متن درس
جلسات دورهمی: تأملات در علم، حکمت، هنر و عرفان
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۲۱۸)
دیباچه
این نوشتار، بازنویسی و تحلیلی منسجم از گفتمان ارائهشده در جلسهای صمیمی در تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۹۳ در کاشان است که با محوریت گفتوگوهای صمیمی برگزار شد. هدف از این نگارش، ارائه محتوایی روشن، وزین و متناسب با نیازهای فکری و معنوی مخاطبان است. متن پیشرو با ساختاری منظم، شمارهگذاریشده و با بهرهگیری از زبانی پارسی، اصیل و متین، تلاش دارد تا تأملات عمیق استاد فرزانه قدسسره را در قالبی شایسته منتقل کند. این نوشتار، با حفظ تمامی معانی و نکات اصلی، با افزودن توضیحات تبیینی، مفاهیم را بهگونهای غنی و جامع عرضه میدارد.
بخش نخست: خیرمقدم و جایگاه استاد فرزانه
جلسه با خیرمقدم به استاد فرزانه و قدردانی از میزبانان آغاز میگردد. این مقدمه، فضایی صمیمی و در عین حال معنوی را برای گفتوگو ترسیم میکند، گویی نسیمی که بهآرامی در باغ معرفت میوزد. حضور استاد، بهعنوان شخصیتی برجسته با آثاری گرانقدر در حوزههای گوناگون، نشاندهنده جایگاه والای علمی و فرهنگی ایشان است.
این خیرمقدم، نهتنها نشانهای از ادب و احترام است، بلکه فرصتی برای بهرهمندی از دانش و معرفتی است که استاد به ارمغان میآورد. این آغاز، چون دریچهای به سوی گفتوگویی عمیق و پویا گشوده میشود.
بخش دوم: معرفی سوابق شاگرد و تأثیر استاد
شاگرد، با اشاره به تجربه خویش در دانشگاه و حوزه، از تفاوت رویکرد خود با طلاب سنتی سخن میگوید. آشنایی با درس فلسفه استاد، نقطه عطفی در مسیر علمی او بوده است. این تفاوت، به فضای نوین و غیرمتعارف دروس استاد نسبت داده میشود که چون ستارهای در آسمان معرفت، از منظری نو به مسائل مینگرد.
این رویکرد، نشاندهنده ضرورت نگاه میانرشتهای در مطالعات دینی است. دروس استاد، با تلفیق علوم گوناگون، راه را برای فهمی عمیقتر و کاربردیتر هموار میسازد.
بخش سوم: ویژگیهای علمی و چندوجهی استاد
استاد بهعنوان شخصیتی چندوجهی معرفی میگردد که در حوزههای فقه، فلسفه، عرفان، جامعهشناسی، روانشناسی، طب، موسیقی و تاریخ صاحبنظر است. تدریس فلسفه نوین و تفسیرهای بدیع، چون چراغی در تاریکی، راه را برای بازخوانی علوم دینی روشن میسازد.
این ویژگیها، استاد را بهعنوان پیشگامی در تلفیق علوم معرفی میکند که با نگاهی نقادانه و خلاق، به غنای معرفتی جامعه کمک میکند.
بخش چهارم: آثار علمی و اصالت آنها
استاد دارای بیش از هشتصد اثر علمی در حوزههای گوناگون است که تنها بخشی از آنها منتشر شدهاند. ویژگی بارز این آثار، اصالت و عدم تقلید از منابع دیگر است، مگر آنکه برای نقد آنها باشد. این آثار، چون گنجینهای گرانبها، دانش اصیل را به مخاطبان عرضه میدارند.
این رویکرد، نمونهای از تلاش برای ارائه دیدگاههای نوین و غیرتکراری است که میتواند الگویی برای پژوهشگران معاصر باشد.
بخش پنجم: ارزش زمان و تعهد علمی استاد
شاگرد با اشاره به مشغلههای علمی و پژوهشی استاد، از اختصاص زمان برای این جلسه قدردانی میکند. این امر، چون آیینهای، تعهد استاد به ترویج علم و معرفت را بازمیتاباند.
حضور استاد در این محفل، نشانهای از مسئولیتپذیری علمی و اجتماعی است که انگیزهای برای شاگردان فراهم میآورد.
