متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 454
مقدمه
این مجموعه، بازتابی است از تأملات و خاطراتی که در درسگفتارهایم بهصورت گذرا بیان شدهاند. آنچه در پی میآید، روایتهایی است از تجربیات شخصی، نقدهای اجتماعی، تأملات عرفانی و معرفتی، و درسهایی که از سالها مطالعه و تدریس در حوزههای علمی آموختهام. هدفم این است که این گفتگوها نهتنها شما را به لحظههای زندگیام ببرد، بلکه تأملی عمیق در مسیر خودسازی، علمآموزی و تعهد معنوی برانگیزد. هر بخش از این خاطرات، دریچهای است به سوی فهم عمیقتر از زندگی، دین و مسئولیتهای انسانی.
بخش اول: تأملات در تعهدات شرعی و اجتماعی
یادم میآید روزی برای خواندن عقدی دعوت شدم. مهریه عروس، ۸۰۰ سکه بهار آزادی بود. به عروس گفتم: «میدانی ۸۰۰ سکه یعنی چه؟» گفت: «بله، حاجآقا.» گفتم: «خب، بگو ببینم چقدر است؟» ایستاده بود و نمیتوانست حساب کند. گفتم: «بنشین، با آرامش فکر کن. اگر نفهمی چه میخواهی مهر کنی، عقدت اشکال شرعی دارد.» اما او نتوانست محاسبه کند. به او گفتم: «این مهریهای که میخواهی ببندی، حتی به اندازه چهار سکه هم ارزش ندارد. فوت سکه است، نه هفت سکه!» پدرش وضع مالی بدی نداشت، اما داماد در آژانس کار میکرد. پرسیدم: «روزی چقدر درآمد داری؟» این مهریه سنگین، با درآمد او هیچ تناسبی نداشت.
درنگ: آگاهی و شفافیت در تعهدات شرعی و قانونی، از جمله مهریه، ضروری است. ناآگاهی میتواند به مشکلات حقوقی و شرعی منجر شود.
این تجربه مرا به فکر فرو برد که چرا برخی تعهدات غیرواقعی میبندند؟ مهریهای که با توان مالی زوج همخوانی ندارد، ارزشی ندارد. حتی اگر هفت سکه باشد، اما واقعی و متناسب باشد، ارزشمندتر است.
درنگ: مهریه باید متناسب با توان مالی زوج باشد. تعهدات غیرواقعی، بیارزش و مشکلسازند.
این روزها مفاهیمی مثل «عندالاستطاعه» و «عندالمطالبه» به گوش میخورد که به نظرم نوآوریهای مدرنی هستند. اینها گاهی به زندان رفتن زوج منجر میشود. در گذشته، اینگونه از مهریه سخن نمیگفتند. این مفاهیم جدید، نیازمند بازنگریاند تا با شرایط اجتماعی هماهنگ شوند.
درنگ: مفاهیم حقوقی جدید مانند عندالاستطاعه و عندالمطالبه باید با شرایط اجتماعی هماهنگ شوند تا از مشکلات حقوقی جلوگیری شود.
ما گاهی با زندگی، عمر، و حتی رابطهمان با خدا شوخی میکنیم. اگر کمی جدیتر باشیم، کارهای بزرگتری میتوانیم انجام دهیم. وجود ما در برابر جلال و جمال الهی، شکننده است، مثل خشتی که با یک ضربه میشکند. باید از این وجود خشتی فراتر رویم و به سوی عظمت الهی حرکت کنیم.
درنگ: جدیت در زندگی معنوی و مادی، لازمه تحقق اهداف متعالی است. وجود خشتی انسان، مانع درک جلال الهی است.
بینظمی و بیتوجهی به تفاوت امروز و فردا، نشانه نبود خواستههای بزرگ است. اگر خواستههایمان قوی باشد، به درد و اشتیاق تبدیل میشود و ما را زنده نگه میدارد. بیماران سرطانی را دیدهام که به خاطر خواستههای قوی، در برابر بیماری مقاومت میکنند. این نشان میدهد که اراده، حتی جسم را تقویت میکند.
درنگ: خواستههای متعالی، انرژی حیاتی ایجاد میکنند و انسان را در برابر سختیها مقاوم میسازند.
برای خودشناسی، باید خواستههایمان را بررسی کنیم. مثلاً اگر میخواهیم مجتهد شویم، باید درد و سختی آن را بپذیریم. خواستن، توانستن است. اگر نظم نداریم، نشانه ضعف در خواستههایمان است.
درنگ: خودشناسی از طریق تأمل در خواستهها و پذیرش سختیهای مسیر به دست میآید. خواستن، توانستن است.
بخش دوم: پشتکار علمی و تعهد معنوی
یاد صاحب معالم میافتم که آنقدر غرق مطالعه بود که حتی نیازهای جسمانیاش را فراموش میکرد. میگویند وقتی به دستشویی میرفت، از شدت مطالعه خون از او میآمد. این خودفراموشی، نشانه اخلاص و تعهد به علم است.
