در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 668

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه ۶۶۸

مقدمه

این مجموعه، روایت‌هایی است از تجربه‌های زیسته‌ام، خاطراتی که گاه در درس‌گفتارهایم به‌صورت گذرا به آن‌ها اشاره کرده‌ام. این گفتارها نه‌تنها شرح زندگی من، بلکه تأملاتی عمیق در مسائل معرفتی، معنوی، فقهی و اجتماعی است که با نگاهی باز و قلبی صمیمی برای شما بازگو می‌کنم. هر خاطره، دریچه‌ای است به سوی جهانی از اندیشه و تجربه، که در آن تلاش کرده‌ام با زبانی ساده اما پرمعنا، حقیقت را به تصویر بکشم. این گفتگوهای صمیمی، دعوتی است برای تأمل در زندگی، دین و جامعه، با تأکید بر عمق دانش و تعهد معنوی که همواره راهنمای من بوده است.

بخش اول: نقد محدودیت‌های جنسیتی و انبساط فرهنگی

خاطره‌ای از یک مجله قدیمی

سال‌ها پیش، در مجله‌ای خواندم که در اروپا، شلوارک‌هایی قفل‌دار برای زنان متأهل ساخته بودند. این شلوارک‌ها طوری طراحی شده بود که چیزی از آن خارج می‌شد، اما هیچ‌چیز نمی‌توانست وارد شود. هدف، حفظ زنان از تعدی بود. زنان اما معترض شدند و گفتند: «چرا فقط ما؟ ما هم می‌خواهیم مردان را قفل کنیم! عدالت کجاست؟» این اعتراض، طنزی تلخ داشت، اما مرا به فکر فرو برد. محدودیت‌های فیزیکی، مانند قفل و بند، نمی‌توانند مشکلات را حل کنند. عدالت و تعادل، در گشایش قلب‌ها و اصلاح فرهنگ‌هاست.

درنگ: محدودیت‌های جنسیتی، مانند قفل‌های فیزیکی یا جداسازی‌های اجتماعی، نمی‌توانند به عدالت و تعادل منجر شوند. گشایش فرهنگی و برابری درونی، راه‌حل حقیقی است.

این خاطره مرا به یاد آیه‌ای از قرآن کریم انداخت: يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَٰكُم مِّن ذَكَرٍۢ وَأُنثَىٰ (سوره حجرات، آیه ۱۳)؛ یعنی: «ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم.» این آیه بر برابری بنیادین میان انسان‌ها تأکید دارد و نشان می‌دهد که هرگونه تبعیض یا محدودیت غیرعادلانه، با حقیقت آفرینش سازگار نیست. این نگاه مرا واداشت تا در درس‌گفتارهایم، بر ضرورت بازنگری در فرهنگ‌های محدودکننده تأکید کنم.

جداسازی در اماکن مذهبی

در برخی اماکن مذهبی، مانند امامزاده‌ها، فضاها را به دو بخش زنانه و مردانه تقسیم کرده‌اند. این تقسیم‌بندی، گاه چنان سختگیرانه است که حتی طواف کامل را از ما سلب کرده است. طنز تلخی است، اما گاهی فکر می‌کنم اگر قرار است طواف نصف شود، چرا دو دور طواف را یک دور کامل حساب نکنیم؟ مگر در فقه نمی‌گوییم دو رکعت نماز نشسته، برابر یک رکعت نماز ایستاده است؟ اما حقیقت این است که این محدودیت‌ها، روح عبادت را کمرنگ می‌کنند. عبادت باید در فضایی باز و آزاد انجام شود، نه در تنگنای جداسازی‌های مصنوعی.

درنگ: جداسازی‌های جنسیتی در اماکن مذهبی، مانع از تحقق کامل اهداف معنوی می‌شود. عبادت جمعی باید در فضایی باز و بدون محدودیت‌های غیرضروری انجام گیرد.

این تأمل مرا به یاد آیه‌ای دیگر انداخت: وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱرْكَعُواْ مَعَ ٱلرَّٰكِعِينَ (سوره بقره، آیه ۴۳)؛ یعنی: «و نماز را برپا دارید و زکات بدهید و با رکوع‌کنندگان رکوع کنید.» این آیه بر عبادت جمعی و بدون محدودیت‌های غیرضروری تأکید دارد، گویی خداوند ما را به وحدت و گشایش در عبادت دعوت کرده است.

کاستی محدودیت‌های فیزیکی

بارها در درس‌گفتارهایم گفته‌ام که بستن و محدود کردن، راه‌حل مشکلات نیست. انسان باید در زمان مناسب برای عبادت، کار، یا لذت‌های مشروع آزاد باشد. هر چیز باید در جای خود باشد: عبادت برای زمان عبادت، کار برای زمان کار، و لذت برای زمان خودش. ایمان، در انبساط و آزادی درونی است، نه در قفل و بندهای بیرونی. این نگاه، ریشه در باور عمیق من به دینداری باز و پویا دارد.

