متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 559
این روایتها، شرح تفصیلی خاطراتی است که شاید در درسگفتارهایم بهصورت گذرا بیان شده باشند. در این گفتگوها، تلاش کردهام با زبانی صمیمی و از دل تجربههای زیستهام، تأملاتی در باب دین، عرفان، فقه، و زندگی روزمره با شما به اشتراک بگذارم. هر خاطره، دریچهای است به سوی فهم عمیقتر از حکمت قرآنی و راههای زیستن با آن در دنیای امروز.
بخش اول: نقد ادعاهای غیرمستند و ضرورت عمل به قرآن
سالها پیش، سفری داشتم به منطقهای نزدیک شوروی سابق، جایی که ادعا میکردند قبر ایوب نبی آنجاست. همراه با جمعی از علما، به زیارت مکانی رفتیم که هم سنیها و هم شیعیان به آن اعتقاد داشتند. اما وقتی آنجا را دیدم، با خود گفتم این نمیتواند درست باشد. قرآن کریم درباره ایوب نبی میفرماید: ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ (ص: 42)؛ یعنی «با پایت به زمین بکوب، این است چشمه شستشوگر خنک و نوشیدنی». اما آبی که آنجا بود، داغ بود، نه خنک. این تناقض مرا به فکر فرو برد. گفتم به دوستان، این ادعا پایهای ندارد. نه ایوب اینجاست، نه این آب همان آب قرآنی است. ضرایحی ساختهاند، پول جمع میکنند، و عدهای از این راه زندگی میگذرانند. دین ما نباید به ناندانی بدل شود. نباید به نام ائمه، مردم را فریب دهیم و بگوییم فلان مکان، امامزاده است. همین امیرالمؤمنین علیهالسلام برای هدایت هفت پشت ما کافی است؛ چه نیازی به ساختن هزاران امامزاده دیگر؟
درنگ: ادعاهای دینی باید با نصوص قرآنی منطبق باشد. نسبتدادن اماکن به انبیا بدون شواهد معتبر، گمراهی است و به سوءاستفاده از اعتقادات مردم منجر میشود.
با این حال، آب گرم آنجا برای شنا و آرامش خوب بود. من هم شنا کردم و لذت بردم، اما گفتم این آب نمیتواند همان «مغتسل بارد» باشد. آب سرد در گذر زمان گرم نمیشود؛ این یک واقعیت طبیعی است. قرآن کریم میفرماید: وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (انبیاء: 83)؛ یعنی «یاد کن بنده ما ایوب را، آنگاه که پروردگارش را ندا داد که مرا آسیب رسیده و تو مهربانترین مهربانانی». این آیه نشان میدهد که دعای ایوب و پاسخ الهی، پایهای برای شفا و هدایت است، نه ساختن اماکن غیرمستند.
از این تجربه به این نتیجه رسیدم که حوزههای علمیه باید بخشی برای درمان معنوی تأسیس کنند. جایی که بیماران از سراسر جهان، از اروپا و آمریکا، برای شفا بیایند. نه اینکه بگوییم شما را شفا نمیدهیم، بلکه با ذکر و دعا، راهی برای شفای معنوی باز کنیم. قرآن کریم میفرماید: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (اسراء: 82)؛ یعنی «از قرآن آنچه برای مؤمنان شفا و رحمت است فرو میفرستیم». این شفا، چیزی فراتر از قرص و داروست. قرآن، کتابی عملیاتی است، نه فقط برای قرائت و حفظ. حفظ قرآن بدون عمل، مثل رانندگی بدون هدف است. یادم میآید وقتی جوان بودم، برای گرفتن گواهینامه رفتم. گفتند پایه یک بگیر، اما گفتم من که نمیخواهم تریلی بکشم! مسیرم مشخص است، نیازی به کارهای غیرضروری ندارم. قرآن هم همین است؛ باید با آن زندگی کرد، نه فقط آن را حفظ کرد.
درنگ: قرآن کتابی برای زندگی عملی است. حفظ آن بدون عمل، بیثمر است و باید با آیاتش در متن جامعه زیست.
بخش دوم: ظرفیتهای معنوی دین و نوآوری در زندگی
یادم میآید روزی به استخری رفتم که کفش از بلور بود، مثل بلورهایی که در حرم حضرت معصومه علیهالسلام میدرخشید. یکی از دوستان گفت: «حاج آقا، همینطور برو تو آب، نیازی به دوش نیست!» گفتم: «چطور؟» گفت: «این آب هم شفا میدهد، هم میشود خورد.» خندیدم و گفتم: «خدا شانس بدهد!» این آب، نمادی از ظرفیتهای معنوی دین است. قرآن کریم میفرماید: ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ (ص: 42). این آیه به ما میآموزد که دین، منبعی برای شفا و حیات است. اما این ظرفیتها را باید در بخشی جدا از پزشکی مدرن نهادینه کرد. علم امروز هنوز به این حقیقت نرسیده که بسیاری از بیماریها با ذکر و دعا درمان میشوند.
یکبار در نمایشگاهی، پوششهای اسلامی را دیدم که بسیار جذاب و مدرن طراحی شده بودند. با خود گفتم: این است قدرت دین! ما میتوانیم با خلاقیت، دین را به دنیا عرضه کنیم. قرآن کریم میفرماید: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ (اعراف: 32)؛ یعنی «بگو چه کسی زینت خدا را که برای بندگانش پدید آورده حرام کرده است؟» این آیه نشان میدهد که دین، با زیبایی و نوآوری سازگار است. چرا ما شراب حرام را نهی میکنیم، اما شراب حلال و نشاطآور معنوی را عرضه نمیکنیم؟ قرآن از شرابی سخن میگوید که لذتبخش است: وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ (محمد: 15)؛ یعنی «جویهایی از شراب که برای نوشندگان لذتبخش است». این شراب طهور، راهی است برای نشاط معنوی.
