متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 950
مقدمه
در خلوت تأملاتم و در جمع شاگردان، همواره کوشیدهام تا با زبانی صمیمی و نگاهی عمیق، از جایگاه عالمان دینی، چالشهای علم دینی، و ضرورت حفظ اصالت در این مسیر سخن بگویم. این گفتگوها، که گاه بهصورت گذرا در درسگفتارهایم بیان شدهاند، روایتهایی هستند از تجربههای زیسته، تأملات عرفانی، و نقدهایی بر کاستیهای فرهنگی و علمی جامعه. در این مجموعه، میکوشم شما را به لحظههایی ببرم که در آنها شأن والای عالمان، نقد دینفروشی، و دعوت به کاربردی کردن علوم دینی در هم آمیختهاند. این خاطرات، دعوتی است به بازاندیشی در نقش عالمان در هدایت جامعه و حفظ اصالت معنوی و علمی.
بخش اول: شأن عالمان و چالشهای فرهنگی
نقد فرهنگ تخریب نخبگان
در یکی از درسگفتارها، با حسرتی عمیق گفتم: «در این سرزمین، نفرات اول را تخریب میکنند و نفرات دوم و سوم را میستایند.» این فرهنگ، سرمایههای علمی و معنوی ما را به هدر داده است. عالمان بزرگی که میتوانستند جهان را تکان دهند، به حاشیه رانده شدند. این سخن مرا به تأمل در ضرورت حمایت از نخبگان واداشت، تا جامعه از برکت دانش و معنویت آنها بهرهمند شود.
درنگ: فرهنگ تخریب نخبگان، مانع پیشرفت علمی و فرهنگی جامعه است.
شأن والای عالم برجسته
از عالمی بزرگ سخن گفتم که خود را «ادیب الادباء» و امام رضا (ع) را «غریب الغرباء» خطاب میکرد. این گفتوگو، نه از سر خودستایی، بلکه از عمق تواضع و ارتباط معنوی او با اهل بیت بود. این عالم، با دانش بیکران و روحی سرشار از معنویت، الگویی بود که شایسته تکریم جهانی بود. این دیدگاه با آیهای از قرآن کریم همخوانی دارد: يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ (قرآن کریم، مجادله: 11). ترجمه: «خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کسانی را که علم داده شدهاند، به درجاتی بالا میبرد.»
درنگ: عالمان بزرگ، با تواضع و ارتباط معنوی با اهل بیت، شایسته تکریماند.
استقلال مالی عالم دینی
از عالمی سخن گفتم که با تدریس و کارگری امرار معاش میکرد و از گدایی پرهیز داشت. او میگفت: «اگر طلبهای پول نداشت، عیبی ندارد، اما من گدایی نمیکنم.» این استقلال، او را از وابستگی به دیگران حفظ کرد و نشان داد که عالم دینی باید با عزت نفس زندگی کند. این سخن با حدیثی همخوان است: «طلب العلم فریضة» (ترجمه: طلب علم، واجب است).
درنگ: استقلال مالی عالم، او را از وابستگی حفظ کرده و عزت نفس او را تقویت میکند.
نقد گدایی و خیانت در علم دینی
بارها با دغدغهای عمیق گفتهام: «گدایی همراه با خیانت، عالم را از اصالت دور میکند.» عالم باید از راه مشروع، مانند تدریس، کسب درآمد کند و از سوءاستفاده از دین بپرهیزد. این دیدگاه با آیهای از قرآن کریم همراستاست: وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا (قرآن کریم، بقره: 41). ترجمه: «و آیات مرا به بهای ناچیز نفروشید.»
درنگ: گدایی و خیانت در علم دینی، عالم را از اصالت و امانت دور میکند.
نقد سوءاستفاده از مردم سادهلوح
با حسرتی عمیق گفتم: «عالم نباید در روستاها به دنبال مردم سادهلوح باشد تا از آنها سوءاستفاده کند.» عالم باید در محیطهای علمی و دانشگاهی فعالیت کند تا دانشش به تعالی جامعه منجر شود. این سخن مرا به تأمل در نقش عالمان در خدمت به جامعه واداشت.
درنگ: عالم نباید از اقشار آسیبپذیر سوءاستفاده کند، بلکه باید در خدمت تعالی علمی جامعه باشد.
بخش دوم: عالمان برجسته و مظلومیت آنها
مظلومیت عالمان بزرگ
از عالمانی مانند الهی قمشهای و شعرانی سخن گفتم که با وجود دانش بیکران، در فقر و تنگدستی زیستند. یکی از آنها چنان بزرگ بود که شایسته پیامبری برای جهانیان بود، اما حتی برای کفنش پولی نداشتند. این مظلومیت، مرا به تأمل در قدرناشناسی جامعه از سرمایههای علمی و معنوی واداشت.
درنگ: عالمان بزرگ، با وجود دانش و معنویت والا، در فقر و مظلومیت زیستند.
شأن والای عالم برجسته دیگر
از عالمی مانند سيد ابوالحسن اصفهانی سخن گفتم که شاگردانی چون بزرگان تاریخ تربیت کرد. او چنان عظمتی داشت که اگر در سرزمینهای پیشرفته بود، از بزرگترین شخصیتهای معنوی شمرده میشد. این سخن با آیهای از قرآن کریم همخوانی دارد: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا (قرآن کریم، مریم: 96). ترجمه: «کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، خداوند رحمان برایشان محبت قرار میدهد.»
درنگ: عالمان برجسته، مانند سيد ابوالحسن اصفهانی، شایسته تکریم جهانیاند.
