در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 884

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه ۸۸۴

مقدمه

در درس‌گفتارهایم، گاه به فرازهایی از زندگی و تأملاتم اشاره کرده‌ام که شاید گذرا و کوتاه بوده‌اند. اکنون، این فرصت فراهم آمده تا آن خاطرات و اندیشه‌ها را با عمق و تفصیل بیشتری با شما در میان بگذارم. این مجموعه، که «گفتگوهای صمیمی» نام گرفته، تلاشی است برای بازگو کردن تجربه‌های شخصی، تأملات عرفانی، و دیدگاه‌های معرفتی‌ام درباره علم دینی، فرهنگ شیعه، و معنویت اماکن مقدس. هر بخش از این گفتگوها، همچون آیینه‌ای است که گوشه‌ای از زیستن در مسیر حقیقت و معرفت را بازمی‌تاباند. آنچه در این کتاب می‌خوانید، روایتی است از قلب و ذهن من، با همان صمیمیت و صداقتی که در درس‌گفتارهایم جاری بود، اما این‌بار با نگاهی نظام‌مند و علمی که برای مخاطبان فرهیخته و جویای حقیقت نگاشته شده است.

بخش اول: تأملاتی بر علم دینی و رهبری معنوی

نقد بهره‌گیری از عالمان در زمان فرتوتی

زمانی با شوق و تأمل، به جایگاه علم دینی و نقش عالمان در جامعه می‌اندیشیدم. همواره این پرسش ذهنم را مشغول می‌کرد که چرا از عالمان در اوج توانمندی‌شان بهره گرفته نمی‌شود؟ دیده‌ام که گاه عالمان بزرگ، در دوران قدرت و پختگی، کنار گذاشته می‌شوند و تنها در زمان فرتوتی و ضعف، مسئولیت‌های سنگین به آنان واگذار می‌گردد. این شیوه، گویی آفتی است که ریشه در تاریخ و فرهنگ ما دارد. در درس‌گفتارهایم، این موضوع را با حسرتی عمیق مطرح می‌کردم: عالمی که در جوانی و پختگی، با ذهن و جسم نیرومند، می‌توانست راهگشای جامعه باشد، در دوران پیری و ناتوانی به صحنه می‌آید، زمانی که توانش تنها به نمادی ظاهری محدود شده است. این روش، نه‌تنها به علم دینی آسیب می‌زند، بلکه راه را برای نفوذ عوامل بیرونی، که شاید بتوان آن را تأثیر استعمار نامید، هموار می‌کند.

درنگ: بهره‌گیری از عالمان در زمان اوج توانمندی، ضرورتی برای کارآمدی علم دینی است. واگذاری مسئولیت به عالمان فرتوت، نشانه ضعف نظام مدیریتی و نفوذ عوامل بیرونی است.

رهبری پخته و تأثیرگذار

در درس‌گفتارهایم، از عالمان بزرگی سخن گفتم که با پختگی و توانمندی، تحولی در جامعه پدید آوردند. یکی از این عالمان، با تکیه بر دانش عمیق و تعهد معنوی، توانست نه‌تنها در جامعه اسلامی، بلکه در نگاه جهانیان، جایگاهی بی‌نظیر بیابد. این عالم، نه جوان بود و نه فرتوت، بلکه در میانه عمر، با پختگی و کرامت انسانی، حرکتی را آغاز کرد که جهانیان او را به‌عنوان مرد سال شناختند. این موفقیت، مرا به این باور رساند که رهبری دینی، زمانی به اوج می‌رسد که با پختگی، سلامت، و عزت همراه باشد. گویی خداوند، چنین رهبری را با امتحان و ابتلا آزموده و سپس او را به جایگاه هدایت مردم فراخوانده است.

درنگ: رهبری موفق در علم دینی، نیازمند پختگی، توانمندی، و آزمودگی در امتحانات الهی است.

امتحان و ابتلا در امامت

در یکی از درس‌گفتارهایم، به آیه‌ای از قرآن کریم اشاره کردم که در آن خداوند به حضرت ابراهیم علیه‌السلام می‌فرماید:

إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا

(قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۲۴: من تو را برای مردم امام قرار می‌دهم.)

