در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 931

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 931

مقدمه

لحظه‌هایی را که در جمع شاگردانم، از دغدغه‌هایم برای حفظ اصالت قرآن و اصلاح علم دینی سخن می‌گفتم. این گفتگوها، که گاه در خلوت تأملاتم جرقه می‌زد و گاه در محفل درس و بحث شکوفا می‌شد، بازتابی از عمق جانم بود که در پی پیوند دین با حقیقت و عقل است. آنچه در این مجموعه می‌خوانید، شرح تفصیلی آن گفتارهای گذرا در درس‌گفتارهایم است که با نگاهی عمیق و صمیمی، به رشته تحریر درآمده تا خواننده را به تأمل در معنای اصیل دین و نقش آن در هدایت و کمال دعوت کند.

بخش اول: نقد تحمیل مفاهیم فلسفی و عرفانی بر قرآن

روزی را که از رویکرد برخی مفسران در تفسیر قرآن سخن گفتم. برخی، با تکیه بر کتاب‌هایی چون اسفار اربعه، مفاهیم فلسفی و عرفانی را بر آیات قرآنی تحمیل می‌کنند، گویی قرآن ظرفی است برای هر آنچه در فلسفه و عرفان یافته‌اند. اما من به شاگردانم گفتم: قرآن برتر از این مباحث است. این تحمیل‌ها، مانند آن است که چشمه بادامی را به بادام نسبت دهیم، در حالی که هیچ ارتباطی میان آن‌ها نیست. قرآن، با عظمت خود، نیازی به این افزوده‌ها ندارد. آنچه باید دنبال کنیم، موضوعاتی است که با نصوص قرآنی پیوند مستقیم دارند. این تأمل، مرا به یاد آیه‌ای انداخت:

وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ

قرآن کریم: و حق را با باطل نیامیزید (بقره: 42). این آیه، مرا به ضرورت حفظ اصالت قرآن و پرهیز از تحمیل مفاهیم خارجی واداشت.

درنگ: تفسیر قرآن باید مبتنی بر نصوص قرآنی باشد و از تحمیل مفاهیم فلسفی و عرفانی خارجی پرهیز شود.

در همان جلسه، گفتم: مباحث فلسفی و عرفانی، اگر در جای خود درست باشند، ارزشمندند، اما نمی‌توان آن‌ها را به قرآن تحمیل کرد. قرآن، دریایی است که خود همه حقیقت را در بر دارد و نیازی به افزوده‌های بی‌ربط ندارد.

درنگ: قرآن، با عظمت خود، برتر از مباحث فلسفی و عرفانی تحمیلی است.

بخش دوم: خدادرمانی و نقش اعمال شرعی

روزی را که از مفهوم خدادرمانی سخن گفتم. خدا، درمان همه بیماری‌های جسمانی و معنوی است. نماز، روزه، و کارهای خیر، تجویزات الهی‌اند که ما را به سوی سلامت و قرب الهی هدایت می‌کنند. اما متأسفانه، علم دینی ما به این مفهوم بی‌توجه بوده است. در اشعار کهن ما، بارها از خدادرمانی و خداخوری سخن گفته شده، اما امروز، گاه منابع خارجی با تحریف و دروغ، این مفهوم را به خود نسبت می‌دهند. گفتم: چرا ما خودمان این حقیقت را احیا نکنیم؟ این تأمل، مرا به یاد آیه‌ای انداخت:

وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ

قرآن کریم: و چون بیمار شوم، اوست که مرا شفا می‌دهد (شعراء: 80). این آیه، مرا به نقش خدا به‌عنوان درمانگر همه دردها واداشت.

درنگ: خدا، درمان همه بیماری‌هاست و اعمال شرعی، تجویزات الهی برای سلامت جسم و روح‌اند.

در همان روز، از غفلت علم دینی از این مفهوم انتقاد کردم. گفتم: چرا باید منتظر باشیم تا دیگران، با تحریف، خدادرمانی را به نام خود ثبت کنند؟ ما باید این حقیقت قرآنی را احیا کنیم و از منابع غیرمعتبر خارجی دوری جوییم.

درنگ: احیای مفهوم خدادرمانی در علم دینی، ضرورتی برای حفظ اصالت معارف قرآنی است.

بخش سوم: اهمیت یادگیری زبان و ادبیات دینی

لحظه‌ای را که به شاگردانم گفتم: بدون تسلط بر ادبیات و زبان دینی، فهم فقه، اصول، و قرآن ممکن نیست. اگر زبان مادری و زبان دینی‌مان را نیاموزیم، چگونه می‌توانیم معارف الهی را درک کنیم؟ صرف، اشتقاق، و ادبیات، پایه‌های فهم دین‌اند. گفتم: وقتی سكاكی و دیگران در زمان خودشان کارهای بزرگی کردند، ما نیز باید با ابزارهای امروزی، ادبیات دینی را احیا کنیم. این تأمل، مرا به یاد حدیثی انداخت:

مَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَنْظُرْ فِي الْقُرْآنِ

حدیث: هر که علم را خواهد، باید در قرآن بنگرد. این حدیث، مرا به ضرورت یادگیری زبان و ادبیات دینی برای فهم قرآن واداشت.

درنگ: تسلط بر زبان و ادبیات دینی، پایه فهم فقه، اصول، و معارف قرآنی است.

