متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه ۸۵۲
مقدمه
در یکی از جلسات درسگفتارم، با شوق و دغدغهای عمیق به بررسی مسائل بنیادین حوزههای علمی پرداختم. این جلسه، که در فضایی سرشار از تأمل و پرسشگری برگزار شد، فرصتی بود تا با نگاهی نقادانه و در عین حال سازنده، به ضرورت تحول در نظام علمی حوزههای دینی و نقش بیبدیل قرآن کریم در هدایت بشری بیندیشم. سخنانم در آن روز، که گاه با طنزی صمیمی و گاه با جدیت عالمانه همراه بود، از عمق دل برمیخاست و تلاشی بود برای بیدار کردن روح پرسشگری و پویایی در میان طلاب و عالمان. اکنون، در این بازنویسی، میکوشم همان حال و هوا را با زبانی روان و صمیمی، اما در قالبی علمی و دانشگاهی، برای شما بازگو کنم. آنچه در ادامه میخوانید، نه تنها بازتاب سخنان آن روز من است، بلکه تأملی عمیقتر بر همان مفاهیم است که با دقت و وسواس به رشته تحریر درآمده است.
بخش اول: ضرورت تحول در حوزههای علمی
نقد روشهای سنتی و لزوم پرسشگری
در آن جلسه، با اشاره به وضعیت کنونی حوزههای علمی، از تشبیه قهوهخانهای بدون چای استفاده کردم. گفتم که حوزههای ما گاه به فضایی تبدیل شدهاند که طلاب در آن، بدون انگیزه و تحرک علمی، تنها به تکرار حرفهای گذشته مشغولاند. این سخن از سر درد بود، نه از سر انکار تلاشهای عالمان پیشین. من باور دارم که حوزههای علمی باید به مثابه قلب تپنده علم و معرفت باشند، جایی که پرسشگری و نقد آزاد نه تنها مجاز، بلکه ضروری است. مصونیت در پرسشگری، به معنای ایجاد فضایی است که عالم و طلبه بتواند بدون واهمه، اشکال کند، سؤال بپرسد و حتی به اصول و فروع علم دینی نقد وارد کند. این مصونیت، کلید تحول است.
| درنگ: حوزههای علمی باید فضایی برای پرسشگری و نقد آزاد فراهم کنند تا تحول در علوم دینی محقق شود. این مصونیت، به پویایی و پیشرفت علم دینی منجر خواهد شد. |
با لحنی طنزآمیز گفتم: «حوزههای ما مثل قهوهخانهای است که چای ندارد! طلاب در آفتاب نشستهاند و حرفهای چهلتایکقاز میزنند.» این تصویر، نه برای تمسخر، بلکه برای بیدار کردن حس مسئولیت بود. ما نیاز به نظامی داریم که ارزیابی علمی را در اولویت قرار دهد، نظامی که در آن امتحانات علمی، رقابتهای سازنده و مناظرات پویا، جایگاه طلاب و عالمان را مشخص کند. بدون این نظام، حوزهها به انزوا کشیده میشوند و از جریان علمی جهانی عقب میمانند.
لزوم قانون اساسی برای حوزهها
در آن روز، پیشنهادی از سر دغدغه مطرح کردم: حوزههای علمی به قانون اساسی نیاز دارند. قانونی که وظایف، شرایط و ساختارهای علمی را به روشنی تعریف کند. گفتم: «چرا قانون را ماده میگویند و نر نمیگویند؟» و با خنده ادامه دادم که قانون، چه ماده باشد چه نر، نیاز به مجری دارد. در حوزههای ما، این مجری باید معصوم باشد، یعنی کتاب و سنت، قرآن و عترت. اما فراتر از این، ما به ساختاری نیاز داریم که عالم را تعریف کند، طلبه را مشخص کند و راه را برای رشد علمی هموار سازد. این قانون اساسی، به حوزهها نظم و جهت میدهد و از بیبرنامگی که گاه در حوزهها دیده میشود، جلوگیری میکند.
| درنگ: حوزههای علمی نیازمند قانون اساسی مدونی هستند که وظایف، شرایط و ساختارهای علمی را مشخص کند و به نظم و پیشرفت حوزهها کمک نماید. |
بخش دوم: قرآن کریم و نقش آن در هدایت بشری
تکذیب در قرآن و ضرورت تحلیل علمی
یکی از محورهای اصلی سخنانم در آن جلسه، بررسی مفهوم تکذیب در قرآن کریم بود. با استناد به آیهای از سوره هود، سخن را آغاز کردم:
ذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا
«مرا با تکذیبکنندگان برخوردار از نعمت واگذار و اندکی به آنان مهلت ده» (قرآن کریم، سوره هود، آیه ۶).
