در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 996

متن درس

 

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره جلسه (996)

مقدمه

سال‌ها پیش، در جریان درس‌گفتارهایم، سخنانی را با شاگردان و مخاطبانم در میان گذاشتم که هرچند در لحظه‌ای گذرا بیان شده بودند، ریشه در تأملات عمیق معرفتی، علمی و معنوی داشتند. این گفتگوها، که اکنون در قالب این مجموعه بازنویسی شده‌اند، تلاشی است برای بازتاب تجربه‌ها، اندیشه‌ها و دغدغه‌هایم درباره عدالت الهی، علم دینی، و ضرورت تحول در نظام‌های آموزشی و اجتماعی. در این بخش، با زبانی صمیمی و در عین حال عمیق، شما را به دنیای این تأملات دعوت می‌کنم تا همراه با من، به بازخوانی این درس‌گفتارها بپردازید.

بخش اول: عدالت الهی در خلقت

نادر بودن نخبگان در تاریخ

در یکی از جلسات درس‌گفتار، از نادر بودن شخصیت‌های برجسته در تاریخ سخن گفتم. در هر دوره، شاید تنها یک یا دو شخصیت مانند شیخ انصاری ظهور کنند که با عمق دانش و تأثیرگذاری خود، مسیر تاریخ را تغییر دهند. اما خلقت انسان، برخلاف تولیدات صنعتی، گزینشی نیست. نمی‌توان به کارخانه‌ای رفت و گفت: «انسانی در حد شیخ انصاری می‌خواهم!» خداوند خلقت را به‌گونه‌ای آفریده که همه‌چیز درهم و آمیخته است؛ خیر و شر، نیک و بد، در کنار هم قرار دارند.

درنگ: خلقت الهی گزینشی نیست؛ انسان‌ها در ترکیبی از خیر و شر آفریده شده‌اند، و این حکمت الهی است که همه موجودات را به یکسان مورد توجه قرار می‌دهد.

نقد گزینش‌گری بشری

روزی با شاگردانم از میوه‌فروشی مثال آوردم. میوه‌فروش اگر بهترین میوه‌ها را جدا کند، بدترها را به چه کسی بفروشد؟ خداوند اما عادل است و خلقت را «درهم» آفریده است. این عدالت الهی است که همه موجودات را در بر می‌گیرد، بدون گزینش‌گری که ما انسان‌ها به دنبال آن هستیم. ما گاهی فکر می‌کنیم می‌توانیم بهترین‌ها را جدا کنیم و بقیه را به دیگران واگذاریم، اما این نگاه با حکمت الهی سازگار نیست.

عدالت در برابر علم

بارها تأکید کردم بشر امروز علم را به وفور در اختیار دارد، اما همچنان با چالش عدالت دست‌وپنجه نرم می‌کند. علم، هرچند پیشرفته باشد، بدون عدالت نمی‌تواند سعادت بشر را تضمین کند. این دغدغه مرا واداشت که از علم دینی سخن بگویم؛ علمی که نه‌تنها دانش تولید می‌کند، بلکه عدالت را نیز در جامعه جاری می‌سازد.

درنگ: علم بدون عدالت، ناقص است. چالش اصلی بشر امروز، نه کمبود علم، بلکه نبود عدالت در نظام‌های اجتماعی و اقتصادی است.

بخش دوم: نقد نظام‌های اجتماعی و اقتصادی

نابرابری در توزیع منابع

در یکی از درس‌گفتارها، از نابرابری در توزیع منابع سخن گفتم. فیروزه‌های مرغوب، میوه‌های باکیفیت، و حتی محصولات غذایی، اغلب به دست گروهی خاص می‌رسند و آنچه باقی می‌ماند، به دیگران عرضه می‌شود. این نابرابری، نتیجه نظام‌های اقتصادی ناعادلانه است که نیاز به اصلاح دارند. روزی در جمعی گفتم: «گوشتی که ما می‌خوریم، گاه از تغذیه نامناسب دام‌هاست. چرا باید کیفیت زندگی مردم این‌گونه باشد؟»

نقد کیفیت مواد غذایی

از کیفیت پایین مواد غذایی در بازار گله کردم. گوشتی که عرضه می‌شود، گاه چنان بی‌کیفیت است که به سختی می‌توان آن را غذا نامید. این مسئله نه‌تنها به سلامت جسمی، بلکه به سلامت معنوی جامعه نیز آسیب می‌رساند. نظارت بر تولیدات کشاورزی و دامی، وظیفه‌ای است که باید جدی گرفته شود.

بخش سوم: علم و عقلانیت در اسلام

علم آینده و ظرفیت بشر

در یکی از جلسات، با استناد به کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام که فرمودند: لَعِلْمًا جَمًا (دانش فراوان خواهد شد)، از آینده علم سخن گفتم. روزی به شاگردانم گفتم: «فردا بشر به جایی می‌رسد که می‌تواند موجوداتی با ویژگی‌های دلخواه خلق کند، اما این علم باید با عدالت همراه باشد.» این کلام، نشان‌دهنده ظرفیت بی‌نهایت بشر در کسب دانش است، اما بدون عدالت، این علم می‌تواند به انحراف کشیده شود.

