در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 826

متن درس

 

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 826

مقدمه

من، محمدرضا نکونام، سال‌ها در محضر قرآن کریم و معارف الهی زیسته‌ام و در این مسیر، لحظه‌هایی را تجربه کرده‌ام که گویی آیینه‌ای از حقیقت پیش رویم نهاده شده است. این خاطرات، که گاه در درس‌گفتارهایم به‌صورت گذرا از آن‌ها سخن گفته‌ام، روایت‌هایی است از تأملاتم در باب علم دینی، تعاملات انسانی و نقد خودبرتربینی نفسانی. در این مجموعه، که آن را «گفتگوهای صمیمی» نامیده‌ام، می‌کوشم شما را به دنیای این تجربه‌ها ببرم؛ جایی که دیالوگ، تواضع و شناخت عمیق کفر و ایمان، محور تأملاتم بوده است. این روایت، بازتابی است از آنچه در قلب و ذهنم گذشته و درسی است که از قرآن و زندگی آموخته‌ام.

بخش اول: ضرورت دیالوگ و تعامل در علم دینی

گوش سپردن به دیگران

روزهایی را به یاد دارم که در جمع طلاب و مردم، از ضرورت گوش دادن به دیگران سخن می‌گفتم. علم دینی، به باور من، تنها در کتاب‌ها و درس‌ها خلاصه نمی‌شود. عالم ربانی باید گوش شنوایی برای سخنان همسر، فرزند، همسایه و حتی مردم عادی داشته باشد. این گوش دادن، نشانه‌ای است از تواضع و دوری از استکبار نفسانی. زمانی که در حوزه‌های علمیه قدم می‌زدم، می‌دیدم برخی چنان در خود فرو رفته‌اند که گویی سخنان دیگران برایشان بی‌ارزش است. این خودبرتربینی، مانعی است که عالم را از مردم جدا می‌کند و علم دینی را از جریان زندگی دور می‌سازد.

درنگ: گوش دادن به دیگران، نشانه تواضع عالم دینی است. استکبار نفسانی، مانع رشد معنوی و علمی است.

نقد برداشت‌های منفی از علما

بارها شنیده‌ام که مردم می‌گویند: «با علما نمی‌شود حرف زد، زود تکفیر می‌کنند.» این برداشت، زخمی است بر پیکره علم دینی. در گفت‌وگوهایم با طلاب و مردم، تأکید می‌کردم که عالم باید پلی باشد میان قلب‌ها، نه دیواری که فاصله می‌افکند. این سوءتفاهم، ریشه در فقدان دیالوگ دارد. عالم دینی باید با گفت‌وگوی سازنده، این تصور را اصلاح کند و نشان دهد که علم دینی، دریچه‌ای است به سوی فهم و همدلی.

درنگ: سوءتفاهم میان مردم و علما، با دیالوگ و تعامل سازنده برطرف می‌شود.

استکبار، مانع دیالوگ

در قرآن کریم، کفر به معنای «ستر» یا پوشاندن حقیقت است. استکبار نیز، به باور من، در گوش ندادن به دیگران ریشه دارد. وقتی عالمی از شنیدن سخنان دیگران سر باز می‌زند، گویی حقیقت را پنهان می‌کند. این همان استکبار نفسانی است که مانع دیالوگ می‌شود. إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ (قرآن کریم، البقرة: 6، «کسانی که کافر شدند، برایشان یکسان است که هشدارشان دهی یا هشدارشان ندهی، ایمان نمی‌آورند»). این آیه به ما می‌آموزد که فقدان دیالوگ، نشانه‌ای از کفر و استکبار است. علم دینی باید با روحیه‌ای تعاملی، این مانع را بردارد.

درنگ: استکبار نفسانی، مانعی روانی و معنوی در برابر گفت‌وگوی علمی است.

ایجاد بانک نظرات در علم دینی

در گفت‌وگویی با علما، از تنوع نظرات در قم سخن گفتم. آن روزها، با طنزی به دوستانم گفتم: «به تعداد عمامه‌ها در قم، نظرات مختلف وجود دارد!» این تنوع، اگر با دیالوگ و مباحثه مدیریت نشود، به پراکندگی می‌انجامد. پیشنهاد کردم که علم دینی باید بانکی از نظرات مختلف داشته باشد تا از آشفتگی جلوگیری شود. این نظام‌مندی، به ما کمک می‌کند تا معارف دینی را به‌صورت سازمان‌یافته به جامعه عرضه کنیم.

