متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 468
مقدمه
این مجموعه، روایتی است صمیمی از تجربههای زیستهام، خاطراتی که در خلال درسگفتارهایم بهصورت گذرا بیان شده و اکنون با دقتی بیشتر، در قالب این گفتگوها بازگو میشود. این خاطرات، نهتنها شرح لحظات زندگی من است، بلکه تأملاتی است در باب علم دینی، چالشهای آن، و ضرورت پالایش آن از پیرایهها. در این مسیر، تلاش کردهام با صداقت و صراحت، آنچه را که دیدهام، آموختهام و تجربه کردهام، با شما در میان بگذارم. این روایتها، بازتابی از عمق دانش، تعهد معنوی، و تأثیرگذاری فرهنگی و اجتماعی است که همواره در پی آن بودهام. هر بخش، دریچهای است به سوی تأمل در علم، معنویت، و مسئولیتهایی که بر دوش عالمان دین است.
بخش اول: پالایش علم دینی از پیرایهها
چهل سال است که در پی پالایش علم دینی از پیرایهها و اضافات غیرضروری هستم. علم دینی، گوهری است که اگر از الحاقات نادرست و گزافهگوییها پاک نشود، نمیتواند پاسخگوی نیازهای زمانه باشد. بسیاری از آنچه به نام دین ارائه شده، نتیجه بدفهمیها یا نسبتهای بیاساسی است که برخی بدون تخصص کافی به آن افزودهاند. این پیرایهها، مانند غباری بر آینه دین، مانع از درخشش حقیقت آن شدهاند. به یاد دارم که در درسگفتارهایم، بارها به طلاب گوشزد میکردم که باید با دقت و وسواس، این اضافات را کنار بزنیم تا دین به معنای واقعی خود، یعنی نور و هدایت، جلوهگر شود.
| درنگ: علم دینی باید از پیرایهها و اضافات غیرضروری پالایش شود تا به اصالت خود بازگردد و پاسخگوی نیازهای معاصر باشد. |
قرآن کریم: وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا (نساء: 174)
ترجمه: و به سوی شما نوری روشنگر نازل کردیم.
این آیه، بر ضرورت حفظ اصالت و روشنی دین تأکید دارد. من همواره کوشیدهام تا با این نور، مسیر حقیقت را روشن کنم و از افزودن آنچه به دین تعلق ندارد، پرهیز نمایم.
بخش دوم: نقد محدودیتهای علمی عالمان پیشین
با احترام به عالمان پیشین، باید بگویم که برخی از آنها، با وجود تقدس و صفای باطن، از نظر علمی محدودیتهایی داشتند. این عزیزان، قدسیانی بودند که با عبادت خالصانه و زندگی ساده، به درگاه الهی تقرب جستند، اما دانششان برای پاسخگویی به نیازهای امروز کافی نیست. اگر امروز حضور داشتند، خودشان نیز اذعان میکردند که باید به بازآموزی بپردازند. برای مثال، برخی از عالمان بزرگ، مانند ابنسینا یا ملاصدرا، در زمان خودشان تلاشهای سترگی کردند، اما علوم امروزی، از فیزیک و شیمی گرفته تا معارف جدید، نیازمند دانشی بهروز است. این سخن، نه به معنای نادیده گرفتن زحماتشان، بلکه دعوتی است به واقعبینی در مواجهه با علم.
| درنگ: علم دینی باید با نیازهای زمان تطبیق یابد و عالمان امروزی نیازمند بازآموزی و بهروزرسانی دانش خود هستند. |
حدیث شریف: الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ
ترجمه: عالم به زمان خود، گرفتار شبهات نمیشود.
این حدیث، بر اهمیت آگاهی از نیازهای زمان تأکید دارد. من در درسهایم، همیشه بر این نکته پافشاری کردهام که علم دینی باید پویا و پاسخگو باشد.
