متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه ۹۹۸
مقدمه
در یکی از درسگفتارهایم، سخن از مسائل عمیق معرفتی، فقهی و اجتماعی به میان آمد. این گفتگوها، که گاه بهصورت گذرا در جلساتم مطرح شدهاند، فرصتی است تا با شما از دغدغههایم درباره حقیقت انسان، علم دینی، و نقش آن در هدایت جامعه سخن بگویم. آنچه در این مجموعه، که «گفتگوهای صمیمی» نام گرفته، میخوانید، تأملاتی است که از عمق جان و تجربهام برآمده و با زبانی ساده اما ژرف، برای شما روایت میشود. در این بخش، از تفاوت روشهای سنتی و مدرن در پخت نان گرفته تا مفاهیم عمیق قرآنی مانند هدایت، فتنه، و عدالت سخن گفتهام، با این امید که این کلمات، راهنمایی باشد برای تأمل در زندگی و جایگاه انسان در نظام هستی.
بخش اول: تأملاتی در روشهای سنتی و مدرن
نان سنتی و ارزشهای فراموششده
زمانی تنورهای سفالی در خانهها و روستاها قلب تپنده آشپزخانهها بودند. آن تنورهای گلی، که از سفال تشنه ساخته شده بودند، در ابتدا نانهای اول را میسوزاندند، چرا که سفال، حرارت را در خود میکشید و تشنگیاش را با آتش فرو مینشاند. اما وقتی تنور گرم میشد، نانی پخته میداد که عطر و طعمش هنوز در خاطرم زنده است. امروز اما، نان را با حرارت الکتریکی میپزند، روشی که نه تنها عطر و طعم نان سنتی را ندارد، بلکه به باور من، به سلامت انسان نیز آسیب میرساند. این روشهای مدرن، که گاه با انرژی برق و بدون روح آتش سنتی انجام میشود، میتواند از عوامل بیماریهایی چون سرطان باشد. این تفاوت میان سنت و مدرنیته، مرا به تأمل وامیدارد که چگونه فناوریهای جدید، گاه به قیمت از دست رفتن سلامت و کیفیت، جایگزین روشهای کهن شدهاند.
درنگ: روشهای سنتی پخت نان، با وجود سادگی، ارزشی عمیق در حفظ سلامت و کیفیت دارند که در روشهای مدرن گم شده است.
نقدی بر روشهای مدرن تولید غذا
وقتی به نانهای امروزی نگاه میکنم، حسرتی در دلم زنده میشود. این نانها، که با برق و حرارت مصنوعی پخته میشوند، نه تنها از طعم و کیفیت نانهای تنوری دورند، بلکه به دلیل استفاده از روشهای غیرطبیعی، میتوانند برای سلامت انسان زیانبار باشند. همیشه تأکید داشتم علم دینی باید به این مسائل توجه کند. ما نیازمند فتاوایی هستیم که نه فقط برای افراد، بلکه برای کل جامعه و نظام راهگشا باشد. علم دینی باید به ما بگوید که چگونه غذایی سالم تولید کنیم، چگونه روشهای تولید را اصلاح کنیم تا سلامت جسم و روح جامعه حفظ شود.
بخش دوم: علم دینی و نقش آن در جامعه
ضرورت فتاوای کلان در علم دینی
در درسگفتارهایم بارها از این سخن گفتهام که علم دینی نباید تنها به مسائل فردی محدود شود. ما نباید صرفاً به دنبال فتوا دادن برای افعال تکتک افراد باشیم. این رویکرد، گاه به تمسخر علم دینی منجر میشود. علم دینی باید فتاوایی جهانشمول ارائه دهد، فتاوایی که نظام، جامعه و دولت را هدایت کند. به جای دخالت در جزئیات زندگی افراد، باید به مسائل کلان مانند سلامت مواد غذایی، عدالت اجتماعی، و اصلاح نظامهای تولید توجه کنیم. این وظیفه علم دینی است که راهکارهایی برای بهبود کیفیت زندگی جامعه ارائه دهد.
درنگ: علم دینی باید از تمرکز بر فتاوای فردی به سوی ارائه راهکارهای کلان برای جامعه و نظام حرکت کند.
نقد سوءاستفاده از فقه
بارها در جلساتم از این گلایه کردهام که برخی با سوءاستفاده از فقه، در امور فردی مردم دخالت میکنند. این رویکرد نه تنها به هدایت جامعه کمکی نمیکند، بلکه به وجهه علم دینی آسیب میرساند. ما نباید فضول زندگی مردم باشیم. وظیفه ما این است که با فتاوای جامع، مسیر سلامت و سعادت جامعه را هموار کنیم. همیشه میگفتم: «ما باید بگوییم چه چیزی حلال است و چه چیزی حرام، اما نه برای حسن و حسین، بلکه برای کل جامعه و جهان.»
بخش سوم: تأملات قرآنی و معرفتی
تفاوت پخت مواد و حکمت خلقت
در یکی از جلساتم، از تفاوت پخت مواد سخن گفتم. حبوباتی مثل لوبیا و عدس را با آب میپزیم، چرا که آتش مستقیم آنها را میسوزاند. اما موادی مثل طلا و نقره، که استحکام دارند، با آتش پخته میشوند. این تفاوت، مرا به تأمل در حکمت خلقت انسان واداشت. انسان، مانند طلا، باید با ناخالصیهایی ترکیب شود تا در عالم ناسوت کارآمد باشد. قرآن کریم میفرماید: إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ (سوره العصر، آیه ۲)، یعنی «به راستی که انسان در زیان است». این آیه به من آموخت که انسان بدون ناخالصی، در این دنیا کارکردی ندارد. همانطور که طلای ناب نمیتواند به تنهایی انگشتر یا دستبند شود، انسان نیز با ناخالصیهایش در این عالم معنا پیدا میکند.
