در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 760

متن درس






گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه (760)

مقدمه

در درس‌گفتارهایم، گاه به فراخور بحث، خاطراتی از زندگی و تجربیاتم را بازگو می‌کردم تا نکته‌ای را روشن‌تر سازم یا پیوندی میان معارف دینی و زندگی روزمره برقرار کنم. این گفتگوها، که اکنون در قالب مجموعه‌ای به نام «گفتگوهای صمیمی» پیش روی شماست، روایت‌هایی است از عمق تجربه‌هایم در مسیر علم، عرفان، و تأملات اجتماعی. در این بخش، که برگرفته از یکی از جلسات درس‌گفتار است، به بررسی آیه‌ای از قرآن کریم و تأملاتی در باب گفتمان آزاد، نقد استبداد، و ضرورت پویایی در علم دینی می‌پردازم. این روایت‌ها نه‌تنها شرح لحظات زندگی من است، بلکه دعوتی است به تأمل در ارزش‌های والای انسانی و دینی که در بطن آیات قرآن و زندگی روزمره نهفته است.

درنگ: گفتمان آزاد، صراحت در بیان اعتقادات، و پرهیز از استبداد و نفاق، از ارزش‌های بنیادین جامعه‌ای است که به سوی کمال گام برمی‌دارد.

بخش اول: گفتمان آزاد، نشانه کمال جامعه

در یکی از جلسات درس‌گفتار، به آیه‌ای از قرآن کریم پرداختم که برایم همواره الهام‌بخش بوده است:

قَالُوا أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ

(قرآن کریم: گفتند: چگونه او بر ما پادشاهی کند، حال آنکه ما به پادشاهی از او سزاوارتریم و به او گشایشی در مال داده نشده است.)

این آیه برایم دریچه‌ای گشود به تأمل در ارزش گفتمان آزاد. در این آیه، گروهی با صراحت سخن می‌گویند و اعتراض خود را به انتخاب طالوت برای پادشاهی بیان می‌کنند. این صراحت، این «قالوا»، برایم نشانه‌ای از کمال جامعه‌ای است که در آن افراد جرئت دارند باورهایشان را آشکارا بیان کنند. در درس‌گفتارم تأکید کردم این «قالوا» نه پنهانی است، نه زیرزمینی، و نه با کنایه؛ بلکه صریح و آشکار است. این ویژگی، از منظر جامعه‌شناسی دینی، نشان‌دهنده جامعه‌ای پیشرفته است که در آن نفاق و توطئه جایی ندارد. در چنین جامعه‌ای، افراد نه‌تنها سخن می‌گویند، بلکه اعتقاداتشان را با منطق و جرئت ابراز می‌کنند.

در کودکی، در جامعه‌ای زندگی می‌کردم که گفتن ساده‌ترین کلمات، مانند «سلام»، برای کودکان دشوار بود. روزهایی که بچه‌ها جرئت نداشتند سر سفره بنشینند یا حتی سخنی بگویند. این سکوت، این لال بودن، نشانه‌ای از فرهنگ سرکوبگر بود که مانع رشد شخصیتی کودکان می‌شد. اما امروز، الحمدلله، می‌بینم که کودکان و حتی زنان در جامعه ما با شجاعت سخن می‌گویند. این تحول، نشانه‌ای از رشد فرهنگی و اجتماعی است که باید آن را ستود.

درنگ: صراحت در گفتار و اعتقاد، که در قرآن کریم با «قولوا لا إله إلا الله تفلحوا» ترغیب شده، به تقویت ایمان و کاهش نفاق در جامعه کمک می‌کند.

بخش دوم: نقد استبداد و نفاق

در درس‌گفتارهایم، همواره بر تفاوت میان «دولت کریمه» و «دولت لئیمه» تأکید داشتم. دولت کریمه، همان جامعه‌ای است که در دعای افتتاح از آن یاد می‌شود؛ جامعه‌ای که در آن آزادی بیان حاکم است و افراد بدون ترس از استبداد، سخنانشان را ابراز می‌کنند. اما دولت لئیمه، گرفتار نفاق، توطئه، و استبداد است. در جلسات درس، از جوامع استبدادی سخن گفتم که حتی زیر لحاف هم نمی‌توان در آن‌ها سخن گفت. این سرکوب، ریشه بسیاری از فتنه‌ها و جنگ‌هاست. از منظر علوم سیاسی، استبداد اعتماد اجتماعی را از بین می‌برد و نفاق را در دل جامعه ریشه‌دار می‌کند.

در درس‌گفتارم، جنگ‌های تاریخی را نتیجه ناتوانی در گفتمان دانستم. وقتی افراد نمی‌توانند سخن بگویند، به خشونت روی می‌آورند. اما در جامعه‌ای که گفتمان آزاد حاکم است، اختلافات از طریق دیالوگ حل می‌شود. از مذاکرات دیپلماتیک، مانند مذاکرات هسته‌ای، به‌عنوان نمونه‌ای از گفتمان موفق یاد کردم. این دیالوگ‌ها، هرچند گاه با طنز و جدل همراه باشد، نشان‌دهنده ارزش گفتمان در کاهش تنش‌هاست.

بخش سوم: تربیت و تحول فرهنگی

در یکی از درس‌گفتارها، خاطره‌ای از کودکی‌ام بازگو کردم. پدرم، که مربی حقیقی بود، شبی روی پشت‌بام به ما درس زندگی می‌داد. برای آموختن ارزش‌های اخلاقی، به من پول می‌داد و سپس با یک چک، مرا از حرص مالی بازمی‌داشت. این تربیت، چنان در من اثر گذاشت که تا امروز، پول و مادیات برایم بی‌ارزش است. این خاطره، به من آموخت که تربیت صحیح، می‌تواند انسان را از بند مادی‌گرایی رها کند و به سوی ارزش‌های معنوی هدایت نماید.