درنگ: ایمان و دینداری در گرو انبساط و آزادی درونی است، نه محدودیت‌های بیرونی. هر فعالیت باید در جایگاه خود انجام شود.

این باور با آیه لَآ إِكْرَاهَ فِى ٱلدِّينِ (سوره بقره، آیه ۲۵۶) همخوانی دارد که می‌فرماید: «در دین هیچ اجباری نیست.» این آیه مرا همواره به این فکر واداشته که دینداری باید از قلب برخیزد، نه از اجبار و محدودیت.

خاطره شب احیا

شبی در مراسم احیا، در مسجدی که چراغ‌ها را خاموش کرده بودند، ناگهان سر و صدایی برخاست. دو نفر، با سوءاستفاده از تاریکی و پرده‌های جداسازی، رفتار ناشایستی کرده بودند. وقتی چراغ‌ها روشن شد، مشخص شد که یکی از آن‌ها از بخش دیگر آمده بود و این، باعث هراس برخی از زنان شد. زنان، به دلیل حساسیت بیشترشان به حضور نامحرم، سریع‌تر واکنش نشان دادند. این ماجرا نشان داد که پرده و تاریکی، مشکلات را حل نمی‌کند. آنچه نیاز است، انبساط فرهنگی و اصلاح درونی است.

درنگ: محدودیت‌های فیزیکی مانند پرده و تاریکی نمی‌توانند رفتارهای ناشایست را مهار کنند. اصلاح رفتارها نیازمند انبساط فرهنگی و تغییر درونی است.

این خاطره مرا به یاد آیه إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ (سوره رعد، آیه ۱۱) انداخت که می‌فرماید: «خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی‌دهد تا زمانی که خودشان آنچه در خود دارند تغییر دهند.» این آیه، گواه روشنی است بر اینکه تحول، از درون آغاز می‌شود.

حساسیت‌های جنسیتی

در همان ماجرای شب احیا، متوجه شدم که زنان به دلیل هوش و حساسیت بیشترشان نسبت به مسائل اخلاقی، زودتر از مردان متوجه حضور نامحرم شدند. اگر مردی به بخش زنان رفته بود، زنان فوراً واکنش نشان دادند، اما اگر زنی به بخش مردان می‌رفت، شاید مردان اصلاً متوجه نمی‌شدند. این تفاوت، نشان‌دهنده ظرافت روان‌شناختی زنان است که در مدیریت روابط اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرد.

درنگ: تفاوت‌های روان‌شناختی میان زنان و مردان، نقش مهمی در مدیریت روابط اجتماعی ایفا می‌کند. حساسیت زنان به مسائل اخلاقی، می‌تواند راهنمای اصلاحات اجتماعی باشد.

بخش دوم: تأملات فلسفی و عرفانی

عالم به‌عنوان آفریده باز

در درس‌گفتارهایم، بارها به خطبه خلقت نهج‌البلاغه و دعای توحید مفضل اشاره کرده‌ام. عالم، آفریده‌ای باز است، نه پدیده‌ای پیچیده و بسته. این باز بودن، حقیقت آفرینش است که باید با نگاهی گشاده درک شود. دیدگاه‌های انقباضی، مانع از فهم این حقیقت شده‌اند و ما را از عمق معرفت محروم کرده‌اند.

درنگ: عالم، آفریده‌ای باز است که باید با نگاهی گشاده درک شود. دیدگاه‌های انقباضی، مانع از فهم حقیقت آفرینش می‌شوند.

این تأمل با آیه ٱللَّهُ ٱلَّذِى خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا (سوره سجده، آیه ۴) همخوانی دارد که می‌فرماید: «خداوند کسی است که آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن‌هاست آفرید.» این آیه، عالم را صحنه‌ای از گشایش الهی نشان می‌دهد.

نقد سوءاستفاده از متون دینی

برخی با سوءاستفاده از متون دینی، مانند خطبه‌های نهج‌البلاغه، کتاب‌هایی نوشته‌اند که به جای تبیین حقیقت، به پیچیدگی و انقباض منجر شده‌اند. این متون، باید در راستای گشایش و حقیقت‌جویی تفسیر شوند، نه برای اهداف غیرعلمی. این دغدغه، همواره مرا واداشته تا بر حفظ اصالت متون دینی تأکید کنم.

درنگ: سوءاستفاده از متون دینی برای اهداف غیرعلمی، به پیچیدگی و انقباض منجر می‌شود. متون دینی باید در راستای گشایش و حقیقت‌جویی تفسیر شوند.

تفاوت آفریده و پدیده

من همواره بین «آفریده» و «پدیده» تفاوت قائل شده‌ام. آفریده، باز است و پدیده، پیچیده و بسته. عالم، آفریده‌ای باز است و تنها دلیل فلسفی برای اثبات این باز بودن، همین تمایز است. این نگاه، مرا به سوی فهمی پویا از هستی هدایت کرده است.

