متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه ۹۹۷
مقدمه
در یکی از جلسات درسگفتار، سخن از هویت ملی، عدالت اجتماعی، و نقش والای ائمه معصومین علیهمالسلام به میان آمد. این خاطرات، که گاه بهصورت گذرا در میان سخنانم ذکر شدهاند، شرحی است از تأملاتم درباره فرهنگ، دین، و جامعه. آنچه در پی میآید، روایتی است صمیمی از دغدغههایم که با عمق معرفتی و معنوی، در پیوند با مسائل روز، برای شما بازگو میکنم. این گفتگوها نهتنها بازتاب اندیشههایم، بلکه دعوتی است به تأمل در مسیر تمدنسازی اسلامی و حفظ اصالت فرهنگی و دینی.
بخش اول: هویت ملی و جغرافیای فرهنگی
تغییر نامهای جغرافیایی و هویت ملی
روزی از نامهایی چون تنب بزرگ، تنب کوچک، ابوموسی، و خلیج فارس سخن گفتم. این نامها، نهصرفاً واژههایی بر نقشه، بلکه بخشی از هویت ماست. شنیدهام که برخی این نامها را تغییر دادهاند و خلیج فارس را خلیج عربی خواندهاند. این تغییر، تنها یک بازی با واژگان نیست؛ تلاشی است برای تصاحب هویت و مالکیت سرزمین ما. اینگونه اقدامات، گویی سندی است که به نفع دیگران نوشته میشود، همانگونه که در تاریخ، حاکمان با سندسازی، اموال را به نام خود میکردند. این بیعدالتی، قلب هر انسان آزادهای را به درد میآورد.
این دغدغه، ریشه در عشق به سرزمین و فرهنگمان دارد. باید با شجاعت از هویتمان دفاع کنیم، نه از سر ترس، که ترس نشانه ضعف است. قرآن کریم میفرماید: «أَضْعَفُ الْأَعْدَاءِ مَنْ أَظْهَرَ عَدَاوَتَهُ» (ضعیفترین دشمنان، کسی است که دشمنی خود را آشکار کند). این آیه به ما میآموزد که با قاطعیت در برابر دشمنان هویتمان بایستیم.
نجابت فرهنگی ایرانیان
از نرمی کلاههای ایرانی سخن گفتم، در برابر کلاههای لبهدار خارجی. این نرمی، نشانهای است از نجابت و فرهنگ غنی ما. گویی کلاههایمان، همچون قلبهایمان، نرم و پذیرای مهربانی است. این تفاوت، نهتنها در پوشش، بلکه در تنوع فرهنگی ما نیز نمایان است. میگفتم که در جهان، دو میلیون و هشتصد نوع کلاه وجود دارد، اما در همین سرزمین خودمان، شصت نوع کلاه و چهلوپنج نوع کفش داریم. این تنوع، گنجینهای است که هویت ما را میسازد.
بخش دوم: عدالت اجتماعی و نقد نظامهای اقتصادی
نقد سندسازی و بیعدالتی
از بیعدالتیهای تاریخی سخن گفتم، از سندسازیهایی که اموال را به نفع قدرتمندان مصادره میکرد. این اقدامات، نهتنها در گذشته، بلکه در روزگار ما نیز دیده میشود. وقتی فقر، مردمان را به سوی سرقتهای کوچک، مانند قاپیدن گوشت و سبزی از دست دیگران، سوق میدهد، مقصر اصلی نه آن فرد گرسنه، بلکه نظام اقتصادی ناعادلانه است. این نظامها، گویی با بودجههای کلان، به جای خدمت به مردم، به هدررفت منابع میانجامند.
ناامنی و از دست رفتن نعمتها
از حدیثی نقل کردم: «نِعْمَتَانِ مَجْهُولَتَانِ الصِّحَّةُ وَالْأَمَانُ» (دو نعمت ناشناخته: صحت و امنیت). در روزگار ما، این دو نعمت گویی از دست رفتهاند. بیماری در هر خانهای رخنه کرده و ناامنی، حتی در روابط روزمره، سایه افکنده است. گفتم حتی زیر لحاف هم امنیت نیست! این ناامنی، گاه در سوءظنهای ساده، مانند مکالمات تلفنی، خود را نشان میدهد. این ضعف فرهنگی، ما را از همدلی دور کرده است.
بخش سوم: معنویت و نقش ائمه معصومین
یادگیری دین از ائمه معصومین
بارها تأکید کردم دینمان را باید از ائمه معصومین علیهمالسلام بیاموزیم. این بزرگواران، در طول ۲۶۰ سال، معلمان بینظیری بودند که با مهربانی، صداقت، و علم الهی، راه را به ما نشان دادند. آنها نهتنها عالم بودند، بلکه عالم ربانی بودند؛ دروغ، حقهبازی، و سیاستبازی در سیرهشان جایی نداشت. قرآن کریم میفرماید: «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ» (جنگیدن در ماه حرام گناهی بزرگ است). این آیه، عقلانیت در قتال را به ما میآموزد، و ائمه علیهمالسلام، الگوی این عقلانیت بودند.