بخش سوم: ارزش معنوی عالمان پیشین
با وجود نقدهایی که به محدودیتهای علمی برخی عالمان پیشین دارم، نمیتوانم منکر صفای باطن و تقدسشان شوم. این بزرگان، با سجاده و عبادتشان، قلبهایی پاک داشتند و از الطاف الهی بهرهمند بودند. من بارها در درسگفتارهایم گفتهام که آنها بیش از کتاب، از سجاده بهره بردند. نمازهایشان با صفا بود و این صفا، آنها را به درگاه الهی نزدیک کرد. اما علم، نیازمند ابزارهای دیگری است که در زمانه آنها کمتر در دسترس بود.
| درنگ: عالمان پیشین با وجود محدودیتهای علمی، به دلیل صفای باطن و عبادت خالصانه، از تقدس و منزلت معنوی برخوردار بودند. |
قرآن کریم: إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ (فاطر: 28)
ترجمه: از بندگان خدا، تنها عالمان از او میترسند.
این آیه، بر اهمیت تلفیق علم و تقوا تأکید دارد. من همواره کوشیدهام این دو را در کنار هم داشته باشم، هرچند راه دشواری بوده است.
بخش چهارم: نقد تعصب در علم دینی
به یاد دارم طلبهای فاضل از خطه آذربایجان که در درسهایم شرکت میکرد. روزی به یکی از عالمان بزرگ اشکال کردم. این طلبه چنان برآشفت که درس را ترک کرد. چند روز بعد، بازگشتی دلانگیز داشت. گفت: «حاجآقا، ببخشید. از اشکال شما به آن عالم بزرگ ناراحت شدم و نیامدم. اما شبی در خواب دیدم که شما درس میگویید و آن عالم، با کلاهی بر سر و عبایی بر دوش، بیعمامه، به درس شما گوش میدهد.» این خواب، او را به درس بازگرداند. این ماجرا برایم درسآموز بود. تعصب بیجا، مانع از نقد علمی میشود. باید با واقعبینی، علم را پیش برد.
| درنگ: تعصب بیجا در دفاع از عالمان پیشین، مانع نقد علمی و پیشرفت علم دینی است. |
قرآن کریم: وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ (نحل: 125)
ترجمه: و با آنان به شیوهای که نیکوتر است مجادله کن.
این آیه، مرا به یاد میآورد که نقد باید با روشی نیکو و علمی انجام شود، نه با تعصب و احساسات.
بخش پنجم: محدودیتهای تاریخی عالمان
برخی عالمان پیشین، در شرایط دشواری مانند فقر، تقیه و محدودیتهای اجتماعی زندگی کردند. یکی از عالمان بزرگ، سالها به باغبانی پرداخت تا معاش خود را تأمین کند. این، از فجایع تاریخی ماست. اگر این محدودیتها نبود، شاید او میتوانست عمری طولانیتر در خدمت علم سپری کند. این شرایط، مانع از شکوفایی علمی بسیاری از عالمان شد، اما ارزش تلاشهایشان را نباید نادیده گرفت.
| درنگ: محدودیتهای تاریخی مانند فقر و تقیه، مانع شکوفایی علمی عالمان پیشین شد، اما تلاشهایشان ارزشمند است. |
قرآن کریم: وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ (بقره: 143)
ترجمه: و خدا ایمان شما را تباه نمیکند.
این آیه، مرا به یاد ارزش تلاشهای عالمان در شرایط دشوار میاندازد. من نیز کوشیدهام با وجود محدودیتها، در خدمت دین باشم.
بخش ششم: آمادگی برای خدمت
با وجود مشکلات جسمانی، همیشه خود را آماده خدمت به دین کردهام. حتی در لحظاتی که رعشه و ضعف جسمانی امانم را بریده، قلبم برای خدمت به حقیقت میتپد. اگر روزی از من بپرسند چرا کوتاهی کردی، میگویم: من آماده بودم، اما اگر کوتاهی از من سر زد، نه از سر بیتوجهی، بلکه به دلیل شرایطی بود که بر من تحمیل شد. با این حال، معتقدمان که عالم باید سلامت جسمانی خود را حفظ کند تا بتواند به وظایفش عمل نماید.
| درنگ: عالم دینی باید با آمادگی جسمانی و معنوی، در خدمت دین و جامعه باشد. |
قرآن کریم: وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا (عنکبوت: 69)
ترجمه: و کسانی که در راه ما کوشیدند، بهیقین آنها را به راههای خود هدایت میکنیم.
این آیه، مرا به ادامه این مسیر دشوار اما ارزشمند ترغیب میکند.
