متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 793
مقدمه
سالها پیش، در جمع طلاب و جویندگان معرفت، سخن از رسالت حوزههای علمیه و جایگاه والای علوم دینی به میان آمد. این سخنان، که گاه بهصورت گذرا در درسگفتارهایم مطرح شدهاند، اکنون فرصتی یافتهاند تا بهگونهای تفصیلی و با قلبی سرشار از شوق به حقیقت، بازگو شوند. آنچه در این مجموعه، که آن را «گفتگوهای صمیمی» نامیدهام، تقدیم میکنم، تأملاتی است عمیق در باب علوم قدسی، عرفان محبوبین، و رسالت حوزههای علمیه بهعنوان وارثان انبیا. این گفتگوها نهتنها بازتابدهنده تجربههای معنوی و علمی من است، بلکه دعوتی است به سوی احیای علوم لدنی و بازتعریف جایگاه حوزهها در جهان معاصر.
در این بخشها، از دغدغههایم برای تحول در نظام آموزشی حوزهها سخن گفتهام، از ضرورت پرورش طلابی که نهتنها در فقه و اصول، بلکه در علوم قدسی و شهودی نیز مهارت یابند. این خاطرات، آمیزهای از نقد، امید و ایمان به ظرفیتهای بیپایان علوم دینی است که میتواند جهان را به سوی نور هدایت کند. با من همراه شوید تا در این سفر معنوی، گوشهای از آنچه در قلب و ذهنم گذشته است را با شما به اشتراک بگذارم.
بخش اول: عرفان محبوبین و رسالت حوزههای علمیه
در محضر طلاب، از عرفان محبوبین سخن میگفتم. عرفان محبوبین، راهی است که اولیای الهی پیمودهاند؛ راهی که از کودکی، آنها را با عقل جمعی و درکی متعالی متمایز میسازد. کودکی ششماهه را تصور کنید که با چشمانش جهان را میکاود، گوش میسپارد و در یکسالگی، حافظهاش چون آینهای زلال، حقایق را بازتاب میدهد. این عقل جمعی، همان عقل کل است که نیازی به آموزشهای متعارف ندارد. قرآن کریم در این باره میفرماید: وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ (بقره: ۸۷)؛ یعنی او را با روحالقدس تأیید کردیم. این تأیید الهی، گواهی است بر ظرفیت ذاتی اولیا برای دریافت علوم لدنی.
میگفتم حوزههای علمیه باید این عرفان را زنده کنند. باید طلاب را چنان تربیت کنیم که نهتنها در صرف و نحو مهارت یابند، بلکه در علوم تکوینی و تفهیمی نیز به کمال رسند. طلابی که بتوانند آینده را پیشبینی کنند، حقایق غیبی را درک کنند و با روحالقدس همنشین شوند. این است رسالت حوزهها؛ نه درگیری با مادیات، بلکه پرواز به سوی عوالم قدسی.
بخش دوم: ویژگیهای اولیای الهی و عقل جمعی
در یکی از درسگفتارها، از کودکی سخن گفتم که در گهواره سخن میگفت و حقایق را بازگو میکرد. قرآن کریم این ویژگی را در حضرت عیسی (ع) چنین توصیف میکند: إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا (آلعمران: ۳۵)؛ هنگامی که همسر عمران گفت: پروردگارا، آنچه در شکم دارم برای تو نذر کردم که آزاد باشد. این آیه، گواهی است بر ظرفیت ذاتی اولیا برای دریافت علوم الهی از همان کودکی.
این ویژگی، همان عقل جمعی است که اولیای خدا را از دیگران متمایز میسازد. میگفتم این عقل، نیازی به سالها تحصیل ندارد. کودکی که در دو یا سهسالگی، بار عقلش را بسته است، آماده است تا با روحالقدس همسخن شود. این است معنای حقیقی وراثت انبیا. حوزههای ما باید چنین طلابی تربیت کنند؛ طلابی که نهتنها فقیه و اصولی، بلکه صاحب شهود و تأیید الهی باشند.
بخش سوم: پرورش علوم قدسی در حوزهها
بارها از ضرورت پرورش علوم قدسی در حوزهها سخن گفتم. علوم تکوینی و تفهیمی، که طلاب را به درک حقایق غیبی و پیشبینی آینده مجهز میکنند، باید محور آموزشهای حوزوی باشند. قرآن کریم میفرماید: وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ (شوری: ۵۱)؛ هیچ بشری را نرسد که خدا با او سخن گوید مگر از راه وحی یا از پشت پرده. این آیه، امکان ارتباط مستقیم با حقایق الهی را تأیید میکند.
