در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 207

متن درس





جلسات دورهمی: تأملاتی در تمدن‌سازی اسلامی

جلسات دورهمی: تأملاتی در تمدن‌سازی اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۲۰۷)

دیباچه

تمدن‌سازی اسلامی، چونان درختی تناور، ریشه در معارف والای دینی دارد و شاخسار آن در گستره اجتماع و تاریخ سایه می‌افکند. این گفتمان، که در جلسه‌ای از سلسله جلسات دورهمی به بحث گذاشته شده، با نگاهی ژرف به نقش حوزه‌های علمیه در برپایی تمدنی شکوفا، به تبیین مولفه‌های بنیادین و راهکارهای عملی آن می‌پردازد. در این نوشتار، با تکیه بر سخنان استاد فرزانه قدس‌سره، تلاش شده است تا با زبانی روشن و استوار، مفاهیم کلیدی تمدن‌سازی اسلامی در قالبی منسجم و علمی ارائه گردد. این اثر، نه‌تنها به بازخوانی اصول تمدن اسلامی می‌پردازد، بلکه با نقدی سازنده بر علم دینی، راه را برای تحولی عمیق در ساختارهای آموزشی و پژوهشی حوزه‌ها هموار می‌سازد.

بخش نخست: مفاهیم بنیادین تمدن، فرهنگ و تجدد

تمایز مفهومی تجدد، فرهنگ و تمدن

تمدن، فرهنگ و تجدد، چونان سه گوهر درخشان در سپهر معرفت بشری، هر یک معنایی خاص و جایگاهی ویژه دارند. تجدد، به سان نسیمی نو، به نوگرایی اشاره دارد که گاه ناپخته و پرچالش است، مانند ابزارآلاتی که در بدو اختراع، پر از نقصان‌اند، اما با گذر زمان به کمال می‌رسند. فرهنگ، چونان خاکی حاصلخیز، سنتی پیشرفته و علمی است که بر پایه عقل و دانش استوار گشته و از سنت‌های بی‌پشتوانه متمایز است. تمدن اما، چونان قله‌ای رفیع، فرهنگی جاافتاده و گسترده است که قدمت و نفوذ آن در تاریخ و جامعه، آن را از فرهنگ متمایز می‌سازد. این تمایز، چون خط‌کشی دقیق، ما را به فهمی عمیق‌تر از مقوله تمدن‌سازی رهنمون می‌شود.

درنگ: تجدد، فرهنگ و تمدن، هر یک با معانی متمایز، در تمدن‌سازی اسلامی نقش دارند. تجدد به نوگرایی، فرهنگ به سنت علمی، و تمدن به فرهنگ جاافتاده و گسترده اشاره دارد.

مولفه‌های تمدن اسلامی

تمدن اسلامی، چونان بنایی باشکوه، بر چهار ستون استوار است: علم، ایمان، اخلاق و عمل‌گرایی. این چهارگانه، چونان اجزای یک منظومه، به هم پیوسته‌اند و فقدان هر یک، این بنا را ناقص می‌سازد. علم، چونان ریشه‌ای است که درخت تمدن را تغذیه می‌کند؛ ایمان، شکوفایی این علم است؛ اخلاق، میوه‌ای است که از این دو سرچشمه می‌گیرد؛ و عمل‌گرایی، چونان بادی است که این میوه‌ها را به جامعه می‌رساند. این چهار اصل، با الهام از حدیث شریف «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ» (بعثت من برای تکمیل مکارم اخلاق است)، بنیان تمدنی را تشکیل می‌دهند که هم ریشه در آسمان معرفت دارد و هم سایه بر زمین اجتماع می‌افکند.

درنگ: تمدن اسلامی بر چهار پایه علم، ایمان، اخلاق و عمل‌گرایی استوار است. هر یک از این مولفه‌ها، نقشی بی‌بدیل در شکوفایی تمدن دارد و فقدان هر یک، آن را ناقص می‌سازد.