در همان درس‌گفتار، از فرهنگ مردسالارانه گذشته انتقاد کردم. زنان و کودکان در گذشته حتی جرئت نداشتند سر سفره بنشینند. اما امروز، زنان و کودکان با شجاعت سخن می‌گویند و از حقوق خود دفاع می‌کنند. این تحول، نشانه‌ای از پیشرفت فرهنگی است که باید آن را پاس داشت. از منظر جامعه‌شناسی جنسیتی، این گفتمان آزاد زنان و کودکان، به برابری و انسجام اجتماعی کمک می‌کند.

درنگ: تربیت صحیح و گفتمان آزاد کودکان و زنان، به رشد فرهنگی و اجتماعی جامعه کمک می‌کند و نشانه‌ای از تحول به سوی جامعه‌ای کریمه است.

بخش چهارم: نقد روش‌های آموزشی سنتی

در درس‌گفتارهایم، همواره بر ضرورت پویایی در علم دینی تأکید داشتم. روش‌های آموزشی یک‌طرفه در حوزه‌های علمی را نقد کردم. این روش‌ها، که به قول خودم «دقیانوسی» بودند، اجازه گفتمان دوطرفه را به طلاب نمی‌دادند. استادی که بدون مطالعه درس می‌داد و پاسخ پرسش‌های طلاب را نمی‌داد. این ضعف، از منظر آموزش‌شناسی، مانع یادگیری عمیق می‌شود.

همچنین، از ضعف علمای گذشته در محاسبات ریاضی سخن گفتم. حتی بزرگانی مانند شیخ انصاری، به دلیل فقدان آموزش هندسه، در محاسبات پیچیده دچار مشکل بودند. من بر آموزش جدول ضرب چندرقمی تأکید کردم، زیرا معتقد بودم که این آموزش، ذهن را باز می‌کند و به خلاقیت کمک می‌کند. از منظر روان‌شناسی شناختی، آموزش پیشرفته ریاضی، ذهن را برای حل مسائل پیچیده آماده می‌سازد.

بخش پنجم: آینده‌ای بدون جنگ

در درس‌گفتارم، با اطمینان گفتم که در آینده، جنگ به‌عنوان جرم شناخته خواهد شد. تأکید کردم گفتمان، جایگزین جنگ خواهد شد. وقتی افراد بتوانند آزادانه سخن بگویند، نیازی به خشونت نیست. از بمب‌های مدرن سخن گفتم که دیگر کشتار نمی‌کنند، بلکه تنها بیهوش می‌کنند. این تحول، نشانه‌ای از رشد فرهنگی و علمی بشریت است. از منظر علوم سیاسی، گفتمان آزاد به کاهش خشونت و برقراری صلح کمک می‌کند.

در درس‌گفتار، از شعرهای مکالمه‌ای به‌عنوان نشانه وسعت ذهن شاعر یاد کردم. این شعرها، که گفت‌وگویی میان دو نفر را به تصویر می‌کشند، نمونه‌ای از گفتمان خلاقانه‌اند. همچنین، از روش‌های فقهی سنتی انتقاد کردم که اجازه گفتمان دوطرفه را نمی‌دادند. این نقدها، دعوتی بود به سوی پویایی در علم دینی و تقویت گفتمان منطقی.

درنگ: گفتمان آزاد و منطقی، جایگزین جنگ و خشونت خواهد شد و به صلح و پیشرفت جامعه بشری کمک می‌کند.

بخش ششم: پاسخ منطقی پیامبر

در درس‌گفتار، به پاسخ پیامبر به معترضان پرداختم:

إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ

(قرآن کریم: همانا خداوند او را بر شما برگزیده و او را در دانش و جسم فزونی بخشیده است، و خداوند پادشاهی‌اش را به هر که بخواهد عطا می‌کند، و خداوند گشایشگر داناست.)

این پاسخ، برایم نمونه‌ای از گفتمان منطقی بود. پیامبر نه نفرین کرد، نه خشم نشان داد، بلکه با منطق پاسخ داد. او پنج امتیاز طالوت را برشمرد: برگزیدگی الهی، دانش، توان جسمی، اختیار الهی، و علم الهی. این پاسخ، نشان‌دهنده برتری شایستگی فردی بر حسب و نسب بود. از منظر کلام اسلامی، این گفتمان منطقی به عدالت در حاکمیت کمک می‌کند.

جمع‌بندی

در درس‌گفتارهایم، همواره بر ارزش گفتمان آزاد، صراحت در اعتقاد، و پرهیز از استبداد تأکید داشتم. این گفتگوهای صمیمی، که از عمق تجربه‌هایم در مسیر علم و عرفان برآمده‌اند، دعوتی است به تأمل در ارزش‌های والای انسانی و دینی. از نقد روش‌های آموزشی سنتی تا ستایش توانمندی طلاب جوان، از تأکید بر تربیت صحیح تا پیش‌بینی آینده‌ای بدون جنگ، همه و همه بخشی از تلاش من برای پیوند زدن معارف دینی با زندگی روزمره بود. این روایت‌ها، نه‌تنها شرح زندگی من، بلکه دعوتی است به سوی جامعه‌ای کریمه که در آن گفتمان آزاد، منطق، و شایستگی حاکم است.

با نظارت صادق خادمی