متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه (844)
مقدمه
در درسگفتارهایم، بارها از عمق معرفت و حکمت نهفته در متون دینی سخن گفتهام. این گفتگوها، که گویی از دل لحظههای تأمل و تفکر برمیخیزند، بازتابی از سالها مطالعه، تدریس، و تأمل در آیات قرآن کریم و متون توحیدی مانند توحید مفضل است. در این بخش، میخواهم شما را به سفری معرفتی ببرم؛ سفری که از کودکیام در یازدهسالگی آغاز شد، زمانی که با شوق و دقت، عبارات توحید مفضل را میخواندم و تجزیه و تحلیل میکردم. این خاطرات، نهتنها شرح زندگی من، بلکه دعوتی است به بازاندیشی در نقش علم دینی و وظایف حوزههای علمی در جهانی که بهسوی علم و معرفت پیش میرود. میخواهم با شما از دغدغههایم سخن بگویم: از ضرورت بازگشت به اصول توحیدی، از نقد شتابزدگی در جامعه مدرن، و از آرزویم برای جهانی که در آن، عالمان دینی با تکیه بر قرآن کریم، نور معرفت را به بشریت هدیه کنند.
بخش اول: توحید مفضل، کتابی برای امروز و فردا
در یازدهسالگی، با شور و شوق، کتاب توحید مفضل را زیر نظر استادانم میخواندم. آن روزها، این کتاب برایم نهتنها یک متن دینی، بلکه دریچهای به سوی علم و حکمت بود. توحید مفضل، که از گفتارهای حکیمانه امام صادق علیهالسلام به مفضل بن عمر به ما رسیده، اثری است که با دلایل شاعرانه و تصوری، از ثبوت وجود خداوند سخن میگوید. این کتاب، برخلاف بسیاری از متون فلسفی سنتی که پر از اشکالات منطقیاند، یک کتاب درسی و علمی است که باید در قلب برنامههای آموزشی حوزههای علمی جای گیرد.
اما چه شده که حوزههای ما از این گنج عظیم غافل ماندهاند؟ در درسگفتارهایم بارها از این گلایه کردهام که علم دینی ما بیش از حد به فروعات چسبیده و از اصول بازمانده است. کتابهایی مانند منظومه، اسفار، توحید مفید، یا شرح باب عشر، با همه عظمتشان، پر از خطاها و پیچیدگیهای غیرضروریاند. این آثار، هرچند ارزشمند، نمیتوانند جای توحید مفضل را بگیرند که با زبانی ساده و عمیق، حقایق توحیدی را به ما مینمایاند.
چرا توحید مفضل؟
توحید مفضل، برخلاف آنچه برخی تصور میکنند، یک کتاب صرفاً کلامی نیست. این اثر، با استدلالهایش که نه اثباتی، بلکه ثبوتیاند، ما را به تأمل در ذات خداوند دعوت میکند. در کودکی، وقتی عبارات این کتاب را تجزیه و تحلیل میکردم، گویی جهانی از معرفت پیش رویم گشوده میشد. این کتاب، با زبان شاعرانهاش، از خلقت سخن میگوید؛ از نظم طبیعت، از حکمت موجودات، و از نشانههای الهی که در هر گوشه از کائنات نهفته است. اما افسوس که امروز، حوزههای ما استادانی ندارند که بتوانند این اثر را بهدرستی تدریس کنند.
بخش دوم: نقدی بر شتابزدگی و غفلت از اصول
در درسگفتارهایم، بارها از شتابزدگی جامعه مدرن گله کردهام. گویی همه چیز در این روزگار به سرعت و عجله گره خورده است. به نانوایی که میروید، برخی آرام نشستهاند، قرآن میخوانند یا در فکر فرو رفتهاند، اما برخی دیگر پریشان و عجول، فقط میخواهند نان بگیرند و بروند. این شتابزدگی، حتی به علم دینی ما نیز سرایت کرده است. عالمان دینی، که باید مشعلداران معرفت باشند، گاه گرفتار این عجلهاند و به جای تأمل عمیق، به دنبال نتایج سریع میگردند.
این شتابزدگی، ما را از اصول دور کرده است. در درسگفتارهایم میگفتم: «قرآن کریم را نباید مانند یک کارگاه رنگرزی سطحی خواند.» قرآن، کتابی است که باید با طهارت و تأمل به آن نزدیک شد. ﴿لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾ (قرآن کریم، سوره واقعه، آیه ۷۹: جز پاکشدگان آن را لمس نمیکنند). مطالعه قرآن، نباید به نقالی و سطحینگری فروکاسته شود. باید هر آیه را عمیقاً فهمید، آن را در جان نشاند، و سپس به سراغ آیه بعدی رفت.
