در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 497

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 497

این مجموعه، روایت‌هایی است از درس‌گفتارهای من که گاه به‌صورت گذرا در محافل علمی و معنوی بیان شده‌اند. در این گفتگوها، تأملاتم را درباره علم دینی، چالش‌های حوزه‌های علمی، و ضرورت اصلاح کلام و بیان در میان طلاب با شما به اشتراک می‌گذارم. این خاطرات، نه‌تنها بازتاب تجربه‌های شخصی من، بلکه دعوتی است به تأمل در مسئولیت عالمان دینی و تأثیر کلامشان بر جامعه.

بخش اول: کلام پولادین و اثرگذاری عالم

یادم می‌آید در یکی از جلسات، سخن از عالمی برجسته بود که همواره از مردم، حتی با وجود نقص‌هایشان، تمجید می‌کرد. او باور داشت که ذات مردم پاک است و اگر کلام عالم، نافذ و صادقانه باشد، می‌تواند دل‌ها را به سوی حقیقت هدایت کند. این نگاه رحمانی، مرا به فکر واداشت که چگونه کلام ما عالمان باید چون پولادی محکم، سوراخ‌کننده موانع باشد و در زمان و مکان مناسب، در نفوس مخاطبان اثر بگذارد. سخنی که نه‌تنها شنیده شود، بلکه دل‌ها را به حرکت درآورد، گاه به خنده و گاه به اشک.

اما چه بسیار عالمانی که به دلیل سخنان نسنجیده، جایگاه خود را تضعیف کردند. یادم هست که می‌گفتم اگر عالمی سخنی تند و ناپخته بزند، مانند آنکه به جای هدایت، مخاطب را از خود دور کند. اینجاست که نیاز به محفلی برای طلاب فاضل احساس می‌شود؛ جایی که مشکلات بیانی و قلمی‌شان برطرف گردد. باید نوار منبرها و درس‌هایشان را گوش کنند، نقد شوند و کلامشان صیقل یابد تا چون شمشیری برنده، حقیقت را در دل‌ها بنشاند.

درنگ: کلام عالم باید مانند پولاد، نافذ و اثرگذار باشد و با دقت در زمان، مکان و نحوه بیان، در دل مخاطبان نفوذ کند. رفع مشکلات بیانی طلاب، ضرورتی برای تقویت علم دینی است.

بخش دوم: نابرابری در پاداش و چالش‌های اخلاقی

روزی در شهری بزرگ، به باغی دعوت شدم که مراسمی مذهبی در آن برگزار می‌شد. عالم روضه‌خوانی آنجا بود که گروهی همراهش بودند؛ یکی مسئول بلندگو، دیگری کارچاق‌کن. اما آنچه مرا بهت‌زده کرد، بوی نامطبوعی بود که در باغ پیچیده بود. پرسیدم این بو از چیست؟ گفتند برخی در گوشه‌ای از باغ، مشغول رفتارهای ناشایست‌اند. با خود فکر کردم، چگونه ممکن است در مراسمی به نام دین، چنین رفتارهایی دیده شود؟ این صحنه، مرا به تأمل واداشت که قداست مراسم دینی باید حفظ شود و نظارت بر چنین محافلی، ضروری است.

نکته تأسف‌بار دیگر، نابرابری در پاداش‌دهی بود. همان روضه‌خوان، با توانایی محدود و چند شعر ساده، مبالغ هنگفتی دریافت می‌کرد، اما عالمی که با اخلاص، احکام و مسائل دینی را بیان می‌کرد، پاداشی ناچیز داشت. این نابرابری، انگیزه عالمان متعهد را تضعیف می‌کند. من همیشه به طلاب می‌گفتم که مشکل بیانی، مانع اثرگذاری کلامشان است. عالمی را می‌شناختم که موفقیتش در کلام نافذ و توانایی بیانی‌اش بود. رقبایش، هرچند دانش داشتند، اما نمی‌توانستند کلام را چنان در دل‌ها جای دهند که او می‌کرد.

درنگ: نابرابری در پاداش‌دهی به فعالان دینی و رفتارهای ناشایست در مراسم مذهبی، چالش‌هایی است که نیازمند نظارت و اصلاح است. توانایی بیانی، کلید موفقیت عالم در تأثیرگذاری است.

بخش سوم: خدا را شیرین ببینیم

یادم می‌آید از روش‌های سنتی برای از شیر گرفتن کودکان سخن گفتم. در گذشته، مادران برای اینکه کودک را از شیر بگیرند، زغال یا موادی ناخوشایند به سینه خود می‌مالیدند تا کودک از آن دلزده شود. این خاطره مرا به فکر واداشت که چرا برخی خداوند را با تلخی و ترس معرفی می‌کنند؟ چرا خدا را چنان تصویر می‌کنیم که گویی تلخ و وحشتناک است؟ جلال و جمال الهی، هر دو شیرین‌اند. خداوند، نه‌تنها در جلالش، بلکه در جمالش نیز رحمانی است.

