در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 593

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه شماره 593

مقدمه

این مجموعه، شرحی است از خاطراتی که در درس‌گفتارهایم به‌صورت گذرا بیان کرده‌ام؛ خاطراتی که نه‌تنها روایت تجربه‌های شخصی من است، بلکه تلاشی است برای پیوند زدن این تجربه‌ها به تأملات عمیق دینی، اجتماعی و معرفتی. در این گفتار، با نگاهی به آیه‌ای از قرآن کریم و رویدادهای تاریخی و اجتماعی، به نقد خشونت و ضرورت رحمت در تربیت و رفتار پرداخته‌ام. این خاطرات، آیینه‌ای است از آنچه دیده‌ام، لمس کرده‌ام و با عمق جان درک کرده‌ام؛ از روزهای پرالتهاب انقلاب تا تأملاتم درباره رحمت الهی و جلال پیامبران. هدفم این است که شما، خواننده گرامی، با من در این سفر معرفتی همراه شوید و از خلال این روایت‌ها، به تأمل در رحمت و حکمت الهی و اصلاح رفتارهای اجتماعی دعوت شوید.

بخش اول: تأمل در آیه «اقتلوا انفسکم» و رحمت الهی

وقتی به آیه اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ (قرآن کریم: خودتان را بکشید) می‌نگرم، پرسشی در ذهنم شکل می‌گیرد: اگر این دستور به معنای قتل فیزیکی بود، چه می‌شد؟ تصور کنید در میان بنی‌اسرائیل، که به نافرمانی و سرکشی شهرت داشتند، کسی به‌یک‌باره موسی یا هارون را هدف قرار می‌داد. این قوم، که تاریخشان پر است از تردید و نافرمانی، چندان اعتباری نداشتند. قرآن کریم بارها از سرگردانی و گمراهی آن‌ها سخن گفته است. اما این آیه، به باور من، نه دعوت به خشونت، بلکه فراخوانی است به توبه جمعی و اصلاح نفس. این تأمل مرا به یاد روزهایی می‌اندازد که در بحبوحه انقلاب، با مردمی روبه‌رو بودم که از خشونت و ترس به ستوه آمده بودند.

درنگ: آیه «اقتلوا انفسکم» نه دعوت به قتل فیزیکی، بلکه فراخوانی است به اصلاح نفس و توبه جمعی، که رحمت الهی بر آن سایه افکنده است.

خداوند در ادامه این آیه می‌فرماید: فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (قرآن کریم: پس بر شما بازگشت کرد، زیرا او توبه‌پذیر و مهربان است). این رحمت الهی است که بر جلال موسی غلبه می‌کند. موسی، پیامبری جلالی است؛ پیامبری که با اقتدار و صلابت سخن می‌گوید و گاه دستوراتی قاطع می‌دهد. اما خداوند، با رحمت بی‌کرانش، این دستور را تعدیل می‌کند و راه توبه را می‌گشاید. این تفاوت میان قول موسی و قول الهی، مرا به تأمل در رحمت بی‌انتهای خداوند وامی‌دارد.

بخش دوم: خاطره‌ای از روزهای انقلاب

یادم می‌آید در ایام نزدیک به پیروزی انقلاب، به کرمان رفتم. شهر در التهاب بود. مردم خشمگین از ظلم و ستم، به خیابان‌ها ریخته بودند و حتی مسجدی را به آتش کشیده بودند. دیگر نمی‌شد کاری کرد؛ خشم مردم از کنترل خارج شده بود. با مشورت برخی از عالمان دینی، تصمیم گرفتیم به میان مردم برویم. وقتی وارد شهر شدیم، جمعیتی عظیم، شاید دویست هزار نفر، در خیابان‌ها گرد آمده بودند. ناگهان دو کامیون نظامی، یکی از نیروی انتظامی و دیگری از ارتش، روبه‌روی مردم صف کشیدند. سربازان به زانو نشستند و گلنگدن‌ها را کشیدند. مردم وحشت‌زده شدند؛ حتی برخی از عالمان دینی که در صف اول بودند، پراکنده شدند.

من، با عکسی بزرگ از یکی از عالمان برجسته دینی که روی ماشینی نصب شده بود، به میدان آمدم. نگران بودم که مبادا این عکس هم در شلوغی گم شود. به یارانم گفتم: «عکس را پایین بگذارید!» سپس روی ماشین ایستادم و شروع به سخن گفتن کردم. می‌دانستم اسلحه‌های سربازان خالی است؛ این را از تجربه‌های پیشین و آگاهی از شیوه‌های نظامی آن زمان می‌دانستم. در گذشته، در رژه‌های نظامی، تفنگ‌ها خالی بودند تا مبادا سربازی در لحظه خشم، دست به اقدامی غیرقابل کنترل بزند. با این آگاهی، عمامه‌ام را برداشتم و فریاد زدم: «اگر راست می‌گویید، بزنید! فشنگ ندارید!» همین که عمامه را پرت کردم، سربازان پراکنده شدند و مردم، با روحیه‌ای تازه، شهر را در دست گرفتند.