بخش هفتم: نقد کوتاهی در سلامت جسمانی
عالم دینی، اگر در حفظ سلامت جسمانی خود کوتاهی کند، نمیتواند بهخوبی به وظایفش عمل کند. بارها به طلاب گفتهام که سلامت، نعمتی است که نباید از آن غفلت کرد. اگر روزی در پیشگاه الهی از ما بپرسند چرا در حفظ جسمت کوتاهی کردی، چه پاسخی خواهیم داشت؟ من خودم، با وجود ضعفها و بیماریهایی که گاه گریبانم را گرفته، همیشه کوشیدهام آماده خدمت باشم.
| درنگ: حفظ سلامت جسمانی، وظیفهای دینی است که عالمان باید به آن توجه کنند. |
حدیث شریف: نِعْمَتَانِ مَغْبُونٌ فِيهِمَا كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ الصِّحَّةُ وَالْفَرَاغُ
ترجمه: دو نعمت که بسیاری از مردم در آنها زیان میبینند: سلامت و فراغت.
این حدیث، مرا به یاد مسئولیت سنگین عالمان در حفظ سلامت برای خدمت به دین میاندازد.
بخش هشتم: پرورش استعدادهای استثنایی
روزی خواهرزادهام را به قم آوردم تا ادبیات فارسی به او بیاموزم. او نابغهای بود که در کودکی، بدون مطالعه، درسها را میفهمید. فکر کردم شاید بتوانم او را برای طلبگی آماده کنم، اما خیلی زود دریافتم که ذهن تیز و استثناییاش، با روشهای معمول حوزه سازگار نیست. هر کتابی به او میدادم، میگفت: «بلدم!» امتحانش کردم، دیدم راست میگوید. پس از چند روز، او را به تهران بازگرداندم و به خواهرم گفتم: «این بچه به درد طلبگی نمیخورد. نه اینکه کمهوش باشد، بلکه بیش از حد تیز است!» او بعدها به فرانسه رفت، چندین مدرک دکتری گرفت و در اقتصاد و افشای فساد مالی، نامآور شد.
| درنگ: استعدادهای استثنایی نیازمند بستری مناسب برای شکوفایی هستند و روشهای معمول آموزشی ممکن است برای آنها کافی نباشد. |
قرآن کریم: لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا (بقره: 286)
ترجمه: خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمیکند.
این آیه، مرا به این باور رساند که باید هر فرد را متناسب با تواناییهایش هدایت کرد.
بخش نهم: نقد روشهای آموزشی ناکارآمد
یکی از مشکلات حوزههای علمی، ناتوانی برخی طلاب در یادگیری ادبیات فارسی است. بارها دیدهام که طلاب، حتی در مهارتهای اولیه زبان مادریشان ضعف دارند. این ضعف، نتیجه روشهای آموزشی ناکارآمد است. من به خواهرزادهام پیشنهاد دادم که ادبیات فارسی را به طلاب بیاموزد، اما دریافتم که حتی او هم نمیتواند در این ساختار، تغییری ایجاد کند. آموزش در حوزه باید متناسب با نیازهای زمان باشد تا طلاب بتوانند بهخوبی در خدمت علم و دین باشند.
| درنگ: روشهای آموزشی ناکارآمد در حوزههای علمی، مانع رشد علمی طلاب و شکوفایی علم دینی است. |
قرآن کریم: كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ (ص: 29)
ترجمه: کتابی است که آن را به سوی تو نازل کردیم، مبارک است، تا در آیاتش تدبر کنند.
این آیه، مرا به ضرورت تدبر و اصلاح روشهای آموزشی در حوزههای علمی رهنمون میسازد.
بخش دهم: موفقیت در بستری مناسب
خواهرزادهام در فرانسه به موفقیتهای بزرگی دست یافت. او نهتنها در اقتصاد و علم سرآمد شد، بلکه فساد مالی در سفارت را افشا کرد. او به من گفت که با صداقت و هوش خود، نشان داد که چگونه برخی هزینههای غیرضروری را به نام اقتصاد انجام میدادند. این موفقیت، نتیجه قرار گرفتن در بستری مناسب بود. اگر او در حوزه میماند، شاید استعدادش هدر میرفت. این ماجرا به من آموخت که استعدادها باید در مسیری هدایت شوند که بتوانند به بهترین شکل شکوفا شوند.
| درنگ: استعدادها در بستری مناسب شکوفا میشوند و باید در مسیری هدایت شوند که به سود جامعه باشد. |
حدیث شریف: خَيْرُ النَّاسِ مَنْ نَفَعَ النَّاسَ
ترجمه: بهترین مردم کسی است که به مردم سود برساند.