علم: پایه نخست تمدن اسلامی

علم، چونان چراغی روشنگر، پایه اصلی تمدن اسلامی است. این علم، نه آگاهی سطحی و نه دانشی صوری، بلکه علمی برهانی و مستند به دلایل قرآنی، سنت معتبر یا عقل است. تفاوت میان آگاهی، علم و معرفت، چونان لایه‌های یک گوهر، در این گفتمان برجسته است. آگاهی، چونان نسیمی گذرا، سطحی است؛ علم، صفت‌شناسی است که ویژگی‌های پدیده‌ها را می‌کاود؛ و معرفت، هویت‌شناسی است که به جوهره اشیا نفوذ می‌کند. علمی که تمدن اسلامی را می‌سازد، باید مستند باشد، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (در این نشانه‌هایی است برای قومی که تعقل می‌کنند) [سوره روم: ۲۴]. عقل، چونان معیاری مستقل، در کنار قرآن و سنت، نقش تصدیق‌کننده معجزات انبیا را ایفا می‌کند و علم تمدنی را از پی‌رایه‌های غیرمستند می‌زداید.

درنگ: علم تمدن‌ساز باید برهانی، مستند به قرآن، سنت معتبر یا عقل باشد و از آگاهی سطحی یا دانش غیرمستند متمایز گردد.

ایمان: شکوفایی علم

ایمان، چونان گلی که از خاک علم می‌روید، مکمل علم است و بدون آن، علم به تنهایی برای تمدن‌سازی کافی نیست. ایمان به توحید، معاد و فاعلیت الهی، علم را به شکوفایی می‌رساند و از کفر و شرک ناآگاهانه دور می‌سازد. این ایمان، چونان پلی است که علم را به عمل متصل می‌کند، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ (ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به خدا و رسولش ایمان بیاورید) [سوره نساء: ۱۳۶]. ایمان ناآگاهانه، چونان بذری بی‌ریشه، نمی‌تواند تمدن را بارور سازد.

درنگ: ایمان، علم را شکوفا می‌سازد و به‌عنوان باور عمیق به توحید، معاد و فاعلیت الهی، پایه‌ای ضروری برای تمدن‌سازی است.

اخلاق و عمل‌گرایی: میوه‌های علم و ایمان

اخلاق، چونان میوه‌ای شیرین از درخت علم و ایمان، در رفتارهای نیکو تجلی می‌یابد. عمل‌گرایی، چونان بادی که این میوه‌ها را به جامعه می‌رساند، تضمین‌کننده کارآمدی این سه مولفه است. تمدن اسلامی، بدون اخلاق و عمل‌گرایی، چونان بنایی است که ظاهر دارد اما روح ندارد. حدیث شریف «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ» (بعثت من برای تکمیل مکارم اخلاق است) بر این حقیقت تأکید دارد که تمدن اسلامی، در گرو پیوند علم، ایمان، اخلاق و عمل است.

درنگ: اخلاق، میوه علم و ایمان، و عمل‌گرایی، ضامن کارآمدی آن‌هاست. تمدن اسلامی بدون این دو، ناقص و ناکارآمد خواهد بود.

جمع‌بندی بخش نخست

مفاهیم تجدد، فرهنگ و تمدن، چونان سه حلقه به‌هم‌پیوسته، در تمدن‌سازی اسلامی نقشی بنیادین دارند. تمدن اسلامی، با تکیه بر چهار ستون علم، ایمان، اخلاق و عمل‌گرایی، بنایی است که ریشه در معرفت دینی و شاخسار در اجتماع دارد. علم برهانی، ایمان شکوفا، اخلاق نیکو و عمل‌گرایی پویا، این تمدن را به سوی کمال رهنمون می‌سازند.

بخش دوم: نقش فقه در تمدن‌سازی اسلامی

مولفه‌های فقه تمدن‌ساز

فقه، چونان کلیدی طلایی، در تمدن‌سازی اسلامی نقشی محوری دارد، مشروط بر آنکه بر سه پایه استوار باشد: موضوع‌شناسی، ملاک‌شناسی و صدور حکم. موضوع‌شناسی، چونان چشمی بینا، شناخت دقیق مسائل اجتماعی مانند ربا، موسیقی یا احکام پوشش را ممکن می‌سازد. ملاک‌شناسی، چونان عقل نقاد، دلایل احکام شرعی را می‌کاود، و صدور حکم، چونان قضاوت عادلانه، مبتنی بر این دو است. بدون شناخت موضوع و ملاک، احکام فقهی، چونان بنایی بی‌پایه، فاقد اعتبار اجتماعی و علمی خواهند بود.

