در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 754

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 754

مقدمه: سفری به سوی حقیقت خلقت

در یکی از جلسات درس‌گفتار، هنگامی که در محضر شاگردانم از حقیقت خلقت و پویایی عالم سخن می‌گفتم، دلم می‌خواست با زبانی ساده اما عمیق، پرده از رازهای عالم بردارم. این گفتارها، که گاه به‌صورت گذرا در درس‌هایم بیان شده‌اند، شرحی هستند از تأملاتم درباره عالم، انسان و آیات الهی. در این بخش از گفتگوهای صمیمی، می‌کوشم شما را به سفری معرفتی ببرم که در آن، قرآن کریم و علم دست در دست هم، داستان خلقت را روایت می‌کنند. آنچه در پی می‌آید، بازتابی است از عمق دانش و تعهدی معنوی که همواره در پی فهم حقیقت و انتقال آن به دیگران بوده‌ام.

بخش اول: پویایی عالم و تحول خلقت

جهانی در حال تحول

در یکی از جلسات، به شاگردانم گفتم: عالم از روز نخست خلقت تا امروز، هرگز یکنواخت و ثابت نبوده است. از آغاز تا کنون، عالم در جریانی از تغییر، تحول، تبدل و تنازع بوده است. این پویایی، گواهی است بر زنده بودن عالم، گویی که خود موجودی است در حال رشد و کمال. در قرآن کریم نیز این حقیقت به زیبایی بیان شده است. عالم در ابتدا بسیط بود، ساده و بی‌کثرت، اما به‌تدریج به سوی پیچیدگی و تنوع پیش رفت. این تحول را می‌توان در آیات قرآنی دید که از خلقت آسمان‌ها و زمین در شش روز سخن می‌گویند:

قرآن کریم: وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ (هود: ۷)
اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید.

این آیه، تدریجی بودن خلقت را نشان می‌دهد، گویی عالم در هر مرحله، گامی به سوی کمال برمی‌دارد. این دیدگاه با فلسفه اسلامی هم‌راستاست، جایی که حرکت جوهری عالم را به سوی کمال توصیف می‌کند.

درنگ: عالم از حالت بسیط به سوی ترکیب و تفصیل پیش رفته و این پویایی، نشانه‌ای از زنده بودن و حرکت رو به کمال عالم است.

آب، مبدأ حیات

یکی از تأملاتم در این درس‌گفتار، درباره منشأ حیات بود. قرآن کریم می‌فرماید:

قرآن کریم: وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ (انبیاء: ۳۰)
و هر چیز زنده‌ای را از آب قرار دادیم.

به شاگردانم تأکید کردم: این آب، نه منی است و نه صرفاً آب حیات. آب در این آیه، نمادی است از ماده اولیه حیات، مبدئی که همه موجودات زنده از آن برخاسته‌اند. این دیدگاه با زیست‌شناسی مدرن هم‌خوانی دارد که حیات را از آب سرچشمه می‌داند. عالم در ابتدا بسیط بود، از آب آغاز شد و در صدها میلیون سال، به موجودات پیچیده‌ای چون نباتات، حیوانات و انسان تبدیل شد. این تحول تدریجی، نشانه‌ای است از حکمت الهی در خلقت.

درنگ: آب، مبدأ حیات است و خلقت از آن، نشان‌دهنده بساطت اولیه عالم و تحول تدریجی به سوی پیچیدگی است.

محدودیت‌های ادراک انسانی

در یکی از جلسات، به شاگردانم گفتم که عمر کوتاه انسان، که شاید پنج تا هفت هزار سال باشد، در برابر صدها میلیون سال تحول عالم، چون نخودی در آش است. این محدودیت، مانع از آن شده که ما بتوانیم گذشته عالم را به‌تمامی درک کنیم. با تمثیل گفتم: این عالم، کتابی است که ابتدا و انتهایش گم شده و ما تنها بخشی از آن را می‌خوانیم. این محدودیت معرفت‌شناختی، ما را به تأمل در آیات قرآن وامی‌دارد تا از حکمت الهی برای فهم خلقت یاری بجوییم.

