متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه ۱۰۰۳
مقدمه
در درسگفتارهایم، گاه به فرازهایی از تجربیات زندگیام اشاره کردهام؛ خاطراتی که هر یک چون چراغی، گوشهای از مسیر پرفرازونشیب معرفت و شناخت را روشن میکنند. این گفتگوها، که از دل تجربیات زیسته و تأملات عمیق برآمدهاند، تلاشی است برای بازنمایی جهانی که در آن زیست کردهام؛ جهانی پر از پرسوجو، نقد و جستوجوی حقیقت. در این بخش، روایتی از تجربه حضورم در کازینویی خارجی و تأملاتم درباره قمار، شراب، و مسائل علم دینی را بازگو میکنم. این خاطرات نهتنها شرح وقایع گذشتهاند، بلکه دعوتیاند به تأمل در چالشهای دنیای مدرن و مسئولیتهای ما در برابر آنها.
بخش اول: تجربهای از کازینو و تأمل در قمار مدرن
روزی به دعوت گروهی، بهعنوان متخصص در امور قمار، به یکی از کازینوهای خارج از کشور قدم گذاشتم. فضایی بود پر از هیاهو، با صدها دستگاه کامپیوتری که گویی سفینهای فضایی را هدایت میکردند. این کازینو، با تمام پیچیدگیهایش، مرا به یاد بازیهای سادهای انداخت که در کوچههای شهرمان با تیله و قاپ جریان داشت. اما اینجا، همهچیز در مقیاسی عظیم و برنامهریزیشده بود؛ میلیاردها سرمایه در چرخش بود و قمار، دیگر نه بازی کودکانه، که صنعتی پیچیده و سازمانیافته شده بود.
در آن محیط، دریافتم که قمارهای مدرن، گاه ریشه در همان بازیهای سنتی ایرانی و عربی دارند که با هوشمندی و سرمایهگذاری، به شکلی نوین بازآفرینی شدهاند. این تجربه، مرا به تأمل در تفاوت میان قمارهای ابتدایی، که در قرآن کریم با عنوان اقلام و أظلام از آنها یاد شده، و قمارهای امروزی واداشت. این تفاوت، نهتنها در ابزارها، بلکه در تأثیرات عمیق اجتماعی و اقتصادی آنها نیز آشکار بود.
درنگ: قمارهای مدرن، با اقتباس از بازیهای سنتی و با بهرهگیری از فناوری پیشرفته، به صنعتی کلان تبدیل شدهاند که تأثیرات اجتماعی و اقتصادی عمیقی دارند.
تحلیل قرآنی قمار و شراب
در یکی از درسگفتارهایم، به آیهای از قرآن کریم اشاره کردم که فرمود: يَسْـَٔلُونَكَ عَنِ ٱلْخَمْرِ وَٱلْمَيْسِرِ ۖ قُلْ فِيهِمَآ إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَٰفِعُ لِلنَّاسِ (البقرة: ۲۱۹). این آیه میفرماید: «از تو درباره شراب و قمار میپرسند؛ بگو در آن دو گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم است.» تأمل در این آیه، مرا به این اندیشه برد که قمارهای قرآنی، مانند اقلام و أظلام، بازیهایی ساده و بیابانی بودند که با قمارهای پیچیده امروزی تفاوت بسیار دارند. این تفاوت، ضرورت بازنگری در فهم ما از این موضوعات را نشان میدهد.
به همین ترتیب، شرابهای ذکرشده در قرآن، که از انگور و خرما به دست میآمدند، با صدها نوع شراب مدرن امروزی قابل مقایسه نیستند. این تنوع و پیچیدگی، نشان از تحولات عمیق در این حوزهها دارد که فهم دقیق آنها، برای هر عالم دینی ضروری است.
درنگ: قمار و شراب در قرآن بهصورت ابتدایی و متناسب با زمان صدر اسلام توصیف شدهاند، اما پیچیدگیهای مدرن این پدیدهها، نیازمند فهمی نوین و دقیق است.
