در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 586

متن درس






گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 586

مقدمه

این مجموعه، روایتی است صمیمی از خاطراتی که در درس‌گفتارهایم به‌صورت گذرا بیان کرده‌ام. آنچه پیش‌رو دارید، شرح تفصیلی تجربه‌ها و تأملاتی است که در گذر سال‌ها، از عمق جان و با نگاهی عارفانه و حکیمانه به رشته تحریر درآمده است. این خاطرات، بازتابی از زیستن در جهانی است که دین و سیاست، معنویت و قدرت، و حقیقت و فریب در آن به هم آمیخته‌اند. من، با قلبی پر از عشق به حقیقت و ایمان به راه اولیای خدا، این سطور را نگاشته‌ام تا شاید نوری بر مسیر جویندگان معرفت بتابد.

بخش اول: سیاست، دینی بی‌ریشه

سال‌ها پیش، در خلوت تأملاتم، به این حقیقت رسیدم که سیاست در جهان امروز، خود به دینی جدید بدل شده است. دینی که نه از آسمان که از زمین سر برآورده و ریشه در منافع مادی دارد. این دین، بی‌نیاز از ایمان به خدا، با هر چیزی سازگار است: با دین‌داری، بی‌دینی، سکولاریسم، فمینیسم و حتی کفر. گویی سیاستی که امروز بر جهان حاکم است، چون ابن زیاد تاریخ، بی‌پدر و مادر است؛ نه شرقی است، نه غربی، نه متمدن است و نه عقب‌مانده. تنها به منفعت می‌اندیشد و برای رسیدن به آن، هر لباسی به تن می‌کند.

درنگ: سیاست مدرن، دینی بی‌ریشه است که با همه‌چیز سازگار است و تنها به منفعت می‌اندیشد، فارغ از ارزش‌های الهی و انسانی.

این سیاست، مانند کودکی سرراهی است که هویتش نامعلوم است. روزی در لباس دین ظاهر می‌شود و روز دیگر در کسوت بی‌دینی. قرآنش جامعه‌شناسی است؛ نه به معنای فهم عمیق اجتماع، بلکه به معنای توجیه منافع لحظه‌ای. اگر مصلحت باشد، می‌گوید خدا گفته است فلان کن، و اگر به زیانش باشد، خدا را کنار می‌گذارد. این بی‌اصالتی، مرا به یاد ابن زیاد می‌اندازد، که در تاریخ اسلام نماد فریب و خیانت است. سیاست امروز، ابن زیادی است که نه هویت دارد و نه اصالت.

خاطره‌ای از یک عالم وارسته

یادم می‌آید، سال‌ها پیش، در محضر عالمی وارسته بودم که از نزدیکان یکی از بزرگان دینی بود. او، با سن بالا و پختگی بی‌نظیرش، گویی پدری معنوی برای ما بود. می‌گفت: «در گذشته، سیاست‌مداران تلاش می‌کردند دروغ نگویند، اما امروز، سیاست‌مدار کسی است که دروغ را هنر می‌داند.» این سخن، چون آینه‌ای پیش چشمانم بود. جهان امروز پر از غزل‌خوانی‌های فریبنده است؛ سخنانی از عطر عناب و گل بابونه، اما در پس آن، جز پراکندگی و پشیمانی برای ملت‌ها نیست.

درنگ: سیاست‌مداران مدرن، برخلاف گذشته، دروغ را بخشی از هنر سیاست می‌دانند و این انحطاط اخلاقی، ملت‌ها را به پراکندگی کشانده است.

بخش دوم: عالمان دینی، وارثان انبیا

در این سال‌ها، همواره به این اندیشیده‌ام که عالم دینی، وارث انبیاست. او نباید در دام سیاست‌مداران ابن زیادگونه گرفتار شود. یادم می‌آید عالمی بود که از مصاحبه با رسانه‌ها پرهیز می‌کرد. می‌گفت: «این‌ها حقه‌بازند. اگر راست بگویم، مشکل پیش می‌آید؛ اگر دروغ بگویم، گناه است. پس بهتر است سکوت کنم.» این سکوت، نه از ضعف بود، بلکه از عمق ایمان و تعهد به حقیقت سرچشمه می‌گرفت.

یک بار در فرانسه، عالمی با پرسشی درباره پوشش مواجه شد. گفتند: «اینجا این پوشش اشکالی ندارد، اما در ایران خیر.» این پاسخ، نشان از حکمت او داشت، اما سیاست‌مداران از آن سوءاستفاده کردند. این تجربه به من آموخت که عالم دینی باید با دقت در میدان سیاست گام بردارد، مبادا سخنش به نفع فریبکاران مصادره شود.

درنگ: عالمان دینی، با حفظ اصالت و پرهیز از فریب سیاست‌مداران، باید در مسیر اولیای خدا گام بردارند.

