمثابه زبان طبیعت، با فهم معنا به جریانی زنده و تأثیرگذار بدل میشود.
تأثیر محتوا بر مخاطب
استاد معتقدند که توجه خواننده به محتوای موسیقی، به لذت درونی مخاطب منجر میشود. خوانندهای که در حال خود غرق است، میتواند مخاطب را به سفری معنوی دعوت کند که فراتر از دکور ظاهری است.
درنگ:
توجه خواننده به محتوای موسیقی، مخاطب را به تجربهای درونی و معنوی رهنمون میسازد.
بخش چهاردهم: نقد گفتمانهای سطحی
نقد منبرهای سطحی
استاد به گفتمانهای سطحی در علم دینی انتقاد دارند و معتقدند که این سطحینگری، مانع اثرگذاری عمیق است. گفتمان دینی، برای تأثیرگذاری، باید با عمق و محتوا ارائه شود تا به تحولات اجتماعی و معنوی یاری رساند.
درنگ:
گفتمان دینی عمیق، به تحولات اجتماعی و معنوی یاری میرساند و از سطحینگری پرهیز میکند.
جمعبندی: موسیقی، عرفان و تحول فرهنگی
گفتار حاضر، کاوشی عمیق در پیوند موسیقی، عرفان و فرهنگ ارائه داد که ریشه در درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره دارد. موسیقی، در این نگاه، نهتنها هنری شنیداری، بلکه زبانی معنوی است که با عبادت و حکمت پیوند خورده و قادر است روح انسان را به سوی حقیقت متعالی رهنمون سازد. تأکید بر فهم فلسفه و عرفان موسیقی، نقد سطحینگری در لذت بردن از آن، و پیوند آن با تجربههای عرفانی مانند سجده و نماز، نشاندهنده نگرشی جامع و پیشرو به هنر و دین است. موانع فرهنگی، مانند انگ حرام بودن موسیقی، بهعنوان چالشهایی معرفی شدند که نیازمند بازنگری و اصلاحاند. همچنین، توجه به محتوا در علوم مختلف، از موسیقی تا حقوق و قرائت قرآن کریم، بهمثابه روحی نهان، به خلق تجربههایی متعالی و تأثیرگذار یاری میرساند. این گفتار، با ادغام تحلیلهای تفصیلی و توضیحات تکمیلی، تلاش کرد تا محتوایی منسجم و غنی ارائه دهد که هم به فهم عمیقتر موسیقی و عرفان کمک کند و هم راه را برای تحولات فرهنگی و معنوی هموار سازد.
با نظارت صادق خادمی