در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 501

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 501

مقدمه

این مجموعه، بازتابی از خاطراتی است که در خلال درس‌گفتارهایم به‌صورت گذرا بیان شده‌اند. اکنون، با نگاهی عمیق‌تر، این روایت‌ها را با شما به اشتراک می‌گذارم تا لحظه‌هایی از زندگی و تأملاتم را از منظر معرفت، اخلاق و معنویت بازگو کنم. هر خاطره، چونان آیینه‌ای است که گوشه‌ای از زیستن در مسیر حقیقت و کمال را نشان می‌دهد. این گفت‌وگوها، دعوتی است به تأمل در ارزش‌های انسانی و دینی که در زندگی روزمره‌ام تجربه کرده‌ام.

بخش اول: وحدت خانوادگی، سپری در برابر طمع

یادم می‌آید در خانواده‌ای که پدرشان از دنیا رفته بود، هفت خواهر به برادرشان گفتند: «تو جای پدرمان بنشین. همانند او با ما رفتار کن، گویی او هنوز زنده است.» این سخن، نه از سر نادانی، بلکه از عمق بزرگواری و وحدت بود. آن‌ها نمی‌خواستند ثروت و کارخانه‌ای که یادگار پدر بود، تکه‌تکه شود. این اتحاد، چنان زیبا بود که دوست و دشمن، همه از کمال این خانواده سخن می‌گفتند. اما یکی از دامادها، طمع به مال کرد و خواست سهم خود را جدا کند. رفتار ناشایستش، او را از خانواده طرد کرد و آبرویش در میان خویشان رفت. این ماجرا، مرا به یاد آیه‌ای از قرآن کریم انداخت: وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ (قرآن کریم، انفال: 46)؛ «از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با یکدیگر نزاع نکنید که سست شوید و نیرویتان برود.»

درنگ: وحدت خانوادگی، سپری است در برابر طمع و تفرقه. حفظ پیوندهای خانوادگی، نشانه کمال اخلاقی است.

بخش دوم: زشتی نزاع در لحظه‌های سوگ

روزی شنیدم که در خانواده‌ای دیگر، پس از درگذشت پدر، فرزندان بر سر ارث به جان هم افتادند. در روز مراسم ختم، که همسایگان برای تسلیت آمده بودند، فرزندان در کلانتری به چاقوکشی مشغول بودند. مردم، حیران و خندان، نمی‌دانستند به که تسلیت بگویند! این صحنه، چه تلخ نشان می‌داد که طمع به مال دنیا، حتی در لحظه‌های عزا، چگونه آبروی انسان را می‌برد. به یاد آیه‌ای افتادم: وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا (قرآن کریم، بقره: 41)؛ «آیات مرا به بهای اندک نفروشید.» چه بهایی کم‌تر از فروختن حرمت عزا به طمع مال؟

درنگ: نزاع بر سر مال در لحظه‌های حساس، نشانه فقدان کمال اخلاقی است و به تمسخر اجتماعی منجر می‌شود.

بخش سوم: اخلاص در پیوند زناشویی

همیشه به شاگردانم می‌گویم که مرد نباید به مال همسرش چشم بدوزد. باید او را به خاطر خودش بخواهد، نه دارایی‌اش. زنی که احساس کند همسرش به مالش طمع دارد، دلش می‌شکند. این اخلاص، پایه محبت و صفا در زندگی است. روزی مهمانی به خانه‌مان آمد و از غذای ساده‌مان، عدس‌پلو، گله کرد. من به او گفتم: «قناعت به همین نعمت‌های ساده، زندگی را شیرین می‌کند.» این سخن، مرا به یاد آیه‌ای انداخت: وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا (قرآن کریم، روم: 21)؛ «از نشانه‌های او این است که از جنس خودتان همسرانی برایتان آفرید تا به آن‌ها آرامش یابید.»

درنگ: اخلاص در روابط زناشویی و قناعت به نعمت‌های ساده، پایه صفا و محبت در زندگی است.

بخش چهارم: ارزش نیت در اعمال روزمره

روزی به یکی از نزدیکان گفتم: «اگر همسرت از تو لیوان آبی خواست و با نیت قربت آن را بیاوری، ارزشش برابر با پاداش‌های بزرگ اخروی است.» این نیت خالص است که عمل ساده را به حقیقت والا تبدیل می‌کند. روایتی شنیدم که می‌گفت: «لیوان آبی که با نیت خالص به همسر داده شود، گویی شهری از بهشت به او ارزانی شده است.» این سخن با آیه‌ای هم‌خوان است: فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا (قرآن کریم، کهف: 110)؛ «هر که به دیدار پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش کسی را شریک نسازد.»

درنگ: نیت خالص، اعمال روزمره را به عبادتی عظیم تبدیل می‌کند.

