در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1016

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 1016

مقدمه

سال‌ها پیش، در کوران جوانی و در مسیری پرشور برای جست‌وجوی حقیقت، لحظاتی را تجربه کردم که هر یک چون گوهری درخشان در خاطر من حک شده‌اند. این خاطرات، که گاه به‌صورت گذرا در درس‌گفتارهایم ذکر شده‌اند، روایتگر تلاشی بی‌وقفه برای تبیین معارف توحیدی و عرفانی در برابر پرسش‌ها و چالش‌های زمانه‌اند. در این مجموعه، که آن را «گفتگوهای صمیمی» نامیده‌ام، می‌کوشم شما را به دنیای این تجربیات ببرم؛ دنیایی که در آن علم، عرفان، و تعهد به عدالت اجتماعی در هم تنیده‌اند. آنچه در ادامه می‌خوانید، بازتابی است از عمق باورم به توحید، عشق الهی، و مسئولیت عالمان دینی در برابر جامعه، با همان صداقت و صمیمیتی که در درس‌گفتارهایم جاری بود.

بخش اول: تجربه تدریس در کلیسا و تبیین لقای مطهر

، حدود چهل تا چهل‌وپنج سال پیش، زمانی که در کلیسایی به تدریس مشغول بودم، فرصتی یافتم تا با اساتید مسیحی به گفت‌وگو بنشینم. آنها، که برخی‌شان عمری طولانی‌تر از من داشتند، از من درباره مفهوم لقای مطهر پرسیدند. با شگفتی دریافتم که این مفهوم برایشان ناآشنا بود؛ گویی واژه‌ای شنیده بودند، اما ژرفای آن را درک نکرده بودند. در آن هشت ماه، تلاش کردم تا لقای مطهر را، که در بستر توحید ناب اسلامی معنا می‌یابد، برایشان تبیین کنم. به آنها گفتم که لقای مطهر نه به جبرئیل مربوط است و نه به عیسی، بلکه وصولی است به ذات پاک الهی، که تنها در سایه توحید ممکن می‌شود.

درنگ: لقای مطهر، تجربه‌ای متعالی است که در چارچوب توحید ناب اسلامی معنا می‌یابد و از مفاهیم شرک‌آمیز مانند اقانیم ثلاثه متمایز است.

این تجربه برای من نه‌تنها فرصتی برای گفت‌وگوی بین‌ادیانی بود، بلکه لحظه‌ای بود که برتری توحید اسلامی را در برابر باورهای شرک‌آمیز به‌وضوح نشان دادم. با استناد به قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (قرآن کریم، سوره الإخلاص، آیه ۱)، که می‌فرماید: «بگو: او خدای یگانه است»، تأکید کردم که لقای مطهر تنها با خدای واحد محقق می‌شود.

بخش دوم: نقد اقانیم ثلاثه و تأکید بر توحید

در همان جلسات کلیسا، به نقد مفهوم اقانیم ثلاثه پرداختم. به اساتید گفتم که این باور، که در مسیحیت به تثلیث شهرت دارد، از منظر توحید اسلامی شرک و کفر است. لقای مطهر در توحید معنا می‌یابد و جز با خدای یگانه ممکن نیست. این سخن، که با صراحت اما با احترام بیان شد، آنها را به تأمل واداشت. چگونه با شور و حرارت از توحید سخن گفتم و نشان دادم که بدون توحید، سخن از لقای مطهر بی‌معناست.

درنگ: توحید، بنیاد لقای مطهر است و هرگونه انحراف از آن، مانند باور به اقانیم ثلاثه، مانع فهم این مفهوم متعالی می‌شود.

بخش سوم: ناتوانی علم دینی در تبیین مفاهیم عرفانی

بارها از ناتوانی برخی رویکردهای علم دینی در تبیین مفاهیم عمیق عرفانی مانند لقای مطهر انتقاد کرده‌ام. بسیاری گمان می‌کنند که لقا به جبرئیل یا عیسی مربوط است، درحالی‌که این مفهوم تنها به ذات الهی پیوند دارد. این ناتوانی، مرا به این باور رساند که علم دینی نیازمند بازنگری است تا بتواند مفاهیم قرآنی و عرفانی را به‌درستی منتقل کند.

