متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه (579)
مقدمه
این خاطرات، شرح لحظاتی است که در درسگفتارهایم بهصورت گذرا به آنها اشاره کردهام. اکنون، با نگاهی عمیقتر، آنها را بازگو میکنم تا تجربههایم از زیستن در جهانی سرشار از معرفت و معنویت را با شما به اشتراک بگذارم. این روایتها، نهتنها بازتابدهنده مسیر علمی و عرفانی من هستند، بلکه دعوتیاند به تأمل در نقش دین و قرآن در زندگی ما. آنچه پیشرو دارید، شرح دو جلسه از درسگفتارهایم است که بر ضرورت احیای جایگاه قرآن، پیوند علم و عمل، و بهرهگیری عقلانی از امکانات مادی و معنوی تأکید دارد.
بخش اول: ضرورت احیای جایگاه قرآن و تجربه معنوی
در سالهای دور، زمانی که کودکی بیش نبودم، با شوق و اشتیاق به یادگیری قرآن پرداختم. در سن یازده یا دوازده سالگی، به لطف آموزشهای دقیق، بر تجوید و قرائت صحیح قرآن مسلط شدم. اما با تأسف، در آن دوران، قرآن در جامعه ما مهجور بود. حتی برخی از عالمان دینی، که انتظار میرفت پرچمدار معارف قرآنی باشند، در تلاوت صحیح آیات ناتوان بودند. یادم میآید در مدرسهای که درس میخواندم، معلمان برای نگارش آیهای ساده چون «کَفَى بِالْمَوْتِ وَاعِظًا» دچار سردرگمی بودند. من، کودکی در کلاس چهارم، آن را برایشان نوشتم. این تجربه، عمق مهجوریت قرآن را در نظام آموزشی آن زمان برایم آشکار کرد.
به برکت تحولات دینی، امروز قرآن جایگاهی شایستهتر یافته است. اما هنوز راه درازی در پیش داریم. آموزش قرائت صحیح و تجوید باید در قلب نظام آموزشی علم دینی قرار گیرد. قرآن، نهتنها کتاب هدایت، بلکه محور هویت دینی ماست. وقتی عالمی در تلاوت آیهای چون
﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾
(قرآن کریم، سوره اخلاص، آیه ۱: «بگو او خدای یکتاست») دچار اشتباه میشود، این نشان از نقصی عمیق در آموزش ماست. من خود شاهد بودم که عالمی، با همه دانشش، نمیدانست «أَحَدٌ» را چگونه بخواند. این ضعف، نهتنها در قرائت، بلکه در فهم و عمل به قرآن ریشه دارد.
اما سخن من تنها به قرائت محدود نمیشود. علم دینی ما بیش از حد در مفاهیم نظری غرق شده است. عالمان ما گاه چنان در کتاب و کاغذ فرو میروند که از تجربه عملی دین غافل میمانند. من پیشنهاد میکنم که حوزههای ما «آزمایشگاههای معنوی» برپا کنند؛ فضاهایی که در آن، از طریق سجاده، ذکر، دعا و زیارت، عالمان تجربههای معنوی را زیست کنند. دعاها و زیارات، گنجینههایی هستند که ما را به قرب الهی میرسانند، اما متأسفانه برخی عالمان تنها به بررسی سند این متون بسنده میکنند و از محتوای معنوی آنها غافلاند. من خود بارها در دعای کمیل یا زیارت عاشورا غرق شدهام و طعم شیرین قرب الهی را چشیدهام. این تجربهها، نهتنها برای عالمان، بلکه برای هر مؤمنی ضروری است.
نکتهای که مرا همواره به تأمل واداشته، تفاوت تجربههای معنوی میان عالمان و عوام است. گاه دیدهام که مردم عادی، بدون دانش عمیق علمی، به کرامات معنوی دست مییابند، تنها به دلیل ایمان خالص و عمل صمیمیشان. اما چرا عالمان ما، که در تبار انبیا هستند، از این تجربهها دور ماندهاند؟ علم دینی ما باید عالمانی تربیت کند که نهتنها در دانش، بلکه در تجربههای معنوی پیشگام باشند.
بخش دوم: نقد فرهنگ احساسی و بهرهگیری عقلانی از امکانات
یکی از آفتهای جامعه ما، غلبه فرهنگ احساسی است. این فرهنگ، هرچند از ایمان سرچشمه میگیرد، گاه به نتایجی ناکارآمد منجر میشود. به یاد دارم که در برخی مراسمهای زیارتی، مردم با شوق پیادهروی میکنند، اما همراه با کاروانهایی از اتوبوسها، آمبولانسها و امکانات غیرضروری. این کار نهتنها ثوابی ندارد، بلکه منابع را هدر میدهد. من همواره بر استفاده عقلانی از امکانات تأکید کردهام. اگر هواپیما یا ماشین در دسترس است، چرا باید خود را به زحمت انداخت؟ عقلانیت دینی، در بهرهگیری بهینه از امکانات مادی و معنوی نهفته است.
امکانات، تنها به ابزارهای مادی محدود نمیشوند. ما امکانات معنوی عظیمی چون ارتباط با ملائکه، عالم غیب و حتی اموات در اختیار داریم. من قبرستان را «دانشگاه معنوی» مینامم؛ جایی که میتوان با اموات ارتباط برقرار کرد و از برکت وجودشان بهرهمند شد. اما متأسفانه، نظام آموزشی علم دینی ما، عالمان را از این امکانات دور نگه داشته است. ما چنان در مفاهیم نظری غرق شدهایم که از جبرئیل، میکائیل و عالم غیب غافل ماندهایم. این غفلت، نتیجه تربیت مدرسهای ماست که تنها به کتاب و کاغذ اهمیت میدهد.
قرآن کریم میفرماید:
﴿وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ﴾
(سوره لقمان، آیه ۳۴: «هیچکس نمیداند فردا چه به دست میآورد و هیچکس نمیداند در کدام سرزمین میمیرد»). این آیه، به ناآگاهی انسانهای عادی از آینده اشاره دارد، اما عالمان در تبار انبیا، به دلیل ارتباط با عالم غیب، میتوانند از برخی امور آگاه شوند. من بارها در خلوت خود، با تأمل در این امکانات معنوی، به اقتدار معنوی دست یافتهام. این تجربهها، برای هر عالم دینی ضروری است.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، بازتاب تأملات من در جایگاه قرآن، ضرورت پیوند علم و عمل، و بهرهگیری عقلانی از امکانات مادی و معنوی است. من همواره کوشیدهام عالمان را به سوی تجربههای معنوی سوق دهم و از غفلت نسبت به دعاها، زیارات و عالم غیب برحذر دارم. حوزههای علمیه ما باید به باشگاههایی برای پرورش اراده و اقتدار معنوی تبدیل شوند، نه صرفاً مکانی برای مباحث نظری. این خاطرات، دعوتی است به بازاندیشی در نقش علم دینی در جهان معاصر و تلاش برای احیای جایگاه قرآن و معنویت در زندگی ما.