میگفتم حوزهها نباید درگیر مادیات شوند. علوم دینی باید ما را به سوی تقوا و تعلیم الهی سوق دهند، چنانکه قرآن میفرماید: وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ (بقره: ۲۸۲)؛ از خدا بترسید که خدا به شما تعلیم میدهد. ما باید کلاسها و اساتیدی برای آموزش علوم قدسی ترتیب دهیم تا طلاب به درک شهودی دست یابند.
بخش چهارم: عوالم معنوی و دروس حوزوی
در جمع طلاب، از عوالم تهمید، تسبیح، تقدیس و قدس سخن گفتم. این عوالم، مراتب وجودی هستند که باید در دروس حوزوی گنجانده شوند. قرآن کریم میفرماید: سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (حشر: ۱)؛ آنچه در آسمانها و زمین است برای خدا تسبیح میگویند. این تسبیح، غذای روح ملائکه است و باید غذای روح طلاب ما نیز باشد.
میگفتم علوم ظاهری مانند صرف و نحو، اگرچه لازماند، نباید هدف اصلی باشند. دورههای آموزشی طولانیمدت، که گاه تا پنجاه سال طول میکشد، طلاب را از دستیابی به علوم لدنی بازمیدارد. قرآن کریم هشدار میدهد: ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ (زمر: ۱۵)؛ این همان زیان آشکار است. ما باید نظام آموزشی را چنان تحول دهیم که طلاب بهعنوان وارثان انبیا، تواناییهای معنوی و قدسی را کسب کنند.
بخش پنجم: ضرورت وفور علمی در حوزهها
بارها از نیاز حوزهها به وفور علمی سخن گفتم. حوزههای علمیه باید در رشتههایی مانند اقتصاد، روانشناسی و جامعهشناسی به کمال رسند تا نظام اسلامی را بهصورت علمی در جهان گسترش دهند. قرآن کریم میفرماید: وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ (اسراء: ۳۶)؛ چیزی را که به آن علم نداری دنبال مکن. این آیه، بر ضرورت علم معتبر تأکید دارد.
ما باید با رویکردی علمی و منطقی به چالشهای جهانی پاسخ دهیم، نه با دعوا و خشونت. قرآن کریم میفرماید: ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ (نحل: ۱۲۵)؛ به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو دعوت کن. این حکمت، همان وفور علمی است که حوزههای ما باید به آن مجهز شوند.
بخش ششم: علوم اسما و کاربرد عملی آنها
سالها در باب علوم اسما سخن گفتم. این علوم، به دو دسته نظری و عملی تقسیم میشوند. جنبه عملی آنها، به درمان و طبابت معنوی معطوف است. قرآن کریم میفرماید: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (اسراء: ۸۲)؛ از قرآن آنچه را که شفا و رحمت برای مؤمنان است فرو میفرستیم.
میگفتم حوزهها باید بیمارستانهایی عظیم برای علوم اسما بسازند. این علوم، طلاب را به درمان معنوی و ارتقای روحی مجهز میکنند. ما باید از صرف و نحو فراتر رویم و به علوم قدسی و لدنی بپردازیم تا طلاب بهعنوان وارثان انبیا، تواناییهای معنوی را کسب کنند.
بخش هفتم: چالشهای جهانی پیش روی اسلام
از چالشهای جهانی پیش روی اسلام سخن گفتم. امروز، اسلام با نقدهای علمی و منطقی مواجه است که نیازمند پاسخهای مستدل است. قرآن کریم میفرماید: وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ (اسراء: ۸۱)؛ حق آمد و باطل نابود شد. ما باید با استدلال علمی، به این چالشها پاسخ دهیم.
از روشهای سنتی در برخی احکام، مانند ذبح، سخن گفتم. این روشها در جهان امروز مورد انتقاد قرار گرفتهاند و نیازمند بازنگری علمی هستند. قرآن کریم میفرماید: قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (بقره: ۱۱۱)؛ دلیل خود را بیاورید اگر راست میگویید. این آیه، ما را به استدلال علمی و منطقی دعوت میکند.
جمعبندی نهایی
این گفتگوها، از عمق جانم برمیخاستند؛ از ایمانی راسخ به رسالت حوزههای علمیه و ظرفیت بیپایان علوم دینی. این خاطرات، دعوتی هستند به سوی احیای علوم قدسی و لدنی، به سوی تربیت طلابی که نهتنها در علوم ظاهری، بلکه در شهود و معرفت الهی نیز به کمال رسند. ما بهعنوان وارثان انبیا، موظفیم که علوم دینی را از صرف و نحو فراتر بریم و به عوالم تسبیح، تقدیس و قدس متصل شویم. این گفتگوهای صمیمی، نهتنها بازتاب تجربههایم در مسیر معرفت و معنویت است، بلکه نقشهای است برای آیندهای که در آن، حوزههای علمیه چون چراغی درخشان، جهان را به نور هدایت میکنند.