درنگ: علم دینی باید با آموزش عمیق‌تر مفاهیم عرفانی، مانند لقای مطهر، به بازنگری روش‌های خود بپردازد.

بخش چهارم: وصول به لقای الهی و مراتب عرفانی

یکی از عمیق‌ترین لحظات درس‌گفتارهایم، زمانی بود که درباره وصول به لقای الهی سخن گفتم. با استناد به وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ (قرآن کریم، سوره التکویر، آیه ۲۳)، که می‌فرماید: «و او را در افق روشن دید»، توضیح دادم که این وصول در مرتبه‌ای متعالی رخ می‌دهد که حتی جبرئیل نیز در آن مقام نمی‌گنجد. انسان کامل، برخلاف ملائکه، می‌تواند به این مرتبه دست یابد، و این نشان‌دهنده عظمت مقام انسانی در عرفان اسلامی است.

درنگ: وصول به لقای الهی، مرتبه‌ای است که انسان کامل را از ملائکه متمایز می‌کند.

بخش پنجم: مراتب ملائکه و جایگاه عالین

در درس‌گفتارهایم، ملائکه را به دو سلسله تقسیم کردم: سلسله عالین و سلسله مهیمین. عالین، گروهی خاص از ملائکه‌اند که در مراتب عالی قرار دارند. این تقسیم‌بندی، که با آیه وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ (قرآن کریم، سوره الصافات، آیه ۱۶۴)، که می‌فرماید: «و هیچ‌یک از ما نیست مگر آنکه برای او مقامی معین است»، همخوانی دارد، نشان‌دهنده نگاه عرفانی به سلسله‌مراتب موجودات الهی است.

درنگ: عالین، گروهی خاص از ملائکه مهیمین‌اند که جایگاه ویژه‌ای در سلسله‌مراتب الهی دارند.

بخش ششم: نقد تصورات نادرست از لقای الهی

بارها در درس‌گفتارهایم تأکید کردم که لقای الهی را نباید با تصورات مادی مانند معانقه یا ملامسه با خدا اشتباه گرفت. این مفهوم، نزول الهی است، مانند ساعده‌ای که فراتر از جسم و ماده است. با استناد به وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ (قرآن کریم، سوره القيامة، آیات ۲۲-۲۳)، که می‌فرماید: «در آن روز چهره‌هایی شاداب‌اند که به سوی پروردگارشان می‌نگرند»، نشان دادم که لقای الهی رویتی معنوی است.

درنگ: لقای الهی، تجربه‌ای معنوی و غیرمادی است که از تفسیرهای سطحی و جسمانی به دور است.

بخش هفتم: تفاوت دانش عالمان دینی و هنرمندان

در یکی از درس‌گفتارها، از هنرمندان و فیلم‌سازانی سخن گفتم که با مهارت خود مفاهیم را چنان تأثیرگذار ارائه می‌دهند که گاه علم دینی در برابرشان کم می‌آورد. این مقایسه، مرا به این اندیشه واداشت که علم دینی باید روش‌های نوین را برای انتقال معارف به کار گیرد تا تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد.

درنگ: علم دینی باید از روش‌های نوین، مانند آنچه هنرمندان به کار می‌گیرند، برای انتقال مفاهیم استفاده کند.

بخش هشتم: لقای الهی در قرآن و تنوع فهم آن

در قرآن کریم، بیش از بیست مورد به لقا اشاره شده است. برخی آن را تکذیب می‌کنند و برخی می‌پذیرند، اما لقا نه مجاز است و نه جسمانی. با استناد به وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ (قرآن کریم، سوره البقرة، آیه ۲۲۳)، که می‌فرماید: «و بدانید که شما به سوی او بازمی‌گردید»، تأکید کردم که لقای الهی حتمی است و باید از تفسیرهای سطحی پرهیز کرد.

درنگ: لقای الهی در قرآن، مفهومی حتمی و غیرمادی است که نیازمند فهم عمیق و دقیق است.

