در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 709

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه (709)

مقدمه

در جلسات درس‌گفتارم، همواره تلاش داشتم تا با زبانی ساده و صمیمی، حقایق عمیق معرفتی و معنوی را با مردم در میان بگذارم. این خاطرات، شرح تفصیلی همان لحظات است که شاید در لابه‌لای سخنانم به‌صورت گذرا بیان شده باشند. آنچه پیش روی شماست، بازتاب تأملاتم در باب نظام آموزشی، نقش علم دینی، و مسئولیت عالمان در برابر جامعه است. این روایت‌ها، نه‌تنها بیانگر تجربیات شخصی من، بلکه دعوتی است به بازاندیشی در مسیرهایی که جامعه اسلامی ما باید بپیماید تا به جایگاه واقعی خود دست یابد.

بخش اول: استعدادهای ذاتی و نظام آموزشی

شناسایی استعدادهای فردی

در جمع طلاب و شاگردانم سخن می‌گفتم و از اهمیت شناخت استعدادهای ذاتی سخن به میان می‌آوردم. انسان‌ها، همانند آنزیم‌های بدن، هر یک ویژگی‌ها و ظرفیت‌های خاصی دارند که باید شناسایی شوند. این استعدادها، گویی نوری در نهاد هر فرد است که اگر به‌درستی کشف شود، می‌تواند راه زندگی او را روشن کند. اما متأسفانه، در جامعه ما هنوز این استعدادها به‌خوبی شناخته نمی‌شوند. همه را به یک سو می‌رانیم: به سوی دانشگاه، گویی که تنها مسیر سعادت، تحصیلات دانشگاهی است.

درنگ: شناخت استعدادهای ذاتی افراد، پایه‌ای برای پرورش صحیح آن‌هاست. نظام آموزشی باید این تفاوت‌ها را به رسمیت بشناسد.

این دیدگاه، با کلام الهی هم‌سو است که می‌فرماید: وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ (قرآن کریم، إسراء: 70)؛ یعنی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم. این کرامت، در گرو پرورش استعدادهای منحصربه‌فرد هر فرد است. من همیشه به شاگردانم می‌گفتم که نباید همه را به یک قالب ریخت. یکی برای علم است، دیگری برای هنر، و آن یکی برای کارهای فنی. اگر این تفاوت‌ها را نبینیم، نه‌تنها استعدادها را هدر می‌دهیم، بلکه روح و روان افراد را نیز آزرده می‌کنیم.

نقد یکسان‌سازی آموزشی

بارها در جلساتم از این سخن می‌گفتم که چرا همه باید به دانشگاه بروند؟ مگر همه برای درس و کتاب ساخته شده‌اند؟ برخی از شاگردانم را می‌دیدم که در کلاس‌های علمی، دل‌نگران و خسته‌اند، اما وقتی به کارهای فنی یا هنری می‌پرداختند، چشمانشان برق می‌زد. این اجبار به تحصیلات دانشگاهی، گاه عمر انسان را تلف می‌کند و اعصابش را خرد. باید به فرزندانمان آزادی داد تا راه خود را بیابند.

درنگ: اجبار به تحصیلات دانشگاهی برای همه، به هدر رفتن استعدادها و آسیب به سلامت روانی منجر می‌شود.

این سخن، مرا به یاد آیه‌ای می‌اندازد که می‌فرماید: فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ (قرآن کریم، طارق: 5)؛ انسان باید بنگرد که از چه آفریده شده است. این خودشناسی، کلید هدایت به مسیر درست است.

تنوع در مسیرهای آموزشی

در یکی از جلسات، از طرح کادری سخن گفتم. این طرح، راهی بود برای هدایت برخی به سوی مهارت‌های فنی و هنری. یکی از شاگردانم که در درس‌های علمی چندان موفق نبود، وقتی به کار مکانیکی پرداخت، چنان مهارتی نشان داد که همه را شگفت‌زده کرد. این تجربه به من آموخت که باید مسیرهای متنوعی برای آموزش فراهم کنیم. برخی برای دانشگاه‌اند، برخی برای کارگاه‌های فنی، و برخی برای هنر. این تنوع، به جامعه ما جان می‌بخشد.

درنگ: تنوع‌بخشی به مسیرهای آموزشی و حرفه‌ای، استعدادهای گوناگون را شکوفا می‌کند.

این ایده، با آیه وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ (قرآن کریم، زخرف: 32) هم‌خوانی دارد که به تفاوت‌های طبیعی در توانایی‌های انسان‌ها اشاره می‌کند.

اصلاح نظام پذیرش در علم دینی

در یکی از درس‌گفتارها، از نظام پذیرش در حوزه‌های علمیه گله کردم. پذیرش‌های عمومی، که گویی هر که آمد را می‌پذیرند، به پرورش عالمان واقعی نمی‌انجامد. من همیشه می‌گفتم که باید گزینش کرد، باید رفت و استعدادها را یک‌به‌یک شناسایی کرد. اگر کودکی را یافتیم که برای عالم شدن ساخته شده، باید او را با حمایت کامل پرورش دهیم. این گزینش، آینده علم دینی را تضمین می‌کند.

درنگ: گزینش هدفمند استعدادها، به جای پذیرش عمومی، علم دینی را به معرفت و شهود واقعی می‌رساند.

این سخن، با آیه يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ (قرآن کریم، مجادله: 11) هماهنگ است که بر جایگاه والای علم و ایمان تأکید دارد.