بخش دوم: خبائث خمس و چالشهای اجتماعی
در تأملاتم، همواره به پنج پدیدهای اشاره کردهام که آنها را خبائث خمس مینامم: قمار، شراب، رقص، موسیقی، و اعتیاد. اینها، از دیرباز، هم تفریح بشر بودهاند و هم ابزاری برای سرمایهگذاریهای کلان. اما آنچه مرا به فکر فرو برد، ناتوانی ادیان در مهار این پدیدهها بود. این خبائث، با وجود تلاشهای دینی، گسترش یافته و به بخش جداییناپذیری از جوامع مدرن بدل شدهاند. در یکی از جلسات، گفتم: «اینها دیگر بازیهای کودکانه نیستند؛ قمار امروز، مانند سفینهای است که با صدها کامپیوتر هدایت میشود.»
این گسترش، مرا به این پرسش واداشت که چرا علم دینی ما نتوانسته با این چالشها همگام شود؟ چرا نتوانستهایم با شناخت دقیق این پدیدهها، راههایی برای کنترل یا هدایت آنها بیابیم؟ این پرسشها، مرا به نقد نظامهای آموزشی و علمی دینی سوق داد.
درنگ: خبائث خمس (قمار، شراب، رقص، موسیقی، اعتیاد) بهعنوان چالشهای اجتماعی و اقتصادی، از کنترل ادیان خارج شده و نیازمند رویکردی نوین در علم دینی است.
بخش سوم: نقد علم دینی و ضرورت تحول
در درسگفتارهایم، بارها از فقدان ارتباط علم دینی با جهان امروز سخن گفتهام. علم دینی ما، گاه چنان در سنتهای کهن فرو رفته که از مسائل روز جهان بیخبر مانده است. گفتم: «ما در گوشهای از دهکده خود نشستهایم و گمان میکنیم جهان را هدایت میکنیم، حال آنکه جهان، با سرعت، راه خود را میرود.»
این انزوا، مرا به نقد نظام آموزشی علم دینی کشاند. جزوات و آموزشهای سنتی، که گاه پر از مطالب غیرمفید و تکراریاند، نمیتوانند طلاب را برای مواجهه با چالشهای جهانی آماده کنند. گفتم: «این جزوات، مانند شناسنامهای است که تنها برای گمنشدن طلاب نوشته شده، نه برای هدایت جهان.»
علم دینی باید متصدی تربیت اجتماعی و جهانی باشد، نه وابسته به نهادهای حکومتی. تأکید کردم: «ما دلقک نظامها نیستیم؛ باید مستقل باشیم و جهان را با معرفت دینی هدایت کنیم.» این استقلال، همراه با شناخت عمیق مسائل جهانی، میتواند علم دینی را از انزوا به تأثیرگذاری برساند.
درنگ: علم دینی باید از انزوای سنتی خارج شده، با مسائل جهانی آشنا شود و بهصورت مستقل، نقش هدایتگری اجتماعی و جهانی را ایفا کند.
نقد فلسفههای غیرتوحیدی
در یکی از جلسات، از تأثیر فلسفههای افلاطونی بر علم دینی انتقاد کردم. این فلسفهها، با مفاهیمی چون کدهخدا یا ربالنوع، گاه ما را از حقیقت توحیدی دور کردهاند. گفتم: «بالا هیچچیز جز خدا نیست؛ این افکار، که گویی کسی از بالا ما را هدایت میکند، خرافه است.» این نقد، مرا به تأکید بر بازگشت به اصول توحیدی واداشت؛ اصولی که عقل و پرسوجو را در مرکز قرار میدهند.
درنگ: تأثیر فلسفههای غیرتوحیدی، مانند افلاطونی، بر علم دینی باید نقد شود و جای خود را به اصول توحیدی و عقلانی بدهد.
بخش چهارم: اهمیت سؤال در رشد معرفتی
یکی از عمیقترین باورهایم، اهمیت سؤال در رشد معرفتی است. در درسگفتارهایم، به آیهای از قرآن کریم اشاره کردم: فَٱسْـَٔلُواْ أَهْلَ ٱلذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (النحل: ۴۳). این آیه میفرماید: «اگر نمیدانید، از اهل ذکر بپرسید.» این کلام، مرا به این باور رساند که سؤال، ذاتی انسان است؛ حتی کودکی دوساله با چشمانش سؤال میکند.