درنگ: دین میتواند با نوآوری و خلاقیت، راهحلهای معنوی برای نشاط و شفا ارائه دهد، اما این ظرفیتها نیاز به نهادینهسازی دارند.
بخش سوم: روانشناسی معنوی و محدودیتهای علم مدرن
در جوانی، زمانی که طب و روانشناسی میخواندم، روزهایی را در تیمارستان گذراندم. بیماران را به دو دسته میدیدم: آنهایی که میخندیدند و آنهایی که گریه میکردند. خندانها بیماریشان شدیدتر بود. روانشناسان آن زمان نمیفهمیدند که بخش سوم بیماریها، یعنی بُعد معنوی، چیست. قرآن کریم میفرماید: وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا (اسراء: 85)؛ یعنی «جز اندکی از دانش به شما داده نشده است». این آیه نشان میدهد که علم مدرن، بدون حکمت قرآنی، ناقص است. درمانهای معنوی، از ذکر و دعا، میتوانند بیماریهایی را درمان کنند که علم امروز از آنها عاجز است.
درنگ: علم مدرن روانشناسی، بدون توجه به بُعد معنوی، نمیتواند همه بیماریها را درمان کند. حکمت قرآنی مکمل این دانش است.
بخش چهارم: شفافیت و پرهیز از توهم توطئه
یادم میآید چند سال پیش، آیفون ساختمان ما را بریدند و بردند. همه گفتند کار دشمنان خارجی است! اما چند روز بعد، دیدیم همان آیفون را برگرداندند و گذاشتند سر جایش، بدون اتصال. گفتم: «این کار همسایهای ساده بوده، نه توطئهای بزرگ!» خندیدم و گفتم: «بگذارید ببینند داخلش چیست، ما که چیزی پنهان نداریم.» قرآن کریم میفرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ (حجرات: 12)؛ یعنی «ای مؤمنان، از بسیاری گمانها بپرهیزید». در دنیای امروز، پنهانکاری ممکن نیست. باید با شفافیت و عنایت قرآنی زندگی کرد تا از آسیبها در امان ماند.
درنگ: شفافیت و پرهیز از توهم توطئه، راهی برای زندگی سالم در دنیای مدرن است.
بخش پنجم: تأثیرات نامرئی و حفاظت معنوی
استادم میگفت: «وقتی در نانوایی سنگکی زیر نور آفتاب میایستی، ذرات معلق در هوا را میبینی. اینها مثل شیاطیناند که وارد وجودت میشوند.» قرآن کریم میفرماید: إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ (مائده: 91)؛ یعنی «شیطان میان آنها تفرقه میافکند». انسان بهذات ابلیس ندارد، اما شیطان در او نفوذ میکند و رفتارهای غیرانسانی را رقم میزند. شمر و حرمله امروز، از قدیم بدترند، چون آگاهانهتر عمل میکنند. این شیطان است که در وجودشان رخنه کرده.
درنگ: شیطان از طریق نفوذ در نفس، انسان را به انحراف میکشاند. حفاظت معنوی، راه دفع این تأثیرات است.
بخش ششم: حرز و اذکار، سپرهای معنوی
وقتی بچه بودم، پدرم گفت: «تند نرو بیرون، شیطان میزند!» گفتم: «بابا، دیرم شده!» گفت: «ذکری بخوان.» آن ذکر، حرزی بود که هنوز هم هر بار از خانه بیرون میروم، میخوانم. مومنان قدیم، با دو رکعت نماز تحیت وارد مسجد میشدند. این سنتها سپر معنویاند. قرآن کریم میفرماید: وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ (اعراف: 200)؛ یعنی «اگر وسوسهای از شیطان به تو رسید، به خدا پناه ببر». سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (اخلاص: 1-4) شناسنامه خداست. این سوره، سلاحی است که شیطان را درهم میشکند. یک هفته «استغفر الله» و «لا اله الا الله» بگویید، ببینید چطور روحتان سبک میشود، مثل وقتی که وزن جسمانی کم میکنید.
عرفان ما باید در متن جامعه باشد، نه در انزوا. چلهنشینی برای بیکاران است. قرآن کریم میفرماید: كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (طور: 19)؛ یعنی «بخورید و بیاشامید گوارا به پاداش آنچه میکردید». باید کار کنیم، زحمت بکشیم، و در همان حال، عرفان و عبادت را در زندگی جاری کنیم.
درنگ: اذکار و حرزها، سپرهای معنویاند که انسان را از وسوسههای شیطانی حفظ میکنند. عرفان باید در متن جامعه و همراه با تلاش باشد.
جمعبندی
این گفتگوها، تأملاتی است از عمق تجربههایم در مسیر فهم دین و زندگی. از سفر به قبر ادعایی ایوب نبی تا تجربههای روزمره مثل سرقت آیفون، همه نشان میدهند که دین باید زنده و عملیاتی باشد. قرآن، راهنمایی برای زیستن است، نه فقط قرائت. با اذکار و حرزها، میتوانیم در برابر آسیبهای معنوی و شیطانی ایستادگی کنیم. علم دینی، با نوآوری و شفافیت، میتواند جهانیان را به سوی شفا و هدایت بکشاند. این خاطرات، دعوتی است به تأمل در حکمت قرآنی و زیستن با آن در دنیای پرچالش امروز.
با نظارت صادق خادمی