متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه (773)
مقدمه
این مجموعه، بازتابی از تأملات عمیق من در سالهای تدریس و گفتوگو با شاگردان و طالبان علم است که در درسگفتارهایم بهصورت گذرا بیان شدهاند. اکنون، این خاطرات و تأملات را با دلی پر از شوق و صداقت بازگو میکنم تا شاید نوری بر مسیر حقیقتجویان بتابد. هر بخش از این گفتگوها، دریچهای است به سوی معرفت، اخلاق، و اصلاح جامعه، که با نگاهی نقادانه و قلبی سرشار از تعهد به دین و انسانیت بیان شده است. این روایتها نهتنها شرح تجربیات شخصی من، بلکه دعوتی است به تأمل در چالشهای علم دینی، فقرزدایی، و مسئولیتهای اجتماعی که همگان را به سوی عمل صالح فرا میخواند.
بخش اول: نقد روشهای غیرعلمی و فرهنگ نادرست تقوا
زمانی در شبستانهای مسجد اعظم، بحثهای داغ علمی و اخلاقی جریان داشت. گاه سخنی محکم و استوار میگفتم و میدیدم که برخی، تنها به سخنان نرم و پرطمطراق گوش میسپارند. میگفتم: «اگر محکم سخن بگویم، نمیپذیرید، اما اگر با نرمی و پراکندهگویی سخن بگویم، تحسینم میکنید!» این تجربه، مرا به تأمل در عیوب بزرگ علم دینی واداشت. یکی از این عیوب، نبود اصالت در برخی رسالههای علمی است. بسیاری از این آثار، تنها تکرار نوشتههای پیشینیاناند، بدون آنکه تحقیقی نو یا نگاهی تازه به مسائل داشته باشند. گویی نویسندگان، از روی هم کپی کردهاند، بیآنکه خود چیزی به دانش بیفزایند.
این نقد، ریشه در دغدغهام برای پویایی علم دینی دارد. علمی که از تحقیق مستقل بیبهره باشد، نمیتواند راهگشای جامعه شود. این موضوع را بارها در درسگفتارهایم مطرح کردم، آنجا که میگفتم: «اگر کارگری ساده از خیابان بیاورید، سخنانم را میفهمد، اما برخی عالمان، بهجای فهم و نوآوری، به تکرار و تقلید بسنده میکنند.»
عیب دیگر، فرهنگ نادرستی است که تقوا را در فقر و بدبختی میجوید. در گذشته، برخی میگفتند هر که فقیرتر و محرومتر، با تقواتر است. این باور، که ریشه در تأثیرات استعماری دارد، به ما آموخته بود که سلامت و قوت، نشانه بیتقوایی است و ضعف و ناتوانی، علامت تقوا. چه خطای بزرگی! تقوا در قوت روح و سلامت جسم است، نه در خود را به ضعف و ناتوانی زدن. این فرهنگ، حتی در گدایی نمایشی نیز خود را نشان میداد. گاه میدیدم که برخی برای جلب ترحم، خود را ناتوانتر از آنچه بودند نشان میدادند، و مردم نیز به این نمایش ترحم میکردند، نه به صداقت و کرامت.
این تأملات، مرا به این نتیجه رساند که تبلیغ دین باید علمی، محترمانه، و با صداقت باشد. سخنان بیمستند و پراکنده، نهتنها دین را ترویج نمیکند، بلکه به جایگاه آن آسیب میزند. همچنین، فقرزدایی باید واقعی و مبتنی بر کرامت انسانی باشد، نه نمایشی و غیرصادقانه.