درنگ: نظام‌مند کردن دانش دینی با ایجاد پایگاه نظرات، از پراکندگی جلوگیری می‌کند.

نقد تکیه صرف بر ادبیات

روزی در محضر عالمی ادبی بودم که می‌گفت: «همه علوم، ادبیات است.» پاسخ دادم که ادبیات، هرچند ارزشمند، نمی‌تواند جای فقه یا دیگر علوم دینی را بگیرد. فقه، علمی است با روش‌شناسی خاص خود. عالم ادبی ممکن است عبارات را به‌خوبی درک کند، اما این به معنای تسلط بر فقه نیست. این تجربه به من آموخت که علم دینی باید با روش‌های تخصصی خود پیش رود، نه اینکه به ادبیات محدود شود.

درنگ: فقه و علوم دینی، نیازمند روش‌شناسی تخصصی‌اند و به ادبیات محدود نمی‌شوند.

بخش دوم: شناخت کفر و ایمان

کفار قریش و تمدن آنها

کفار قریش، که در زمان پیامبر (ص) می‌زیستند، مردمانی متمدن و پرستشگر بودند. اما منافع مادی، آن‌ها را به مخالفت با پیامبر کشاند. این موضوع را با تمثیلی برای طلاب شرح دادم: «مثل کفار قریش، مانند کسبه‌ای است که با آمدن سوپرمارکتی بزرگ، نگران کسادی مغازه‌هایشان می‌شوند.» این مخالفت، ریشه در تعلقات مادی داشت، نه صرفاً کفر دینی. شناخت این زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی، به ما کمک می‌کند تا قرآن را عمیق‌تر فهم کنیم.

درنگ: شناخت زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی کفر، به فهم عمیق‌تر قرآن کمک می‌کند.

نقد خودباختگی فرهنگی

بارها از خودباختگی فرهنگی در جوامع اسلامی سخن گفته‌ام. برخی تصور می‌کنند تمدن‌های دیگر، مانند تمدن عرب، فاقد ارزش بوده‌اند. این نگاه، به تضعیف هویت دینی ما منجر شده است. در درس‌گفتارهایم تأکید می‌کردم که شناخت دقیق تمدن‌های دیگر، به ما کمک می‌کند تا جایگاه اسلام را بهتر درک کنیم و از خودباختگی دوری جوییم.

درنگ: شناخت تمدن‌های دیگر، هویت دینی را تقویت می‌کند و از خودباختگی جلوگیری می‌کند.

نقد دشمن‌انگاری کافران

یکی از اشتباهات رایج، دشمن‌انگاری همه کافران است. در گفت‌وگو با طلاب، تأکید می‌کردم که کافران نیز ارزش‌ها و پرستش‌هایی دارند. نباید آن‌ها را یکسره دشمن دانست. این نگاه، به تعامل سازنده با دیگران کمک می‌کند و از تعمیم‌های نادرست جلوگیری می‌کند.

درنگ: پرهیز از دشمن‌انگاری کافران، به تعامل سازنده کمک می‌کند.

شناخت ابلیس و ایمان

بارها گفته‌ام که بدون شناخت ابلیس و استدلال‌هایش، ایمان ما ناقص است. قرآن کریم، کتابی جوانمردانه است که کفر و ابلیس را به‌درستی معرفی می‌کند، بدون ترس و تعصب. در درس‌گفتارهایم، طلاب را به مطالعه عمیق این مفاهیم دعوت می‌کردم. ایمان، تنها در سایه شناخت دقیق دشمنان معنوی است که عمق می‌یابد.

درنگ: شناخت دقیق کفر و ابلیس، به تقویت ایمان کمک می‌کند.

پرورش دشمن برای رشد جامعه

در گفت‌وگویی با طلاب، از ضرورت پرورش دشمنان برای رشد جامعه سخن گفتم. جوامع ضعیف، از رشد دشمنان خود می‌ترسند، اما جوامع قوی، با رقابت سازنده، خود را تقویت می‌کنند. علم دینی باید با چالش‌های جهانی روبه‌رو شود تا رشد یابد.

