متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 749
مقدمه
این مجموعه، شرحی است از آنچه در درسگفتارهایم گذرا به آن اشاره کردهام؛ خاطراتی که نه تنها بازتابدهنده تجربههای زیستهام در مسیر علم و معنویت است، بلکه تلاشی است برای گشودن پنجرهای به سوی تأملات عمیق در باب دین، اخلاق، فلسفه و فرهنگ. در این گفتگوها، که با صمیمیت و صداقت روایت میشوند، میکوشم تا با شما از دغدغههایم در برابر چالشهای زمانه سخن بگویم: از ضرورت روراستی در زندگی دینی تا نیاز به بازسازی فلسفه اسلامی و حفظ هویت زبانی و فرهنگی. این خاطرات، آیینهای است از عمق باورم به صداقت، عقلانیت و اصالت، که امیدوارم شما را نیز به تأمل وامیدارد.
بخش اول: صداقت، بنیان دینداری
، روزگاری در ماه مبارک رمضان، پیش از افطار، به کافهای در نزدیکی جلسهای که در آن حضور داشتم رفتم. تشنگی امانم را بریده بود. چند جرعه آب خنک نوشیدم و بازگشتم. وقتی دوستان پرسیدند کجا بودم، با صداقت گفتم: «رفتم افطار کردم، آب خالی خوردم. حالا غذای شما را هم میخورم، اما رد مظالم آن را هم میدهم.» این لحظه برایم درس بزرگی بود. صداقت، حتی در جزئیات کوچک، روح دینداری را زنده نگه میدارد. ریا و تظاهر، مانند سمی است که اصالت عمل را از بین میبرد.
در جای دیگری، با تأسف دیدهام که برخی عالمان دینی، با ادعای زهد و ترک دنیا، در نهایت گرفتار ثروتاندوزی میشوند. یکی را از جدایی از خویشان و ترک دنیا سخن میگفت، اما سرانجام، کارخانهای عظیم از مرغداری راه انداخت. این دوگانگی میان گفتار و عمل، زنگ خطری است برای همه ما. خداوند به کسانی که با ناصداقتی پز تقوا میدهند، پاداشی متناسب با رفتارشان عطا میکند؛ گاه به شکلی که خودشان هم انتظارش را ندارند، مانند همان مرغداری که از مفهومهای غیرصادقانه سر برآورد.
، در شبهای ماه رمضان، در خانهای که پر از تجمل بود، شیشههای شراب را که نشانه فساد و باطل بودند، خرد کردیم. نه از سر خشم، بلکه از سر مسئولیت. اگر خودت چیزی را خریدهای، خودت باید آن را از میان ببری. این کار، نمادی بود از مبارزه با باطل و اصلاح خطاها. روراستی در برابر خداوند و خلق، راهی است که نتایجش پایدارتر و پاکتر است.
در زندگی ساده اقشار پایینتر جامعه، مانند رانندگان قدیم که کلاههای نمدی بر سر داشتند، گاهی سادگی و اصالتی میدیدم که در برخی محافل دینی غایب بود. در خانهای ساده، حداقل یک قرص نان و جرعهای آب یافت میشد، اما در برخی محیطهای دینی، حتی این حداقلها هم نبود. این تفاوت، مرا به فکر وامیداشت که چرا از سادگی و صداقت زهد اسلامی فاصله گرفتهایم؟
نکات کلیدی:
- صداقت در گفتار و رفتار، بنیان دینداری است و از ریا و تظاهر جلوگیری میکند.
- دوگانگی میان ادعای زهد و ثروتاندوزی، نشانهای از ناصداقتی است.
- مسئولیتپذیری در برابر اعمال، لازمه اصلاح خطاها و مبارزه با باطل است.
- سادگی زندگی اقشار پایینتر، درسآموز اصالت و زهد اسلامی است.
بخش دوم: دم الهی و حیات معنوی
نفس کشیدن، برای من بیش از یک عمل جسمانی است؛ دمی است که از حق تعالی به انسان میرسد. هر لقمهای که میخوریم، گویی کل عالم را در خود دارد: از خاک و آب و نور و آسمان. این نگاه، مرا به عشق به عالم دعوت میکند. اولیاء خدا را دیدهام که نه از غذا، بلکه از دم حق تغذیه میکنند. اشتهای مادیشان کور میشود و با لقمهای اندک سیر میمانند. گاه، مانند شتر، غذایی حلال را چنان مصرف میکنند که تا ماهها از آن بهره میبرند.
این ویژگی اولیاء، مرا به شگفتی وامیدارد. برخی از آنها چنان پرخور بودند که به اندازه ده نفر غذا میخوردند، اما این پرخوری، کرامتی بود از اتصالشان به حق. برخی دیگر، با یک لقمه در شش ماه سیر میماندند. این تفاوت، از تغذیه معنوی آنها سرچشمه میگرفت. دم حق، مانند سالادی الهی، اشتهای مادی را فرو مینشاند و روح را سیراب میکرد.
نکات کلیدی:
- هر نفس و لقمه، نشانهای از دم الهی و پیوند انسان با عالم است.
- اولیاء خدا با تغذیه از دم حق، نیازهای مادی خود را کاهش میدهند.
