متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه ۹۶۸
مقدمه
در درسگفتارهایم، گاه از اقتدار و محدودیتهای آن در برابر قدرتهای جهانی سخن گفتهام، از ضرورت درایت در سیاست و جامعیت اسلام که فطرت و عقل را در بر میگیرد. اینک، در مجموعه «گفتگوهای صمیمی»، این تأملات را با زبانی صمیمی و در عین حال عمیق بازگو میکنم. این روایتها، بازتابی از سالها غور در قرآن، فلسفه و فقه است که با تجربههای زیستهام در هم آمیخته و مرا به سوی فهم حقیقت رحمانی و عقلانی دین رهنمون شده است. آنچه پیش روی شماست، دعوتی است به تأمل در اقتدار اسلامی، نقش عقلانیت در جنگ و ضرورت ارائه علم دینی توصیفی، تا جامعهای عقلانی و متمدن بسازیم.
بخش اول: محدودیتهای اقتدار و ضرورت درایت
روزی از محدودیتهای اقتدار سخن گفتم. اگر زورمان میرسید، شاید همان لحظه به ستمگران جهانی پاسخ میدادیم، اما زور بیدرایت، چون تیغی بیجهت است. من، که سالها در سیاست و فقه تأمل کردهام، باور دارم که زور باید با سیاست و عقلانیت همراه شود. امروز، قدرت در سیاست است، نه در خشونت. این درایت، چون چراغی است که راه را در تاریکی نشان میدهد.
بخش دوم: نقش ایران در حمایت از کشورهای اسلامی
از نقش ایران در منطقه گفتم. با همه محدودیتها، ایران چون ستونی استوار، حامی کشورهای اسلامی است. بدون این اقتدار، شاید سوریه و دیگر سرزمینها از دست میرفتند. من، که تاریخ معاصر را دیدهام، باور دارم که این اقتدار، دشمنان را به احتیاط وامیدارد. این نقش، چون سپری است که از امت اسلامی در برابر ستم جهانی دفاع میکند.
بخش سوم: نقد جنگطلبی بدون عقلانیت
از جنگطلبی بیدرایت انتقاد کردم. زور، اگر با سیاست همراه نباشد، به نابودی میانجامد. من، که در آیات قرآن تأمل کردهام، دریافتهام که قرآن جنگ را مشروط به دفاع میداند. قرآن کریم میفرماید: فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ (بقره: ۱۹۱). این آیه، از قتال در برابر تجاوز سخن میگوید، نه جنگطلبی بیجهت.
قرآن کریم: فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ
ترجمه: اگر با شما جنگیدند، پس آنها را بکشید.
بخش چهارم: دفاع قاطع از حریم مقدس
از دفاع از حریم مقدس گفتم. قرآن کریم میفرماید: وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ (بقره: ۱۹۱). این آیه، از شدت عمل در دفاع از مقدسات، مانند مسجدالحرام، سخن میگوید. من، که در فقه اسلامی تأمل کردهام، باور دارم که دفاع از دین، گاه نیازمند قاطعیت است، اما این قاطعیت، با عقلانیت در هم میآمیزد.
قرآن کریم: وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ
ترجمه: و آنها را هر کجا یافتید، بکشید.
بخش پنجم: پرهیز از ذکر نام اشخاص
روزی شاگردی از شخصی سخن گفت و من او را نهیب زدم: «اسم کسی را نیاور!» من، که سالها در پی حقیقت بودهام، باور دارم که بحث از اشخاص، گفتوگو را به نجاست میکشاند. ما در پی فهم قرآنیم، نه قضاوت درباره افراد. این پرهیز، چون آبی زلال، گفتار را از آلودگی حفظ میکند.
بخش ششم: محدودیتهای امکانات و انتظارات غیرواقعی
از انتظارات غیرواقعی از اقتدار گفتم. ما با امکانات محدود، در برابر کشورهای ثروتمند و جنگجو ایستادهایم. به قول قدما، با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتهایم. من، که تاریخ را دیدهام، باور دارم که نباید توقعاتی فراتر از توان داشت. این محدودیت، چون باری است که باید با درایت حمل شود.
بخش هفتم: جامعیت اسلام و پذیرش فطرت
از جامعیت اسلام گفتم. اسلام، دینی است که فطرت، اخلاق و حتی جنگ را در چارچوب عقلانی میپذیرد. قرآن کریم میفرماید: الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ (بقره: ۱۹۴). این آیه، از پذیرش سنتهای عقلانی پیش از اسلام سخن میگوید. من، که در دین تأمل کردهام، باور دارم که اسلام، هر کمال بشری را در بر میگیرد.
قرآن کریم: الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ
ترجمه: ماه حرام در برابر ماه حرام.
بخش هشتم: نقد حقوق بشر غربی
از حقوق بشر غربی انتقاد کردم. این حقوق، گاه مزاجی و منطقهای است، اما حقوق بشر اسلامی، عقلانی و جهانی است. من، که در فلسفه و کلام تأمل کردهام، باور دارم که اسلام، حقوقی را ارائه میدهد که با فطرت و عقل سازگار است، نه با امیال زودگذر.
بخش نهم: توصیفی بودن اسلام
از توصیفی بودن اسلام گفتم. اسلام، دینی فرماندهنده نیست، بلکه چون نقاشی است که حقایق را ترسیم میکند. من، که در فقه و عرفان تأمل کردهام، باور دارم که عالم دینی باید راهنمایی کند، نه دستور دهد. این توصیف، چون بذری است که در دل مخاطب جوانه میزند.
بخش دهم: نقد رویکرد دستوری در علم دینی
از رویکرد دستوری در علم دینی گله کردم. عالم، چون طبیبی است که باید تشخیص دهد، نه فرماندهی کند. من، که سالها در علم دینی تأمل کردهام، باور دارم که عالم باید راهنمایی کند تا مردم خود راه را بیابند. این روش، چون نسیمی است که به جای فشار، دلها را به حرکت درمیآورد.
بخش یازدهم: تفاوت فرهنگ پذیرش در غرب و جوامع اسلامی
از تفاوت فرهنگ پذیرش گفتم. در غرب، مردم از فیلسوفان خود پیروی میکنند، اما در جوامع اسلامی، گاه دستورات دینی با مقاومت روبهرو میشود. من، که این تفاوتها را دیدهام، باور دارم که باید فرهنگ گفتوگو را ترویج کرد تا دین با دلها پیوند یابد.
بخش دوازدهم: نقش شیعه در دفاع از مردم
از نقش شیعه در دفاع از مردم گفتم. شیعه، چون سپری است که در برابر ستم ایستاده و از حقوق مردم دفاع کرده است. من، که تاریخ شیعه را خواندهام، باور دارم که این نقش باید حفظ شود تا امت اسلامی از گزند مصون ماند.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، که از درسگفتارهایم برگرفته شده، سفری است به عمق تأملاتم در باب اقتدار اسلامی، عقلانیت در جنگ و جامعیت دین. از محدودیتهای اقتدار و ضرورت درایت گفتم، از نقش ایران در حمایت از امت اسلامی و از توصیفی بودن اسلام سخن گفتم. از نقد حقوق بشر غربی گله کردم و بر نقش شیعه در دفاع از مردم تأکید نمودم. این مجموعه، دعوتی است به سوی دینداری عقلانی، گفتوگوی سازنده و جامعهای که با درایت و اقتدار، به سوی تمدن اسلامی گام برمیدارد.