متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 587
مقدمه
این گفتگوها، بازتابی است از خاطراتی که در درسگفتارهایم بهصورت گذرا به آنها اشاره کردهام. در این مجموعه، کوشیدهام با زبانی صمیمی و از منظر شخصی، سیر تاریخی و جامعهشناختی ادیان الهی و نقش آنها در تحولات بشری را بررسی کنم. این روایتها نهتنها بازگوکننده تجربیات و تأملاتم در حوزه دین و معرفت است، بلکه تلاشی است برای پیوند دادن دانش دینی با نیازهای روز جامعه، با حفظ اصالت معنوی و علمی. آنچه پیشرو دارید، شرحی است از دیدهها، شنیدهها و اندیشههایم که با دغدغه اصلاح و پیشرفت جوامع اسلامی و انسانی بیان شده است.
بخش اول: سیر تکاملی ادیان الهی
وقتی به تاریخ ادیان نگاه میکنم، سیر تکاملی آنها را بهوضوح میبینم. از شیث تا ابراهیم، داود، سلیمان، موسی و عیسی، هر پیامبری گامی در مسیر رشد معنوی و اجتماعی بشریت برداشته است. این سیر، مانند رودی است که از سرچشمهای کوچک آغاز میشود و در هر مرحله، به عمق و گستردگی بیشتری میرسد. دین، در این مسیر، نهتنها در تعالیم معنوی، بلکه در تأثیرات اجتماعی و فرهنگیاش نیز رشد کرده است. این نگاه، مرا به یاد نظریههایی میاندازد که ادیان را نظامهایی پویا میدانند که با نیازهای زمانه تکامل مییابند.
بخش دوم: چالشهای جامعهشناسی دینی
یکی از دغدغههای همیشگیام، کندی پیشرفت در جامعهشناسی دینی در جوامع اسلامی است. ما در تحلیل علمی و روشمند تعاملات دین و جامعه، گاه دچار کاستیهایی هستیم. این چالش، مرا به این فکر میاندازد که باید روشهای علمی و بومی را در چارچوب فرهنگ اسلامی توسعه دهیم تا بتوانیم دین را بهعنوان نیرویی پویا در خدمت جامعه به کار گیریم. این کار، نیازمند بازنگری در آموزشهای حوزوی و ایجاد پیوندی عمیقتر بین دین و علوم اجتماعی است.
بخش سوم: جهانشمولی تأثیرات دینی
یکی از شگفتیهای دین، تأثیر جهانشمول آن است. حتی اقوامی که بهظاهر از دین فاصله دارند، از مشرکان گرفته تا پیروان مکاتب مادی، ناخودآگاه تحت تأثیر اصول دینی هستند. این تأثیر، گاه در قالب قوانین اجتماعی یا ارزشهای اخلاقی ظاهر میشود. به یاد دارم که پیش از انقلاب، در گفتوگوهایمان با پیروان مکاتب مارکسیستی، از کتاب «کاپیتال» کارل مارکس اصول دینی استخراج میکردیم. این کار، نشاندهنده عمق نفوذ ارزشهای دینی در حتی مکاتبی بود که ظاهراً با دین مخالفت میکردند.
بخش چهارم: نقش خودیها در تضعیف دین
درد بزرگی که همیشه قلبم را میفشارد، آسیبهایی است که از درون جوامع دینی به دین وارد میشود. گاه، خودمان بیش از دیگران به ارزشهای دینی لطمه میزنیم. یکی از عالمان دینی میگفت: «اگر هر مسلمان یک سطل آب بریزد، مشکلات منطقه حل میشود.» اما ما، بهجای اقدام عملی، گاه در دام اختلافات داخلی گرفتار میشویم. این خودزنیها، بیش از هر دشمن خارجی، به دین آسیب میرساند. این سخن مرا به یاد مسئولیت سنگین ما در اصلاح درونی میاندازد.