درنگ: آگاهی از خالی بودن اسلحه‌های نظامی و شجاعت در برابر تهدیدات، روحیه مقاومت مردم را در روزهای انقلاب تقویت کرد.

بعدها یکی از عالمان دینی به من گفت: «تو حکم جهاد دادی!» خندیدم و گفتم: «جهاد کدام است؟ این فقط شجاعتی بود که از آگاهی سرچشمه می‌گرفت.» این خاطره برایم درس بزرگی داشت: در برابر ظلم و تهدید، آگاهی و رحمت بیش از خشونت کارساز است.

بخش سوم: نقد خشونت در روایات و تربیت

یکی از دغدغه‌های همیشگی‌ام، روایاتی است که به اشتباه، چهره‌ای خشن از دین ارائه می‌دهند. برخی روایات درباره زمان ظهور، از کشتارهای گسترده سخن می‌گویند؛ روایاتی که به باور من، جعلی‌اند و برای بدنام کردن دین ساخته شده‌اند. امام زمان (عج)، که طاووس یمانی و مظهر رحمت الهی است، نه قصاب است و نه سلاخ. او نماد عدالت و رحمت است، نه خشونت. این روایات جعلی، تلاشی است برای کشاندن اسلام به سوی خشونت‌گری و مخدوش کردن چهره رحمانی دین.

درنگ: روایات جعلی که خشونت را به دین نسبت می‌دهند، باید بازنگری شوند تا چهره رحمانی اسلام حفظ شود.

این نگاه به خشونت، تنها به روایات محدود نمی‌شود. در خانواده‌ها نیز شاهد خشونتی هستیم که به نام تربیت اعمال می‌شود. وقتی پدری دست بر فرزند یا همسرش بلند می‌کند، در واقع خشونت را به او می‌آموزد. این گناهی است بزرگ، گناهی که حتی از شراب‌خواری سنگین‌تر است، زیرا توبه‌اش دشوارتر است. کودکی که خشونت را می‌بیند، آن را می‌آموزد و در جامعه بازتولید می‌کند. یادم می‌آید شبی، در خانه‌ای، مردی مستأجر را دیدم که با شلاق و چاقو به جان همسرش افتاده بود. با خود گفتم: اگر این زن را به گرگ می‌سپردند، بهتر بود تا به چنین انسانی. این صحنه‌ها، که از نزدیک شاهدشان بودم، مرا به این باور رساند که خشونت در خانه، ریشه بسیاری از مشکلات اجتماعی است.

درنگ: تنبیه بدنی در خانواده، گناهی کبیره است که خشونت را به کودکان می‌آموزد و چرخه‌ای از رفتارهای خشن در جامعه ایجاد می‌کند.

اگر ناچار به تنبیه هستید، آن را پنهان کنید، چنان‌که گناهکاران گناه خود را پنهان می‌کنند. تنبیه علنی، الگویی برای خشونت می‌شود. این درس را از تجربه‌هایم آموخته‌ام: تربیت باید با رحمت و محبت همراه باشد، نه با خشونت.

بخش چهارم: موسی، پیامبر جلال و رحمت

موسی، پیامبری است که با جلال و اقتدار شناخته می‌شود. او با قوم خود با صلابت سخن می‌گفت و گاه دستوراتی قاطع می‌داد، مانند «اقتلوا انفسکم». اما حتی در این جلال، رحمت نهفته بود. وقتی او قومش را با خطاب يَا قَوْمِ (قرآن کریم: ای قوم من) صدا می‌کرد، محبت و هدایت‌گری‌اش آشکار می‌شد. این ترکیب جلال و جمال در شخصیت موسی، برایم درس بزرگی است: حتی در سخت‌ترین لحظات، رحمت نباید فراموش شود.

درنگ: خطاب «یا قوم» موسی، نشانه محبت و هدایت‌گری او حتی در برابر گناه شرک است، که جلال و جمال را در شخصیت او پیوند می‌دهد.

این درس را در زندگی‌ام نیز به کار برده‌ام. در مواجهه با مردم خشمگین در کرمان، با محبت و آگاهی سخن گفتم، نه با خشونت. این رحمت است که قلب‌ها را به هم نزدیک می‌کند و راه را برای اصلاح می‌گشاید.

جمع‌بندی

این خاطرات و تأملات، بخشی از سفری است که در آن کوشیده‌ام رحمت الهی را در برابر جلال و خشونت برجسته کنم. از آیه «اقتلوا انفسکم» و رحمت خداوند گرفته تا روزهای پرالتهاب انقلاب و نقد خشونت در تربیت و روایات، همگی یک پیام دارند: رحمت، کلید اصلاح نفس و جامعه است. این گفتار، دعوتی است به تأمل در رحمت الهی، پرهیز از خشونت، و تربیت با محبت. امیدوارم این روایت‌ها، شما را به اندیشیدن در این مفاهیم و اصلاح رفتارهای فردی و اجتماعی وادارد.

با نظارت صادق خادمی