درنگ: فقه تمدن‌ساز نیازمند موضوع‌شناسی دقیق، ملاک‌شناسی عقلانی و صدور حکم مستدل است.

نقد رویکردهای کنونی علم دینی

علم دینی کنونی، چونان چراغی کم‌سو، به دلیل تمرکز صرف بر احکام بدون توجه به موضوع‌شناسی و ملاک‌شناسی، از کارآمدی لازم برخوردار نیست. صدور احکام بدون شناخت موضوع، مانند قضاوت در تاریکی است. برای مثال، حکمی درباره موسیقی یا ربا بدون شناخت دقیق این موضوعات، نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای جامعه باشد. این نقد، چونان آینه‌ای، کاستی‌های علم دینی را نمایان می‌سازد و بر ضرورت بازنگری در روش‌های استنباط تأکید دارد.

درنگ: تمرکز صرف بر احکام بدون موضوع‌شناسی و ملاک‌شناسی، علم دینی را از کارآمدی در تمدن‌سازی محروم می‌سازد.

لزوم تسلط بر علوم مدرن

فقها و عالمان دینی، چونان هدایتگران جامعه، باید بر علوم جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و فلسفه مسلط باشند. موضوع فقه، جامعه و مردم است، و بدون شناخت قواعد اجتماعی و روان‌شناختی، احکام فقهی نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای روز باشند. قرآن کریم می‌فرماید: وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ (و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم) [سوره انبیاء: ۱۰۷]. این آیه، بر خدمت‌رسانی فقه به جامعه تأکید دارد و تسلط بر علوم مدرن را ضروری می‌سازد.

درنگ: تسلط بر جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و فلسفه، برای صدور احکام متناسب با نیازهای جامعه مدرن ضروری است.

جمع‌بندی بخش دوم

فقه، چونان ستونی استوار، در تمدن‌سازی اسلامی نقشی بی‌بدیل دارد، مشروط بر آنکه با موضوع‌شناسی و ملاک‌شناسی همراه شود. نقد رویکردهای کنونی علم دینی، بر ضرورت بازنگری در روش‌های استنباط و تسلط بر علوم مدرن تأکید دارد. این تحول، فقه را به ابزاری کارآمد برای هدایت جامعه تبدیل می‌کند.

بخش سوم: تحول در حوزه‌های علمیه

نقد آموزش‌های سنتی حوزوی

آموزش‌های سنتی حوزوی، چونان راهی کهن، به دلیل عدم توجه به موضوع‌شناسی و علوم مدرن، نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای تمدن‌سازی باشند. تمرکز صرف بر احکام، بدون شناخت موضوعات اجتماعی، مانند کوششی است که میوه‌ای به بار نمی‌آورد. این نقد، راه را برای تحول در نظام آموزشی حوزه‌ها هموار می‌سازد.

درنگ: آموزش‌های سنتی حوزوی، به دلیل فقدان موضوع‌شناسی و علوم مدرن، از پاسخگویی به نیازهای تمدن‌سازی بازمانده‌اند.

فلسفه: خط‌کش علوم دینی

فلسفه، چونان خط‌کشی دقیق، به علوم دینی نظم و انسجام می‌بخشد. این علم، با ایجاد چارچوبی منطقی، به فهم دقیق موضوعات و احکام کمک می‌کند. فقها، بدون تسلط بر فلسفه، نمی‌توانند ساختارهای اجتماعی و انسانی را به درستی درک کنند. فلسفه، مانند نوری است که مسیر استنباط را روشن می‌سازد.

درنگ: فلسفه، به‌عنوان خط‌کش علوم دینی، نظم و انسجام به استنباط احکام می‌بخشد.