بخش دوم: تحول در علم دینی و نقش عالمان

ضرورت تحول در حوزه‌های علمیه

در یکی از جلسات، با حسرتی عمیق از حال و روز حوزه‌های علمیه سخن گفتم. حوزه‌های ما، که باید قلب تپنده نظام اسلامی باشند، گاه تنها به دعا بسنده می‌کنند. این کافی نیست. حوزه باید با اقتدار، معرفت و معنویت را به جامعه پمپاژ کند، مانند قلبی که خون را در بدن جاری می‌سازد. اما این قلب، نباید قلدری کند؛ باید با رافت و مهربانی عمل کند.

درنگ: حوزه‌های علمیه باید به قلب جامعه تبدیل شوند و با اقتدار معنوی، نظام اسلامی را تقویت کنند.

این نگاه، با آیه وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ (قرآن کریم، انفال: 60) هم‌سو است که بر آمادگی و اقتدار در برابر چالش‌ها تأکید می‌کند.

عشق و ارادت به مردم

بارها به شاگردانم می‌گفتم: عالم دینی باید مانند پدری باشد که عاشق فرزندانش است. ما نه قیم مردمیم و نه حاکم آن‌ها. باید با عشق و ارادت به مردم خدمت کنیم، همان‌گونه که پیامبر اکرم (ص) با امتش رفتار می‌کرد. ایشان، با وجود همه آزارها، رحمت برای جهانیان بود. ما نیز باید چنین باشیم.

درنگ: عالم دینی باید با عشق و ارادت، مانند پدری مهربان، به مردم خدمت کند.

این سیره، با آیه وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ (قرآن کریم، انبیاء: 107) هم‌خوانی دارد که پیامبر را رحمتی برای جهانیان می‌داند.

دوری از تکبر

در یکی از جلسات، با دلی پر از نگرانی از تکبر برخی عالمان سخن گفتم. دعایم این بود که خداوند، غرور و خودخواهی را از ما دور کند. عالم دینی باید فروتن باشد، نه خود را برتر از مردم ببیند. پیامبر، با همه عظمتش، با مردم ساده و صمیمی بود. ما نیز باید این‌گونه باشیم.

درنگ: فروتنی و دوری از تکبر، ویژگی ضروری عالم دینی است.

این سخن، مرا به یاد آیه وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ (قرآن کریم، حجر: 88) می‌اندازد که بر فروتنی در برابر مردم تأکید دارد.

سیره پیامبرانه در تعامل با مردم

در درس‌گفتارهایم، از سادگی پیامبر و ائمه سخن می‌گفتم. ایشان با زبان مردم، صمیمی و بی‌تکلف، سخن می‌گفتند. اگر کسی از روستا می‌آمد و با زبان ساده‌اش پرسشی می‌کرد، پیامبر با همان سادگی پاسخش را می‌داد. ما نیز باید چنین باشیم، نه اینکه خود را از مردم جدا بدانیم.

درنگ: ارتباط صمیمی و ساده با مردم، سیره پیامبرانه است که عالمان باید از آن پیروی کنند.

این سیره، با آیه فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ (قرآن کریم، آل عمران: 159) هماهنگ است که بر نرم‌خویی پیامبر تأکید دارد.

هدایت علوم غریبه

از رواج نادرست علوم غریبه در جامعه گله می‌کردم. می‌دیدم که برخی، از انرژی‌درمانی و تسخیر اجنه سخن می‌گویند، اما این علوم باید در راستای دین هدایت شوند. حوزه‌های علمیه باید پیش‌قدم شوند و این علوم را با معرفت دینی پیوند دهند، نه اینکه میدان را به دیگران واگذار کنند.

درنگ: علوم غریبه باید در چارچوب معرفت دینی هدایت شوند تا از سوءاستفاده جلوگیری شود.

این دیدگاه، با آیه قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (قرآن کریم، بقره: 111) هم‌سو است که بر ضرورت استدلال و هدایت علوم تأکید دارد.

آینده‌نگری در علم دینی

بارها از نبود آینده‌نگری در علم دینی انتقاد می‌کردم. عالمان ما باید بتوانند آینده را پیش‌بینی کنند، نه اینکه تنها به گذشته نگاه کنند. منجم با عدد و محاسبه، آینده را پیش‌بینی می‌کند. ما نیز باید با ابزارهای عقلی و علمی، آینده جامعه را پیش‌بینی کنیم و برای آن آماده شویم.

درنگ: آینده‌نگری با ابزارهای عقلی و علمی، ضرورت علم دینی در جهان معاصر است.

این سخن، با آیه وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ (قرآن کریم، آل عمران: 179) هم‌خوانی دارد، اما تأکید من بر استفاده از ابزارهای عقلی برای پیش‌بینی است.

نقش عدد در علوم غریبه

در جلساتم، از نقش عدد در علوم غریبه سخن می‌گفتم. علوم رمل، جفر، و حتی موسیقی، همه با محاسبات دقیق پیش می‌روند. موسیقی، که خود زمانی از علوم غریبه بود، با عدد و نظم، به هماهنگی می‌رسد. این نظم، نشان‌دهنده حکمت الهی در خلقت است.

درنگ: علوم غریبه، با تکیه بر محاسبات دقیق، نظم الهی در هستی را آشکار می‌کنند.

این دیدگاه، با آیه وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا (قرآن کریم، فرقان: 2) هماهنگ است که بر نظم دقیق الهی در خلقت تأکید دارد.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، بازتاب تأملات من در باب علم دینی، نظام آموزشی، و نقش عالمان در جامعه است. من همیشه باور داشتم که علم دینی باید قلب جامعه باشد، با عشق و ارادت به مردم خدمت کند، و با آینده‌نگری، مسیر آینده را روشن سازد. شناسایی استعدادهای فردی، اصلاح نظام آموزشی، و هدایت علوم در راستای دین، از دغدغه‌های همیشگی من بود. این خاطرات، دعوتی است به بازگشت به سیره پیامبرانه، با فروتنی، محبت، و اقتدار معنوی.

با نظارت صادق خادمی