متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 920
مقدمه
روزهایی که در جمع طلاب، با شور و شوق از ظرفیتهای بیپایان قرآن و ضرورت بازنگری در علوم دینی سخن میگفتم. این گفتگوها، که ریشه در درسگفتارهای پرحرارتی دارد که زمانی در حوزهها ایراد میشد، تلاشی است برای به اشتراک گذاشتن تأملاتم درباره جایگاه قرآن به عنوان منبعی بینظیر برای علم و حکمت، و نقد کاستیهای علم دینی در مواجهه با نیازهای روز. آنچه در این مجموعه میخوانید، روایتی صمیمی از تجربهها و اندیشههایم است که گویی در خلوت با شما سخن میگویم، با زبانی که دعوت به تأمل در آینده دین و علم است.
بخش اول: ظرفیت بیپایان قرآن
در جوانی، آرزو داشتم روزی در برابر 124 هزار پیامبر الهی سخن بگویم و چیزی عرضه کنم که در هیچ کتاب آسمانی، از تورات و زبور گرفته تا انجیل و قرآن، نیامده باشد. اما با تأمل در قرآن کریم دریافتم که همه علوم الهی در این کتاب مبین گرد آمده است. قرآن کریم میفرماید:
مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ
(ما در این کتاب از هیچ چیز فروگذار نکردیم؛ انعام: 38). این آیه، گواهی است بر جامعیت قرآن که فراتر از دیگر کتب آسمانی، علوم الهی را در خود جای داده است.
این باور، مرا به این اندیشه واداشت که قرآن، گنجینهای است که باید با نگاهی عمیق و علمی کاوش شود تا حقایقش آشکار گردد.
بخش دوم: محدودیت علوم قرآنی به تر و خشک
در گفتوگو با طلاب، از این سخن گفتم که خداوند همه علوم خود را در قرآن قرار نداده، بلکه تنها بخشی متناسب با ظرفیت بشری را عرضه کرده است. قرآن کریم میفرماید:
لاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ
(هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتاب مبین آمده است؛ انعام: 59). این آیه نشان میدهد که قرآن، تنها آنچه را که برای هدایت بشر لازم است، در بر دارد، نه همه علوم الهی.
این محدودیت، گویی حکمت الهی است که ما را به تعمق در آنچه عرضه شده دعوت میکند، نه سادهانگاری در فهم علوم الهی.
بخش سوم: نقد سادهانگاری در فهم علوم الهی
با طنزی کنایی به طلاب میگفتم: خدا مانند قماربازی نیست که همه علوم خود را یکجا در قرآن آشکار کند! گویی قمارباز حرفهای، همیشه بخشی از برگهایش را پنهان میکند تا در لحظه مناسب رو کند. خداوند نیز علوم خود را به تدریج و متناسب با ظرفیت ما عرضه کرده است. این تأمل، مرا به پرهیز از سادهانگاری در فهم قرآن واداشت.
این نقد، مرا به این باور رساند که علم دینی باید با رویکردی عقلانی و دقیق به کاوش در قرآن بپردازد.
بخش چهارم: آینده بشریت و محدودیتهای علوم بشری
در درسگفتارهایم، از آینده بشریت سخن گفتم. روزی فرا خواهد رسید که انسانهای آینده، ما را مانند دایناسورها ببینند، همانطور که ما انسانهای گذشته را ابتدایی میپنداریم. علوم بشری، با همه پیشرفتشان، در برابر آیندهای که در پیش است، محدودند. اما قرآن کریم، منبعی است که میتواند ما را به آینده هدایت کند.
این اندیشه، مرا به ضرورت بهرهگیری از قرآن برای پیشبینی و هدایت آینده واداشت.
بخش پنجم: قرآن و پیشبینی آینده
در جمع طلاب، از ظرفیت قرآن برای پیشبینی آینده سخن گفتم. قرآن کریم میفرماید:
يُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ
(به شما چیزی میآموزد که نمیدانستید؛ بقره: 151). این آیه، نشاندهنده توانایی قرآن در ارائه دانشهایی است که حتی علوم بشری از آن عاجزند. برخلاف پیشبینیهای غیرعلمی برخی دانشمندان غربی که گاه ادعای پایان جهان را دارند، قرآن منبع معتبری برای فهم آینده است.
این باور، مرا به این نتیجه رساند که علم دینی باید با اتکا به قرآن، آینده را پیشبینی کند.
بخش ششم: قدرنشناسی از عالمان برجسته
در گفتوگو با طلاب، از قدرنشناسی جامعه نسبت به عالمانی مانند مرحوم میرزای قمی گله کردم. او رجلی الهی بود که در کنار قبر زکریا بن آدم، حلقههای علمی تشکیل میداد. اما امروز، برخی به جای قدرشناسی، با رفتارهای غیرعلمی مانند نذر کیسه نمک، شأن او را پایین آوردهاند. ما قدر بزرگانمان را نمیدانیم و این، زیانی بزرگ برای علم دینی است.