مردم‌شناسی و مردم‌داری

عالمان دینی، چونان ماهیانی در دریای مردم، باید مردم‌شناس و مردم‌دار باشند. شناخت نیازها و ویژگی‌های جامعه، مانند آبی است که حیات عالم را تضمین می‌کند. بدون این شناخت، فتواها از کارآمدی بازمی‌مانند و عالم از جامعه جدا می‌افتد.

درنگ: عالمان دینی باید مردم‌شناس و مردم‌دار باشند تا بتوانند به‌عنوان هدایتگران جامعه عمل کنند.

حذف خشونت از گفتمان دینی

خشونت، چونان سمی مهلک، مانعی بزرگ در راه تمدن‌سازی اسلامی است. این پدیده، نتیجه ناآگاهی و ضعف استدلال است و باید از گفتمان دینی زدوده شود. قرآن کریم می‌فرماید: ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ (با حکمت و موعظه نیکو به راه پروردگارت دعوت کن) [سوره نحل: ۱۲۵]. این آیه، دعوت دینی را مبتنی بر حکمت و اخلاق می‌داند.

درنگ: خشونت، نتیجه ناآگاهی است و باید از گفتمان دینی حذف شود تا تمدن اسلامی با حکمت و مهربانی شناخته گردد.

نقد رسانه‌های دینی

رسانه‌های دینی، چونان آینه‌ای کم‌نور، به دلیل تمرکز بر موضوعات تاریخی و غیرکاربردی، از جذابیت لازم برای مخاطبان برخوردار نیستند. بحث‌های کهن، مانند وجود یا عدم وجود در خانه حضرت زهرا (س)، نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای روز باشند. محتوای دینی باید چونان جویباری زلال، نیازهای فکری و عاطفی مخاطب را سیراب کند.

درنگ: رسانه‌های دینی باید محتوای جذاب و کاربردی تولید کنند تا با نیازهای مدرن جامعه همگام شوند.

جمع‌بندی بخش سوم

حوزه‌های علمیه، چونان قلب تپنده نظام اسلامی، نیازمند تحولی عمیق در آموزش و پژوهش‌اند. نقد آموزش‌های سنتی، تسلط بر فلسفه، مردم‌شناسی و حذف خشونت از گفتمان دینی، راه را برای تمدن‌سازی هموار می‌سازد. رسانه‌های دینی نیز باید با تولید محتوای جذاب، در رقابت با رسانه‌های مدرن، جایگاه خود را بازیابند.

بخش چهارم: راهکارهای عملی برای تمدن‌سازی

آموزش موضوع‌شناسی جامع

طلاب، چونان کاشفانی در سپهر معرفت، باید موضوع‌شناسی جامع را فراگیرند. این آموزش، از جغرافیا تا فناوری، از ورزش تا بهداشت، تمامی جنبه‌های زندگی مدرن را در بر می‌گیرد. طلبه‌ای که از موضوعات روز بی‌خبر است، مانند پزشکی است که بیماری را نمی‌شناسد و نمی‌تواند درمان کند. موضوع‌شناسی، چونان کلیدی است که درهای فهم مسائل اجتماعی را می‌گشاید.

درنگ: آموزش موضوع‌شناسی جامع، از جغرافیا تا فناوری، برای صدور احکام متناسب با نیازهای روز ضروری است.

جداسازی علم از امور اجرایی و مالی

علم دینی، چونان گوهری ناب، باید از امور اجرایی و مالی جدا شود تا استقلال و اعتبار آن حفظ گردد. عالمان دینی، مانند دانشمندانی که در آزمایشگاه‌های علمی به پژوهش می‌پردازند، باید فارغ از دغدغه‌های مالی و تبلیغی، به تولید علم بپردازند. این جداسازی، مانند آبی زلال، علم را از آلودگی‌های روزمره می‌زداید.

درنگ: جداسازی علم دینی از امور اجرایی و مالی، به حفظ استقلال و اعتبار آن کمک می‌کند.

صدق و عمل به دانسته‌ها

عالمان دینی، چونان مشعل‌دارانی در راه هدایت، باید به آنچه می‌گویند عمل کنند. صدق در گفتار و عمل، مانند نوری است که اعتماد جامعه را جلب می‌کند. بیت سعدی که می‌سراید: «واعظان کین جلوه در محراب و منبر می‌کنند / چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند»، هشداری است به عالمانی که میان گفتار و کردارشان فاصله است.