این آیه، برایم همواره یادآور این حقیقت بوده که امامت، بدون امتحان و ابتلا ممکن نیست. در آن جلسه، با شوق و تأمل، از این سخن گفتم که جامعه اسلامی باید چنان باشد که رهبرانش در کوران امتحانات الهی آزموده شوند. گویی خداوند، با این آیه، به ما می‌آموزد که رهبری حقیقی، تنها از مسیر ابتلا و آزمایش به دست می‌آید. این باور، مرا به نقد نظام انتخاب رهبران در علم دینی واداشت. دیده‌ام که گاه، بدون امتحان و ارزیابی، مسئولیت‌های بزرگ به افرادی واگذار می‌شود که شاید شایستگی آن را نداشته باشند. این روش، نه‌تنها به جامعه آسیب می‌رساند، بلکه علم دینی را از محتوا و اعتبار خالی می‌کند.

درنگ: امامت و رهبری در جامعه اسلامی، بدون امتحان و ابتلا ممکن نیست. انتخاب رهبران بدون ارزیابی، به تضعیف علم دینی می‌انجامد.

نقد انتصابات بدون صلاحیت

در یکی از درس‌گفتارهایم، با حسرتی عمیق از این سخن گفتم که در جامعه ما، گاه برای جایگاه‌های پایین‌تر، مدرک و صلاحیت لازم است، اما در سطوح بالا، این دقت و سخت‌گیری دیده نمی‌شود. مثالی به ذهنم می‌آید: دوستی از صاحب‌منصبی نقل می‌کرد که برای فرزند بی‌تجربه‌اش، که از سربازی بازگشته و بیکار بود، پیشنهاد معاونت یا حتی مدیرعاملی داده شد، در حالی که برای کارهای ساده‌تر، مدرک و شایستگی لازم بود. این تناقض، مرا به تأمل واداشت که چرا در علم دینی، گاه انتخاب‌ها بدون معیار و امتحان صورت می‌گیرد؟ این روش، گویی ریشه در سنتی نادرست دارد که از بالا به پایین، شایستگی‌ها را نادیده می‌گیرد و به جای آن، روابط و ظاهر را معیار قرار می‌دهد.

درنگ: نبود معیارهای شایستگی در انتصابات سطوح بالای مدیریتی، به تضعیف نظام علم دینی منجر می‌شود.

محبین و محبوبین در انبیا

در درس‌گفتارهایم، از تقسیم‌بندی انبیا به محبین و محبوبین سخن گفتم. محبین، آنان‌اند که با زحمت، ریاضت، و ابتلا به مقامات معنوی می‌رسند، و محبوبین، برگزیدگانی‌اند که بی‌نیاز از این تلاش‌ها، به قرب الهی نائل می‌شوند. حضرت ابراهیم علیه‌السلام، که از محبین بود، با امتحانات سخت الهی به مقام امامت رسید. این تقسیم‌بندی، برایم همواره یادآور این حقیقت بوده که مسیر معرفت، گاه با سختی و تلاش همراه است. در آن جلسه، با شوق از این گفتم که محبین، با زحمت و عمل صالح، به سوی خدا گام برمی‌دارند، در حالی که محبوبین، از آغاز در مقام قرب‌اند.

درنگ: انبیا به محبین (اهل زحمت و ابتلا) و محبوبین (برگزیدگان بی‌نیاز از ابتلا) تقسیم می‌شوند. حضرت ابراهیم علیه‌السلام از محبین بود.

بدعت و خانه‌نشینی ائمه

در یکی از درس‌گفتارهایم، به روایتی اشاره کردم که می‌فرماید: «هر کس مردم را به سوی خود دعوت کند، در حالی که عالمی داناتر از او وجود دارد، بدعت‌گذار و گمراه است.» این سخن، مرا به تأمل در تاریخ ائمه معصومین علیهم‌السلام واداشت. گویی همین بدعت‌ها و دعوت‌های غیرمشروع، سبب شد که دین به دست اهلش نیفتد و ائمه، خانه‌نشین شوند. این موضوع، برایم دردی عمیق بود که چگونه بدعت‌ها، مسیر هدایت را منحرف کردند و جامعه اسلامی را از رهبری راستین محروم ساختند.