گفتم: «سکوت و تعبد کورکورانه، مانع رشد است. ما باید پرسوجو کنیم، حتی اگر پاسخها دشوار باشد.» این باور، مرا به نقد آموزشهای سنتی سوق داد که گاه طلاب را به سکوت و انساط محض دعوت میکنند. گفتم: «حوزه باید چراگاه باشد؛ جایی که طلاب بچرند، یعنی بفهمند و بدانند.»
درنگ: سؤال، ذاتی انسان و کلید رشد معرفتی است؛ علم دینی باید فضایی برای پرسوجو و تفکر انتقادی فراهم کند.
روانشناسی کودک و سؤالهای ذاتی
در یکی از جلسات، از روانشناسی کودکان سخن گفتم. باور دارم که کودکان، از همان ماههای نخست، سؤالهایی در ذهن دارند که باید به آنها پاسخ داد. گفتم: «کودک دوساله با چشمانش سؤال میکند و ما باید زبان او را بفهمیم.» این توجه به سؤالهای ذاتی، نهتنها در تربیت کودکان، بلکه در آموزش دینی نیز ضروری است. حوزهها باید فضایی باشند که پرسوجو را تشویق کنند، نه آنکه طلاب را به سکوت وادارند.
درنگ: توجه به سؤالهای ذاتی کودکان و تشویق پرسوجو در آموزش دینی، کلید تربیت فکری و معنوی است.
بخش پنجم: تأثیرات مخرب قمار و شراب
خاطرهای تلخ از روزگار کودکیام در تهران، جایی که قمار و شراب، زندگیها را تباه میکرد. دیدم مردی که در قمار، حتی ناموس خود را باخت. این صحنه، چنان در ذهنم حک شد که مرا به تأمل در آسیبهای این پدیدهها واداشت. گفتم: «قمار و شراب، میتوانند هستی انسان را نابود کنند.» این تجربه، مرا به این باور رساند که فهم دقیق این آسیبها، برای هر عالم دینی ضروری است.
در همان روزگار، شاهد قدرت مردی بودم که با نفوذ و اقتدار حقیقی، عدالت را در لحظه اجرا کرد. گفتم: «این قدرت حقیقی است، نه حقوقی که در بروکراسی غرق شده.» این خاطره، مرا به نقد نظامهای بروکراتیک و تأخیر در اجرای عدالت کشاند.
درنگ: قمار و شراب، با تأثیرات مخرب اجتماعی و اخلاقی، نیازمند فهم دقیق و اقدام عاجل برای مقابله هستند.
نقد مراکز مافیایی قمار
در درسگفتارهایم، از مراکز مافیایی قمار در جهان سخن گفتم. این مراکز، که گاه نیم بودجه یک کشور را در قمار هزینه میکنند، نشان از عمق فساد اقتصادی و اجتماعی دارند. گفتم: «اینها دیگر بازی نیستند؛ صنعتی هستند که جهان را به چالش کشیدهاند.» این تأمل، مرا به ضرورت آگاهی و اقدام علیه این مراکز سوق داد.
درنگ: مراکز مافیایی قمار، با تأثیرات عظیم اقتصادی و اجتماعی، نیازمند مقابلهای جهانی و آگاهانه هستند.
جمعبندی
این گفتگوهای صمیمی، که از دل تجربیات و تأملاتم برآمدهاند، دعوتی است به بازاندیشی در علم دینی، مسائل جهانی، و نقش ما در برابر آنها. از تجربه کازینو تا نقد نظامهای آموزشی، از تأمل در آیات قرآنی تا تأکید بر سؤال و پرسوجو، هر بخش از این خاطرات، تلاشی است برای روشنکردن راهی بهسوی معرفت و هدایت. باور دارم که علم دینی، تنها با شناخت عمیق جهان، استقلال از نهادهای سیاسی، و تشویق به تفکر انتقادی، میتواند رسالت خود را به انجام رساند. این خاطرات، نهتنها شرح گذشتهاند، بلکه چراغیاند برای آیندهای روشنتر.
با نظارت صادق خادمی