در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 507

متن درس






گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 507

مقدمه

این مجموعه، شرحی است از تأملات و خاطرات من که در خلال درس‌گفتارهایم به‌صورت گذرا بیان شده‌اند. آنچه پیش‌رو دارید، نه صرفاً روایت زندگی، بلکه دعوتی است به تأمل در ارزش‌های انسانی، دینی و اجتماعی که سال‌ها در ذهن و قلبم ریشه دوانده‌اند. با زبانی صمیمی، شما را به لحظه‌هایی می‌برم که در آن‌ها زندگی، دین، اخلاق و فرهنگ ایرانی در هم تنیده‌اند. این خاطرات، بازتابی از عمق معرفت، تعهد معنوی و نگاه من به جامعه‌ای است که در آن زیسته‌ام.

بخش اول: جایگاه زن در فرهنگ ایرانی

یادم می‌آید سفری به باکو داشتم. در آنجا زنانی را دیدم که به کارهای سخت و طاقت‌فرسا مشغول بودند، کارهایی که در فرهنگ ما برای زنان سنگین و دور از شأن تلقی می‌شود. دلم گرفت. در ایران، زنان ما عزیزند، محترمند، گویی سلطنت می‌کنند و مردان در خدمتشان هستند. این تفاوت، نه از جغرافیا، که از فرهنگ و ارزش‌های دینی ما سرچشمه می‌گیرد. در باکو، فاصله‌ای دوساعته با اوکراین، زنان را در جایگاهی دیدم که به نظرم خوار و بی‌ارزش می‌آمدند، اما در ایران، زن محور عاطفه و معنویت خانواده است.

درنگ: جایگاه والای زن در فرهنگ ایرانی، ریشه در ارزش‌های دینی و اخلاقی دارد که کرامت انسانی را پاس می‌دارند.

قرآن کریم: وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ (و با آنان به شایستگی رفتار کنید، سوره نساء، آیه ۱۹).

این آیه مرا به یاد ارزشی می‌اندازد که در فرهنگمان ریشه دوانده: احترام به زن، نه به‌عنوان یک وظیفه، بلکه به‌عنوان یک باور عمیق. در ایران، زن نه تنها شریک زندگی است، بلکه گویی پوششی است برای مرد، همان‌طور که مرد پوششی است برای او.

قرآن کریم: هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ (آنان پوششی برای شمایند و شما پوششی برای آنان، سوره بقره، آیه ۱۸۷).

بخش دوم: ارزش خانواده و شادی تولد فرزند

چند شب پیش، در تهران بودم و شنیدم یکی از نزدیکانم فرزندی به دنیا آورده است. پسری بود، اولین فرزندشان. مرد خانواده آن‌قدر خرج کرد که بیمارستان را به جشن و پایکوبی کشاند. بلندگوهای بیمارستان از شادی پر شده بود، پزشکان و پرستاران همه در این شادمانی شریک بودند. این ولخرجی، نه از سر اسراف، که از سر عشق به همسر و فرزند بود. این صحنه مرا به یاد جایگاه والای زن و مادر در فرهنگمان انداخت.

درنگ: جشن تولد فرزند در فرهنگ ایرانی، نشانه‌ای از احترام عمیق به مادر و ارزش نهادن به نهاد خانواده است.

قرآن کریم: وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا (و انسان را به نیکی کردن به پدر و مادرش سفارش کردیم، سوره احقاف، آیه ۱۵).

این آیه مرا به تأمل واداشت که چگونه فرهنگ ما، مادر را در مرکز شادی و احترام قرار می‌دهد. این ارزش‌ها از دینمان سرچشمه می‌گیرد، دینی که حتی در میان کسانی که ظاهراً از آن فاصله گرفته‌اند، ریشه‌های عمیقی دارد.

بخش سوم: نفوذ دین در فرهنگ ایرانی

در ایران، حتی کسانی که خود را غیرمذهبی می‌دانند، در عمق وجودشان از ارزش‌های دینی تأثیر گرفته‌اند. گویی غیرت و احترام به خانواده، بخشی از هویت ماست. حتی کمونیست‌های ایرانی، با همه ظاهرسازی‌هایشان، در باطن به ارزش‌های دینی پایبندند. این دین است که به ما غیرت می‌دهد، حرمت به زن می‌بخشد و ما را به سوی اخلاق هدایت می‌کند.