درنگ: علم بشر، پتانسیل بی‌نهایتی دارد، اما بدون عدالت، این علم می‌تواند به جای خیر، به شر منجر شود.

نفوذ در آسمان‌ها

در تفسیر آیه إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ (قرآن کریم، الرحمن: ٣٣) گفتم: «اگر می‌توانید از کرانه‌های آسمان‌ها و زمین بگذرید، پس بگذرید، جز با قدرت نخواهید گذشت.» این آیه به من آموخت که بشر با پیشرفت علمی می‌تواند به آسمان‌ها نفوذ کند، اما این نفوذ نیازمند سلطه علمی و معنوی است.

خیر و شر در نگاه الهی

روزی در تفسیر آیه عَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ (قرآن کریم، البقرة: ٢١٦) گفتم: «چه بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر باشد.» این آیه مرا به تأمل در حکمت الهی واداشت. شهدا در لحظه شهادت، خیر را می‌دیدند و با بصیرت، از دلبستگی‌های دنیوی رها می‌شدند. این بصیرت، آن‌ها را به حقیقت متصل می‌کرد.

درنگ: خیر الهی ممکن است در لحظه کراهت پنهان باشد، اما بصیرت شهدا این خیر را آشکار می‌کند.

بخش چهارم: ضرورت تحول در علم دینی

نقد روش‌های آموزشی سنتی

بارها از روش‌های آموزشی سنتی در علم دینی انتقاد کردم. خواندن مکرر کتاب‌هایی مانند جامع‌المقدمات یا سیوطی، بدون تولید علم جدید، ما را از خلاقیت دور می‌کند. به شاگردانم گفتم: «کتاب‌ها را کنار بگذارید و بنویسید! علم را تولید کنید، نه اینکه فقط بخوانید.» حوزه‌های علمیه باید کارآمد شوند و طلاب به جای تکرار، به خلق دانش نو بپردازند.

درنگ: علم دینی باید از تکرار به سوی خلاقیت و تولید دانش حرکت کند تا کارآمد و اثرگذار باشد.

نقد سکوت علما

از سکوت علما در برابر حقایق قرآنی گله کردم. علما باید با شجاعت سخن بگویند و حقایق را تبیین کنند. روزی به شاگردانم گفتم: «حرف بزنید! داد بزنید! بگذارید جهان بداند که علمای دین زنده‌اند.» این شجاعت، لازمه تبیین معارف دینی است.

علم ذاتی موجودات

با استناد به آیه وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ (قرآن کریم، الإسراء: ٤٤) گفتم: «هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید، ولی شما تسبیح آنها را درنمی‌یابید.» حتی سنگ و خاک، دارای علم و ذکر الهی هستند. این نگاه، گستردگی علم الهی را به من آموخت.

بخش پنجم: فرهنگ و سیاست در جهان امروز

نقد فساد و خشونت

از ترویج فساد و خشونت در جهان گله کردم. موسیقی و رسانه‌های امروزی، گاه به ابزاری برای گسترش فساد اخلاقی و خشونت تبدیل شده‌اند. این در حالی است که آرمان‌های اسلامی، صفا، طهارت و پاکدامنی را ترویج می‌کنند. به شاگردانم گفتم: «ما باید در برابر این جریانات، فرهنگ‌سازی دینی کنیم.»

نقد بی‌اعتمادی به سیاستمداران

از بی‌اعتمادی جهانی به سیاستمداران سخن گفتم. نظام‌های مافیایی و استکباری، اعتماد مردم را سلب کرده‌اند. این بی‌اعتمادی، نتیجه فساد و سرقت‌هایی است که در نظام‌های سیاسی رخ می‌دهد. عدالت در سیاست، ضرورتی است که باید به آن بازگشت.

عقلانیت در اسلام

بارها تأکید کردم اسلام، دینی عقلانی است. هیچ حکمی در اسلام نیست که با عقل سازگار نباشد. این عقلانیت، برتری اسلام را بر دیگر ادیان نشان می‌دهد. روزی به شاگردانم گفتم: «احکام اسلام را با عقل تبیین کنید تا جهان به عظمت آن پی ببرد.»

بخش ششم: هویت ایرانی و ولایت

فرهنگ ایرانی و ولایت اهل بیت

از فرهنگ غنی ایرانی سخن گفتم. ایرانیان، به دلیل اصالت فرهنگی خود، تنها ولایت اهل بیت علیهم‌السلام را پذیرفتند. این ولایت، هویت دینی و فرهنگی ما را حفظ کرد، در حالی که تأثیرات منفی خلفا نتوانست این هویت را از بین ببرد.

درنگ: فرهنگ ایرانی با پذیرش ولایت اهل بیت علیهم‌السلام، هویت دینی و فرهنگی خود را حفظ کرد.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، بازتاب تأملاتم در باب عدالت الهی، علم دینی، و ضرورت تحول در نظام‌های آموزشی و اجتماعی است. همواره به شاگردانم تأکید می‌کردم که علم بدون عدالت، ناقص است و حوزه‌های علمیه باید به جای تکرار، به تولید علم و کارآمدی بپردازند. این درس‌گفتارها، دعوتی است به تأمل در حکمت الهی، عقلانیت اسلامی، و نقش ما در ساختن جهانی عادلانه‌تر و معنوی‌تر.

با نظارت صادق خادمی