در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 528

متن درس






گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 528

مقدمه

این مجموعه، بازتابی است از خاطراتی که در خلال درس‌گفتارهایم به آن‌ها اشاره‌ای گذرا کرده‌ام. اکنون، این فرصت فراهم آمده تا با نگاهی عمیق‌تر، آن لحظات را بازگو کنم. این روایت‌ها نه‌تنها شرح تجربه‌های زیسته‌ام هستند، بلکه تأملاتی‌اند در باب مسائل معنوی، اخلاقی و اجتماعی که همواره دغدغه‌ام بوده‌اند. در این گفتگوها، شما را به جهانی دعوت می‌کنم که در آن، معنویت، اخلاق و تعهد انقلابی در هم تنیده‌اند تا راهی به‌سوی سعادت انسانی بگشایند.

بخش اول: رزق حلال و تأثیرات آن بر نفس و جامعه

روزی در جمع شاگردانم سخن از رزق حلال و حرام به میان آمد. گفتم که زندگی انسان مانند ماشینی است که سوختش رزق اوست. اگر سوخت پاک باشد، ماشین به‌خوبی حرکت می‌کند، اما اگر ناپاک باشد، هرچند ماشین استارت بخورد، راه به جایی نمی‌برد. لقمه حرام، مانند سرکه‌ای است که باک ماشین را پر کنی؛ نه‌تنها حرکت نمی‌کند، بلکه به خرابی می‌انجامد. این سخن از تجربه‌ای شخصی برمی‌آید که بارها دیده‌ام چگونه لقمه حرام، حتی در عبادات انسان اثر می‌گذارد. روزه بگیری، نماز بخوانی، به مسجد آیی، اما اگر لقمه‌ات حرام باشد، اثر عبادتت کمرنگ می‌شود.

درنگ: لقمه حرام، مانند سوخت نامناسب، مانع حرکت صحیح انسان در مسیر معنوی و مادی است. این دیدگاه ریشه در قرآن کریم دارد:

وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ

(و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده نخورید، سوره انعام: ۱۲۱).

یادم می‌آید روزی یکی از نزدیکانم با ناراحتی گفت: «من در تلاشم تا رزقی به دست آورم، تو از حلال و حرام سخن می‌گویی؟» پاسخ دادم: «اگر رزقت حرام باشد، به چه کار می‌آید؟» مال حرام، نه‌تنها برکت ندارد، بلکه آثارش در زندگی آشکار می‌شود؛ فرزندی بیمار می‌شود، تصادفی رخ می‌دهد، یا بلایی نازل می‌گردد. این‌ها نشانه‌هایی است که دیده‌ام و بارها در زندگی دیگران نیز مشاهده کرده‌ام. مال حرام، خشونت و بی‌قراری به همراه می‌آورد، همان‌گونه که شراب مست می‌کند یا مواد مخدر خماری می‌آورد. این «هاری» که از مال حرام برمی‌خیزد، ریشه بسیاری از مفاسد اجتماعی است.

درنگ: مال حرام، عامل «هاری» (خشونت و بی‌قراری) در انسان است و با اثرات شراب و مواد مخدر قابل مقایسه است. این تأثیرات نیازمند بررسی علمی در آزمایشگاه‌های روان‌شناسی و جامعه‌شناسی است.

به شاگردانم توصیه کردم که خود را آزمایش کنند. یک هفته در خانه بمانند، در را ببندند و ببینند چه میزان خشونت، توهم یا خیالات باطل در ذهنشان می‌چرخد. این خودآزمایی، راهی است برای شناخت تأثیر رزق بر نفس. اگر انسان غافل شود و به حلال یا حرام بودن مال بی‌توجه باشد، شیطان او را به دنبال خود می‌کشاند. قرآن کریم می‌فرماید:

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا

(و به‌راستی بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدیم، چرا که دل‌هایی دارند که با آن نمی‌فهمند، سوره اعراف: ۱۷۹).

این غفلت، ریشه بسیاری از درگیری‌های خانوادگی و اجتماعی است. دیده‌ام خانواده‌هایی که به دلیل بی‌توجهی به رزق حلال، دچار تشنج و خشونت شده‌اند. پزشک می‌گوید: «اعصابت ضعیف است»، اما من می‌گویم این ضعف اعصاب نیست، اثر لقمه حرام است. ظلم، غیبت، تهمت و گناه، همگی هاری می‌آورند و انسان را از مسیر حق دور می‌کنند.

درنگ: غفلت، عامل اصلی بی‌توجهی به حلال یا حرام بودن مال است و درگیری‌های خانوادگی و اجتماعی را تشدید می‌کند.

اما راه چاره چیست؟ عبادات، صافی‌هایی هستند برای تصفیه نفس. نماز جماعت، قرائت قرآن، دعا و سجده، انسان را از آلودگی‌های مال حرام پاک می‌کنند. روزی در مسجدی شنیدم که نافله می‌خوانند. با خود گفتم: چه سعادتی! نافله، عبادتی است که قلب را به خدا نزدیک‌تر می‌کند. اما افسوس که در برخی مساجد، این سنت کمرنگ شده است.