درنگ: خودفراموشی در مطالعه، نشانه اخلاص و تعهد به علم است.
خودم هم تجربهای مشابه داشتم. وقتی جوان بودم، در قم به دنبال نسخه دوجلدی کتاب «قوانین» مرحوم میرزا بودم. نسخه یکجلدی برایم کافی نبود. در کتابفروشی قدیمی، نسخهای پاره پیدا کردم. بردم و با پنج تومان صحافیاش کردم. هنوز هم آن کتاب را نگه داشتهام. این نشان میدهد که کتاب برای عالم، سرمایهای بیقیمت است.
درنگ: ارزشگذاری بر منابع علمی و تلاش برای حفظ آنها، نشانه تعهد عالم به دانش است.
نگارش «قوانین» آنقدر سخت بود که میگویند مرحوم میرزا ریشش را در مرکب فرو برده بود. این نشاندهنده دشواری نگارش آثار علمی برجسته است. یا مثلاً لمعه، که خواندن دو خط آن گاهی یک ساعت زمان میبرد. این متون، عمق و پیچیدگی فقه را نشان میدهند.
درنگ: متون فقهی مانند لمعه و قوانین، به دلیل عمق و پیچیدگی، نیازمند صبر و پشتکارند.
عالمان دینی مانند شهید اول، ثانی و ثالث، در طول عمرشان با آزار، زندان و شهادت روبهرو بودند. اما این سختیها مانع کارشان نشد. حدیثی داریم که میفرماید: مِدَادُ الْعُلَمَاءِ أَفْضَلُ مِنْ دِمَاءِ الشُّهَدَاء، یعنی «مرکب علما برتر از خون شهداست.» این نشان میدهد که علم، میراثی ماندگارتر از شهادت است.
درنگ: تلاش علمی عالمان، ارزشی برتر از شهادت دارد، زیرا علم، میراثی ماندگار است.
ما گاهی به عالمان گذشته عیبجویی میکنیم، اما همت و پشتکارشان انسان را مبهوت میکند. خودم در فیضیه شبهایی را گذراندم که از شدت مطالعه و کار، حالم به حالت انتحاری میرسید. گاهی روی پشتبام فیضیه میرفتم و خادمان حرم هشدار میدادند که نروم، چون ممکن بود مرا نشناسند.
درنگ: تلاش بیوقفه در مسیر علم، نشانه تعهد عمیق به دانش و معنویت است.
یکی از عالمان دینی میگفت اگر شیخ انصاری «قوانین» را ندیده بود، «رسائل» را معجزه میدانست. متون فقهی مثل «مکاسب»، «رسائل» و «کفایه» چنان پیچیدهاند که حتی قویترین عالمان را به چالش میکشند.
درنگ: متون فقهی مانند مکاسب و رسائل، به دلیل عمق و پیچیدگی، نیازمند توانایی علمی بالاست.
بخش سوم: مدیریت انرژی و تعادل در زندگی
تجربه نشانم داده که حرف زدن مداوم، مثلاً سه تا پنج ساعت، میتواند ذهن را خسته کند و حتی به پوکی مغز منجر شود. وقتی درس میگویم، فشار ذهنیام تخلیه میشود، اما وقتی درس تعطیل است، نوشتن این فشار را کم میکند. جملات جاویدانی که نوشتهام، اغلب در زمان تعطیلی درسها بوده، بدون مطالعه، فقط برای تخلیه ذهن.
درنگ: درسگفتن و نگارش، مکمل یکدیگرند و به مدیریت انرژی ذهنی کمک میکنند.
انسان مثل موتوری است که اگر انرژیاش را درست تقسیم نکند، کاراییاش کم میشود. یک روز ماشینم را گم کردم. ساعتها در کوچهها گشتم تا پیدایش کردم. وقتی آرام شدم و از نقطه شروع دوباره نگاه کردم، ماشین را دیدم. این نشان میدهد که در مشکلات، باید به اصول اولیه بازگشت.
درنگ: آرامش و بازگشت به اصول اولیه، کلید حل مشکلات است.
گاهی حالاتی دارم که انگار «میت» هستم. حتی دنده هوایی هم کارساز نیست. گفتار بیش از حد، انسان را از عمل بازمیدارد. طلاب جوان چون فعالیت عملی دارند، کارآمدترند. یک بار شاگردم را به کار مکانیکی فرستادم. آنقدر مهارت پیدا کرد که حالا بزرگترین مکانیک است. اما اگر طولانی شود، زیانبار است.
درنگ: تعادل بین گفتار و عمل، و علم و مهارت عملی، برای کارایی ضروری است.
جمعبندی
این گفتگوها، روایتهایی از زندگیام هستند که در آنها کوشیدهام درسهایی از خودسازی، علمآموزی و تعهد معنوی را با شما در میان بگذارم. از نقدهای اجتماعی تا تأملات عرفانی، همه به سوی یک هدفاند: پرورش انسانی با اراده قوی و اهداف متعالی. امیدوارم این خاطرات، شما را به تأمل در زندگی و مسئولیتهایتان دعوت کند.
با نظارت صادق خادمی