در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 701

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه (701)

مقدمه

سال‌ها پیش، در خلوت تأملاتم و در میان بحث‌های پرشور حوزه، دغدغه‌ای عمیق در دلم ریشه دوانده بود: چگونه می‌توان علم دینی را از قفس الفاظ و مفاهیم نظری رها کرد و آن را به میدان عمل و تأثیر آورد؟ این گفتگوها، که گویی هنوز در گوش جانم طنین‌اندازند، بازتابی از همان دغدغه‌ها و اندیشه‌هایی هستند که در درس‌گفتارهایم به آن‌ها پرداخته‌ام. هر واژه، هر مثال و هر تأمل، تصویری است از مسیری که در پی تحول علم دینی پیموده‌ام. این مجموعه، تلاشی است برای به اشتراک گذاشتن این تجربه‌ها با شما، تا شاید جرقه‌ای در ذهن و دلتان روشن کند و راهی نو پیش روی علم دینی بگشاید.

بخش اول: ضرورت تحول در علم دینی

در حوزه‌های علمیه، بحث‌ها و درس‌ها اغلب به گفت‌وگوهای نظری خلاصه می‌شد. من اما باور داشتم که علم دینی نباید تنها در کلام و درس باقی بماند. حوزه‌ها باید به آزمایشگاه‌هایی مجهز شوند که در آن‌ها مفاهیم دینی، نه فقط در ذهن، که در عمل آزموده شوند. گویی حوزه باید کارگاهی باشد که در آن عالمان، مانند صنعتگران، ایده‌های خود را با ابزار تجربه و تمرین صیقل دهند.

درنگ: علم دینی نباید صرفاً به مباحث نظری محدود شود، بلکه حوزه‌های علمیه باید به مراکز تحقیقاتی پیشرفته مجهز شوند که در آن‌ها آزمایشگاه‌هایی برای تست و تمرین مفاهیم علمی دینی ایجاد گردد.

این باور از آن‌جا ریشه گرفت که می‌دیدم گفتارمحوری صرف، گرچه در انتقال مفاهیم ارزشمند است، اما برای حل مسائل واقعی جامعه کافی نیست. علم دینی باید از انزوای مفهومی به سوی تأثیرگذاری عملی حرکت کند، و این نیازمند زیرساخت‌هایی است که حوزه‌ها را از محافل گفت‌وگو به مراکز تحقیق و توسعه تبدیل کند.

استقلال حوزه‌ها و پیوند با علوم مدرن

بارها در خلوت خود اندیشیده‌ام که حوزه‌ها نباید در سایه دانشگاه‌ها قرار گیرند یا خود را رقیب آن‌ها بدانند. حوزه‌های علمیه باید هویت مستقل خود را حفظ کنند و در زمینه‌هایی چون فلسفه و روان‌شناسی دینی، که از علوم تجربی دانشگاهی متمایزند، به کاوش بپردازند. این استقلال به معنای انزوا نیست؛ بلکه حوزه‌ها می‌توانند از روش‌های علمی مدرن بهره گیرند تا مفاهیم دینی را به شیوه‌ای نوین و کاربردی بازخوانند.

درنگ: حوزه‌های علمیه باید در زمینه‌های خاص خود، که ارتباطی با علوم تجربی دانشگاه‌ها ندارد، فعالیت کنند و از این علوم برای توسعه مباحث فلسفی و روان‌شناختی بهره ببرند.

گنجینه‌های نهفته در منابع دینی

در مطالعه قرآن و روایات، بارها شگفت‌زده شده‌ام از ظرفیت‌های عظیم نهفته در این منابع. گویی هر آیه و هر روایت، دریچه‌ای است به سوی جهانی از معرفت که هنوز کاوش نشده است. قرآن کریم می‌فرماید: إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (سوره فاتحه، آیه 5)؛ «تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم.» این آیه، نه فقط دعایی است، بلکه نقشه راهی است برای عالمی که می‌خواهد با خدا درگیری معرفتی پیدا کند و به مرتبه‌ای برسد که نه او خدا را رها کند و نه خدا او را.

درنگ: منابع دینی، از جمله قرآن کریم و روایات، دارای ظرفیت‌های علمی هستند که باید استخراج و عملیاتی شوند تا علم دینی به جایگاه واقعی خود برسد.

این ظرفیت‌ها، که گاه در علوم تجربی مغفول مانده‌اند، می‌توانند مبنای تحقیقات علمی در حوزه‌ها شوند. من همیشه به شاگردانم می‌گفتم که باید این گنجینه‌ها را باز کنیم، حرکت دهیم و راه بیندازیم، تا جهان نیز از ما بیاموزد.

