در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 496

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه ۴۹۶

مقدمه

این مجموعه، روایت‌هایی است از درس‌گفتارهای من، که در خلال آن‌ها گاه به فرازهایی از زندگی و تأملاتم اشاره کرده‌ام. این خاطرات، نه‌تنها شرح وقایع گذشته، بلکه تأملاتی عمیق در باب علم، معنویت، و مسائل اجتماعی و دینی است که در جریان زندگی‌ام با آن‌ها روبه‌رو بوده‌ام. در این گفتگوهای صمیمی، می‌کوشم تا با زبانی ساده اما ژرف، شما را به دنیای اندیشه‌ها و تجربیاتم ببرم؛ دنیایی که در آن، علم دینی، اخلاق، و تعهد به حقیقت، محور همه‌چیز بوده است. آنچه پیش‌رو دارید، بازتابی از این لحظات است که با دغدغه‌های معرفتی، فقهی، و عرفانی‌ام گره خورده و با چاشنی تجربه‌های زیسته‌ام روایت شده است.

بخش اول: کیفیت، نه کمیت در جامعه اسلامی

سال‌ها پیش، در یکی از درس‌گفتارهایم، سخنی گفتم که هنوز در ذهنم طنین‌انداز است: «یک میلیارد مسلمان بی‌کیفیت به چه درد می‌خورد؟ ای کاش صد میلیون مسلمان خوب و باکیفیت داشتیم.» این سخن، نه از سر ناامیدی، بلکه از دغدغه‌ای عمیق برای اصلاح جامعه اسلامی برمی‌آید. به یاد دارم روزی کارگری نزدم آمد و گفت دوازده فرزند دارد، اما در خانه‌ای ۴۵ متری زندگی می‌کند. پرسیدم: «چگونه چنین زندگی‌ای را تاب می‌آوری؟» پاسخ داد: «روی هم می‌خوابیم.» دلم گرفت. از او پرسیدم: «چگونه این‌همه فرزند آوردی؟» با صداقتی تلخ گفت: «زنم حالا مثل میمون، یک مشت استخوان شده است.» گفتم: «مرد، اگر از دیواری دوازده آجر بکشی، چیزی از دیوار نمی‌ماند. فرزندان زیاد، اگر بی‌کیفیت باشند، به چه کار می‌آیند؟»

این گفت‌وگو مرا به تأمل واداشت. فرزندآوری، ارزشی والاست، اما بدون برنامه‌ریزی و توجه به کیفیت تربیت و معیشت، چه سودی دارد؟ جامعه اسلامی ما نیاز به انسان‌هایی دارد که نه‌تنها از نظر کمیت، بلکه از منظر کیفیت، مایه افتخار باشند. این دغدغه، ریشه در تعالیم دینی ما دارد که کیفیت ایمان و عمل را بر کمیت ترجیح می‌دهد.

درنگ: جامعه اسلامی باید بر کیفیت ایمان و عمل متمرکز شود، نه صرفاً کمیت جمعیت.

بخش دوم: جوامع باز و بسته

یکی از خاطراتی که همیشه در ذهنم مانده، تفاوت میان جوامع باز و بسته است. در برخی محلات قم، که جامعه‌ای بسته دارند، فضولی و دخالت در امور دیگران، گویی بخشی از فرهنگ است. به یاد دارم در یکی از این محلات، اگر کسی زنگ خانه‌ای را می‌زد، همسایه زودتر از صاحب‌خانه در را باز می‌کرد تا ببیند چه کسی آمده است! این رفتار، نشانه‌ای از فقدان حریم خصوصی و فرهنگ فضولی است که به انسجام اجتماعی آسیب می‌زند.

در مقابل، در جامعه‌ای باز، هوشیاری و مسئولیت‌پذیری موج می‌زند. شبی در محله‌ای، فردی به نام آقای چناری در خیابان قدم می‌زد. پلیس او را دید و پرسید: «این وقت شب اینجا چه می‌کنی؟» این هوشیاری، نشان از جامعه‌ای دارد که بی‌تفاوت نیست، اما این باز بودن نباید با دریدگی اشتباه شود. باز بودن، همراه با رعایت اصول اخلاقی، فضیلتی است که جامعه را پویا و مسئول نگه می‌دارد.

درنگ: جوامع باز با هوشیاری و مسئولیت‌پذیری، در مقابل جوامع بسته با فرهنگ فضولی، به انسجام و پیشرفت اجتماعی کمک می‌کنند.