درنگ: صدق در گفتار و عمل عالمان دینی، اعتماد جامعه را جلب کرده و تمدن‌سازی را تقویت می‌کند.

بازنگری در ساختار آموزشی حوزه‌ها

آموزش‌های حوزوی، چونان بنایی کهن، نیازمند بازسازی‌اند. این بازسازی در دو سطح بنیادین و ساختاری صورت می‌گیرد. در سطح بنیادین، علوم باید مستند شوند و از اجماعات بی‌پایه فاصله گیرند. در سطح ساختاری، آموزش موضوع‌شناسی، جامعه‌شناسی و فلسفه باید در اولویت قرار گیرد. این تحول، مانند بازسازی پلی است که حوزه‌ها را به جامعه متصل می‌کند.

درنگ: بازنگری در آموزش‌های حوزوی، با تأکید بر علوم مستند و موضوع‌شناسی، حوزه‌ها را به موتور محرک تمدن‌سازی تبدیل می‌کند.

نقد آموزش‌های طولانی‌مدت

آموزش‌های طولانی‌مدت حوزوی، مانند راهی پرپیچ‌وخم، بدون خروجی کاربردی، کارآمدی لازم را ندارند. مقایسه با علوم مدرن، که در کمتر از هشت سال به نتیجه می‌رسند، نشان‌دهنده نیاز به کوتاه‌سازی و کاربردی‌سازی آموزش‌هاست. طلبه‌ای که پس از سال‌ها آموزش، از فناوری‌های روز بی‌خبر است، مانند کوزه‌گری است که در عصر ماشین، با دست می‌سازد.

درنگ: آموزش‌های طولانی‌مدت حوزوی باید کوتاه و کاربردی شوند تا پاسخگوی نیازهای تمدن‌سازی باشند.

به‌روزرسانی متون حوزوی

متون حوزوی، مانند کتاب‌هایی کهن، باید به سه دسته تقسیم شوند: متونی که از رده خارج شده و بایگانی می‌گردند، متونی که قابل ترمیم‌اند، و متون جدیدی که با تکیه بر قرآن و سنت تولید می‌شوند. قرآن و سنت، چونان چشمه‌های زلال، فرازمانی‌اند، اما آثار متکلمان گذشته، مانند بناهایی کهن، نیازمند بازسازی‌اند.

درنگ: متون حوزوی باید به‌روزرسانی شوند: متون کهن بایگانی، متون قابل ترمیم بازسازی، و متون جدید بر پایه قرآن و سنت تولید گردند.

جمع‌بندی بخش چهارم

راهکارهای عملی تمدن‌سازی، مانند نقشه‌ای دقیق، بر آموزش موضوع‌شناسی، جداسازی علم از امور اجرایی، صدق در عمل و بازنگری در ساختار آموزشی حوزه‌ها استوار است. این تحولات، حوزه‌ها را به شارژری توانمند برای نظام اسلامی تبدیل می‌کند که قادر است جامعه را به سوی تمدنی شکوفا هدایت کند.

بخش پنجم: چالش‌ها و نقدهای تمدن‌سازی

نقد تبعیض جنسیتی در احکام دینی

تفاوت در احکام شهادت زن و مرد، مانند دو شاخه از یک درخت، ناشی از زمینه‌های متفاوت اجتماعی و روان‌شناختی است، نه تبعیض. در گذشته، مردان به دلیل نقش اقتصادی و زنان به دلیل مهر و نفقه، جایگاه‌های متفاوتی داشتند. امروزه، با تغییر نقش‌ها، این تفاوت‌ها نیازمند تحلیل دقیق موضوع‌شناسی است. ادعای تبعیض، مانند قضاوتی شتاب‌زده، بدون شناخت موضوع، گمراه‌کننده است.

درنگ: تفاوت در احکام شهادت زن و مرد، ناشی از زمینه‌های اجتماعی و روان‌شناختی است و نیازمند تحلیل دقیق موضوع‌شناسی است.