نقد گفتارمحوری و کهنگی منابع

بارها در جمع طلاب، از محدودیت‌های گفتارمحوری در علم دینی سخن گفته‌ام. گویی حوزه‌ها در دام الفاظ گرفتار شده‌اند و از عمل بازمانده‌اند. استناد صرف به متون کهن، مانند آثار ابن‌سینا، گرچه ارزشمند است، اما پاسخگوی نیازهای امروز نیست. علم دینی باید به‌روز شود، با روش‌های نوین و ابزارهای علمی مدرن همگام گردد.

درنگ: استناد صرف به متون کهن، مانند آثار ابن‌سینا، نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای معاصر باشد و علم دینی باید به‌روز شود.

بخش دوم: خطر انزوای علم دینی

شبی در تنهایی خود، به این می‌اندیشیدم که اگر علم دینی به همین روش‌های کنونی ادامه یابد، نه تنها در حوزه‌ها، که حتی اگر به دانشگاه‌ها راه یابد، ممکن است به نظام آموزشی آسیب برساند. علم دینی که تنها به مطالعه نظری محدود شود، مانند درختی است که میوه نمی‌دهد. این علم باید به عمل درآید، وگرنه در دانشگاه‌ها نیز به حاشیه رانده خواهد شد.

درنگ: انتقال روش‌های گفتارمحور و غیرعلمی علم دینی به دانشگاه‌ها می‌تواند به نظام آموزشی دانشگاهی آسیب برساند.

این دغدغه مرا واداشت تا بارها به شاگردانم تأکید کنم که علم دینی بدون عمل، فاقد خاصیت است. گویی دانشی است که در کتاب‌ها محبوس مانده و نمی‌تواند جامعه را تحول بخشد.

بخش سوم: روحانیت و تعالی معرفتی

روزی در جمع طلاب، از مفهوم روحانیت سخن گفتم. روحانیت، به باور من، تنها در مطالعه فقه و فلسفه خلاصه نمی‌شود. این علوم، مانند نرمش‌های ساده‌ای هستند که در خانه انجام می‌دهیم؛ مقدمه‌ای برای آماده‌سازی عالم برای مراتب بالاتر. عالم ربانی، مانند ورزشکاری حرفه‌ای است که باید به میدان معرفت الهی قدم گذارد و با خدا درگیری عمیق پیدا کند.

درنگ: روحانیت صرفاً به مطالعه فقه، اصول، فلسفه و قرآن محدود نمی‌شود، بلکه باید به سطحی از تعالی برسد که عالمان دینی به فینالیست‌های معرفتی تبدیل شوند.

این درگیری معرفتی را در آیه إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ می‌دیدم، که گویی عالم را به استقامت در مسیر عبودیت و استمداد از خدا دعوت می‌کند. عالم ربانی باید به جایی برسد که نه او خدا را رها کند و نه خدا او را.

تمرینات ابتدایی و مراتب حرفه‌ای

بارها برای شاگردانم مثالی می‌زدم: علوم دینی کنونی، مانند نرمش‌های ساده‌ای هستند که حتی فردی ناتوان می‌تواند انجام دهد. گویی همان غلط زدن است که بدن را به حرکت وا می‌دارد، اما کافی نیست. عالم باید مانند فینالیستی باشد که برای رسیدن به اوج، عمر خود را وقف این مسیر می‌کند.

درنگ: علوم دینی کنونی، مانند فقه و فلسفه، در حد تمرینات ابتدایی هستند و نمی‌توانند به تنهایی عالمان را به سطح فینالیست‌های معرفتی برسانند.

بخش چهارم: فلسفه دینی و تصرف در هستی

در یکی از درس‌گفتارهایم، از ضرورت نفوذ فلسفه دینی به اصل وجودات سخن گفتم. فلسفه‌ای که تنها به مفاهیم ذهنی بسنده کند، مانند نقشه‌ای است که هرگز به مقصد نمی‌رسد. فلسفه دینی باید به حوزه وجود و واقعیت عینی وارد شود تا بتواند در هستی تصرف کند.

درنگ: فلسفه دینی باید به اصل وجودات و ظهورات نفوذ کند تا زمینه‌های علمی و عملی آن آغاز شود.