ولایت، عصمت، و طهارت
در درسگفتارهایم، از مفهوم ولایت سخن میگفتم. ما بارها از ولایت سخن میگوییم، اما آیا معنای آن را بهدرستی درک کردهایم؟ ولایت، همان عصمت و طهارت است؛ سرپرستی الهی که از معصومان به ما رسیده است. توحید مفضل، این حقیقت را به ما نشان میدهد که ولایت، نهتنها یک مفهوم سیاسی یا اجتماعی، بلکه یک حقیقت توحیدی است که با ذات پاک الهی پیوند دارد.
بخش سوم: قرآن، فلسفهای مدرن و بیهمتا
در درسگفتارهایم، بارها تأکید کردهام که قرآن کریم، مدرنترین فلسفه عالم است. فیلسوفانی مانند ابنسینا، ملاصدرا، فارابی، و حتی افلاطون، با همه عظمتشان، در برابر قرآن کریم رنگ میبازند. ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ﴾ (قرآن کریم، سوره آلعمران، آیه ۱۸: خداوند گواهی داد که جز او خدایی نیست). این آیه، گواهی بر بداهت توحید است. وجود خدا، ثبوتی است، نه اثباتی. نیازی به استدلالهای پیچیده فلسفی نیست؛ خدا خود دلیل ذات خویش است.
میگفتم: «فلسفههای سنتی، پر از اشکالاند. هیچ دلیلی برای اثبات وجود خدا در قرآن کریم نیست، زیرا خدا نیاز به اثبات ندارد.» این تلاشهای غیرضروری برای اثبات خدا، گویی مانند بردن چوب به آهنگر است که بگویی آن را برایم درست کن! خدا، خود گواه وجودش است. ﴿كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ﴾ (قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۲۸: چگونه به خدا کفر میورزید، در حالی که مردگان بودید و او شما را زنده کرد، سپس شما را میمیراند و باز زنده میکند؟). این آیه، نه اثبات خدا، بلکه توبیخ کفر است؛ کفر به حقیقتی که بدیهی است.
نقد فلسفههای سنتی
در درسگفتارهایم، از متون فلسفی سنتی انتقاد میکردم. این متون، با همه ارزششان، پر از خطا و پیچیدگیاند. گویی برخی عالمان، از سر دلسوزی برای خدا، به دنبال دلایلی برای اثبات او بودهاند، اما خدا نیاز به دلیل ما ندارد. این تلاشها، مانند این است که بگوییم شوری نمک از خودش است! نمک، خود ترکیبی از ذرات است؛ خدا، خود وجود است. این حقیقت، در توحید مفضل به زیبایی بیان شده است، جایی که امام صادق علیهالسلام میفرماید: «خداوند، ثبوتی است، نه اثباتی.»
بخش چهارم: حوزههای علمی و چالشهای جهان معاصر
در درسگفتارهایم، از آیندهای سخن میگفتم که علم، محور همه چیز خواهد بود. جهان آینده، جهانی علمی است و حوزههای ما باید خود را برای این تحول آماده کنند. باید به علم و معرفت مسلح شوند، نه به الفاظ و عبارات تکراری. میگفتم: «ما به چیزی جز علم، کمال، و معرفت نیاز نداریم.» حوزهها باید علوم طبیعی را نیز در بر گیرند؛ از ویژگیهای سبزیجات گرفته تا حکمت نهفته در خلقت حیوانات. ﴿وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ﴾ (قرآن کریم، سوره رعد، آیه ۴: و در زمین قطعات متجاور است). این آیه، به ما از تنوع خلقت میگوید؛ از تفاوتهای ظریفی که در هر موجود نهفته است.
از انحراف علم دینی گله میکردم. ما را از علوم طبیعی دور کردهاند و به الفاظ و عبارات محدود کردهاند. حوزهها باید علوم را طبقهبندی کنند، از ادبیات گرفته تا علوم طبیعی. ادبیات، گستردهترین علم است، اما در حوزههای ما، حتی درس خارج ادبیات نداریم. میگفتم: «اگر ادبیاتمان را مدرن کنیم، همه علوم رشد خواهند کرد.»
