متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 955
مقدمه
در یکی از درسگفتارهایم، در جمع شاگردان و دوستداران معارف الهی، سخن از اهمیت ادبیات در علوم دینی، جایگاه قضاوت عادلانه، و ضرورت حمایت از ضعفا به میان آمد. این گفتارها، که گاه بهصورت گذرا در جلساتم مطرح شدهاند، اکنون فرصتی یافتهاند تا با نگاهی عمیقتر و در قالب خاطرهای صمیمی بازگو شوند. در این مجموعه، که آن را «گفتگوهای صمیمی» نامیدهام، میکوشم تأملاتم را درباره نقش ادبیات قدسی، فهم عمیق قرآنی، و اصلاح نظامهای اجتماعی و قضایی با شما در میان بگذارم. این خاطرات، بازتاب دغدغههایم برای احیای علوم دینی با رویکردی عقلانی و معرفتی است.
بخش اول: ادبیات و معارف دینی
اهمیت ادبیات قدسی
روزی با شوق به شاگردانم گفتم: «اگر خدا توفیق دهد، ادبیاتی خلق میکنیم که در جهان بینظیر باشد.» وقتی شاگردی پرسید: «ادبیات چه ربطی به معارف دینی دارد؟» با جدیت پاسخ دادم: «ادبیات، روح معارف دینی است.» خطابهای قرآنی مانند «يا» را مثال زدم که نشاندهنده شرافت مخاطب است:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا
قرآن کریم: «ای کسانی که ایمان آوردهاید» (سوره بقره، آیه 153).
تأکید کردم که این خطابها، عظمت مخاطب را نشان میدهند و ادبیات قدسی، کلید انتقال معانی عمیق دینی است. این باور، مرا به ضرورت پرورش ادبیات فاخر در علوم دینی هدایت کرد.
عظمت تاریخی در خطابهای قرآنی
با شاگردانم از عظمت تاریخی خطابهای قرآنی سخن گفتم. مثالی زدم از آل ابیسفیان، که در صدر اسلام، حاکمان مسلمین و رکنی از جامعه اسلامی بودند. گفتم: «قرآن به گروههای بزرگ و تأثیرگذار خطاب میکند، نه به افراد معمولی.» این تأمل، مرا به اهمیت زمینه تاریخی در فهم آیات قرآنی رهنمون کرد.
تفاوت عالم و صاحب علم
روزی با شاگردانم از تفاوت عالم و صاحب علم گفتم. با تمثیلی توضیح دادم: «عالم استخاره، دانش را آموخته، اما صاحب استخاره، حقیقت علم را دریافت کرده است.» گفتم: «عالم ممکن است در تفسیر اشتباه کند، اما صاحب علم به عمق معرفت رسیده است.» این دیدگاه، مرا به ضرورت تعمیق در علوم دینی هدایت کرد.
معنای «أُولِي الْأَلْبَابِ»
با شوق از آیهای قرآنی سخن گفتم:
أُولِي الْأَلْبَابِ
قرآن کریم: «صاحبان خرد» (سوره آلعمران، آیه 7).
توضیح دادم که «لب» به معنای خرد ناب است، نه صرف زبان یا لب ظاهری. با طنزی گفتم: «شفتین که گاو هم دارد! لب، یعنی بوسه حقیقت.» این تأمل، مرا به اهمیت فهم دقیق واژگان قرآنی هدایت کرد.
بخش دوم: قضاوت و عدالت
قضاوت عادلانه در برابر کفر
با استناد به آیهای قرآنی گفتم:
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا
قرآن کریم: «کسانی که پس از ایمانشان کفر ورزیدند و سپس بر کفر خود افزودند» (سوره آلعمران، آیه 90).
با جدیت گفتم: «اینان ایمان را به کفر تبدیل کردند و قوم خود را به هلاکت کشاندند.» این آیه، مرا به اهمیت قضاوت عادلانه در برابر انحرافات هدایت کرد.
حمایت از ضعفا و فقرا
از دیدارم با زندانیان برای شاگردانم گفتم. با حسرتی گفتم: «بسیاری از این افراد به دلیل فقر و نداری مرتکب جرم شدهاند.» تأکید کردم که حمایت از ضعفا، ریشه فساد را میخشکاند. این تجربه، مرا به ضرورت اصلاح نظام اجتماعی برای حمایت از محرومان هدایت کرد.
بخش سوم: فهم قرآن و نقد روشهای سنتی
نقد ضعف فهم قرآن
با حسرتی به شاگردانم گفتم: «فهم قرآن در تاریخ اسلام، به دلیل ترس از تفسیر به رأی، ضعیف مانده است.» تأکید کردم که این ترس، مانع مطالعه عمیق قرآن شده و علوم دینی نیازمند بازنگری است. این نقد، مرا به دعوت برای فهم عمیقتر قرآن هدایت کرد.
معنای «جَنَفًا أَوْ إِثْمًا»
با استناد به آیهای قرآنی گفتم:
فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا
قرآن کریم: «پس هر کس از وصی انحراف یا گناهی بترسد» (سوره بقره، آیه 182).
توضیح دادم که «جَنَفًا» به معنای انحراف و «إِثْمًا» به معنای کندی در انجام وظیفه است. با مقایسه با آثار ادبی مانند معلقات سبعه، گفتم: «قرآن، این معانی را با دقت بینظیری بیان میکند.» این تأمل، مرا به اهمیت فهم دقیق واژگان قرآنی هدایت کرد.
بخش چهارم: امانتداری و اموال دینی
جداسازی مال حلال و حرام
از گفته یکی از عالمان دینی برای شاگردانم نقل کردم که مال دین را از اموال شخصی جدا میکرد. با جدیت گفتم: «نمیتوان اموال دینی را با مال شخصی مخلوط کرد.» مثالی زدم: «مانند کیسهای نیست که همهچیز را در آن بریزیم و بگوییم مال ماست.» این تجربه، مرا به ضرورت امانتداری در اموال دینی هدایت کرد.
آزادی و اسراف در اموال
با شاگردانم از آزادی در اموال شخصی گفتم. با طنزی گفتم: «اگر مال خودت باشد، کمی آزادتری، اما اسراف هم نمیتوانی بکنی!» تأکید کردم که حتی در اموال شخصی، باید از اسراف پرهیز کرد، زیرا مالک حقیقی خداوند است. این دیدگاه، مرا به اهمیت میانهروی در استفاده از اموال هدایت کرد.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، بازتاب دغدغههایم برای احیای علوم دینی با نگاهی عمیق و معرفتی است. به شاگردانم گفتم: «ما باید ادبیات قدسی را تقویت کنیم، قرآن را عمیقتر بفهمیم، و از ضعفا حمایت کنیم.» این مجموعه، دعوتی است به شما، خوانندگان گرامی، تا با بازخوانی آیات قرآنی، اصلاح نظامهای اجتماعی و قضایی، و امانتداری در اموال دینی، راه را برای فهمی عمیقتر از معارف دینی هموار کنیم. باشد که این تأملات، گامی در مسیر تقویت علوم دینی و پاسخگویی به نیازهای معاصر باشد.