بخش ششم: گفتوگوی دوسویه و رفع مشکلات واقعی
استاد گفتوگو را با تأکید بر تعامل دوسویه و پاسخ به پرسشهای مخاطبان آغاز میکند. این رویکرد، چون نسیمی خنک، فضایی پویا و کاربردی را در آموزش ایجاد میکند.
این روش، با اصول آموزش فعال و مشارکتی همخوانی دارد و مخاطب را بهعنوان بخشی از فرآیند یادگیری در نظر میگیرد.
بخش هفتم: علم، شکوفه وجودی انسان
استاد علم را یکی از تجلیات ذاتی انسان میداند که مانند گرسنگی یا خواب، بخشی از وجود اوست. علم، ظهور اولیه معنوی انسان و پیشنیاز قدرت است، چنانکه در قرآن کریم آمده است: قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ (سوره زمر، آیه ۹: «بگو: آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند برابرند؟»).
این دیدگاه، با فلسفه اسلامی همراستاست که علم را مقدمه قدرت و حکمت میداند و آن را ابزاری برای تعالی انسان معرفی میکند.
بخش هشتم: رابطه علم و قدرت
استاد علم را مولد قدرت میداند و معتقد است بدون علم، قدرت وجود ندارد و بدون قدرت، علم واقعی نیست. علم، چون ریشهای است که میوه آن قدرت است.
این دیدگاه، با نظریههای فلسفی و روانشناختی مدرن که توانمندی را نتیجه آگاهی میدانند، همخوانی دارد و در فلسفه اسلامی نیز مورد تأکید است.
بخش نهم: حکمت، علم عملیاتیشده
استاد حکمت را علم عملیاتیشده معرفی میکند که در دو شاخه نظری (دانستن) و عملی (ایجاد) تقسیم میشود. علم بدون عملیات، چون مفهومی محض، ارزش واقعی ندارد.
این تقسیمبندی، ریشه در فلسفه ارسطویی و اسلامی دارد که حکمت را به نظری و عملی تقسیم میکند و حکمت عملی را بهعنوان علم منجر به عمل برجسته میسازد.
بخش دهم: علم و تولید فن و صنعت
استاد علم را زمانی ارزشمند میداند که به فن، صنعت یا هنر منجر شود. جامعهای که فاقد این تولیدات است، چون درختی بیثمر، عقبمانده تلقی میشود.
این دیدگاه، با نظریههای توسعه مدرن که بر اهمیت تبدیل دانش به فناوری و نوآوری تأکید دارند، همسوست و در فرهنگ اسلامی نیز بر تولید آثار مفید تأکید شده است.
بخش یازدهم: هنر، اکتشاف طبیعت
استاد هنر را اکتشافی از طبیعت و آگاهی تعریف میکند. هنرمند، چون خالقی است که چیزی نو میآفریند، نه صرفاً تقلیدکننده.
این دیدگاه، با نظریههای مدرن هنر که بر خلاقیت و اصالت تأکید دارند، همخوانی دارد و در عرفان اسلامی نیز خلاقیت انسانی بهعنوان تجلی صفات الهی شناخته میشود.
بخش دوازدهم: موسیقی، کشف طبیعت
استاد موسیقی را کشف طبیعت و خلق دستگاهها و گوشههای جدید معرفی میکند. موسیقیدان واقعی، چون کاشفی است که خلق میکند، نه صرفاً اجراکننده آثار دیگران.
این رویکرد، موسیقی را بهعنوان یک علم خلاق و پویا معرفی میکند که نیازمند نوآوری است، چنانکه در موسیقی سنتی ایرانی با دستگاهها و گوشههای متنوع دیده میشود.
بخش سیزدهم: نقد آموزش تقلیدی در موسیقی
استاد آموزش تقلیدی در موسیقی را نقد کرده و بر لزوم خلاقیت و ایجاد سبکهای جدید تأکید دارد. یادگیری صرف دستگاهها، چون راه رفتن در مسیری کهنه، هنرمند را به متعلم تبدیل میکند.
این نقد، به اهمیت پرورش خلاقیت در آموزش هنر اشاره دارد و با نظامهای آموزشی مدرن که بر نوآوری تأکید دارند، همخوانی دارد.
بخش چهاردهم: موسیقی و عرفان
استاد موسیقی را فرزند عرفان میداند که میتواند به نرم شدن روح و ایجاد آرامش منجر شود. موسیقی، چون دارویی ظریف، باید با دقت و اندازه مصرف شود.