درنگ: فرهنگ دینی در ایران، حتی در میان غیرمذهبی‌ها، غیرت و ارزش‌های اخلاقی را حفظ کرده است.

قرآن کریم: وَأَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ (و نماز را برپا دارید و به نیکی فرمان دهید و از ناپسند بازدارید، سوره لقمان، آیه ۱۷).

اما نباید فراموش کرد که برخی زنان در ایران گرفتار بدبختی‌اند. این ربطی به دین ندارد، بلکه از فقر و مشکلات اجتماعی سرچشمه می‌گیرد. اعتیاد شوهر، فقر خانواده، یا شرایط سخت زندگی، این‌ها مسائلی است که زنان را به سختی می‌اندازد، نه دین.

درنگ: بدبختی برخی زنان در ایران، ناشی از فقر و مشکلات اجتماعی است، نه دین.

بخش چهارم: آزادی در انتخاب سبک زندگی

امروز ظهر که آمدم، دیدم یکی مشغول نماز است و دیگری بازی می‌کند. این تنوع زیباست. چرا باید همه را مجبور کنیم یکسان باشند؟ این سرزمین، خانه‌ای است برای همه ما، شصت میلیون ایرانی. هر کس حق دارد سبک زندگی خود را انتخاب کند، مشروط بر اینکه به دیگری آزار نرساند. اجبار به یک سبک زندگی، دعوا و تفرقه می‌آورد. حتی اگر کسی کافر باشد، باز هم ایرانی است و این سرزمین به او تعلق دارد.

درنگ: آزادی در انتخاب سبک زندگی، کلید همزیستی مسالمت‌آمیز در جامعه‌ای چندفرهنگی است.

قرآن کریم: لَا إِکْرَاهَ فِي الدِّينِ (در دین هیچ اجباری نیست، سوره بقره، آیه ۲۵۶).

این آیه مرا به یاد این حقیقت می‌اندازد که احترام متقابل، کلید حل بسیاری از مشکلات اجتماعی است. اگر مزاحم یکدیگر نشویم، اگر عقایدمان را تحمیل نکنیم، جامعه‌ای آرام‌تر خواهیم داشت.

درنگ: احترام متقابل و پرهیز از تحمیل عقاید، به انسجام اجتماعی کمک می‌کند.

قرآن کریم: وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا (و با مردم به نیکی سخن بگویید، سوره بقره، آیه ۸۳).

بخش پنجم: آگاهی نفس و آرامش درونی

نفس آگاه، پیش از آنکه حادثه‌ای رخ دهد، آن را حس می‌کند. گویی قلب بیدار، پیش از گرفتاری هشدار می‌دهد. اما نفس اماره، اگر مهار نشود، انسان را به سوی طمع و زیاده‌خواهی می‌کشاند. یادم می‌آید کودکی که شیطنت می‌کرد، تا سرش را نزنی، آرام نمی‌گرفت. نفس هم همین است؛ باید رامش کرد تا آرامش یابد.

درنگ: آگاهی نفس، انسان را از گرفتاری‌های زیاده‌خواهی حفظ می‌کند.

قرآن کریم: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ (ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از خدا بترسید و هر کس باید بنگرد که برای فردا چه پیش فرستاده است، سوره حشر، آیه ۱۸).

آرامش نفس، گنجی است که سعادت انسان را تضمین می‌کند. نفسی که از طمع آزاد باشد، گویی آتش خاموشی است که گرما می‌بخشد، اما نمی‌سوزاند.

درنگ: آرامش نفس، کلید سعادت و دوری از مشکلات است.

قرآن کریم: أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (آگاه باشید که با یاد خدا دل‌ها آرام می‌گیرد، سوره رعد، آیه ۲۸).