درنگ: دعوت غیرمشروع به خود در حضور عالم اعلم، بدعت و گمراهی است و به خانه‌نشینی ائمه منجر شد.

تأثیر انقلاب ۵۷ بر استکبار

در درس‌گفتارهایم، از تأثیر یک حرکت بزرگ دینی بر جهان سخن گفتم. این حرکت، که با رهبری عالمی پخته و توانمند شکل گرفت، استکبار جهانی را متزلزل کرد. گویی این انقلاب، با تکیه بر درایت، سلامت، و طهارت رهبری‌اش، توانست آرامش را از دشمنان بگیرد و جهانیان را به شگفتی وادارد. این تجربه، برایم یادآور این حقیقت بود که رهبری دینی، زمانی که با عزت و قدرت همراه باشد، می‌تواند تحولی عظیم در جهان پدید آورد.

درنگ: رهبری دینی توانمند، با درایت و طهارت، می‌تواند استکبار جهانی را متزلزل کند.

بخش دوم: معنویت و اماکن مقدس

حج و وصول به خدا

در درس‌گفتارهایم، از حج به‌عنوان سفری معنوی سخن گفتم که هدفش وصول به خدا و قرب الهی است. حج، گویی شکوفه‌ای است که در قلب زائر می‌شکفد، به شرط آنکه با توجه و معرفت همراه باشد. در یکی از جلسات، با حسرتی عمیق گفتم: حاجی که بدون توجه معنوی به کعبه می‌رود، گویی چون حیوانات وارد می‌شود و از حقیقت حج بی‌بهره می‌ماند. این سخن، از روایتی برگرفته شده که حجاج بی‌توجه را به حیوانات تشبیه می‌کند. برایم همواره این پرسش مطرح بود که چرا کعبه، که باید خانه توحید باشد، گاه به بت‌خانه‌ای از اعتقادات نادرست بدل می‌شود؟

درنگ: حج، سفری برای وصول به خدا و قرب الهی است، اما بدون توجه معنوی، به قساوت قلب منجر می‌شود.

کعبه، بت‌خانه یا خانه توحید؟

در یکی از درس‌گفتارهایم، با شگفتی و تأمل از تجربه حضورم در کعبه سخن گفتم. گویی کعبه، اگر با چشم دل نگریسته نشود، به بت‌خانه‌ای از اعتقادات نادرست بدل می‌شود. گفتم: «وارد کعبه که می‌شوی، گویی بت‌هایی دسته‌به‌دسته چیده شده‌اند.» این بت‌ها، نه از سنگ و چوب، بلکه از باورهای نادرست و فقدان توجه معنوی‌اند. در آن جلسه، از آیه‌ای قرآنی سخن گفتم:

يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ

(قرآن کریم، سوره إسراء، آیه ۷۱: روزی که هر گروهی را با امامشان فرا می‌خوانیم.)

این آیه، برایم یادآور این حقیقت بود که انسان‌ها با بت‌هایشان محشور می‌شوند، و کعبه، اگر با معرفت دیده نشود، به جایگاهی برای این بت‌ها بدل می‌گردد.

درنگ: کعبه بدون توجه معنوی، به بت‌خانه‌ای از اعتقادات نادرست بدل می‌شود. انسان‌ها با امام و بت‌هایشان محشور می‌شوند.

تسخیر اماکن مقدس

در درس‌گفتارهایم، از دشواری تسخیر اماکن مقدس سخن گفتم. کعبه، به‌عنوان سنگین‌ترین مکان معنوی، نیازمند قدرتی عظیم برای تسخیر است. گفتم: «حتی مدینه چنین نیست.» کعبه، جایی است که توحید و بت‌پرستی در آن به هم می‌آمیزند، و جداسازی این دو، جان آدمی را به لب می‌رساند. این تجربه، مرا به تأمل در عظمت کعبه و جایگاه معنوی‌اش واداشت. گویی کعبه، آزمایشگاهی است برای آزمودن قلب و روح زائر.