این آیه را با دقت خواندم و گفتم که تکذیبکنندگان در قرآن، کسانی هستند که حقیقت را نادیده میگیرند. این تکذیب، با کذب تفاوت دارد. تکذیب، انکار آگاهانه حق است و نیاز به مطالعهای عمیق و علمی دارد. من تأکید کردم که حوزههای علمی باید این مفاهیم را کالبدشکافی کنند، نه اینکه تنها به ظواهر بسنده کنند. با لحنی پرشور گفتم: «ما باید تکذیب را شهر کنیم، یعنی آن را به موضوعی برای تحقیق و بررسی تبدیل کنیم.» این سخن، دعوتی بود به عالمان و طلاب که با نگاهی علمی، به ریشههای تکذیب در قرآن بپردازند و آن را از کذب و کاذبین متمایز سازند.
| درنگ: تکذیب در قرآن کریم نیازمند بررسی علمی و دقیق است. تمایز آن از کذب و تحلیل ریشههای آن، به فهم عمیقتر آیات کمک میکند. |
هدفمندی آیات قرآنی
در آن جلسه، با اشاره به آیهای دیگر از قرآن کریم، بر هدفمندی آیات تأکید کردم:
وَأَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ
«به پیمان من وفا کنید تا به پیمان شما وفا کنم» (قرآن کریم، سوره اسراء، آیه ۴۴).
این آیه را با شور خواندم و گفتم که هر کلمه و جمله در قرآن هدفمند است. نمیتوان آیات را تنها بهصورت ظاهری خواند و از کنارشان گذشت. هر آیه، پیامی دارد که باید با رویکردی علمی و تأملبرانگیز تحلیل شود. من باور دارم که قرآن، کتابی است که برای هر زمان و مکان، راهحلهایی عمیق و کاربردی ارائه میدهد، به شرطی که ما آن را با دقت و هدفمندی بخوانیم.
| درنگ: آیات قرآن کریم هدفمند هستند و باید با رویکردی علمی و تأملبرانگیز تحلیل شوند تا پیامهای عمیق آنها برای حل مسائل معاصر آشکار گردد. |
رهبت در قرآن: احتیاط، نه خشونت
یکی دیگر از نکاتی که در آن جلسه مطرح کردم، مفهوم رهبت در قرآن بود. با اشاره به آیهای از سوره بقره، گفتم:
فَأَيُّهَا فَارْهَبُونِ
«پس از من بترسید» (قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۱۲).
با تأکید گفتم: «رهبت، به معنای احتیاط و دقت در برابر لغزشهاست، نه خشونت و چوب و چماق.» این سخن را با دغدغهای عمیق بیان کردم، چرا که برخی تصور میکنند تنبیه دینی به معنای خشونت است. من باور دارم که رهبت، همراه با رحمت الهی، به معنای مواظبت و اهتمام در مسیر حق است. این مفهوم را باید از توحش و خشونت جدا کرد. با لحنی طنزآمیز گفتم: «اگر کسی دست روی زن و بچهاش بلند کند، انگار گرگ پیدا کرده، انگار شمر پیدا کرده!» این سخن، برای نشان دادن تفاوت بین تنبیه دینی و خشونت بود.
| درنگ: رهبت در قرآن به معنای احتیاط و دقت در برابر لغزشهاست، نه خشونت. این مفهوم باید با رحمت الهی همراه باشد. |
بخش سوم: هویت و تاریخ در پرتو قرآن
شناخت ریشههای تاریخی و هویتی
در آن جلسه، با استناد به آیهای از سوره اسراء، بر اهمیت شناخت ریشههای تاریخی و هویتی تأکید کردم:
يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ
«ای بنیاسرائیل، نعمتم را که بر شما ارزانی داشتم به یاد آورید» (قرآن کریم، سوره اسراء، آیه ۴۴).
این آیه را با شور خواندم و گفتم که شناخت اجداد و ریشههای تاریخی، نه تنها به حفظ هویت کمک میکند، بلکه بنیانهای اجتماعی و دینی را تقویت میسازد. با مثالی از امام سجاد علیهالسلام گفتم: «امام، با افتخار از نسب خود سخن میگفتند و رجز میخواندند که من فرزند مکه و منیام، فرزند محمد مصطفی و علی مرتضیام.» این سخن، نشاندهنده اهمیت ریشه و اصل است. من باور دارم که انسان بیریشه، گمشده است. ملتی که گذشته خود را نشناسد، در خطر انقراض فرهنگی قرار میگیرد.
| درنگ: شناخت ریشههای تاریخی و هویتی، به حفظ وحدت اجتماعی و دینی کمک میکند و از انقراض فرهنگی جلوگیری مینماید. |
تفاوت بنیاسرائیل و یهود
یکی از نکات مهمی که در آن جلسه مطرح کردم، تمایز بین بنیاسرائیل و یهود بود. گفتم: «هر یهودی، لزوماً از بنیاسرائیل نیست و هر بنیاسرائیلی هم یهودی نیست.» این سخن را با دقت بیان کردم تا بر اهمیت فهم دقیق مفاهیم قرآنی تأکید کنم. بنیاسرائیل، عنوانی است که در قرآن کریم با تكریم آمده، اما گاه با تنقیص نیز همراه بوده است. این تمایز، نیازمند تحلیل علمی است تا از خلط مباحث تاریخی و دینی جلوگیری شود.