این تأمل، مرا به ضرورت بازخوانی آثار و جایگاه عالمان واداشت تا از رکود علمی جلوگیری شود.
بخش هفتم: نقد سوءاستفاده از جایگاه عالمان
از رفتارهای غیرعلمی برخی افراد، مانند تجمعات غیرمنطقی در اطراف قبور عالمان، انتقاد میکردم. این رفتارها، شأن عالمان را تحقیر میکند و از مسیر علم و معنویت دور است. به جای نذر و خرافات، باید حلقههای علمی را احیا کرد و از عالمان، استمداد فکری گرفت.
این نقد، مرا به این باور رساند که علم دینی باید با احیای حلقههای علمی، جایگاه عالمان را حفظ کند.
بخش هشتم: غنای علمی قرآن
در درسگفتارهایم، از فراوانی آیات قرآنی درباره علم و حکمت سخن گفتم. قرآن شامل 835 آیه درباره حکمت، 286 آیه درباره کتاب، و 382 آیه درباره علم است. این 2032 آیه، نشاندهنده ظرفیت عظیم قرآن در ارائه معارف است. اگر این آیات را نظاممند بررسی کنیم، میتوانیم دانشهایی استخراج کنیم که جهان را متحول میکند.
این محاسبه، مرا به این نتیجه رساند که علم دینی باید با پژوهشهای نظاممند قرآنی پیش رود.
بخش نهم: نقد آموزشهای سنتی دینی
از آموزشهای سنتی، مانند محدود شدن به جدول ضرب یکرقمی یا روشهای صمدیه، انتقاد میکردم. این روشها، ذهن طلاب را محدود میکنند و مانع از فهم عمیق قرآن میشوند. علم دینی باید به آموزشهای پیشرفته و خلاقانه روی آورد.
این نقد، مرا به ضرورت بازنگری در نظام آموزشی علم دینی واداشت.
بخش دهم: نقد پیشگوییهای غیرمستند
از پیشگوییهای غیرعلمی برخی افراد، مانند ادعای پایان جهان، انتقاد میکردم. این سخنان، فاقد اعتبارند و تنها قرآن میتواند منبع معتبری برای فهم آینده باشد. قرآن کریم میفرماید:
يُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ
(به شما چیزی میآموزد که نمیدانستید؛ بقره: 151).
این باور، مرا به ضرورت اتکا به قرآن در برابر ادعاهای غیرعلمی واداشت.
بخش یازدهم: ضرورت آیندهنگری در علم دینی
به طلاب میگفتم: علم دینی باید آینده را پیشبینی کند. اگر بتوانیم با استمداد از قرآن، بگوییم دو ماه یا شش ماه دیگر چه خواهد شد، آنگاه میتوانیم جهان را هدایت کنیم. اما امروز، برخی به جای آیندهنگری، به مسائل حاشیهای مانند غزلیات مشغولاند.
این تأمل، مرا به ضرورت پویایی و آیندهنگری در علم دینی واداشت.
بخش دوازدهم: نقد وابستگی مالی در علم دینی
از وابستگی مالی برخی عالمان به منابع غیرمردمی، مانند خمس، انتقاد میکردم. این وابستگی، استقلال علمی و معنوی عالمان را تضعیف میکند. علم دینی باید خودکفا باشد و از قرآن، شغل و معیشت استخراج کند.
این نقد، مرا به این باور رساند که علم دینی باید با خودکفایی، اقتدار خود را حفظ کند.
بخش سیزدهم: نقد تکیه بر ظن و شک
از تکیه بر ظن و شک در علم دینی انتقاد میکردم. برخی تنها به ظن و شک بسنده میکنند، در حالی که قرآن، حاوی علم، حکمت، و سند است. قرآن کریم، کتابی است برای نابغهها، اما در دسترس عموم قرار گرفتن آن، به غربتش منجر شده است.
این نقد، مرا به ضرورت تربیت پژوهشگران نخبه برای فهم قرآن واداشت.
بخش چهاردهم: جایگاه جهانی دین
در درسگفتارهایم، از جایگاه جهانی دین سخن گفتم. امروز، نام ایران به دلیل اقتدار دینیاش در همه رسانههای جهان مطرح است. این اقتدار، نه از جغرافیا، بلکه از دین سرچشمه میگیرد. اما اگر از قرآن استمداد نگیریم، نمیتوانیم این جایگاه را حفظ کنیم.
این باور، مرا به ضرورت بهرهگیری از قرآن برای حفظ اقتدار جهانی واداشت.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، بازتابی است از دغدغههایم برای احیای علم دینی با استمداد از قرآن کریم. از جامعیت قرآن تا نقد سادهانگاری و رکود در علم دینی، از ضرورت آیندهنگری تا حفظ جایگاه عالمان، همه اینها دعوتی است به بازسازی نظام علمی دینی با نگاهی عقلانی و مدرن. امیدوارم این خاطرات، مشعلی باشد برای نسلی که با قرآن، آینده جهان را هدایت میکند.