بخش دوم: خلقت انسان و پرسش‌های ملائکه

مراحل خلقت انسان

در درس‌گفتارم، از آیاتی سخن گفتم که خلقت انسان را از مواد گوناگون توصیف می‌کنند: آب، گل، لجن، سفال و نطفه. این‌ها، مراحل مختلف خلقت‌اند، نه مواد متضاد. قرآن کریم می‌فرماید:

قرآن کریم: خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ (الرحمن: ۱۴)
انسان را از گل خشکیده‌ای چون سفال آفرید.

این آیات، مراحل تدریجی خلقت را نشان می‌دهند، گویی انسان از بساطت اولیه به پیچیدگی کنونی رسیده است. این دیدگاه، با نظریه تکامل تدریجی هم‌راستاست، اما ریشه در حکمت قرآنی دارد.

گفت‌وگوی ملائکه و خداوند

یکی از عمیق‌ترین تأملاتم، درباره گفت‌وگوی ملائکه با خداوند بود. قرآن کریم می‌فرماید:

قرآن کریم: وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ (بقره: ۳۰)
و چون پروردgastت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی قرار می‌دهم، گفتند: آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که در آن فساد کند و خون‌ها بریزد؟

به شاگردانم گفتم: ملائکه موجودات ساده‌ای نبودند که به اشتباه سخن بگویند. آن‌ها از تجربه موجودات پیشین، از فساد و خونریزی نگران بودند. این پرسش، نشان‌دهنده آگاهی آن‌ها از تاریخ خلقت است. خداوند در پاسخ، نه آن‌ها را تخطئه کرد، بلکه فرمود: «من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید». این پاسخ، به تعلیم اسمای الهی به انسان اشاره دارد که او را از موجودات پیشین متمایز کرد:

قرآن کریم: وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا (بقره: ۳۱)
و به آدم همه نام‌ها را آموخت.

این تعلیم، انسان را به موجودی متمایز و صاحب عقل و مسئولیت تبدیل کرد، گویی خداوند با این تعلیم، ظرفیت بی‌مانندی به انسان بخشید.

درنگ: ملائکه از تجربه موجودات پیشین سخن گفتند، اما تعلیم اسمای الهی، انسان را از آن‌ها متمایز کرد و ظرفیت کمال را به او بخشید.

بخش سوم: نقد دیدگاه‌های فلسفی و علمی

چالش‌های فلسفه در فهم تحول

در یکی از جلسات، از محدودیت‌های فلسفه اسلامی در پذیرش تبدل انواع سخن گفتم. برخی فلاسفه، به دلیل اعتقاد به ذات و ماهیت ثابت، تحول انواع را محال می‌دانستند. اما من باور دارم که عالم، در حال حرکت جوهری است و تبدل انواع، بخشی از این حرکت است. این دیدگاه، ریشه در حکمت متعالیه دارد که عالم را پویا و در حال کمال می‌بیند.

محدودیت‌های علم تجربی

در درس‌گفتارم، به شاگردانم گفتم که علوم تجربی نیز در اثبات تبدل انواع با مشکل روبه‌روست، چرا که اسناد تاریخی کافی ندارد. زیست‌شناسان می‌گویند عالم از ابتدا این‌گونه نبوده و به‌تدریج پیچیده‌تر شده است، اما فقدان شواهد تاریخی، مانع از قطعیت در این نظریه‌هاست. با این حال، قرآن کریم این پویایی را تأیید می‌کند:

قرآن کریم: وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ (ذاریات: ۴۷)
و آسمان را با قدرت خود بنا کردیم و ما آن را وسعت می‌دهیم.

این آیه، به گسترش مداوم عالم اشاره دارد، گویی خلقت هنوز در جریان است و ما در ظرف تفصیل آن قرار داریم.

درنگ: قرآن کریم با تأیید پویایی و گسترش عالم، محدودیت‌های فلسفه و علم تجربی را جبران می‌کند و خلقت را فرآیندی جاری و رو به کمال نشان می‌دهد.