بخش نهم: یوم التلاق و شفافیت اعمال

یوم التلاق، روزی است که اعمال انسان‌ها در برابر یکدیگر شفاف می‌شود. در درس‌گفتارهایم، با اشاره به يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ (قرآن کریم، سوره الزلزلة، آیه ۶)، که می‌فرماید: «در آن روز مردم به‌صورت پراکنده بازمی‌گردند تا اعمالشان به آنان نشان داده شود»، گفتم که در این روز، هیچ حقیقتی پنهان نمی‌ماند.

درنگ: یوم التلاق، روز شفافیت اعمال است که حقیقت هر فرد را آشکار می‌کند.

بخش دهم: تلاش برای تدوین آثار علمی

سال‌ها پیش، جزوه‌هایی تدوین کردم که در آنها بخش‌های دشوار متون فقهی، مانند لمعه، را با روشی نوین بازنویسی کرده بودم. این تلاش، از تعهد من به ساده‌سازی و تفهیم معارف دینی برای طلاب سرچشمه می‌گرفت. می‌خواستم متونی را که گاه برای طلاب سنگین بود، روان و قابل‌فهم کنم.

درنگ: بازنویسی متون فقهی با روش‌های نوین، گامی در جهت اصلاح نظام آموزشی علم دینی است.

بخش یازدهم: عشق الهی و قربانی شدن برای خدا

عشق الهی، حالتی است که انسان همه‌چیز خود را برای خدا قربانی می‌کند. در درس‌گفتارهایم، با اشاره به داستان ابراهیم و اسماعیل و آیه فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ (قرآن کریم، سوره الصافات، آیه ۱۰۳)، که می‌فرماید: «پس چون هر دو تسلیم شدند و او را به پیشانی بر زمین نهاد»، گفتم که این عشق، مقدمه لقای الهی است.

درنگ: عشق الهی، انسان را به تسلیم و فداکاری کامل در برابر خدا سوق می‌دهد.

بخش دوازدهم: جایگاه امام حسین (ع) در عرفان

امام حسین (ع) در نگاه من، مظهر عشق الهی است. در درس‌گفتارهایم گفتم او ویژگی‌هایی دارد که حتی در مقایسه با دیگر معصومان، او را متمایز می‌کند. نزدیک ظهر عاشورا، چهره‌اش چنان درخشید که گویی خدا بر زمین نشسته بود. این جایگاه، ریشه در عشق بی‌حد او به خدا دارد.

درنگ: امام حسین (ع)، نماد عشق الهی و قربانی شدن در راه خداست.

بخش سیزدهم: نقش حضرت فاطمه (س) در خلقت

حدیث قدسی «لَوْلَا فَاطِمَةُ لَمَا خَلَقْتُكُمَا»، که می‌فرماید: «اگر فاطمه نبود، علی و پیامبر را خلق نمی‌کردم»، مرا به تأمل در جایگاه والای حضرت فاطمه (س) واداشت. در درس‌گفتارهایم، این حدیث را نشانه‌ای از نقش محوری ایشان در نظام خلقت و عرفان اسلامی دانستم.

درنگ: حضرت فاطمه (س)، محور خلقت و دارای جایگاهی متعالی در عرفان اسلامی است.

بخش چهاردهم: لقای الهی در عالم برزخ

در درس‌گفتارهایم، لقای الهی را نه‌تنها در قیامت، بلکه در عالم برزخ و سکرات مرگ نیز ممکن دانستم. با استناد به وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ (قرآن کریم، سوره النساء، آیه ۶۹)، که می‌فرماید: «و هر که از خدا و پیامبر اطاعت کند، با کسانی است که خدا بر آنان نعمت داده است»، تأکید کردم که لقای الهی در مراحل مختلف وجود انسان جاری است.

درنگ: لقای الهی، تجربه‌ای است که در عالم برزخ و سکرات مرگ نیز ممکن است.

بخش پانزدهم: مراتب قرب الهی و اسمای حسنی

حدیث «نَحْنُ أَسْمَاءُ الْحُسْنَى»، که می‌فرماید: «ما مظهر اسمای حسنی هستیم»، مرا به این باور رساند که اولیای الهی می‌توانند مظهر اسمای الهی شوند. در درس‌گفتارهایم گفتم در مراتب عالی سلوک، یا بنده اعضا و جوارح خدا می‌شود یا خدا اعضا و جوارح بنده.

