متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 543
آنچه در این مجموعه میخوانید، روایتهایی است از درسگفتارهایی که در گذر زمان، گاه بهصورت گذرا در محافل علمی و معنویام بیان شدهاند. این خاطرات، بازتاب تجربهها و تأملاتم در مسیر طلبگی، علمآموزی و سلوک معنوی است که با هدف هدایت طلاب و جویندگان حقیقت به رشته تحریر درآمده است.
بخش اول: ضرورت انضباط و استمرار در طلب علم
سالها پیش، در جمع طلاب، بارها تأکید کردم که برای تبدیل شدن به یک دانشمند واقعی، باید دستکم ده سال با نظم و استمرار درس بخوانید و به سخنان اساتید گوش فرا دهید. این راه، مسیری نیست که با پراکندگی و بینظمی به مقصد برسد. یادم میآید که به طلاب میگفتم: «یک روز اینجا میروید، یک روز آنجا پرسه میزنید، آخرش هم چیزی نصیبتان نمیشود جز دانشی پراکنده که آرامش را از شما میگیرد.» این سخن، از تجربهای عمیق برمیآید؛ تجربهای که نشان میدهد علم حقیقی، نیازمند تمرکز و التزام است.
در قرآن کریم آمده است: وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ (بقره: ۲۸۲)؛ یعنی «از خدا پروا کنید که خداوند به شما میآموزد.» این آیه، پیوند عمیق تقوا و تلاش را با یادگیری نشان میدهد. طلابی که از این اصل غفلت میکنند و به سفرهای غیرضروری یا پراکندگی در تحصیل روی میآورند، نهتنها به عمق علم نمیرسند، بلکه از رضایت درونی نیز محروم میمانند. این پراکندگی، همانند بذری است که در خاک نامناسب کاشته شود؛ هرگز به بار نمینشیند.
درنگ: انضباط و استمرار در تحصیل، کلید دستیابی به علم حقیقی است. پراکندگی در یادگیری، به سردرگمی و ناکامی منجر میشود.
بخش دوم: احترام به اساتید و تأثیر حضور در محضرشان
یکی از زیباترین خاطراتی که از دوران طلبگیام دارم، حضور در کلاس اساتید بزرگ بود. گاه آنقدر از علمشان بهرهمند شده بودم که نیازی به شنیدن سخنانشان نداشتم. با این حال، در محضرشان مینشستم، نه برای شنیدن صدا، بلکه برای بهرهمندی از نور وجودشان. این حضور، خود درس بزرگی بود. قرآن کریم میفرماید: وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ (حجر: ۸۸)؛ یعنی «بالهایت را برای مؤمنان فروتن کن.» این آیه، مرا به یاد تواضع در برابر اساتید میاندازد که چگونه حضورشان، حتی بدون کلام، به قلب و روح آدمی برکت میبخشد.
درنگ: احترام و تواضع در برابر اساتید، حتی بدون یادگیری مستقیم، به رشد معنوی و علمی انسان کمک میکند.
بخش سوم: آسیبهای یادگیری ناقص
یادم میآید که بارها به طلاب هشدار میدادم: یادگیری جستهگریخته، مانند نوشیدن آب از چشمهای گلآلود است. بخشی از حقیقت را میفهمی، اما بخش دیگر در تاریکی میماند و این ناقصفهمی، به حرص و اضطراب میانجامد. علم دینی، نیازمند نظامی منسجم است. طلابی که یک روز درس میخوانند و روز دیگر رهایش میکنند، هرگز به آرامش علمی نمیرسند. این سخن، نه از سر سرزنش، بلکه از دلسوزی برای آینده علمی و معنوی طلاب بود.
درنگ: یادگیری ناقص و غیرنظاممند، به جای آرامش، به اضطراب و سردرگمی میانجامد.
بخش چهارم: پیوند اخلاق و علم
همیشه به طلاب میگفتم که علم بدون اخلاق، مانند درختی بیریشه است. اخلاق، پایه و اساس علم و عمل است. در دانشگاههای مدرن، این پیوند گاه نادیده گرفته میشود، اما در فرهنگ اسلامی، اخلاق و علم دو بال برای پرواز به سوی کمالاند. این باور، از سالها تجربهام در تدریس و تأمل در سیره علمای بزرگ برمیآید. علمی که با اخلاق همراه نباشد، نهتنها به رشد پایدار منجر نمیشود، بلکه ممکن است به بیراهه رود.
درنگ: اخلاق، بنیان علم و عمل است و بدون آن، دانش به کمال نمیرسد.
بخش پنجم: چالش دسترسی به علوم معنوی
روزی در جمع طلاب پرسیدم: «چگونه میتوان نزد انبیا و ائمه درس خواند؟» این پرسش، از عمق وجودم برمیخاست؛ از حسرتی که برای دستیابی به علوم معنوی و عرفانی داشتم. این علوم، به دلیل ماهیت باطنیشان، نیازمند آمادگی روحی و تلاشی مستمر هستند. مانند کوهنوردی است که باید گام به گام، با صبر و استقامت، به قله برسد. این چالش، تنها با نظم و تربیت درونی قابل رفع است.
درنگ: علوم معنوی، به دلیل ماهیت باطنی، نیازمند آمادگی روحی و تلاش مستمر هستند.