بخش چهارم: چالش‌های زیست‌محیطی و اجتماعی

انقراض و تخریب طبیعت

در یکی از درس‌گفتارها، از وضعیت زیست‌محیطی سرزمینمان گله کردم. انقراض گونه‌های حیوانی، مانند گرگ‌ها و پلنگ‌ها، و تخریب جنگل‌ها به دلیل کمبود منابع، قلبم را به درد می‌آورد. این تخریب، نتیجه نبود مدیریت علمی و بی‌توجهی به حفظ طبیعت است. حتی سرشماری دقیقی از انسان‌ها و حیوانات نداریم، گویی هنوز در مرحله ابتدایی زیست هستیم.

تلاش‌های علمی در کشاورزی

اما در این میان، تلاش‌هایی برای ترکیب انواع در کشاورزی دیده‌ام که مایه امید است. از تولید گونه‌های جدید برنج و پسته در سرزمینمان سخن گفتم. این تلاش‌ها، نشان‌دهنده ظرفیت عالم برای توسعه است، گویی هنوز راه‌های نرفته بسیاری پیش روی ماست.

نقد نابرابری جهانی

در یکی از جلسات، از نابرابری جهانی سخن گفتم. فقرای آفریقا، با تغذیه ناسالم و بدون فیبر، گرفتار یبوست و اختلال فکری می‌شوند. این نابرابری، نتیجه سوءاستفاده برخی سازمان‌های جهانی است که به جای کمک، به فقرا آسیب می‌زنند. با حسرتی عمیق گفتم: اگر شکسم بزرگ شود، مغز کار نمی‌کند. این حقیقت، در زیست‌شناسی مدرن نیز تأیید شده است.

درنگ: انقراض گونه‌ها، نابرابری جهانی و تغذیه ناسالم، موانعی هستند که توسعه عالم و انسان را تهدید می‌کنند، اما تلاش‌های علمی می‌توانند راهگشا باشند.

بخشن پنجم: آینده عالم و انسان

چشم‌انداز توسعه انواع

در درس‌گفتارم، از آینده‌ای سخن گفتم که در آن، انسان‌ها با توسعه انواع و حتی ارتباط با موجوداتی مانند جن، به تمدنی پیشرفته می‌رسند. این چشم‌انداز، شاید دور از ذهن باشد، اما عالم ظرفیت پذیرش میلیاردها انسان را دارد، اگر مدیریت درستی باشد. کثرت جمعیت، مشکل نیست، بلکه نابرابری و بی‌عدالتی است که ما را گرفتار کرده است.

نقد مرگ زودرس

یکی از دردهایم، مرگ زودرس انسان‌ها در گذشته بود. گفتم: در گذشته، از هر شانزده فرزند، شاید چهار تا زنده می‌ماندند. این مرگ‌ها، نتیجه نبود بهداشت و علم بود، نه خواست الهی. خرافاتی که مرگ کودکان را ارزشمند می‌دانند، قلبم را به درد می‌آورد. امروز، با پیشرفت علم، می‌توانیم جلوی مرگ زودرس را بگیریم و عمر انسان را طولانی کنیم.

درنگ: عالم ظرفیت توسعه بی‌مانند دارد و با علم و عدالت، می‌توان مرگ زودرس را کاهش داد و تمدنی پیشرفته ساخت.

جمع‌بندی: عالم در مسیر کمال

در پایان آن درس‌گفتار، به شاگردانم گفتم: قرآن کریم، کتابی است که عالم را زنده و پویا نشان می‌دهد. از آب تا انسان، از بساطت تا تفصیل، همه چیز در حال حرکت به سوی کمال است. ما هنوز در ظرف تفصیل هستیم، اما آینده‌ای در انتظار ماست که با توسعه انواع و رفع نابرابری‌ها، جهانی متمدن و پیشرفته خواهیم داشت. این گفتگوهای صمیمی، دعوتی است به تأمل در این حقیقت بزرگ و تعهد به ساختن جهانی بهتر با تکیه بر علم، حکمت و عدالت.

با نظارت صادق خادمی