عالمان به مثابه دریای بیکران
بارها گفتهام که عالمان بزرگ، مانند دریایی بیکراناند که در سخن گفتن و اندیشه، هیچ کمبودی ندارند. میگفتم: «اینان سرمایههای جامعهاند، اما مفت و مجانی از دست رفتند.» این تأمل مرا به ضرورت حفظ و تکریم این سرمایهها واداشت.
درنگ: عالمان بزرگ، مانند دریای بیکران، سرمایههای جامعهاند که باید حفظ شوند.
بخش سوم: نقد نظام آموزشی و علم دینی
نقد آموزشهای سطحی در حوزهها
با دغدغهای عمیق گفتم: «برخی آموزشها، مانند مطالعه باب حادی عشر، نمیتوانند نیازهای جهانی را پاسخ دهند.» علم دینی باید پویا و کاربردی باشد تا بتواند جامعه را هدایت کند. این سخن مرا به تأمل در ضرورت بازنگری در روشهای آموزشی واداشت.
درنگ: آموزشهای سنتی و سطحی در حوزهها، نمیتوانند نیازهای جهانی را پاسخ دهند.
نقد شهوت درس خارج
بارها از شهوت درس خارج گفتن انتقاد کردهام. میگفتم: «این شهوت، به کیفیت علمی آسیب میزند.» عالم باید به جای نمایش، به عمق و کیفیت علم توجه کند. این دیدگاه با حدیثی همخوان است: «العلم نور» (ترجمه: علم، نور است).
درنگ: شهوت درس خارج گفتن، به کیفیت علمی آسیب میزند.
دعوت به علوم کاربردی در مهدیه
با شوری عمیق پیشنهاد کردم: «علوم دینی باید در کارگاههای علمی، مانند مهدیه، کاربردی شوند.» این جلسات میتوانند علم را به عمل پیوند دهند و جامعه را متحول کنند. این سخن مرا به تأمل در ضرورت پیوند علم و عمل واداشت.
درنگ: کاربردی کردن علوم دینی در کارگاههای علمی، به تحول جامعه کمک میکند.
بخش چهارم: نقد رفتارهای نمایشی و هوسهای نفسانی
نقد نصایح یکطرفه عالمان
با استناد به روایتی گفتم: «نصيحة العلماء» (ترجمه: نصیحت عالمان). عالمان باید نصیحتپذیر باشند، نه فقط مردم را نصیحت کنند. این تواضع، قلب آنها را از سیاهی حفظ میکند. این دیدگاه با آیهای از قرآن کریم همخوانی دارد: وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا (قرآن کریم، نساء: 116). ترجمه: «و هر کس به خدا شرک ورزد، به گمراهی دوری افتاده است.»
درنگ: عالمان باید نصیحتپذیر باشند تا از سیاهی قلب مصون بمانند.
نقد تبدیل عالمان به هنرپیشه
بارها با حسرتی عمیق گفتهام: «برخی عالمان، منبر را به صحنه نمایش تبدیل کردهاند.» این نمایشگری، قداست و صفای علم دینی را کاهش میدهد. عالم باید با اخلاص سخن بگوید، نه با ظاهرسازی.
درنگ: تبدیل منبر به صحنه نمایش، قداست و صفای علم دینی را کاهش میدهد.
شأن عالم برجسته دیگر
از شیخ عباس قمی سخن گفتم که به دلیل قداست و صفا، مانند عتیقهای گرانبها بود. او با آثارش، مانند مفاتیح الجنان، میراثی جاودان برای جامعه به جا گذاشت. این دیدگاه با حدیثی همخوان است: «العلماء ورثة الأنبياء» (ترجمه: عالمان، وارثان پیامبراناند).
درنگ: عالمانی مانند شیخ عباس قمی، با قداست و صفا، میراثی جاودان برای جامعهاند.
نقد رفتارهای نمایشی رجال سیاسی
با طنزی تلخ از رفتارهای نمایشی برخی رجال سیاسی سخن گفتم: «با وجود مشکلات جهانی، برخی به رقص و نمایش میپردازند.» این رفتارها، به جای حل مشکلات، به بیاعتمادی عمومی دامن میزند. این سخن مرا به تأمل در ضرورت اخلاص در مسئولیت واداشت.
درنگ: رفتارهای نمایشی رجال سیاسی، به بیاعتمادی عمومی منجر میشود.
نقد هوسهای نفسانی در خواص
با تشبیهی طنزآمیز گفتم: «برخی خواص، مانند آفتابهای هستند که با وجود کثیفی، شق و رق میایستند.» هوسهای نفسانی، آنها را از درک مشکلات مردم بازمیدارد. این دیدگاه با آیهای از قرآن کریم همخوانی دارد: وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ (قرآن کریم، ص: 26). ترجمه: «و از هوی و هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا گمراه میکند.»
درنگ: هوسهای نفسانی خواص، آنها را از درک مشکلات مردم بازمیدارد.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، روایتهایی هستند از تأملاتم در شأن والای عالمان، نقد کاستیهای علم دینی، و ضرورت حفظ اصالت در این مسیر. من، محمدرضا نکونام، در این خاطرات کوشیدهام شما را به لحظههایی ببرم که در آنها عظمت عالمان، چالشهای فرهنگی، و نیاز به علم دینی پویا در هم آمیختهاند. از مظلومیت عالمان بزرگ تا نقد نمایشگری در علم و سیاست، همه و همه دعوتی است به بازاندیشی در نقش عالمان در هدایت جامعه و تقرب به خدا. امیدوارم این گفتگوها، شما را به تأمل در حفظ اصالت علمی و معنوی دعوت کند.
با نظارت صادق خادمی