- پرخوری و کمخوری اولیاء، کرامتی است از اتصال معنوی به خداوند.
بخش سوم: بازاندیشی در فلسفه اسلامی
سالها در حوزههای علمی، کتب فلسفی مانند بدایة و نهایة را خواندهایم، اما باید صادقانه بگویم که این متون نمیتوانند پاسخگوی نیازهای فلسفی امروز باشند. فلسفه ما باید بازسازی شود، نه اینکه مشکلاتش را ماستمالی کنیم. برخی عالمان دینی میگویند کار بسیار شده و تنها کمی تلاش بیشتر لازم است. من اما باور دارم که کار بسیار کم شده و باید بسیار بیشتر تلاش کنیم. فلسفه کنونی ما نمیتواند در برابر فیلسوفان جهانی حرفی برای گفتن داشته باشد. باید به عالم واقع برسیم، نه اینکه در قایمموشکهای ذهنی غرق شویم.
این نقد، از سر دلسوزی است. فلسفه اسلامی باید چنان بازسازی شود که نه تنها در حوزههای علمی، بلکه در گفتوگوهای جهانی نیز جایگاهی شایسته یابد. حرکت در مقوله چیست؟ این پرسشها را نمیتوان با خواندن اسفار و شفا پاسخ داد. باید فکری نو کنیم تا فلسفهمان به درد نظام اسلامی و جهان امروز بخورد.
نکات کلیدی:
- فلسفه کنونی حوزههای علمی پاسخگوی نیازهای معاصر نیست.
- بازسازی فلسفه اسلامی برای رقابت در گفتمان جهانی ضروری است.
- نقد مشکلات فلسفی باید با جدیت و بدون ماستمالی انجام شود.
بخش چهارم: زبان، هویت و دینداری
بارها شنیدهام که مردم میگویند: «چرا باید قرآن و نماز را به عربی بخوانیم؟ نمیفهمیم چه میگوییم. بگذارید به زبان خودمان با خدا سخن بگوییم.» این درد، مرا به فکر وامیدارد. چرا فهم عبادات را به عالمان محدود کردهایم؟ باید معنای آیات و دعاها را به مردم آموخت تا با دلشان به خدا نزدیک شوند. قرآن کریم میفرماید: «فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» (بخوانید آنچه از قرآن برایتان میسر است). این آیه، دعوتی است به فهم و تأمل در کلام الهی.
از سوی دیگر، تحقیر زبان مادری در فناوری و رسانهها، قلبم را به درد میآورد. چرا باید پیامکها را به انگلیسی بنویسیم؟ مگر زبان پارسی ناقص است؟ این تحقیر، هویت ما را تضعیف میکند. باید محتوای علمی به زبان پارسی تولید کنیم تا بزرگانمان، مانند ابنسینا، به عنوان پارسی شناخته شوند، نه عرب. این کمبود کتابهای علمی به زبان پارسی، یکی از بزرگترین چالشهای فرهنگی ماست.
نکات کلیدی:
- آموزش معنای عبادات، لازمه نزدیک شدن دلها به خداوند است.
- تحقیر زبان مادری در فناوری، تهدیدی برای هویت فرهنگی است.
- تولید محتوای علمی به زبان پارسی، ضرورتی برای احیای هویت ایرانی است.
بخش پنجم: قرب الهی و پیوند عالم
در عرفان، میان ارتباط و اتصال تفاوت است. عالم با قرب و جوار به خداوند پیوند دارد، نه با اتصال و حلول. دیدگاههایی که از حلول سخن میگویند، به بیگانگی میان انسان و خدا منجر میشوند. روایتی از معصومین میفرماید: «به صورت بینماز نگاه نکنید.» این سخن، نه تنها سیاسی، بلکه نشانهای از تأثیر عمیق رفتارها و نگاهها در جامعه است. تا چهل منزل، اثر یک رفتار میتواند در عالم بپیچد.
میگفتم: نگاه به عالم، خود علم میآورد. وقتی کنار کسی مینشینید، نفس و روحتان با او تجانس مییابد. این تأثیر، گاه ناخودآگاه است. اسلام، دینی مظلوم است که در دست عوام، ظرفیتهایش به تمامی شکوفا نشده. اما همین دین، با روایاتش، ما را به سوی قرب الهی و تأثیرگذاری اجتماعی هدایت میکند.
نکات کلیدی:
- عالم با قرب و جوار به خداوند پیوند دارد، نه با اتصال و حلول.
- رفتار و نگاه افراد، تأثیری عمیق بر جامعه دارد.
- اسلام، دینی مظلوم است که ظرفیتهایش در دست عوام شکوفا نشده است.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، بازتابی است از سالها تأمل در مسیر علم، دین و فرهنگ. از صداقت در دینداری تا نیاز به بازسازی فلسفه اسلامی، از حفظ هویت زبانی تا قرب الهی، هر بخش از این خاطرات، دعوتی است به بازاندیشی در زندگی و باورهایمان. امیدوارم این روایتها، شما را نیز به سوی اصالت، عقلانیت و معنویت رهنمون سازد.
با نظارت صادق خادمی