بخش سوم: فقه، سیاست و چالش‌های معاصر

در مسیر تدوین فقه جدید، با چالشی بزرگ روبه‌رو بودیم. برخی سخنان عالمان، سیاسی بود و فتوا محسوب نمی‌شد. این تفاوت، ما را واداشت تا به متون دیگر عالمان استناد کنیم. فقه باید از نفوذ سیاست مصون بماند تا اصالتش حفظ شود. یادم می‌آید وقتی می‌خواستیم متنی فقهی تدوین کنیم، به جای متون سیاسی‌شده، به آثار عالمانی چون آقای گلپایگانی رجوع کردیم، چرا که فقه باید از آلودگی‌های سیاسی پاک بماند.

قرآن کریم می‌فرماید:

آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ

به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خدا با اموال و جان‌هایتان جهاد کنید.

این آیه، مرا به یاد روزهایی می‌اندازد که رزمندگان با عشق به امام حسین (ع) و ابوالفضل (ع) در جنگ هشت‌ساله جان‌فشانی کردند. این ایمان و جهاد، ریشه در هدایت معنوی ائمه داشت، نه سیاست‌های ابن زیادگونه.

بخش چهارم: نقد علم دینی و ضرورت اصلاح

یکی از دردهایم، سبک شدن قرآن در برخی محافل علمی است. امروز، هر کس به خود اجازه می‌دهد مفسر قرآن شود، در حالی که تفسیر قرآن نیازمند عمق علمی و وارستگی است. علم دینی باید از تظاهر و فیلم‌بازی پاک شود. یادم می‌آید روزی در حوزه، طلابی به بهانه شادی، به عالمی بی‌احترامی کردند. این رفتارها، نشان از غفلت بود. علم دینی باید با اخلاص همراه باشد، وگرنه به خسران دنیا و آخرت می‌انجامد.

درنگ: علم دینی باید از تظاهر و غفلت پاک شود و با اخلاص و وارستگی همراه باشد.

قرآن کریم می‌فرماید:

شِفَاءٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا

شفاست برای مؤمنان و برای ظالمان جز زیان نمی‌افزاید.

این آیه، مرا به تأمل در تأثیر قرآن واداشت. برای مؤمن، قرآن شفا است، اما برای ظالم، خسران می‌آورد. علم دینی باید این شفا را به جامعه برساند.

بخش پنجم: ضرورت اعتدال در عبادت

زیاده‌روی در عبادت، بدون اخلاص، به قساوت قلب می‌انجامد. یادم می‌آید فردی که ۳۵ بار به مکه رفته بود، اما این زیاده‌روی، نشانه‌ای از خباثت بود، نه تقرب. عبادت باید با ویزیت و ارزیابی همراه باشد. روزی عالمی به ما سفارش کرد که در سجده، مراقب وسوسه‌های شیطان باشیم. این هشدار، مرا به فکر فرو برد که نماز صوری، بدون خشوع، به غفلت می‌انجامد.

قرآن کریم می‌فرماید:

فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ

چشم‌ها کور نمی‌شوند، بلکه دل‌هایی که در سینه‌هاست کور می‌شوند.

این آیه، مرا به اهمیت خشوع در نماز آگاه کرد. باید آزمایشگاهی برای بررسی اثر عبادات ایجاد شود تا تفاوت میان نماز یک جوان و یک عالم پخته مشخص گردد.

درنگ: عبادت بدون اخلاص و خشوع، به غفلت و قساوت قلب منجر می‌شود. باید با ویزیت و ارزیابی، اثر عبادات را سنجید.

بخش ششم: وحدت دینی در برابر تفرقه

استعمار، همواره با تفرقه‌افکنی میان فرق اسلامی، مانند اخبار و اصول، جوامع دینی را تضعیف کرده است. اما اختلاف فتاوا نباید به ناسازگاری منجر شود. همه باید بر خداپرستی متحد شوند. یادم می‌آید روزی در حوزه، طلابی با تقلید صدای خر، فضای شادی ایجاد کردند. این صمیمیت، زیبا بود، اما باید با وقار همراه باشد.

قرآن کریم می‌فرماید:

فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى

کفش‌هایت را درآور، زیرا تو در وادی مقدس طوی هستی.

این آیه، مرا به یاد ذکر «انی انا الله» در خلوت عارفان انداخت. باید با اخلاص و پاکی به سوی خدا گام برداریم، نه با تفرقه و غفلت.

جمع‌بندی

این خاطرات، بازتابی از عمری تأمل در دین، سیاست و علم است. سیاست مدرن، چون دینی بی‌ریشه، ملت‌ها را به پراکندگی کشانده، اما عالمان دینی، با الهام از انبیا، باید با اخلاص و حکمت، راه حقیقت را نشان دهند. علم دینی باید از تظاهر پاک شود و عبادات با خشوع و ویزیت همراه گردد. وحدت دینی، در برابر تفرقه‌های استعماری، ضرورتی انکارناپذیر است. این گفتگوهای صمیمی، دعوتی است به تأمل در ایمان، جهاد و معرفت، تا شاید راهی به سوی قرب الهی بگشاییم.

با نظارت صادق خادمی