درنگ: عباداتی مانند نافله، نماز جماعت و قرائت قرآن، صافی‌هایی برای تصفیه نفس از آثار مال حرام هستند.

بخش دوم: استقامت و غیرت مردم کرمان

خاطراتی از روزهای انقلاب در ذهنم زنده است. در آن روزها، در شهر کرمان بودم. مردم این دیار، با غیرت و فتوت، در برابر مشکلات ایستادگی کردند. یادم می‌آید در یکی از مساجد، حادثه‌ای رخ داد که دویست هزار نفر از مردم به خیابان‌ها آمدند و شهر را تحت تأثیر قرار دادند. این حرکت، نشانه‌ای از همبستگی و تعهد انقلابی مردم بود. مساجد، همیشه پایگاه مقاومت و اتحاد بوده‌اند، و آن روز، این حقیقت را به چشم دیدم.

درنگ: استقامت مردم کرمان در برابر مشکلات انقلاب، نشانه غیرت و همبستگی آن‌هاست که ریشه در ارزش‌های اسلامی دارد.

در همان ایام، ماجرایی پیش آمد که هنوز خنده‌ام می‌گیرد. فردی برای طاغوت دعا می‌کرد. وقتی او را بازخواست کردند، با زیرکی گفت: «شما چرا آمین گفتید؟» این پاسخ، هم خنده‌دار بود و هم هشداری به غفلت ما. اگر هوشیار نباشیم، شیطان ما را به دنبال خود می‌کشاند. قرآن کریم می‌فرماید:

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا

(و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید، سوره آل‌عمران: ۱۰۳).

غفلت، تفرقه می‌آورد. دیده‌ام که در یک مسجد، در یک خانواده، یا حتی در یک شهر، وقتی غفلت غالب شود، «من و تو» جای اخوت و محبت را می‌گیرد. چرا باید این‌گونه باشد؟ چرا باید به جای مهربانی، از غیبت و تهمت سخن بگوییم؟ این‌ها همه از متابعت شیطان است. قرآن کریم هشدار می‌دهد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ

(ای مؤمنان، از بسیاری گمان‌ها بپرهیزید که برخی گمان‌ها گناه است، سوره حجرات: ۱۲).

درنگ: غیبت و تهمت، نشانه‌های غفلت و متابعت از شیطان هستند و به انسجام اجتماعی آسیب می‌زنند.

حتی در عبادات هم باید هوشیار باشیم. بارها دیده‌ام کسانی که به مسجد می‌آیند، اما غافل‌اند. نماز می‌خوانند، اما قلبشان جای دیگری است. قرآن می‌خوانند، اما از معنای آن غافل‌اند. این غفلت، پدیده‌ای غیرملموس اما واقعی است که در جان انسان نفوذ می‌کند. در آخرالزمان، این غفلت شدت می‌یابد، و ما باید بیش از پیش مراقب باشیم.

درنگ: غفلت، حتی در عبادات، اثر آن‌ها را کمرنگ می‌کند و در آخرالزمان شدت می‌یابد.

بخش سوم: غیرت، نجابت و جوانمردی

روزی در سفری، با فردی روبه‌رو شدم که مواد مخدر را در کیفی زنانه پنهان کرده بود. او از غیرت و سادگی مأموران سوءاستفاده می‌کرد. وقتی ماجرا را دیدم، به او گفتم: «تو شاید این جوانان را فریب دهی، اما خدا خیرشان را به آن‌ها می‌دهد.» غیرت و نجابت این مأموران، حتی اگر به سادگی تعبیر شود، ارزشی والاست. این ماجرا، مرا به فکر فرو برد که چگونه برخی از ارزش‌های اخلاقی سوءاستفاده می‌کنند.

درنگ: غیرت و نجابت، ارزش‌هایی والا هستند که حتی اگر به سادگی تعبیر شوند، به انسجام اخلاقی جامعه کمک می‌کنند.

نبود استانداردهای اخلاقی، راه را برای چنین سوءاستفاده‌هایی باز می‌کند. جوانمردی، ارزشی است که باید ترویج شود. جوانمرد کسی است که تا پای جان برای دیگران فداکاری می‌کند، بی‌آنکه شک و تردیدی به دل راه دهد. این ارزش، در فرهنگ اسلامی ما ریشه‌ای عمیق دارد و بارها در زندگی‌ام شاهد آن بوده‌ام.

درنگ: جوانمردی، ارزشی والاست که با ایثار و فداکاری، اعتماد اجتماعی را تقویت می‌کند.

جمع‌بندی

این گفتگوها، بازتابی از دغدغه‌هایم برای اصلاح نفس و جامعه است. رزق حلال، هوشیاری در برابر غفلت، و ترویج محبت و اخوت، راه‌هایی هستند که انسان را به سعادت می‌رسانند. غیرت، نجابت و جوانمردی، ارزش‌هایی‌اند که جامعه را از تفرقه و انحراف نجات می‌دهند. این خاطرات، دعوتی است به تأمل در زندگی و بازگشت به اصالت‌های معنوی و اخلاقی.

با نظارت صادق خادمی