بخش پنجم: دقت در تفسیر روایات

در درس‌گفتارهایم، بارها بر دقت در فهم روایات تأکید کرده‌ام. برخی گمان می‌کنند که روایات، کار را برای زنان ممنوع کرده‌اند. اما این برداشت، نادرست است. روایات، از دادن کارهای سنگین به زنان نهی می‌کنند تا شادابی‌شان حفظ شود، نه اینکه کار سبک را منع کنند. این ظرافت، نیازمند تأمل است. به یاد آیه‌ای می‌افتم: وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ (قرآن کریم، إسراء: 36)؛ «چیزی را که به آن علم نداری دنبال مکن.» نقد نادرست روایات، به انحراف در علم دینی می‌انجامد.

درنگ: دقت در فهم روایات، از انحراف در علم دینی جلوگیری می‌کند.

بخش ششم: رشد از طریق نقد و تحمل

یادم می‌آید در جلسات علمی، گاه نقدهای تندی به شاگردانم می‌کردم، اما با ظرافت، تا ترک برندارند. یکی از شاگردانم، که روزی حتی مداد را به سختی در دست می‌گرفت، پس از ماه‌ها نقد و تمرین، چنان پیشرفت کرد که از بسیاری پیشی گرفت. این تحمل و نقد سازنده، انسان را به کمال می‌رساند. قرآن کریم می‌فرماید: وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ (رعد: 22)؛ «کسانی که برای طلب رضای پروردگارشان صبر کردند.»

درنگ: نقد سازنده و تحمل سختی‌ها، مسیر رشد معنوی و علمی است.

بخش هفتم: نظم، کلید پیشرفت علمی

نظم، رمز موفقیت در کار علمی است. روزی به شاگردم گفتم: «اگر روزی هشت ساعت کار مفید کنی، به کمال می‌رسی.» بی‌نظمی، خستگی می‌آورد و راه را ناهموار می‌کند. من خودم، گاه بیست ساعت کار مفید می‌کردم، اما می‌دانستم که تعادل لازم است. قرآن کریم می‌فرماید: إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا (نساء: 103)؛ «نماز بر مؤمنان واجبی است که در وقت‌های معین انجام می‌شود.» نظم در عبادت و علم، راهگشاست.

درنگ: نظم در کار علمی، کلید پیشرفت و رفع مشکلات است.

بخش هشتم: احترام به عالمان، نشانه معرفت

از پدرم آموختم که به عالمان دینی، حتی روضه‌خوانان، احترام بگذارم. او با چنان احترامی چای را در پیش‌دستی برنجی به عالمی تقدیم می‌کرد که گویی پیغمبری را تکریم می‌کند. این درس، در جانم نشست. هنوز هم، هرگاه طلبه‌ای را می‌بینم، یاد پدرم می‌افتم و احترامش می‌کنم. قرآن کریم می‌فرماید: إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ (فاطر: 28)؛ «از بندگان خدا تنها علما از او می‌ترسند.»

درنگ: احترام به عالمان دینی، نشانه معرفت و ادب است.

بخش نهم: وفاداری به وصیت والدین

پدرم وصیت کرد که همه دارایی‌اش به مادرم تعلق دارد. حتی فرشی که به درد نمی‌خورد، برایم مقدس است، چون وصیت اوست. حاضر نیستم روی آن نماز بخوانم، مگر آنکه مادرم راضی باشد. این وفاداری، مرا به یاد آیه‌ای می‌اندازد: وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا (عنکبوت: 8)؛ «انسان را به نیکی با والدینش سفارش کردیم.»

درنگ: وفاداری به وصیت والدین، نشانه ادب و معرفت است.

بخش دهم: پرهیز از تحقیر عالمان

هیچ‌چیز بیش‌تر از تحقیر عالمان دینی مرا نیازرد. حتی اگر طلبه‌ای ساده باشد، او نماینده علم الهی است. روزی شنیدم که کسی به طلبه‌ای اشکال گرفت و دلم شکست. این رفتار، نشانه فقدان معرفت است. قرآن کریم می‌فرماید: وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ (إسراء: 53)؛ «به بندگانم بگو سخن گفتن را نیکوتر گویند.»

درنگ: پرهیز از تحقیر عالمان دینی، نشانه معرفت و ادب است.

جمع‌بندی

این خاطرات، چونان چراغی است که راه کمال را روشن می‌کند. از وحدت خانوادگی تا احترام به عالمان، از اخلاص در زندگی تا دقت در فهم روایات، هر روایت، درس‌هایی از زیستن در مسیر حقیقت است. این گفت‌وگوهای صمیمی، دعوتی است به تأمل در ارزش‌های والای انسانی و دینی، که امیدوارم در دل و جان شما جای گیرد.

با نظارت صادق خادمی