|
نکات کلیدی: – ضرورت اصالت در تولید علم دینی و پرهیز از تقلید غیرخلاقانه. – نقد فرهنگ تقوای مبتنی بر فقر و بدبختی و تأکید بر سلامت و قوت. – اهمیت صداقت در درخواست کمک و پرهیز از گدایی نمایشی. – لزوم تبلیغ علمی و محترمانه دین برای حفظ جایگاه آن. – فقرزدایی واقعی مبتنی بر کرامت انسانی، نه نمایش و ترحم. |
بخش دوم: اصالت در علم دینی و پرهیز از خوشهچینی
روزگار کودکیام در تهران، وقتی گندمها را درو میکردند، گروهی از محرومان به مزارع میرفتند تا خوشههای باقیمانده را جمع کنند. اما گاه، مالکان با سنگ و توهین، آنها را میراندند. این تصویر، همیشه در ذهنم مانده و مرا به تأمل در «خوشهچینی علمی» واداشته است. بسیاری از آثار علمی ما، بهویژه در حوزه دین، چیزی جز خوشهچینی از کتابهای دیگران نیست. گویی نویسنده، صد صفحه کتاب نوشته، اما دویست کتاب را کپی کرده و چیزی از خود ندارد. این تقلید غیرخلاقانه، بزرگترین عیب علم دینی ماست.
در درسگفتارهایم، بارها از کتابهایی چون «شروح لمعه» و «مسالک» سخن گفتم. این آثار، هرچند ارزشمند، اما اغلب تکرار همان «لمعه» و «شرایع»اند، بدون نوآوری چشمگیر. گاه میگفتم: «اگر از خودتان یک ورق حرف بزنید، ارزشش از دویست صفحه تکرار بیشتر است.» علم دینی باید پویا باشد، باید از عقل و حکمت سرچشمه بگیرد، نه از کپیبرداری بیروح. این خوشهچینی، گویی روح گدایی را در علم دینی نفوذ داده است.
این دغدغهام، ریشه در تعهد به اصالت علمی دارد. بارها در جلسات درس، تأکید کردم که نقل سخنان دیگران، اگر برای نقد، ترمیم، یا تکمیل باشد، ارزشمند است، اما کپیبرداری صرف، جرم است. میگفتم: «کتابی چون اسفار اربعه، تنها یک جلدش از ملاصدراست، و بقیه از دیگران دمر شده است!» این نقد، دعوتی است به تولید محتوای اصیل، که علم دینی را از تکرار و تقلید رها کند و به سوی پویایی و نوآوری سوق دهد.
|
نکات کلیدی: – نقد تقلید غیرخلاقانه و خوشهچینی در تولید علم دینی. – تأکید بر تولید محتوای اصیل و نوآورانه در علم دینی. – پرهیز از تکرار بیروح آثار پیشینیان و دعوت به پویایی علمی. |
بخش سوم: انفاق، نذر، و پرهیز از ظلم به فقرا
یکی از عمیقترین تأملاتم در درسگفتارها، به موضوع انفاق و نذر بازمیگردد. بارها در جلسات، از اسراف در مراکز خیریه سخن گفتم. بسیاری از این مراکز، نیمی یا دوسوم منابع را به هدر میدهند، که این خود مصداق اسراف و مخالف شرع است. میگفتم: «اگر صد تومان دارید، خودتان مستقیم به همسایه، فامیل، یا نیازمندان محله بدهید. چرا به صندوقهای ناشناخته میریزید؟» حتی در مورد نذر برای اماکن مقدس، تأکید داشتم که به جای ریختن پول در ضریح، آن را مستقیم به فقیر آبرومند برسانید.
این نگاه، ریشه در فهم من از آیهای عظیم دارد:
مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ ۗ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ
هر چه از نفقه انفاق کنید یا نذری نذر کنید، خدا آن را میداند و برای ظالمان هیچ یاوری نیست.
این آیه، مرا به تأمل در تفاوت انفاق و نذر واداشت. انفاق، عملی خارجی و عقلایی است که باید به نیازمندان برسد، اما نذر، تعهدی قلبی است که باید در قالبی الهی و متناسب با نیاز جامعه باشد. میگفتم: «نذری که تناسبی با نیاز جامعه ندارد، مثل ساختن منارهای با سیمان در روزگاری که مردم به یک کاسه سیمان محتاجاند، بیفایده و حتی نفرینشده است.»
از سوی دیگر، ظلم به فقرا در انفاق و نذر، گناهی نابخشودنی است. کسانی که انفاق واجب را انجام نمیدهند، یا آن را بهصورت نادرست، غیرمناسب، یا با ریا انجام میدهند، در زمره ظالماناند. این آیه هشدار میدهد:
وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ
و برای ظالمان هیچ یاوری نیست.