ارتباط موسیقی و عرفان، در آثار عرفای صوفی و بهویژه مولانا، برجسته است و موسیقی بهعنوان ابزاری برای تعالی روح جایگاه ویژهای دارد.
بخش پانزدهم: نقد دیدگاههای سنتی درباره موسیقی
استاد دیدگاههایی که موسیقی را بهطور کلی حرام میدانند، نقد کرده و آنها را ناشی از ناآگاهی و قضاوتهای غیرعلمی میداند.
این نقد، به ضرورت بازنگری در احکام علم دینی با توجه به شرایط اجتماعی و علمی معاصر اشاره دارد.
بخش شانزدهم: موسیقی، داروی روح
استاد موسیقی را دارویی برای روح میداند که در صورت استفاده صحیح، آرامش و تعادل روانی ایجاد میکند، اما افراط در آن، چون دارویی ناسازگار، به اختلالات میانجامد.
این دیدگاه، با یافتههای روانشناسی موسیقیدرمانی همخوانی دارد که بر تأثیر موسیقی بر سلامت روان تأکید میکند.
بخش هفدهم: تأثیر اجتماعی موسیقی
استاد موسیقیدانان را افرادی مهربان و مردمدوست معرفی میکند که اغلب به کارهای خیر و وقف اموال خود پرداختهاند.
در تاریخ ایران، بسیاری از موسیقیدانان سنتی به کارهای خیرخواهانه شهرت داشتهاند که نشاندهنده نقش اجتماعی هنر است.
بخش هجدهم: نقش موسیقی در تعادل روانی
استاد با مثالهایی از تأثیر دستگاههای مختلف موسیقی، مانند چهارگاه و اصفهان، بر حالات روانی، بر ضرورت شناخت دقیق آثار موسیقی تأکید دارد.
در موسیقیدرمانی مدرن، دستگاهها و آهنگهای خاص برای درمان حالات روانی مختلف استفاده میشوند که با این دیدگاه همراستاست.
بخش نوزدهم: لزوم تلفیق موسیقی با علوم دیگر
استاد معتقد است موسیقیدان باید با روانشناسی، فلسفه و عرفان آشنا باشد تا بتواند اثرات موسیقی را بهدرستی بشناسد و به کار ببرد.
این رویکرد میانرشتهای، به ضرورت ارتباط علوم انسانی با هنر اشاره دارد و در فرهنگ اسلامی نیز عرفان و فلسفه با موسیقی پیوند خوردهاند.
بخش بیستم: چالشهای اجتماعی موسیقی در ایران
شاگرد به محدودیتهای موجود در زمینه موسیقی، از جمله مخالفتهای برخی مسئولین و مشکلات پخش صدای زنان، اشاره میکند. استاد پاسخ میدهد که باید بهتدریج و با آگاهی، این محدودیتها را کاهش داد.
این بحث، به چالشهای فرهنگی و اجتماعی در پذیرش موسیقی در جامعه ایران اشاره دارد و راهکاری تدریجی را پیشنهاد میدهد.
بخش بیستویکم: پیشرفت جامعه و نقش انقلاب
استاد معتقد است انقلاب ۵۷، با ایجاد آگاهی و پویایی در جامعه، به پیشرفت فرهنگی و علمی منجر شده است. نسل جدید، چون نهالهایی پرطراوت، نسبت به گذشته فهمیدهتر و آگاهتر است.
این دیدگاه، بر نقش تحولات اجتماعی در ارتقای سطح آگاهی تأکید دارد و انقلاب را نقطه عطفی در تاریخ ایران میداند.
بخش بیستودوم: نقد آموزش سنتی و احترام به کودکان
استاد آموزش سنتی و مداخله غیرضروری در امور کودکان را نقد کرده و بر احترام به کودکان بهعنوان عاملی برای رشد شخصیتی آنها تأکید دارد.
این دیدگاه، با نظریههای روانشناسی تربیتی مدرن که بر احترام به کودک تأکید دارند، همخوانی دارد و در فرهنگ اسلامی نیز مورد تأکید است.
بخش بیستوسوم: رشد نامنظم جامعه و چالشهای آن
استاد رشد جامعه را نامنظم اما واقعی میداند و معتقد است این رشد، گاه به نتایج منفی مانند افزایش جرم منجر میشود، اما در درازمدت، چون رودی خروشان، به کمال میرسد.