جایگاه والای حضرت معصومه (س)
از حضرت معصومه سلاماللهعلیها سخن گفتم، بانویی که منبع شفاعت و درمان معنوی ماست. زیارت ایشان، نهصرفاً عملی عبادی، بلکه سفری است به سوی معرفت و آرامش. نباید این مقام والا را به بقالی تشبیه کنیم؛ ایشان طبیب و داروی روح ماست. یکی از عالمان دینی میگفت: «من خادم این بیبیام.» این سخن، عظمت جایگاه ایشان را نشان میدهد.
نقد غفلت از سیره ائمه
از غفلتمان نسبت به سیره ائمه علیهمالسلام گلایه کردم. ما قرآن را از دست دادهایم و ائمه را نیز گم کردهایم. گویی تنها به ظواهر دین چسبیدهایم، درحالیکه حقیقت دین در سیره این بزرگواران است. از امام جواد علیهالسلام سخن گفتم، امامی که حتی در کودکی، با علم الهی خود، عارفان را به شگفتی واداشت. این حیات معنوی، فرازمانی است و امروز نیز ما را هدایت میکند.
بخش چهارم: نقد اجتماعی و تمدنسازی اسلامی
نقد جنگهای بیمعنا
از جنگهای بیمعنای تاریخی سخن گفتم، جنگهایی که به دلیل خوشگذرانی و شکمپرستی برخی حاکمان به راه افتاد و مردم بیگناه تاوانش را پرداختند. این جنگها، نهتنها بیفایده، بلکه مخرب بودند. امروز نیز، برخی جنگها برای فروش تسلیحات و منافع اقتصادی به راه میافتد. این فتنهها، نتیجه سادگی مردم و سیاستهای فتنهگرانه است.
نقد کمبود زیرساختهای عمومی
از کمبود توالتهای عمومی در شهرهای زیارتی گلایه کردم. این کمبود، نهتنها رفاه مردم را مختل میکند، بلکه به ناامنی و بیحرمتی به جامعه میانجامد. قرآن کریم میفرماید: «سَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ» (از راه خدا بازداشتند و به آن کفر ورزیدند و به مسجدالحرام بیحرمتی کردند). این آیه، به ما میآموزد که ناامن کردن جامعه و بیتوجهی به نیازهای عمومی، مصداق کفر عملی است.
اولویتبندی صحیح در تمدنسازی
گفتم باید ابتدا نیازهای عمومی جامعه، مانند جادهها و توالتها، را تأمین کنیم، سپس به مساجد بپردازیم. وقتی جامعه آلوده است، مسجد نیز آلوده میشود. تمدنسازی اسلامی، در گرو توجه به نیازهای اولیه مردم است. این اولویتبندی، گامی است به سوی عدالت اجتماعی و احیای فرهنگ اسلامی.
بخش پنجم: مقاومت در برابر دشمنان دین
مقاومت در برابر توطئههای دینی
از آیهای سخن گفتم که دشمنان دین را توصیف میکند: «لَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا» (پیوسته با شما میجنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند). این آیه، هشداری است به ما که دشمنان، در پی تخریب ایمانمان هستند. اما الحمدلله، این موفقیت مشروط است به «إن استطاعوا» (اگر بتوانند). این شرط، به ما امید میدهد که با هوشیاری و شجاعت، میتوانیم در برابر این توطئهها بایستیم.
نقد سادگی در برابر فتنهها
از سادگی مردم در برابر فتنهها سخن گفتم. مردم، گاه به دلیل سادهنگری، زود تحریک میشوند و به دام فتنه میافتند. این سادگی، عامل موفقیت توطئههاست. باید با دقت و بصیرت، از این دامها پرهیز کنیم. گویی باید به جای قسم حضرت عباس، به دم خروس نگاه کنیم، که حقیقت را آشکار میکند.
بخش ششم: نقش علم دینی و پیشرفت
نقد عقبماندگی علم دینی
از عقبماندگی علم دینی در برابر علوم تجربی سخن گفتم. در گذشته، علما در کیمیا و علوم دیگر پیشرو بودند و این علوم، پایه روانشناسی و اخلاق شد. اما امروز، جهان تجربی از ما پیشی گرفته است. باید به جای تمرکز بر علوم سنتی، به تولید علم جدید بپردازیم و دین را به عنوان یک ساختار فرهنگی و علمی احیا کنیم.
نزول مستمر قرآن
گفتم نزول قرآن، امروز بیش از زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله است. این کتاب آسمانی، نهتنها برای گذشته، بلکه برای سیاستگذاری کلان امروز نیز راهگشاست. ما باید از این منبع بیپایان برای خنثیسازی توطئهها و هدایت جامعه استفاده کنیم.
جمعبندی نهایی
این گفتگوهای صمیمی، تأملاتی است از عمق قلبم درباره هویت ملی، عدالت اجتماعی، و نقش ائمه معصومین علیهمالسلام در هدایت ما. از دغدغههایم برای حفظ فرهنگ و تاریخ سرزمینم تا تأکید بر تمدنسازی اسلامی، همه و همه، دعوتی است به سوی بصیرت و شجاعت. امیدوارم این روایتها، شما را به تأمل در مسیر دین و معرفت دعوت کند و گامی باشد در راستای احیای فرهنگ ولایی و عدالت اجتماعی.