درنگ: رقابت سازنده با چالش‌های جهانی، علم دینی را تقویت می‌کند.

قدرت به‌عنوان خیررسانی

قدرت واقعی، در خیررسانی به دیگران نهفته است. کافران، به دلیل پنهان کردن حقیقت، از این قدرت محرومند. إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ (قرآن کریم، البقرة: 6). اما عالم دینی، با خیررسانی، می‌تواند جامعه را تقویت کند. این باور، همیشه در قلب من بوده است.

درنگ: قدرت واقعی در خیررسانی است، نه ستمگری.

عدم یأس از هدایت

هیچ‌گاه نباید از هدایت کسی ناامید شد، حتی اگر کافر باشد. این آیه، وظیفه عالم را به من یادآوری می‌کند: وظیفه ما انذار است، حتی اگر نتیجه‌ای نبینیم. در درس‌گفتارهایم، طلاب را به این مسئولیت دعوت می‌کردم: «کار خود را بکنید، حتی اگر دیگران نپذیرند.»

درنگ: عالم دینی نباید از هدایت هیچ‌کس ناامید شود.

احترام به کرامت انسانی

کوچک شمردن دیگران، نشانه اسراف در ارزش‌های انسانی است. در گفت‌وگوهایم، طلاب را به احترام به همه انسان‌ها دعوت می‌کردم. حتی کافران نیز بندگان خدا هستند و نباید با قضاوت‌های نادرست، کرامتشان را زیر سؤال برد.

درنگ: احترام به کرامت انسانی، نشانه ایمان واقعی است.

طلاب، ملک امام زمان (ع)

همیشه به طلاب می‌گفتم: «شما ملک امام زمان (ع) هستید.» هر سخن و رفتار شما، ارزشی الهی دارد. در حوزه، از این جایگاه والا سخن می‌گفتم و تأکید می‌کردم که تخریب طلاب، تخریب معارف الهی است.

درنگ: طلاب، به‌عنوان ملک امام زمان (ع)، دارای جایگاهی والا هستند.

قابلیت فتح ختم‌ها

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ (قرآن کریم، البقرة: 7، «خداوند بر دل‌ها و گوش‌هایشان مهر نهاده»). این ختم، اقتضایی است و با اعمال بندگان می‌تواند گشوده شود. در درس‌گفتارهایم، از این امید سخن می‌گفتم: هیچ‌کس را نباید ختمی دانست.

درنگ: ختم‌های الهی با اعمال بندگان قابل گشایش است.

بخش سوم: اصلاح نظام حوزه‌های علمیه

نقد انزواطلبی

انزواطلبی، آفت علم دینی است. در گفت‌وگوهایم، از ضرورت حضور فعال علم دینی در عرصه جهانی سخن می‌گفتم. علم دینی باید با اقتدار به میدان آید و راه هدایت را برای همه باز نگه دارد.

درنگ: علم دینی باید با اقتدار در عرصه جهانی حضور یابد.

تدوین قانون اساسی برای حوزه‌ها

بارها پیشنهاد کردم که حوزه‌های علمیه باید قانون اساسی داشته باشند تا وظایف علما و دروس آن‌ها مشخص شود. این نظام‌مندی، به کارایی حوزه‌ها کمک می‌کند. در گفت‌وگو با علما، از بی‌نظمی در حوزه‌ها انتقاد می‌کردم و خواستار اصلاح آن بودم.

درنگ: تدوین قانون اساسی برای حوزه‌ها، به نظام‌مندی آموزش دینی کمک می‌کند.

نقد خروجی‌های غیرعلمی

حوزه‌های علمیه باید کتاب‌های علمی و قرآنی تولید کنند، نه صرفاً فعالیت‌های اجرایی. در درس‌گفتارهایم، از نبود خروجی‌های علمی مدرن انتقاد می‌کردم و خواستار تولید دانش دینی متناسب با نیازهای روز بودم.

درنگ: حوزه‌ها باید مراکز تولید دانش دینی مدرن شوند.