این تحلیل، با نظریههای جامعهشناسی توسعه که رشد را فرآیندی پیچیده میدانند، همراستاست و بر ضرورت مدیریت صحیح تأکید دارد.
بخش بیستوچهارم: نماز و روزه، غذای روح
استاد نماز و روزه را غذای روح معرفی میکند که به تعادل روانی و معنوی انسان کمک میکند. عدم انجام این عبادات، چون گرسنگی روح، به تکهتکه شدن آن و کاهش صلابت میانجامد. چنانکه در قرآن کریم آمده است: إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ (سوره عنکبوت، آیه ۴۵: «همانا نماز از فحشا و منکر بازمیدارد»).
این دیدگاه، عبادات را بهعنوان ابزارهایی برای تقویت روح و اراده معرفی میکند که در متون دینی نیز مورد تأکید قرار گرفته است.
بخش بیستوپنجم: غنا، بینیازی و ثروت صوتی
استاد غنا را به معنای بینیازی و ثروت صوتی تعریف میکند که یکی از صفات شایسته انسان است. غنا، چون گوهری در صدف، نشانهای از توانمندی و خلاقیت در استفاده از صدا است.
این تعریف، با بازتعریف مفاهیم سنتی در چارچوبی علمی و انسانی، به ارزش زیبایی و خلاقیت صوتی تأکید دارد.
بخش بیستوششم: نقد رفتارهای متناقض در گذشته
استاد با اشاره به نمونههایی از گذشته، به تناقض بین رفتارهای مذهبی و ناپسند، مانند نزولخواری در کنار عبادت، انتقاد میکند. نسل کنونی، با آگاهی از این تناقضات، چون آیینهای، وضع خود را بهتر میشناسد.
این نقد، به ضرورت خودآگاهی و اصلاح رفتارهای اجتماعی در پرتو معرفت دینی اشاره دارد.
بخش بیستوهفتم: تفاوت نقشهای اجتماعی و معنوی
استاد با تأکید بر تفاوت نقشهای اجتماعی و معنوی، مانند ورزش و نماز یا آواز و عبادت، معتقد است هر یک جایگاه خاص خود را دارد. جهان، چون باغی است که هر گل در جای خویش نیکوست.
این دیدگاه، بر ضرورت تعادل و هماهنگی بین ابعاد مختلف زندگی تأکید دارد و از افراط و تفریط پرهیز میدهد.
بخش بیستوهشتم: خوشبینی به آینده
استاد با وجود چالشها، به آینده خوشبین است و معتقد است که جهان، چون رودی در حال خروش، به سوی کمال پیش میرود. این خوشبینی، چون نوری در تاریکی، امید را در دلها زنده میکند.
این دیدگاه، ایمان به ظرفیتهای انسانی و الهی را برای غلبه بر چالشها ترویج میدهد.
بخش بیستونهم: پیشرفتهای علمی و اجتماعی
استاد پیشرفتهای علمی، بهویژه در حوزه پزشکی، را نشانهای از تحولات مثبت میداند. این پیشرفتها، چون ستارگانی در آسمان، نشاندهنده حرکت بشر به سوی کمال است.
این تحولات، نشاندهنده ظرفیتهای عظیم انسانی برای بهبود کیفیت زندگی است.
جمعبندی
این گفتمان، چون رودی زلال، نگرشی جامع به علم، حکمت، هنر و عرفان ارائه میدهد. تأکید بر خلاقیت و اصالت در تولید علم و هنر، نقد آموزش تقلیدی، و بازتعریف مفاهیمی چون غنا، نشاندهنده رویکردی پیشرو و متناسب با نیازهای جامعه معاصر است. موسیقی، بهعنوان دارویی برای روح و عاملی برای تعادل روانی، در کنار عباداتی چون نماز و روزه، بهعنوان غذای روح، جایگاه ویژهای در این گفتمان دارد. خوشبینی به آینده، با وجود چالشها، و تأکید بر نقش نسل جدید در تحولات اجتماعی، ایمان به ظرفیتهای انسانی و الهی را ترویج میدهد. این متن، با حفظ تمامی نکات اصلی و افزودن توضیحات تبیینی، تلاشی است برای ارائه این گفتمان در قالبی منسجم و شایسته.