بخش ششم: نقد مدرکگرایی و اهمیت علم حقیقی
یادم میآید روزی که از شمال بازگشته بودم، چند گونی برنج برای طلاب آورده بودم. در راه، یکی از طلاب به شوخی گفت: «حاجآقا، کارت حوزهتان را نشان دهید!» خندیدم و گفتم: «کارت من این چاقوی ضامندار است!» اما در دل، از این فرهنگ مدرکگرایی که گاه در میان طلاب رواج دارد، گلهمند بودم. به آنها گفتم: «مدرک بدون علم واقعی، ارزشی ندارد. به دنبال دانش حقیقی باشید.» قرآن کریم میفرماید: قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ (زمر: ۹)؛ یعنی «بگو آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند برابرند؟» این آیه، مرا به یاد مسئولیت سنگین طلاب در کسب علم حقیقی میاندازد.
درنگ: علم حقیقی، مبتنی بر فهم عمیق و عمل است و مدرکگرایی نباید جایگزین آن شود.
بخش هفتم: مسئولیت طلاب در خدمت به جامعه
خاطرهای از توزیع برنج میان طلاب هنوز در ذهنم زنده است. وقتی گونیهای برنج را برایشان آوردم، برخی اصرار کردند که سهمی به من بدهند. گفتم: «من نیازی به این برنج ندارم. شما ببرید و به کارتان برسد.» این لحظه، برایم یادآور مسئولیت طلاب در خدمت به جامعه بود. طلبه باید با روحیه ایثار و بیمنت، در خدمت خلق باشد. این سیره علمای بزرگ است که ما را به سوی خدمت بیچشمداشت هدایت میکند.
درنگ: طلاب باید با روحیه ایثار و خدمت بیمنت، به رفع نیازهای جامعه کمک کنند.
بخش هشتم: جایگاه صدرالمتألهین در فلسفه اسلامی
وقتی از مرحوم صدرالمتألهین سخن میگویم، قلبم از افتخار به تپش میافتد. او حکیمی شیعی و بینظیر بود که در توحید، ولایت و امامت، هیچ شبههای نسبت به او نیست. صدرا، نهتنها از اساتیدش متأثر نبود، بلکه با وسعت اطلاعاتش در کلام، عرفان، مشاء و اشراق، نظامی نوین در فلسفه اسلامی بنیان نهاد. او مانند اقیانوسی بود که همه رودهای دانش به آن میریختند، اما خود، مستقل و بینیاز از دیگران بود.
درنگ: صدرالمتألهین، با استقلال فکری و وسعت اطلاعات، الگویی بینظیر برای طلاب در مطالعه جامع و دقیق است.
بخش نهم: نقش ذکر در تحول معنوی
بارها در درسگفتارهایم از تأثیر ذکر مستمر سخن گفتهام. قرآن کریم میفرماید: وَمَا كُنَّا غَائِبِينَ (اعراف: ۷)؛ یعنی «و ما غایب نبودیم.» این ذکر، اگر با اخلاص تکرار شود، قلب را به سوی حقایق هستی باز میکند. یادم میآید که به طلاب میگفتم: «شب و روز این ذکر را تکرار کنید تا ببینید چگونه حقایق الهی بر شما آشکار میشود.» عارف حقیقی، با ذکر و ریاضت، هستی را به بند دل میکشد.
درنگ: ذکر مستمر، راهی برای تحول معنوی و اتصال به حقایق هستی است.
بخش دهم: جایگاه والای حضرت فاطمه (س)
از میان همه موضوعاتی که در درسگفتارهایم مطرح کردهام، سخن گفتن از حضرت فاطمه زهرا (س) برایم شیرینترین است. ایشان، امالابیها، مادر معنوی پیامبر (ص) و همسری بینظیر برای امیرمؤمنان (ع) بودند. رابطه پیامبر با ایشان، فراتر از عرف بود. روایت است که پیامبر (ص) زبان و سینه حضرت فاطمه (س) را میبوسیدند، رفتاری که از منظر ظاهری غیرعادی، اما در چارچوب معارف شیعی، نشانهای از عمق معنوی این رابطه بود. این جایگاه، چنان والاست که حتی در روایات اهل سنت، حسادت برخی به این مقام گزارش شده است.
درنگ: حضرت فاطمه (س)، بهعنوان امالابیها، نماد کمال معنوی و انسانی در فرهنگ شیعی است.
بخش یازدهم: نقد تحریفات تاریخی
یکی از دغدغههایم در تدریس، تحریفات تاریخی در روایات بود. شیعه، در شرایط تقیه و مظلومیت، از تدوین تاریخ دقیق محروم بوده است. برای مثال، درباره همسران پیامبر (ص)، روایاتی مانند «كلميني يا حميراء» به اشتباه تفسیر شده و عایشه را به زیبایی توصیف کردهاند، در حالی که حضرت فاطمه (س) جایگاهی بیهمتا دارند. این تحریفات، ما را به بازنگری دقیق در منابع تاریخی و روایی دعوت میکند.
درنگ: بازنگری تاریخی و تدوین روایات معتبر، ضرورتی برای حفظ اصالت معارف دینی است.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، چکیدهای از سالها تدریس، تأمل و تجربهام در مسیر طلبگی و علمآموزی است. از نقد پراکندگی در تحصیل گرفته تا تأکید بر جایگاه والای حضرت فاطمه (س) و صدرالمتألهین، همه این سخنان، دعوتی است به سوی انضباط، تواضع، و خدمت بیمنت. امیدوارم این روایتها، نهتنها برای طلاب، بلکه برای هر جوینده حقیقتی، چراغ راهی باشد به سوی کمال علمی و معنوی.
با نظارت صادق خادمی