بخش پنجم: گریه، نشانهای از تأثیر دین
یکی از زیباترین جلوههای تأثیر دین، گریهای است که حتی در دل فاسدان جاری میشود. این اشکها، ریشه در عمق وجود انسانی دارد که با ارزشهای دینی پیوند خورده است. به یاد دارم که در مراسم عزای حسینی، حتی کسانی که از دین فاصله گرفتهاند، با شنیدن نام امام حسین (ع) اشک میریزند. این گریه، نشاندهنده پیوند عمیق عاطفی با دین است که در ناخودآگاه انسانها ریشه دارد.
بخش ششم: نقد فرهنگ خندهمحوری
در برابر فرهنگ عزاداری دینی، رسانههای امروزی گاه به ترویج خنده و سرگرمی بیمعنا میپردازند. این فرهنگ، گویی میخواهد ما را از تأمل در مسائل عمیق دینی و اجتماعی بازدارد. به یاد روایتی میافتم که میفرماید: عَجِبْتُ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ کَیْفَ یَضْحَکُ (شگفتم از کسی که به مرگ یقین دارد، چگونه میخندد). این سخن، مرا به تأمل در اهمیت آگاهی از مرگ و تأثیر آن بر رفتارهایمان وامیدارد.
بخش هفتم: مسئولیت فردی و تأثیرات اجتماعی
یکی از آیات قرآنی که همیشه در ذهنم طنینانداز است، این آیه است: لَا تُجْزَى نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئًا (قرآن کریم: هیچکس جزای دیگری را به عهده نمیگیرد). این آیه، بر مسئولیت فردی تأکید دارد، اما از سوی دیگر، اعمال فردی ما میتواند بر جامعه تأثیر بگذارد. گاه یک عمل خیر یا شر، مانند موجی، کل جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. این پیوند میان فرد و جامعه، مرا به تأمل در اهمیت رفتارهایمان وامیدارد.
بخش هشتم: اصلاح از طریق دین
باور دارم که دین، ظرفیت عظیمی برای اصلاح افراد، حتی فاسدان، دارد. حتی کسانی که در مسیر گمراهیاند، میتوانند با هدایت دینی به راه درست بازگردند. این باور، مرا به یاد داستانی میاندازد که در آن، با صبر و محبت، میتوان دلها را به سوی حقیقت هدایت کرد. دین، مانند نوری است که میتواند تاریکیها را روشن کند، اگر بهدرستی به کار گرفته شود.
بخش نهم: نقد خرافات و تأکید بر عدالت الهی
یکی از نگرانیهایم، رواج برخی باورهای خرافی در مورد مفاهیمی مانند شفاعت است. شفاعت، باید بر اساس حکمت و عدالت الهی باشد، نه بیحساب و کتاب. این باورهای نادرست، گاه دین را از اصالتش دور میکند. باید با منطق و عقلانیت، این مفاهیم را بازتعریف کنیم تا به حقیقت دین نزدیکتر شویم.
بخش دهم: همزیستی مسالمتآمیز و وحدت ادیان
همیشه بر این باور بودهام که نباید با اهل دین، از یهود و نصارا گرفته تا اهل سنت، چالش غیرضروری داشت. اسلام، با صحف، زبور، تورات و انجیل مشکلی ندارد، بلکه با تحریفات آنهاست که مخالف است. این دیدگاه، مرا به یاد گفتوگوهای بیندینی پیش از انقلاب میاندازد، جایی که با احترام و منطق، به دنبال یافتن نقاط مشترک بودیم.
جمعبندی
این گفتگوها، بازتابی از سالها تأمل و تجربه در مسیر دین و معرفت است. از سیر تکاملی ادیان گرفته تا نقد چالشهای داخلی و خارجی جوامع دینی، هدفم همیشه این بوده که دین را بهعنوان نیرویی پویا و اصلاحگر در خدمت جامعه به کار گیرم. این روایتها، دعوتی است به تأمل در مسئولیتهایمان، چه بهعنوان فرد و چه بهعنوان جامعه، برای حفظ اصالت دین و بهکارگیری آن در مسیر خیر و عدالت.