| درنگ: بنیاسرائیل و یهود مفاهیم متفاوتی هستند. فهم دقیق این اصطلاحات قرآنی، نیازمند تحلیل علمی و پرهیز از خلط مباحث است. |
نقش وطن در تحقق دین
در آن جلسه، با حرارتی خاص از اهمیت وطن سخن گفتم. گفتم: «وطن، ظرف تحقق دین است. حب وطن، بخشی از ایمان است، چرا که بدون وطن، دین نمیتواند بهدرستی محقق شود.» این سخن را با افتخار به تاریخ چند هزار ساله ایران گفتم، که مردمانش با سلحشوری و استقامت، این خاک را حفظ کردهاند. با حسرتی نهان گفتم: «چه بسیار سرزمینهایی که به دلیل ضعف پادشاهان گذشته از ایران جدا شدند.» این سخن، دعوتی بود به حفظ وطن بهعنوان بستری برای تحقق ارزشهای دینی.
| درنگ: وطن، ظرف تحقق دین است و حب وطن، بخشی از ایمان محسوب میشود. حفظ وطن، بستری برای تحقق ارزشهای دینی فراهم میکند. |
بخش چهارم: عرضه علوم دینی در سطح جهانی
مطالعه تطبیقی کتب آسمانی
یکی از دغدغههای همیشگیام، عرضه معارف قرآنی در سطح جهانی بوده است. در آن جلسه گفتم: «حوزههای علمی باید کتب آسمانی دیگر را مطالعه کنند و با قرآن مقایسه کنند تا برتریهای قرآنی بهصورت علمی اثبات شود.» این سخن، از باور عمیق من به ضرورت مناظرات علمی و تطبیقی سرچشمه میگرفت. من باور دارم که قرآن کریم، کتابی است که میتواند پاسخگوی نیازهای بشری در هر زمان باشد، اما این پاسخگویی، نیازمند عرضه علمی و جهانی است.
| درنگ: مطالعه تطبیقی کتب آسمانی و مقایسه آنها با قرآن کریم، برتریهای قرآنی را بهصورت علمی اثبات میکند و معارف قرآنی را در سطح جهانی عرضه مینماید. |
لزوم کنفرانسهای علمی جهانی
با حسرتی آشکار گفتم: «چرا حوزههای ما کنفرانسهای علمی بینالمللی ندارند؟» این سخن، نقدی بود بر فقدان تعاملات علمی جهانی در حوزههای دینی. من باور دارم که علوم دینی باید در سطح جهانی عرضه شوند، نه اینکه در انزوای خودمان باقی بمانند. با مثالی از ورزشهای مدرن گفتم: «در ورزش، چون رقابت است، برتریها مشخص میشود. اما حوزههای ما مثل ورزش باستانی شدهاند، بدون مسابقه و مناظره، که در آن پهلوانها فقط دور هم جمع میشوند و یا علی میگویند!» این سخن، دعوتی بود به ایجاد فضایی رقابتی و پویا در حوزههای علمی.
| درنگ: حوزههای علمی باید کنفرانسهای علمی بینالمللی برگزار کنند تا علوم دینی در سطح جهانی عرضه شوند و از انزوا خارج گردند. |
رقابت علمی، کلید پیشرفت
من همیشه به رقابت علمی باور داشتهام. در آن جلسه گفتم: «رقابت علمی، مثل مسابقه در ورزش است. وقتی رقابت باشد، معلوم میشود چه کسی اول است و چه کسی دوم.» این سخن را با شور بیان کردم، چرا که باور دارم بدون رقابت و مناظره، علوم دینی به زوال میروند. حوزههای ما باید فضایی باشند که در آن، عالمان و طلاب با شجاعت و انگیزه، به مناظره و رقابت علمی بپردازند.
| درنگ: رقابت علمی و مناظره، به پیشرفت علوم دینی منجر میشود و حوزهها را از رکود و انزوا نجات میدهد. |
جمعبندی
در پایان آن جلسه، با نگاهی امیدوار به آینده، از طلاب و عالمان خواستم که به قرآن کریم بهعنوان منبعی بیپایان برای حل مسائل معاصر نگاه کنند. من باور دارم که حوزههای علمی، اگر با شجاعت و پویایی به پرسشگری، رقابت و عرضه جهانی علوم دینی بپردازند، میتوانند بار دیگر به قلب تپنده علم و معرفت تبدیل شوند. این گفتگوهای صمیمی، که از دل درسگفتارهایم برآمدهاند، دعوتی هستند به تأمل در ظرفیتهای بیکران قرآن و نقش حوزههای علمی در هدایت بشری. امیدوارم این سخنان، جرقهای باشد در ذهن شما برای حرکت به سوی تحول و پیشرفت.
| با نظارت صادق خادمی |