فتنه و ابتلاء در نگاه قرآنی
در درسگفتارهایم، بارها از تفاوت فتنه و ابتلاء سخن گفتهام. فتنه، آزمایشی است که نیازمند مادهای محکم است، مادهای که با آتش آزمایش شود. اما ابتلاء و امتحان، گاه با دردسر و بلا همراه است. قرآن کریم میفرماید: وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ (سوره التحریم، آیه ۶)، یعنی «سوخت آن انسانها و سنگهاست». این آیه به من نشان داد که انسان، به دلیل استحکام ذاتیاش، حتی در برابر سختیهای عظیم، مقاومتر از سنگ است. این استحکام، نشانهای از عظمت خلقت انسان است.
درنگ: انسان، به دلیل استحکام ذاتیاش، حتی در برابر سختیهای عظیم، مقاومتر از سنگ است و این نشانه عظمت خلقت اوست.
ارزش انسان در نظام هستی
همیشه از دیدگاههای منفی درباره انسان گلهمند بودم. برخی انسان را موجودی پست میدانند، اما من باور دارم که انسان، به عنوان اسم اعظم الهی، دارای ارزشی والاست. قرآن کریم میفرماید: هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ (سوره الحدید، آیه ۳)، یعنی «اوست اول و آخر و ظاهر و باطن». این آیه به من آموخت که خداوند بینهایت است و بهشت و جهنم نیز نمیتوانند محدودیت نهایی برای انسان باشند. این دیدگاه، مرا به تأمل در عظمت انسان و جایگاه او در نظام هستی واداشت.
بخش چهارم: عدالت و چالشهای اجتماعی
نقد نظام قضایی و زندانی کردن ضعفا
زمانی از نظام قضایی ناعادلانه گله میکردم. بارها دیدهام که در زندانها، ضعفا و فقرا به دلیل جرایم کوچک گرفتار شدهاند. مادری با دو فرزند، پدری که نانآور خانواده است، یا جوانی که از سر ناچاری مرتکب خطایی شده، در بند هستند. اما آنان که با ثروت و قدرت، جرایم بزرگ را رقم میزنند، آزادند. اینجاست که قاعده «المباشر أقوى من السبب» به بیعدالتی منجر میشود. ما باید به ریشههای جرایم توجه کنیم، نه اینکه تنها مباشران کوچک را مجازات کنیم.
درنگ: نظام قضایی باید به ریشههای جرایم توجه کند و از مجازات ضعفا به دلیل خطاهای کوچک پرهیز کند.
عدالت، چالش همیشگی بشر
با وجود پیشرفتهای علمی، مشکل عدالت همچنان پابرجاست. میگفتم حتی ده هزار سال دیگر هم این چالش باقی خواهد ماند. علم دینی باید به جای تمرکز بر ضعفا، با اقویا مقابله کند. دین باید عدالت را در جامعه برقرار کند، نه اینکه ضعفا را هدف قرار دهد. این دغدغهام بود که دین باید راهگشای عدالت باشد، نه ابزار سرکوب ضعفا.
بخش پنجم: دنیا و آخرت در نگاه من
ارزش دنیا و پیوند آن با آخرت
همیشه از تحقیر دنیا گلهمند بودم. برخی دنیا را پست میدانند، اما من باور دارم که دنیا، به دلیل نزدیکی به انسان، ارزشی والا دارد. دنیا از رحمان و رحیم به اسم اعظم الهی نزدیکتر است. سلامت در دنیا، مقدمه سعادت در آخرت است. کسی که در دنیا سلامت نداشته باشد، چگونه میتواند به سعادت اخروی دست یابد؟ این دیدگاه، مرا به تأمل در پیوند عمیق دنیا و آخرت واداشت.
درنگ: دنیا به دلیل نزدیکی به انسان، ارزشی والا دارد و سلامت در دنیا، مقدمه سعادت در آخرت است.
هدایت تدریجی در زندگی
هدایت، مانند آدرسدهی تدریجی است. میگفتم انسان در هر مرحله از زندگی باید به دنبال هدایت جدید باشد. مانند مسافری که در هر پیچ جاده، از دیگران میپرسد تا راه را پیدا کند. قرآن کریم با ۳۱۶ بار تکرار واژه هدایت و ۱۸۰ بار ضلالت، ما را به پویایی در مسیر حقیقت دعوت میکند. این پویایی، راز سعادت انسان است.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، تأملاتی است از عمق جانم که در درسگفتارهایم با شما در میان گذاشتهام. از نان سنتی که عطرش هنوز در خاطرم زنده است تا مفاهیم عمیق قرآنی مانند هدایت و فتنه، همه و همه دعوتی است به تأمل در جایگاه انسان، نقش علم دینی، و ضرورت عدالت در جامعه. امیدوارم این کلمات، راهنمایی باشد برای شما در مسیر حقیقت و سعادت.
با نظارت صادق خادمی