قرآن کریم: ﴿الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ﴾ (طه: ۵)
خداوند رحمان بر عرش استیلا یافت.

این آیه، مرا به یاد رحمانیت خدا می‌اندازد. باید خدا را با جمال و رحمتش به مردم معرفی کنیم، نه با ترس و تلخی. این نگاه، دل‌ها را به سوی حق جذب می‌کند و از دوری و وحشت جلوگیری می‌کند.

درنگ: جلال و جمال الهی هر دو شیرین‌اند. معرفی خداوند با رحمت و زیبایی، دل‌ها را به سوی او جذب می‌کند.

بخش چهارم: ولایت، محور هستی

هر صبح که از خواب برمی‌خیزم، به خدا و اولیایش سلام می‌کنم. این سلام، مرا به یاد وحدت هستی می‌اندازد. همه هستی، بر محور ولایت و عشق به حق شکل گرفته است. دعوا بر سر بهشت و جهنم نیست؛ دعوا بر سر عشق است. عشقی که معرکه خلقت را به پا کرده.

قرآن کریم: ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ﴾ (البقرة: ۲۵۷)
خداوند سرپرست کسانی است که ایمان آورده‌اند و آن‌ها را از تاریکی‌ها به سوی نور می‌برد.

این آیه، مرا به یاد نقش ولایت در هدایت انسان‌ها می‌اندازد. ولایت، محور وحدت است و عشق به حق، همه چیز را به هم پیوند می‌دهد. این دیدگاه، مرا به تأمل در مسئولیت عالمان دینی واداشت که چگونه باید این عشق را در کلام و عملشان متجلی کنند.

درنگ: هستی بر محور ولایت و عشق به حق شکل گرفته است. عالمان دینی باید این عشق را در کلام و عملشان نشان دهند.

بخش پنجم: نقد هزینه‌ها و ضرورت کار به قدر دین

شبی در خواب، حجره‌هایی دیدم که هر یک چند هکتار وسعت داشتند، اما خالی و بی‌روح بودند. سنگ‌های مرمر به آسمان کشیده شده بودند، اما حیاتی در آن‌ها نبود. این صحنه، مرا به فکر هزینه‌های کلان حوزه‌های علمی واداشت. این همه خرج برای چه؟ چرا این حجره‌ها، که باید محل علم و معرفت باشند، خالی از روح‌اند؟ هزینه‌های هنگفت به نام دین صرف می‌شود، اما نتیجه‌ای عینی و شاخص ندارد.

یاد عالمی افتادم که بدون هزینه‌های کلان، آثار علمی ارزشمندی تولید کرد و در برابر باطل ایستاد. او با اخلاص و دانش، راه را نشان داد. اما امروز، مؤسسات دینی با هزینه‌های گزاف، نتوانسته‌اند چنین تأثیری بگذارند. حتی در نشر کتب دینی، ناشری را می‌شناختم که چون کتب علمی عالمان فروش نداشت، به چاپ قرآن و مفاتیح روی آورد. این نشان‌دهنده چالشی بزرگ در نشر آثار علمی دینی است.

من همیشه می‌گفتم که فعالیت‌های دینی باید به قدر دین باشد، نه به قدر توان فردی. عالمی را می‌شناختم که به دلیل شرایط سخت معیشتی، نتوانست به‌طور کامل به پیشرفت علمی‌اش ادامه دهد. این موانع، مرا به فکر واداشت که چگونه باید از عالمان متعهد حمایت کرد تا علم دینی شکوفا شود.

درنگ: هزینه‌های کلان حوزه‌های علمی باید در راستای تولید آثار شاخص و حمایت از عالمان متعهد باشد. فعالیت‌های دینی باید به قدر دین، نه توان فردی، انجام شود.

جمع‌بندی

این گفتگوها، تأملاتی است از سال‌ها تجربه و تأمل در مسیر علم دینی. از کلام پولادین عالمان گرفته تا چالش‌های اخلاقی و مالی در حوزه‌های علمی، همه نشان‌دهنده مسئولیت سنگین ماست. من همیشه باور داشتم که عالم دینی باید با کلام نافذ، اخلاص و تعهد، راه را برای هدایت دل‌ها هموار کند. این خاطرات، دعوتی است به شما، مخاطبان عزیز، تا در این مسیر تأمل کنید و با عشق به حق، در راه اعتلای علم دینی گام بردارید.

با نظارت صادق خادمی