این باور از روایاتی نشأت می‌گرفت که از توانایی‌های خارق‌العاده برخی عالمان حکایت داشتند؛ توانایی‌هایی مانند تصرف در اشیا، که گاه با اتهام جادوگری سرکوب شده‌اند. من اما باور داشتم که این توانایی‌ها، اگر واقعی باشند، نشانه قدرت انسان در خلافت الهی است. انسان برای تصرف در هستی آفریده شده، همان‌گونه که انبیا و اولیا این کار را انجام می‌دادند.

درنگ: انسان برای تصرف در هستی و کائنات آفریده شده است، همان‌گونه که انبیا و اولیا این کار را انجام می‌دادند.

محدودیت‌های فلسفه کنونی

بارها از محدودیت‌های فلسفه کنونی سخن گفته‌ام. فلسفه‌ای که به مفاهیم ذهنی محدود شده، نمی‌تواند در هستی تصرف کند. فلاسفه گذشته، جز در موارد نادر، نتوانستند تأثیرات عملی قابل‌توجهی ایجاد کنند. این محدودیت، فلسفه را به علمی غیرکاربردی تبدیل کرده است.

درنگ: فلسفه کنونی در علم دینی، به مفاهیم ذهنی محدود شده و توانایی تصرف در هستی را ندارد.

مقاومت در برابر نوآوری

یکی از دردهایم این بود که هر نوآوری در فلسفه دینی با مقاومت مواجه می‌شود. گویی ترس از ناشناخته‌ها، مانع از پیشرفت علم دینی شده است. روایات از توانایی‌های عالمان سخن می‌گویند، اما امروز این توانایی‌ها با اتهاماتی مانند جادوگری سرکوب می‌شوند. من اما باور داشتم که این مقاومت، ریشه در فرهنگ سنتی دارد و باید کنار گذاشته شود.

درنگ: هرگونه نوآوری در فلسفه دینی، مانند تصرف در هستی، با اتهاماتی مانند جادوگری مواجه می‌شود و مانع از پیشرفت می‌گردد.

بخش پنجم: علوم انسانی و چالش‌های معاصر

روزی در جمع شاگردانم، از کاستی علوم انسانی دانشگاهی سخن گفتم. این علوم، که گاه از متون کهن دینی اقتباس شده‌اند، به دلیل کهنگی و عدم تطبیق با نیازهای معاصر، نمی‌توانند پاسخگوی مسائل امروز باشند. گویی دانشی است که در زمان خود ارزشمند بود، اما امروز نیازمند بازنگری است.

درنگ: علوم انسانی دانشگاهی، به دلیل اتکا به منابع کهن و غیرعلمی علم دینی، فاقد کارآمدی لازم هستند.

علوم تجربی، به دلیل آزمایش و تست عملی، از علوم انسانی پیشی گرفته‌اند. من اما باور داشتم که علم دینی، با تمرکز بر وجود و اراده، می‌تواند فراتر از ماده عمل کند و اعجازهایی را رقم زند که علوم تجربی از آن عاجزند.

درنگ: علوم تجربی به ماده محدود هستند، اما علم دینی می‌تواند فراتر از ماده، در حوزه وجود و اراده تصرف کند.

فقه سنتی و مسائل مدرن

یکی از دغدغه‌هایم، کاستی فقه سنتی در برابر مسائل مدرن بود. مثلاً در معاملات اینترنتی، فقه سنتی نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای امروز باشد. گویی مكاسب، که روزگاری راهگشا بود، امروز نمی‌تواند با تحولات اقتصادی همگام شود. علم دینی باید پویا شود و به مسائل معاصر پاسخ دهد.

درنگ: فقه سنتی، مانند مكاسب، نمی‌تواند به مسائل مدرن مانند معاملات اینترنتی پاسخ دهد و نیازمند بازنگری است.

جمع‌بندی نهایی

این گفتگوها، که از دل درس‌گفتارهایم برآمده‌اند، تلاشی هستند برای بیدار کردن علم دینی از خواب نظری. من باور داشتم که حوزه‌های علمیه باید به کارگاه‌های تحقیقاتی تبدیل شوند، جایی که عالمان نه فقط سخن بگویند، بلکه مفاهیم را در آزمایشگاه‌های علمی تست کنند. فلسفه دینی باید از انزوای مفهومی به سوی تصرف در هستی حرکت کند، و عالم ربانی باید مانند فینالیستی باشد که با خدا درگیری معرفتی پیدا می‌کند. علوم انسانی نیز نیازمند بازسازی هستند تا با نیازهای معاصر همگام شوند. این مجموعه، دعوتی است به تأمل در این مسیر و گامی است برای احیای علم دینی در قالبی نوین و تأثیرگذار.

با نظارت صادق خادمی