این حدیث، مرا به یاد اهمیت هدایت استعدادها به سوی خیر و خدمت به جامعه میاندازد.
بخش یازدهم: نقد انباشت ثروت
به خواهرزادهام گفتم: «ثروتت را در مسیر دین خرج کن. انباشت بیهوده ثروت، سودی ندارد.» روزی به من گفت که پنجاه میلیون طلا از خانهاش دزدیدهاند، اما چون خانهاش بیمه بود، خسارتش جبران شد. به او گفتم: «اگر طلبه میشدی، چه میکردی؟ همان کار را حالا بکن. ثروتت را در راه خیر و دین هزینه کن، نه اینکه انباشته شود تا دزدان ببرند.» این سخن، از دغدغهام برای استفاده درست از امکانات مادی سرچشمه میگیرد.
| درنگ: انباشت ثروت بیهوده است و باید در مسیر خیر و خدمت به دین هزینه شود. |
قرآن کریم: وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا (اسراء: 26)
ترجمه: و اسراف نکنید.
این آیه، مرا به یاد مسئولیت استفاده درست از نعمتهای الهی میاندازد.
بخش دوازدهم: تشویق استعدادهای جوان
به یاد دارم دانشآموزی با استعداد که نمرههایش همیشه بیست بود. به او گفتم: «نیازی نیست نمرههایت را نشانم دهی. بیا یک گوشی اپل بیخط بگیر.» او با پول خودش، گوشی گرانقیمتی خرید. به او گفتم: «این گوشی، سوادت را بالا میبرد. اگر نمرههایت پایین بود، نمیگذاشتم چنین کاری کنی.» این کار، برای تشویق او بود. میدانستم که این ابزار، به او کمک میکند تا استعدادش را شکوفا کند. باید از ابزارهای مدرن برای پرورش استعدادها استفاده کرد.
| درنگ: استفاده از ابزارهای مدرن میتواند به پرورش استعدادهای جوان کمک کند. |
قرآن کریم: وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ (انفال: 60)
ترجمه: و برایشان هر چه در توان دارید از نیرو آماده کنید.
این آیه، مرا به استفاده از ابزارهای زمانه برای تقویت استعدادها ترغیب میکند.
بخش سیزدهم: نقد هدررفت استعدادها
بارها دیدهام که استعدادهای جوان در حوزههای ناکارآمد هدر میروند. همان دانشآموز با استعداد، اگر در مسیری نادرست قرار میگرفت، شاید نابغهای نمیشد. من همیشه به طلاب میگویم که باید استعدادها را در مسیری هدایت کنیم که به نفع جامعه باشد. هدررفت استعداد، زیانی بزرگ است که نمیتوان آن را جبران کرد.
| درنگ: هدررفت استعدادهای جوان، زیانی بزرگ است که باید با هدایت صحیح از آن جلوگیری کرد. |
قرآن کریم: وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ (عصر: 1-2)
ترجمه: سوگند به زمان، که انسان در زیان است.
این آیه، مرا به تأمل در اهمیت هدایت استعدادها و جلوگیری از هدررفت آنها وامیدارد.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، روایتی است از دغدغههایم برای پالایش علم دینی، پرورش استعدادها، و خدمت به جامعه. من کوشیدهام با صداقت و صراحت، تجربههایم را با شما در میان بگذارم. از نقد محدودیتهای علمی عالمان پیشین گرفته تا تأکید بر ضرورت سلامت جسمانی و هدایت استعدادهای جوان، همه اینها بخشی از مسیری است که برای اعتلای دین و علم پیمودهام. امیدوارم این خاطرات، الهامبخش شما باشد تا در مسیر حقیقت و خدمت به جامعه گام بردارید.
| با نظارت صادق خادمی |