بخش ششم: اهمیت مهارت و تخصص

یادم می‌آید روزی کنار جوانی ایستاده بودم که موتورسواری می‌کرد. با خودم گفتم، این جوان راننده نیست، هر لحظه ممکن است تصادف کند. هر کاری، از رانندگی تا هر حرفه دیگر، نیاز به مهارت دارد. من خودم در دوچرخه‌سواری ماهرم، اما موتورسواری‌ام آن‌چنان نیست. اگر کاری را بدون تخصص انجام دهیم، شرعاً هم اشکال دارد، چون ممکن است به خودمان یا دیگران آسیب بزنیم.

درنگ: کسب مهارت و تخصص، لازمه انجام صحیح هر کاری است.

قرآن کریم: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ (و برای آنان هر چه در توان دارید از نیرو آماده کنید، سوره انفال، آیه ۶۰).

استاد، نقشی کلیدی در این مسیر دارد. هیچ‌کدام از استادانم را رها نکردم، مگر آنکه از دنیا رفتند یا من به آن علم دست نیافتم. یادگیری بدون استاد، مانند رانندگی بدون تجربه است؛ خطرناک و پرخطا.

درنگ: استاد و تجربه، کلید موفقیت در یادگیری و کسب مهارت‌اند.

قرآن کریم: فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (پس اگر نمی‌دانید از اهل دانش بپرسید، سوره نحل، آیه ۴۳).

بخش هفتم: نقد مصرف‌گرایی و رام کردن نفس

یادم می‌آید روزی به قصابی رفتم و از شاگردش نان و دنبه خواستم، بدون پول. خندیدم و گفتم، اگر طلبه‌ها ببرند، پولش را می‌دهند، اما مواظب باش کلاه سرت نگذارند! این سادگی، مرا به یاد روزگاری انداخت که مردم با کم قانع بودند. اما امروز، نفس ما گاهی چنان زیاده‌خواه شده که گویی هیچ‌چیز آرامش نمی‌کند. یکی بلوز یشمی می‌خرد، بعد ماشین و مبلمانش را هم یشمی می‌خواهد. این نفس، اگر رام نشود، انسان را به بدبختی می‌کشاند.

درنگ: رام کردن نفس و دوری از مصرف‌گرایی، کلید آرامش درونی است.

قرآن کریم: وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْکَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ (و هرگز چشمانت را به سوی آنچه به گروه‌هایی از آنان بهره داده‌ایم میفکن، سوره حجر، آیه ۸۸).

بخش هشتم: صفا و وفاداری در روابط انسانی

صفا و صمیمیتی که در روابط انسانی می‌بینم، مرا به یاد یاران پیامبر و امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌اندازد. عمار، وقتی چشم در چشم علی علیه‌السلام می‌دوخت، بی‌چون‌وچرا همراهش بود. این وفاداری، گویی از جنس دیگری است. اما دشمنان هم بودند، کسانی که با تفرقه و سوءتفاهم، به دین آسیب زدند. این درس مرا به تأمل واداشت که چگونه باید با صفا و وفاداری، به ارزش‌های دینی و انسانی پایبند باشیم.

درنگ: صفا و وفاداری، ارزش‌های انسانی و دینی را در جامعه تقویت می‌کنند.

قرآن کریم: وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا (و هر کس از خدا و پیامبرش اطاعت کند، به رستگاری بزرگی دست یافته است، سوره احزاب، آیه ۷۱).

قرآن کریم: وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُکُمْ (و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با یکدیگر نزاع نکنید که سست شوید و قدرتتان از دست برود، سوره انفال، آیه ۴۶).

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، نه فقط خاطره، که دعوتی است به تأمل در ارزش‌های انسانی و دینی که در فرهنگ ایرانی ریشه دوانده‌اند. از جایگاه والای زن تا اهمیت آگاهی نفس، از آزادی در انتخاب سبک زندگی تا ضرورت مهارت و تخصص، هر بخش از این روایت‌ها مرا به یاد مسئولیتمان در برابر جامعه و خودمان می‌اندازد. این خاطرات، بازتابی از عمق باورم به دین، اخلاق و همزیستی مسالمت‌آمیز است. امیدوارم این کلمات، شما را نیز به لحظه‌ای تأمل وادارد.

با نظارت صادق خادمی