درنگ: عالم، آفریده‌ای باز است، نه پدیده‌ای بسته. این تمایز، بنیان فلسفه‌ای پویا و گشاده است.

این دیدگاه با آیه وَفِى ٱلْأَرْضِ ءَايَٰتٌۭ لِّلْمُوقِنِينَ (سوره ذاریات، آیه ۲۰) همخوانی دارد که می‌فرماید: «و در زمین آیاتی است برای یقین‌کنندگان.» این آیه، عالم را پر از نشانه‌های آشکار برای اهل یقین می‌داند.

بخش سوم: تجربه‌های عرفانی و تناقضات انسانی

خاطره عارف و گلدان

عارفی را که بسیار ساده و مهربان بود. روزی گوشت را به سگ داد و گفت: «سهم من است، می‌خواهم به او بدهم.» اما همان عارف، در لحظه عصبانیت، گلدانی را به سوی همسرش پرتاب کرد که اگر به او اصابت می‌کرد، فاجعه‌ای رخ می‌داد. به او گفتم: «حاج آقا، این زنی که گلدان به سویش پرتاب کردی، از آن سگ کمتر نیست!» این ماجرا، تناقض میان انبساط و انقباض درونی را نشان داد. عرفان حقیقی، باید به رفتارهای متعادل و انسانی منجر شود.

درنگ: عرفان حقیقی باید به رفتارهای متعادل و انسانی منجر شود. تناقضات رفتاری، نشانه انقباض درونی است.

این خاطره مرا به یاد آیه وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَٰكُمْ أُمَّةًۭ وَسَطًا (سوره بقره، آیه ۱۴۳) انداخت که می‌فرماید: «و این‌گونه شما را امتی میانه قرار دادیم.» این آیه، بر اعتدال در رفتار تأکید دارد.

ایمان و کفر: انبساط و انقباض

من ایمان را در باز بودن و کفر را در بسته بودن می‌بینم. انسان به میزان گشایش درونی‌اش مومن است و به میزان انقباضش کافر. ایمان، در تحمل، گذشت، ایثار و مهربانی است و کفر، در تندی، خشونت و عدم انعطاف. این تعریف، از تجربه‌های زیسته‌ام برآمده و مرا به سوی دینداری‌ای پویا و انسانی هدایت کرده است.

درنگ: ایمان در گشایش درونی و کفر در انقباض است. تحمل، گذشت و مهربانی، نشانه‌های ایمان‌اند.

این دیدگاه با آیه فَمَن يُرِدِ ٱللَّهُ أَن يَهْدِيَهُۥ يَشْرَحْ صَدْرَهُۥ لِلْإِسْلَٰمِ (سوره انعام، آیه ۱۲۵) همخوانی دارد که می‌فرماید: «هر که را خدا بخواهد هدایت کند، سینه‌اش را برای اسلام گشاده می‌سازد.»

فلسفه و نفی ظواهر

فلسفه، نباید به ظواهر دینی مانند اوراد و اذکار وابسته باشد. فلسفه، باید به باز یا بسته بودن درونی انسان توجه کند. این نگاه، مرا از تکیه بر شکل و شمایل به سوی جوهره انسانی هدایت کرده است.

درنگ: فلسفه باید بر جوهره انسانی و گشایش درونی متمرکز باشد، نه ظواهر دینی.

ویژگی‌های انسان مومن

انسان مومن، با تحمل، گذشت، ایثار و مهربانی شناخته می‌شود. انسان کافر، تند، خشن و غیرقابل انعطاف است. این ویژگی‌ها، معیارهای حقیقی ایمان و کفرند که در رفتارهای روزمره ما متبلور می‌شوند.

درنگ: انسان مومن با تحمل، گذشت و مهربانی شناخته می‌شود، در حالی که کفر در تندی و انقباض متجلی است.

این باور با آیه إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أُوْلَٰٓئِكَ هُمْ خَيْرُ ٱلْبَرِيَّةِ (سوره بینه، آیه ۷) همخوانی دارد که می‌فرماید: «کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، آنان بهترین آفریدگانند.»

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، روایت‌هایی است از تجربه‌های زیسته‌ام که در آن‌ها تلاش کرده‌ام با نگاهی باز و قلبی صمیمی، به مسائل بنیادین دینی، فرهنگی و اجتماعی بپردازم. از نقد محدودیت‌های جنسیتی و جداسازی‌های مذهبی گرفته تا تأملات عمیق فلسفی و عرفانی، همه نشان‌دهنده باور من به انبساط و گشایش در دینداری و زندگی است. این خاطرات، دعوتی است به تأمل در حقیقت آفرینش و اصلاح فرهنگ‌های انقباضی، تا با ایمانی باز و رفتاری انسانی، به سوی جهانی متعادل‌تر گام برداریم.

با نظارت صادق خادمی