نقد رویکردهای تعبدی بدون استدلال

احکام دینی، مانند بنایی استوار، باید مستدل و مبتنی بر موضوع‌شناسی باشند، نه صرفاً تعبدی. برای مثال، حرمت برخی اعمال، مانند ازدواج همجنس‌گرا، باید با دلایل عقلانی و اجتماعی توضیح داده شود. تعبد بدون استدلال، مانند راه رفتن در تاریکی، به گمراهی می‌انجامد.

درنگ: احکام دینی باید با استدلال و موضوع‌شناسی همراه باشند تا از تعبد صرف فاصله گیرند.

تولید علم جهانی

حوزه‌های علمیه، مانند چشمه‌ای جوشان، باید علمی تولید کنند که برای میلیاردها انسان در جهان کاربرد داشته باشد. این علم، مانند نوری جهانی، باید پاسخگوی نیازهای بشری باشد. قرآن کریم می‌فرماید: وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ (و تو را جز برای همه مردم نفرستادیم) [سوره سبأ: ۲۸]. این آیه، بر جهانی بودن رسالت دینی تأکید دارد.

درنگ: حوزه‌های علمیه باید علمی جهانی تولید کنند که پاسخگوی نیازهای بشری باشد.

نقش هنر و موسیقی در تمدن‌سازی

هنر و موسیقی، مانند جویبارهایی زلال، می‌توانند ارزش‌های اسلامی را به جهان منتقل کنند. به جای رویکردهای سلبی، باید با تولید محتوای هنری نجیب، مانند صوت داود، جهان را به سوی ارزش‌های متعالی رهنمون ساخت. این ابزارها، مانند پل‌هایی هستند که فرهنگ اسلامی را به جهانیان متصل می‌کنند.

درنگ: هنر و موسیقی، با تولید محتوای نجیب و اصیل، می‌توانند ابزارهایی قدرتمند برای تمدن‌سازی اسلامی باشند.

اسلام: دینی جهانی و مهربان

اسلام، مانند پدری مهربان، نه قلدری دیکتاتور، باید با نجابت و مهربانی در جهان شناخته شود. عالمان دینی، مانند مربیانی دلسوز، باید جامعه را با حکمت و اخلاق هدایت کنند. کلام امیرالمؤمنین (ع) که از ظلم به غیرمسلمانان نهی می‌کند، این حقیقت را روشن می‌سازد.

درنگ: اسلام باید به‌عنوان دینی مهربان و نجیب، نه قلدرمآبانه، در جهان معرفی شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

چالش‌های تمدن‌سازی، مانند سنگ‌هایی در مسیر، نیازمند تحلیل دقیق و راهکارهای عملی‌اند. تفاوت در احکام، تولید علم جهانی، و بهره‌گیری از هنر و موسیقی، از جمله مسائلی است که با موضوع‌شناسی و استدلال می‌توانند به فرصت‌هایی برای تمدن‌سازی تبدیل شوند. اسلام، به‌عنوان دینی جهانی، باید با مهربانی و حکمت در جهان معرفی گردد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

تمدن‌سازی اسلامی، مانند بنایی باشکوه، نیازمند پایه‌هایی استوار و نقشه‌ای دقیق است. استاد فرزانه قدس‌سره، با تبیین چهار مولفه علم، ایمان، اخلاق و عمل‌گرایی، راه را برای تحقق این تمدن هموار ساخته‌اند. فقه تمدن‌ساز، با تکیه بر موضوع‌شناسی و ملاک‌شناسی، و حوزه‌های علمیه، با تحول در آموزش و پژوهش، می‌توانند چونان شارژری توانمند، نظام اسلامی را به سوی شکوفایی هدایت کنند. حذف خشونت، تولید محتوای جذاب، و جهانی‌سازی علم دینی، مانند جویبارهایی زلال، تمدن اسلامی را به جهانیان عرضه می‌کنند. این گفتمان، با الهام از قرآن کریم و سنت شریف، حوزه‌ها را به بازنگری در ساختارهای خود فرا می‌خواند تا چونان قلب تپنده‌ای، حیات تمدن اسلامی را تضمین کنند.

با نظارت صادق خادمی