درنگ: تسخیر معنوی کعبه، دشوارترین کار معنوی است که نیازمند قدرت و معرفت عظیم است.

ویژگی‌های معنوی خاک قم

در درس‌گفتارهایم، از ویژگی‌های معنوی خاک قم سخن گفتم. قم، برایم همواره مکانی مقدس بوده که با برزخ پیوندی نزدیک دارد. گویی خاک این شهر، مرکزی است برای تسخیر معنوی، جایی که حتی ابلیس نیز به آن دلبسته است. گفتم: «فاصله برخی نقاط قم با برزخ، به اندازه کوه احد است.» این ویژگی، قم را به مکانی بی‌نظیر برای تأملات معنوی بدل کرده است.

درنگ: خاک قم، با ویژگی‌های معنوی خاص، مرکزی برای تسخیر و پیوند با عالم برزخ است.

نقد حج بدون غنای معنوی

در یکی از درس‌گفتارهایم، با حسرتی عمیق از حجاجی سخن گفتم که بدون غنای معنوی به مکه می‌روند. گویی این سفر، که باید به قرب الهی منجر شود، برای برخی به قساوت قلب می‌انجامد. گفتم: «اگر کاره‌ای بودم، می‌گفتم جز حج واجب، باید آزمونی برای زائران باشد.» این سخن، از تجربه‌ای شخصی برمی‌خاست که در مکه، شاهد سنگینی خاک و عظمت آن بودم. اگر زائر با معرفت و آمادگی معنوی به کعبه نرود، نه‌تنها خیری نمی‌بیند، بلکه آسیب می‌بیند.

درنگ: حج بدون غنای معنوی، به جای خیر، قساوت و آسیب به همراه دارد.

تأثیر استعمار بر کعبه

در درس‌گفتارهایم، از تأثیر عوامل بیرونی بر معنویت کعبه سخن گفتم. گویی بازارها و ساختمان‌های اطراف کعبه، حالت عبادی آن را تضعیف کرده‌اند. با تأسف گفتم: «استعمار آمده و این فضا را از زائران گرفته است.» این موضوع، مرا به تأمل در اهمیت حفظ حرمت اماکن مقدس واداشت. گویی کعبه، که باید خانه توحید باشد، تحت‌الشعاع بازار و مادیات قرار گرفته است.

درنگ: عوامل بیرونی، با ایجاد بازارها و ساختمان‌ها، معنویت کعبه را تضعیف کرده‌اند.

تطهیر کعبه و اماکن مقدس

در یکی از درس‌گفتارهایم، به آیه‌ای از قرآن کریم اشاره کردم که خداوند می‌فرماید:

وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ

(قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۲۵: خانه‌ام را برای طواف‌کنندگان، معتکفان، و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کن.)

این آیه، برایم یادآور این حقیقت بود که تطهیر کعبه، نه‌تنها از بت‌های مادی، بلکه از آلودگی‌های معنوی نیز ضروری است. گفتم: «حرم‌ها باید حریمی داشته باشند.» این سخن، از تجربه حضورم در اماکن مقدسه، از جمله حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها، برمی‌خاست که گاه حرمت آن‌ها با بازارها و امکانات نامناسب خدشه‌دار می‌شود.

درنگ: تطهیر کعبه و اماکن مقدس، نیازمند حفظ حرمت و دوری از آلودگی‌های مادی و معنوی است.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، که از درس‌گفتارهایم برگرفته شده‌اند، تلاشی است برای بازگو کردن تأملاتم درباره علم دینی، رهبری معنوی، و جایگاه اماکن مقدس. در این مسیر، از نقد نظام انتخاب رهبران در علم دینی تا تأمل در معنویت حج و کعبه سخن گفتم. گویی هر بخش از این گفتگوها، دعوتی است به بازنگری در مسیر معرفت و هدایت. امیدوارم این روایت‌ها، که با صداقت و صمیمیت نگاشته شده‌اند، شما را به تأمل در حقیقت و معنویت دعوت کند و نوری بر مسیر جویندگان دانش و معرفت بیفکند.

با نظارت صادق خادمی