بخش سوم: رحمت و انصاف در نگاه عالم دینی

عالم دینی باید با دید رحمانی به جامعه بنگرد. هیچ‌کس را نباید بد دانست، حتی اگر اختلاف عقیده‌ای وجود داشته باشد. به یاد دارم روزی در میدانی قدیمی، دعوایی میان چند برادر دیدم. با چوب و سنگ به جان هم افتاده بودند و فحش‌هایی نثار یکدیگر می‌کردند که قلب هر انسانی را به درد می‌آورد. به یکی از آن‌ها گفتم: «چرا این‌گونه به مادر یکدیگر توهین می‌کنید؟» پاسخ داد: «این‌ها به ما چه کار دارند؟» این لجبازی‌ها، ریشه در فقدان انصاف و رحمت دارد.

عالم دینی باید فراجناحی باشد. همه مردم این سرزمین، با هر گرایشی، مسلمان‌اند. یکی شاید ایمانی قوی‌تر داشته باشد، یکی کمتر، اما همه در دایره اسلام‌اند. من همیشه گفته‌ام که حتی اگر شمر را پیش من بیاورند، به حق امام حسین (ع)، یک سر سوزن به او ظلم نمی‌کنم. هر چه به نفعش باشد می‌گویم و هر چه به ضررش، باز هم با انصاف بیان می‌کنم. این درس را از امام حسین (ع) آموخته‌ام که جوانمردی را حتی در برابر دشمن باید حفظ کرد.

قرآن کریم می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ﴾ (سوره نساء، آیه ۱۳۵). یعنی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به عدالت قیام کنید و برای خدا گواهی دهید، حتی اگر به زیان خودتان یا والدین و خویشاوندان باشد. این آیه، مرا به یاد وظیفه عالم دینی می‌اندازد که باید در هر شرایطی انصاف را نگه دارد.

درنگ: عالم دینی باید با رحمت و انصاف به همه بنگرد، حتی در برابر دشمن، و از جناح‌بندی‌های سیاسی دوری کند.

بخش چهارم: نقد بغض و سوءظن اجتماعی

یکی از دردهای جامعه ما، بغض و سوءظنی است که میان مردم رواج یافته است. چرا نیمی از مردم به نیم دیگر با سوءظن نگاه می‌کنند؟ این بغض‌ها، ریشه در جناح‌بندی‌های سیاسی دارد. یکی به دیگری می‌گوید بی‌دین است، دیگری همین را پاسخ می‌دهد. این لعن و نفرین‌های متقابل، جامعه را از هم می‌پاشد. من همیشه گفته‌ام که هر که حرف حق بزند، درست است، و هر که ناحق بگوید، نادرست. حتی اگر آدمی باطل، سخنی حق بگوید، باید آن را پذیرفت، و اگر آدمی حق، سخنی ناحق بگوید، باید ردش کرد.

به یاد دارم روزی با شخصیتی که از نظر علمی نابغه بود، گفت‌وگویی داشتم. او با وجود نبوغش، اشکالاتی داشت که نمی‌توانستم نادیده بگیرم. به او گفتم: «حتی اگر در برابر قرآن کریم قرار بگیری، انصافم را حفظ می‌کنم. خوبی‌هایت را می‌گویم و اشکالاتت را هم با صراحت بیان می‌کنم.» این انصاف، وظیفه هر عالم دینی است که نباید گرفتار شخصیت‌پرستی شود.

درنگ: بغض و سوءظن ناشی از جناح‌بندی‌ها، جامعه را تکه‌تکه می‌کند؛ عالم دینی باید با انصاف، حق را از ناحق جدا کند.

بخش پنجم: شعور به جای شور

یکی از عالمان بزرگ دینی، با تحریک احساسات مردم، انقلابی عظیم به پا کرد، اما این شور، به شعور تبدیل نشد. این یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های من است. طلاب ما، با همه شور و شوق دینی‌شان، باید شعورمند شوند. رفتارهای احساسی و بغض‌های بی‌جا، شایسته عالم دینی نیست. به یاد دارم روزی در مسجدی، پیرمردی از سرما عصبانی شد و سخنی ناشایست گفت. وزن او شاید چهل کیلو بود و دستانش یخ‌زده. به یکی از جوانان که از او انتقاد می‌کرد، گفتم: «این پیرمرد را درک کن. خون در بدنش جریان ندارد. تو اگر به این سن برسی، از زیر لحاف بیرون نمی‌آیی، اما او به مسجد آمده.» باید شرایط دیگران را درک کرد و از قضاوت شتاب‌زده پرهیز نمود.