در همان جلسه، گفتم: اگر کسی در علوم پیچیده‌ای چون هوا و فضا مهارت می‌یابد، چگونه از یادگیری زبان دین عاجز است؟ این ناتوانی، از بی‌توجهی ما به ادبیات دینی سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: یادگیری زبان دینی، با توجه به ظرفیت‌های بالای انسانی، امری ضروری و ممکن است.

بخش چهارم: نقد مفهوم واجب‌الوجود و تأکید بر توحید

روزی را که از مفهوم واجب‌الوجود انتقاد کردم. گفتم: این اصطلاح فلسفی، که از ارسطو تا امروز در کتاب‌ها تکرار شده، با حقیقت توحید قرآنی فاصله دارد. قرآن از رب، ملك، و اله سخن می‌گوید، نه از واجب‌الوجود و ممكن‌الوجود. این تقسیم‌بندی‌ها، مانند قیچی‌هایی هستند که وجود را تکه‌تکه کرده‌اند. خدا، یگانه است و نیازی به این اصطلاحات ندارد. این سخن، مرا به یاد آیه‌ای انداخت:

إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ

قرآن کریم: معبود شما معبودی یگانه است (بقره: 163). این آیه، مرا به سادگی و عظمت توحید قرآنی واداشت.

درنگ: توحید قرآنی، با سادگی و عظمت خود، نیازی به اصطلاحات فلسفی مانند واجب‌الوجود ندارد.

در همان روز، از جایگاه امیرالمؤمنین (ع) سخن گفتم. ایشان، ظهور الهی‌اند، نه ذات الهی. غلو در این مقام، به توحید آسیب می‌زند. گفتم: ما باید توحید را حفظ کنیم و از تحمیل مفاهیم غیرقرآنی پرهیز کنیم.

درنگ: حفظ توحید، نیازمند پرهیز از غلو و تحمیل مفاهیم غیرقرآنی است.

بخش پنجم: نقد ادبی عبارت توحیدی و ظرایف زبانی

لحظه‌ای را که از عبارت «لا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ» سخن گفتم. از منظر ادبی، این عبارت فاقد خبر به نظر می‌رسد. برخی در اصول فقه، پیشنهادهایی چون «لا إله موجود إلا الله» را مطرح کرده‌اند، اما این عبارات، رکیک و دور از ظرافت قرآنی‌اند. گفتم: جایگزینی «غير» به جای «إلا» نیز نادرست است. مانند این است که قیچی پارچه‌بری را به جای قیچی آهن‌بری به کار بریم. هر واژه در قرآن، جایگاهی دقیق دارد. این تأمل، مرا به یاد آیه‌ای انداخت:

لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ

قرآن کریم: هیچ معبودی جز خدا نیست (آل عمران: 62). این آیه، مرا به دقت و ظرافت زبانی قرآن واداشت.

درنگ: عبارت توحیدی «لا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ» دارای ظرافت زبانی است و نباید با تغییرات نادرست تحریف شود.

در همان جلسه، از بحث «لای نفی جنس» در اصول فقه انتقاد کردم. گفتم: این بحث، به‌درستی توحید را تبیین نکرده و به جای تمرکز بر حقیقت توحید، به ظرایف ادبی پرداخته است. ما باید به معنای عمیق توحید بازگردیم، نه به پیچیدگی‌های غیرضروری.

درنگ: بحث‌های اصولی مانند «لای نفی جنس» باید به حقیقت توحید بازگردد، نه به پیچیدگی‌های زبانی.

بخش ششم: نقش اقوام در علوم دینی و پرهیز از تعصب

روزی را که از ویژگی‌های مثبت اقوام سخن گفتم. ترک‌ها، با غیرت و صمیمیتشان، همیشه مرا شگفت‌زده کرده‌اند. اما تأکید کردم که انسانیت، بر هر قومیتی مقدم است. عالمان آذری، در طول تاریخ، نقش برجسته‌ای در فقه، عرفان، و فلسفه داشته‌اند. آن‌ها با جدیت و قوت، به پیشبرد علم دینی کمک کرده‌اند. این سخن، مرا به یاد آیه‌ای انداخت:

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا

قرآن کریم: ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را به صورت اقوام و قبایل قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (حجرات: 13). این آیه، مرا به ارزش انسانیت و نقش اقوام در شناخت و همکاری واداشت.

درنگ: انسانیت، بر قومیت مقدم است و اقوام با ویژگی‌های مثبتشان، به پیشبرد علم دینی کمک می‌کنند.

در همان روز، گفتم: عالمان آذری، با تلاش و جدیت، علم دینی را غنا بخشیده‌اند. اما نباید در دام تعصبات قومیتی افتاد. آنچه اهمیت دارد، انسانیت و خدمت به دین است.

درنگ: عالمان آذری، با جدیت و قوت، نقش مهمی در توسعه علوم دینی داشته‌اند.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، بازتاب دغدغه‌هایم برای حفظ اصالت قرآن و اصلاح علم دینی است. از نقد تحمیل مفاهیم فلسفی و عرفانی تا تأکید بر خدادرمانی و یادگیری زبان دینی، از دفاع از توحید در برابر اصطلاحات غیرقرآنی تا ستایش نقش اقوام در علم دینی، همه در پی ساختن جامعه‌ای است که در آن، دین با عقل و حقیقت همراه شود. این خاطرات، دعوتی است به تأمل در معارف قرآنی و بازخوانی دین به شیوه‌ای عقلانی و عمیق. همیشه به شاگردانم می‌گفتم: برای خدا حرکت کنید، که این، راه سعادت است.

با نظارت صادق خادمی