نقد نظام مالی حوزه‌ها

حوزه‌ها باید از طریق تولید علمی، درآمد حلال کسب کنند و به فقرا خدمت‌رسانی کنند. در گفت‌وگوهایم، از وابستگی مالی حوزه‌ها انتقاد می‌کردم و خواستار استقلال مالی از طریق علم بودم.

درنگ: استقلال مالی حوزه‌ها از طریق تولید علمی، جایگاه آن‌ها را تقویت می‌کند.

نقد کتاب‌های تبلیغی غیرعلمی

کتاب‌های تبلیغی که پر از داستان‌های قدیمی و غیرمفید هستند، نمی‌توانند نیازهای روز را برآورده کنند. در درس‌گفتارهایم، از طلاب می‌خواستم محتوای قرآنی و علمی تولید کنند که با نیازهای جامعه همخوانی داشته باشد.

درنگ: محتوای تبلیغی باید علمی و متناسب با نیازهای روز باشد.

بخش چهارم: روان‌درمانی قرآنی

عذاب کفر در دنیا

وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (قرآن کریم، البقرة: 7، «و برایشان عذابی بزرگ است»). کفر، حتی در دنیا نیز عذاب‌آور است. در درس‌گفتارهایم، از تأثیرات منفی کفر بر زندگی دنیوی سخن می‌گفتم. کفر، به ضیق و بیماری منجر می‌شود و انسان را از کام‌یابی محروم می‌کند.

درنگ: کفر در دنیا نیز عذاب‌آور است و به فقدان آرامش منجر می‌شود.

نقد بیماری‌های روانی در جوامع مدرن

در جوامع پیشرفته، بیماری‌های روانی مانند سادیسم، نشانه فقدان ایمان است. در گفت‌وگوهایم، از این مشکلات سخن می‌گفتم و تأکید می‌کردم که علم دینی باید به درمان آن‌ها کمک کند.

درنگ: علم دینی می‌تواند به درمان بیماری‌های روانی جوامع مدرن کمک کند.

نقد روان‌پزشکی مدرن

روان‌پزشکی مدرن، که به تجویز قرص‌های آرام‌بخش محدود شده، مرگ‌درمانی است، نه روان‌درمانی. در درس‌گفتارهایم، از این روش‌ها انتقاد می‌کردم و خواستار راه‌حل‌های قرآنی بودم.

درنگ: روان‌درمانی قرآنی، جایگزینی مؤثر برای روش‌های مدرن است.

خاطره‌ای از تیمارستان

روزی که به تیمارستان رفتم. بیماران را با زنجیر بسته بودند و برخی با قرص‌های آرام‌بخش خاموش شده بودند. آن صحنه‌ها قلبم را به درد آورد. به طلاب گفتم که این روش‌ها، درمان نیست. علم دینی باید با تکیه بر قرآن، به درمان واقعی بیماری‌های روانی کمک کند.

درنگ: روش‌های سنتی و مدرن روان‌درمانی، ناکارآمدند و قرآن راه‌حل بهتری ارائه می‌دهد.

روان‌درمانی قرآنی

قرآن کریم، منبعی بی‌نظیر برای روان‌درمانی است. در درس‌گفتارهایم، طلاب را به تولید علوم قرآنی برای درمان بیماری‌های روانی دعوت می‌کردم. حوزه‌ها باید به مراکز علمی روان‌درمانی تبدیل شوند.

درنگ: قرآن، ظرفیت بالایی برای درمان بیماری‌های روانی دارد.

جمع‌بندی

این خاطرات، که از درس‌گفتارهایم برگرفته شده، روایتی است از سال‌ها تأمل در علم دینی، تعامل انسانی و شناخت کفر و ایمان. من، محمدرضا نکونام، در این مسیر آموخته‌ام که علم دینی باید با دیالوگ، تواضع و خیررسانی همراه باشد. از نقد استکبار نفسانی تا اصلاح نظام حوزه‌ها، از روان‌درمانی قرآنی تا احترام به کرامت انسانی، این درس‌گفتارها دعوتی است به تأمل عمیق در قرآن و زندگی. امیدوارم این گفتگوهای صمیمی، شما را نیز به این مسیر نورانی دعوت کند.

با نظارت صادق خادمی