درنگ: شور دینی باید به شعور تبدیل شود و عالمان دینی باید با درک شرایط دیگران، از قضاوت شتاب‌زده پرهیز کنند.

بخش ششم: تواضع و خدمت در علم دینی

علم دینی، باید با تواضع و خدمت همراه باشد. شیخ انصاری، که به گمانم ولی‌الله اعظم در میان غیرمعصومین است، نمونه‌ای بی‌نظیر از این تواضع بود. روزی طلبه‌ای نزد او آمد و گفت می‌خواهد «صرف میر» بخواند. شیخ، با همه عظمتش، نگفت وقت ندارم، بلکه او را پذیرفت و آموزش داد. اما در مقابل، به یاد دارم روزی طلبه‌ای نزد عالمی رفت و درخواست کرد «لمعه» بخواند. آن عالم، به جای پذیرش، عصبانی شد و طلبه را تحقیر کرد. این رفتار، فرعونی است و با روح علم دینی سازگار نیست.

من خودم، با همه سختی‌هایی که داشتم، همیشه کوشیده‌ام برای تدریس حاضر شوم. گاهی از خانه با چنان وضعیتی بیرون می‌آمدم که اگر شاگردانم می‌فهمیدند، حیرت می‌کردند. اما این سختی‌ها را پنهان می‌کردم تا علم و خدمت به مردم، لحظه‌ای متوقف نشود.

درنگ: علم دینی باید با تواضع و خدمت همراه باشد؛ تکبر و تحقیر، با روح علم دینی ناسازگار است.

بخش هفتم: ارزش روایات و مسئولیت عالم

روایات کتاب کافی، درباره فضیلت علم، چنان عمیق و سنگین‌اند که گاهی از خواندنشان پرهیز می‌کنم، مبادا بار مسئولیت بر دوش شاگردانم سنگین شود. این روایات، علم را در حد خدای متعال حرمت می‌دهند. عالم دینی، نباید مزدور یا دلقک کسی باشد. او باید آزاد باشد، اما این آزادی، به معنای اقتدا به ائمه (ع) است، نه دنباله‌روی از دیگران.

من همیشه گفته‌ام که پس از خدا و پیامبر، جز قلیانم، به کسی تعلق ندارم! اما این شوخی، حقیقتی دارد: عالم باید مستقل باشد و با رحمت و انصاف به همه بنگرد. همه مردم این سرزمین، با هر گرایشی، فرزندان اسلام‌اند و باید با آن‌ها منصفانه رفتار کرد.

درنگ: عالم دینی باید آزاد، مستقل و با انصاف باشد و از روایات عمیق دینی برای هدایت جامعه بهره ببرد.

بخش هشتم: اصلاح جامعه بسته

جامعه بسته، جایی است که بی‌نظمی پاداش می‌گیرد و حق‌گویی به حاشیه رانده می‌شود. به یاد دارم فردی که عملی ناشایست انجام داده بود، نه‌تنها مجازات نشد، بلکه پاداش گرفت و جایگاه یافت. این فساد، نشانه جامعه‌ای بسته است. عالم دینی باید چنین جامعه‌ای را باز کند، وگرنه باید از آن دوری گزیند تا زمانی که اصلاح شود.

درنگ: جامعه بسته که بی‌نظمی را پاداش می‌دهد، باید با تلاش عالمان دینی باز و اصلاح شود.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، بازتابی از دغدغه‌هایم برای اصلاح جامعه اسلامی، ترویج علم دینی، و حفظ انصاف و رحمت در همه شئون زندگی است. از نقد کمیت‌گرایی تا تأکید بر تواضع و خدمت در علم دینی، همه این روایت‌ها، دعوتی است به تأمل در مسئولیت‌های ما به‌عنوان عالمان و اعضای جامعه. امیدوارم این خاطرات، نه‌تنها شما را به لحظه‌های زندگی من ببرد، بلکه الهام‌بخش راهی باشد برای ساختن جامعه‌ای عادلانه‌تر، بازتر، و معنوی‌تر.

با نظارت صادق خادمی