این ظلم، حقالناس است و بخشش آن دشوار. در درسگفتارهایم، بارها تأکید کردم که انفاق و نذر باید با نظارت دقیق انجام شود تا به هدر نرود. گاه میگفتم: «اگر خودتان نمیتوانید مستقیم انفاق کنید، دستکم بر توزیع آن نظارت کنید.» این دغدغه، از تجربهام در توزیع مستقیم منابع به نیازمندان سرچشمه میگرفت. یک بار در ماه رمضان، با گروهی از افراد خیر، منابع را مستقیم به نیازمندان رساندیم، بدون یک قرون هزینه اضافی، و شهر از خیر سیراب شد.
|
نکات کلیدی: – نقد اسراف در مراکز خیریه و تأکید بر توزیع مستقیم انفاق و نذر. – تفاوت انفاق (عمل خارجی) و نذر (تعهد قلبی) و لزوم تناسب نذر با نیاز جامعه. – ظلم به فقرا در انفاق و نذر، گناهی نابخشودنی است. – ضرورت نظارت بر توزیع منابع برای جلوگیری از هدررفت. |
بخش چهارم: کرامت در توزیع منابع و احترام به عالمان
روزهایی که از روشهای غیرمحترمانه در توزیع منابع دینی، بهویژه شهریه طلاب، آزرده میشدم. گاه میدیدم که این منابع با بیاحترامی توزیع میشود، گویی گیرنده، محتاج و خوار است. این روش، کرامت انسانی را زیر سؤال میبرد. از یکی از عالمان ربانی شنیدم که خود، شهریه طلاب را با احترام به حجرههایشان میبرد و میگفت: «من چون پدری برای آنها هستم، این کار را میکنم تا غرورشان جریحهدار نشود.» این رفتار، برایم الگویی شد از حفظ کرامت در توزیع منابع.
بارها تأکید کردم که توزیع منابع باید مستقیم و بدون واسطه باشد. گاه در جلسات، میگفتم: «اگر پولی به دستتان رسید، آن را مستقیم به حساب نیازمندان بریزید، نه اینکه با منت و تحقیر اعلام کنید فلان مقدار دادیم.» این روش، نهتنها کرامت را حفظ میکند، بلکه روح انفاق را زنده نگه میدارد.
از سوی دیگر، از بیاحترامی به عالمان دینی نیز دلگیر بودم. یک بار، نهادی علمی از بهرسمیتشناختن یکی از عالمان امتناع کرد و گفت: «ما او را نمیشناسیم.» در پاسخ گفتم: «اگر مرا نمیشناسید، من که سالهاست درس میگویم و حقیقت را فریاد میزنم!» این تجربه، مرا به تأمل در جایگاه عالمان دینی واداشت. عالمان، پاسداران علم و معرفتاند و باید مورد احترام قرار گیرند، نه اینکه با بیمهری مواجه شوند.
|
نکات کلیدی: – نقد روشهای غیرمحترمانه در توزیع منابع دینی و تأکید بر حفظ کرامت. – ضرورت توزیع مستقیم منابع، بهویژه شهریه طلاب، بدون واسطه. – اهمیت بهرسمیتشناختن عالمان دینی و احترام به جایگاه آنها. |
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، بازتابی است از سالها تأمل و تجربه در مسیر علم، دین، و اصلاح جامعه. از نقد روشهای غیرعلمی در تولید دانش دینی تا تأکید بر اصالت و نوآوری، از دعوت به فقرزدایی واقعی و حفظ کرامت در انفاق تا احترام به عالمان دینی، همه و همه، دعوتی است به سوی عمل صالح و پویایی در علم و دین. این خاطرات، نهتنها شرح زندگی من، بلکه آینهای است از چالشهای جامعه اسلامی که نیازمند تأمل و اصلاح است. امیدوارم این روایتها، خواننده را به سوی حقیقت و عمل خیر رهنمون سازد.
| با نظارت صادق خادمی |