کنفرانس جهانی و نقش عالمان
آرزو داشتم روزی کنفرانسی جهانی برگزار شود، جایی که دانشمندان گرد هم آیند و حقایق توحیدی را تبیین کنند. عالمان دینی، مانند ستارگان آسمان اسلاماند که میتوانند با تبیین قرآن کریم، جهانی را نورانی کنند. ﴿فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ﴾ (قرآن کریم، سوره مزمل، آیه ۲۰: پس آنچه از قرآن میسر شد بخوانید). این آیه، ما را به مطالعه عمیق و تدریجی قرآن دعوت میکند. آینده دین، در دست دانشمندان است، نه در خرافات و رویکردهای غیرعلمی.
بخش پنجم: خلقت و حکمت الهی
در درسگفتارهایم، از حکمت الهی در خلقت سخن میگفتم. ﴿خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا﴾ (قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۲۹: آنچه در زمین است همه را برای شما آفرید). زمین، نهتنها برای انسان، بلکه برای حیوانات، جن، و ملائکه خلق شده است. اما برخی در تفسیر، خلق را با تسخیر خلط کردهاند. خلق لکم، با سخر لکم فرق دارد. خدا، زمین را برای همه آفرید، اما انسان را محور خلقت قرار داد.
مثالی میزدم از تره و مار. تره میکاری که قاتق نانت شود، اما مار آن را میخورد و قاتل جانت میشود. این حکمت الهی است که در خلقت نهفته است. هر سبزی، هر موجود، ویژگی خاص خود را دارد. ﴿وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ﴾ (قرآن کریم، سوره ذاریات، آیه ۲۲: و در آسمان روزی شما و آنچه وعده داده شدهاید است). سماء، نه صرفاً آنچه بالای زمین است، بلکه حقیقتی عمیقتر است که باید کشف شود.
بخش ششم: بداهت توحید و نقش انبیا
در درسگفتارهایم، از بداهت توحید سخن میگفتم. ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾ (قرآن کریم، سوره روم، آیه ۳۰: فطرت الهی که مردم را بر آن آفریده است). توحید، فطری است و نیاز به اثبات ندارد. اما مبادی آن باید آموزش داده شود. مانند این است که به کودکی بگویی شیر سماور بزرگتر است یا خود سماور؟ باید اول سماور و شیر را به او نشان دهی. انبیا، این مبادی را به ما آموختند، اما شیاطین با موانعشان، صدای آنها را خاموش کردند.
میگفتم: «پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از روز اول، با لا إله إلا الله آغاز کرد.» توحید، محور اسلام است. حتی در نماز، با الله اکبر شروع میکنیم، گویی اذان و اقامه، اذن دخول به محضر خداست. ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ﴾ (قرآن کریم، سوره حشر، آیه ۱۹: و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و او نیز خودشان را از یادشان برد). غفلت، ما را از حق دور میکند.
بخش هفتم: دعوت به تبیین شیرین توحید
در درسگفتارهایم، از ضرورت تبیین شیرین توحید سخن میگفتم. خدا را باید مانند عسل، با قاشق و نه با چماق، به کام مردم ریخت. ﴿فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ﴾ (قرآن کریم، سوره نحل، آیه ۶۹: در آن شفایی برای مردم است). تبلیغ دین، نیازمند فن و مهارت است. نباید با اهتجاجات و منازعات، مردم را از دین گریزان کرد. باید با زبانی نرم و منطقی، حقایق توحیدی را تبیین کرد.
میگفتم: «حوزهها باید در سطح جهانی مناظره کنند، نه برای دعوا، بلکه برای تبیین حقیقت.» ﴿قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَٰذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ﴾ (قرآن کریم، سوره اسراء، آیه ۸۸: بگو: اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند، نمیتوانند نظیرش را بیاورند). قرآن کریم، بیهمتاست و عالمان باید این حقیقت را به جهانیان نشان دهند.
نتیجهگیری
این گفتگوهای صمیمی، بازتابی از عمق باورم به ضرورت تحول در علم دینی است. در درسگفتارهایم، از آرزویم برای حوزههایی سخن میگفتم که نهتنها به علوم دینی، بلکه به علوم طبیعی و ادبیات نیز بپردازند. جهانی که پیش روی ماست، جهانی علمی است و ما باید با تکیه بر قرآن کریم و متونی مانند توحید مفضل، مشعلداران این مسیر باشیم. از کودکیام که با شوق توحید مفضل را میخواندم تا امروز که این حقایق را با شما در میان میگذارم، باور دارم که توحید، فطری و بدیهی است و وظیفه ماست که این حقیقت را با زبانی شیرین و علمی به جهانیان عرضه کنیم.