درنگ: در مراتب عالی عرفانی، اتحاد میان بنده و خدا در قالب اسمای حسنی محقق می‌شود.

بخش شانزدهم: نقد تأثیرپذیری از آخرت

بارها از این گلایه کردم که چرا مفاهیم آخرتی بر رفتار برخی مؤمنان اثر نمی‌گذارد. در درس‌گفتارهایم گفتم علم دینی در این زمینه ناکارآمد بوده و باید روش‌های آموزشی را اصلاح کرد تا ایمان به آخرت به رفتار عملی منجر شود.

درنگ: علم دینی باید روش‌های خود را اصلاح کند تا مفاهیم آخرتی بر رفتار مؤمنان تأثیر بگذارد.

بخش هفدهم: نقد نصایح غیرمؤثر به طلاب

از نصایح غیرمؤثر به طلاب، مانند تأکید صرف بر نوافل و روزه، انتقاد کردم. گفتم بدون معرفت و توحید، این نصایح بی‌فایده است. باید طلاب را با معارف عمیق توحیدی آشنا کرد تا تربیت دینی‌شان کامل شود.

درنگ: تربیت دینی طلاب باید بر پایه معرفت و توحید باشد، نه صرفاً اعمال عبادی.

بخش هجدهم: نقد استفاده ابزاری از خدا

با استناد به قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (قرآن کریم، سوره الزمر، آیه ۴۶)، که می‌فرماید: «بگو: خدایا، ای آفریننده آسمان‌ها و زمین»، از استفاده ابزاری از خدا و دین‌فروشی انتقاد کردم. گفتم خدا را نباید وسیله‌ای برای اهداف شخصی قرار داد.

درنگ: اخلاص در تبلیغ دین، مانع از استفاده ابزاری از خدا و دین‌فروشی است.

بخش نوزدهم: اخلاص علمای ربانی

علمای ربانی را کسانی می‌دانم که از خدا سوءاستفاده نمی‌کنند و خدمتشان تنها برای خداست. با اشاره به إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ (قرآن کریم، سوره الإنسان، آیه ۹)، که می‌فرماید: «ما شما را تنها به خاطر خدا اطعام می‌کنیم»، گفتم که اخلاص، ویژگی بارز عالمان واقعی است.

درنگ: علمای ربانی با اخلاص خدمت می‌کنند و از خدا سوءاستفاده نمی‌کنند.

بخش بیستم: نقد مقایسه خود با گناهکاران

از مقایسه خود با گناهکاران، مانند رقاص‌ها و مطرب‌ها، انتقاد کردم. گفتم این مقایسه، مانع خودسازی است و انسان را از تمرکز بر اصلاح نفس بازمی‌دارد.

درنگ: مقایسه با گناهکاران، مانع خودسازی و تمرکز بر اصلاح نفس است.

بخش بیست‌ویکم: ضرورت روان‌شناسی در علم دینی

بارها تأکید کردم که علم دینی باید روان‌شناسی را در خود بگنجاند تا انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی تقویت شود. گفتم معارف اسلامی در این زمینه‌ها بر علوم غربی برتری دارند و باید با اعتمادبه‌نفس این ظرفیت‌ها را به نمایش گذاشت.

درنگ: تلفیق روان‌شناسی با علم دینی، به تقویت انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی کمک می‌کند.

بخش بیست‌ودوم: برتری معارف اسلامی

در درس‌گفتارهایم گفتم معارف اسلامی در حوزه عرفان، روان‌شناسی، و جامعه‌شناسی بر علوم غربی برتری دارند. اگرچه غرب در صنعت پیشرفته‌تر است، اما در معارف، ما از غنای بی‌نظیری برخورداریم.

درنگ: معارف اسلامی در عرفان و روان‌شناسی بر علوم غربی برتری دارند.

بخش بیست‌وسوم: نقد دین‌فروشی در تألیفات

از تألیف کتاب‌هایی که برای اهداف مادی یا شخصی نوشته می‌شوند، انتقاد کردم. گفتم نیت در تألیفات باید خالص باشد و برای خدا انجام شود.

درنگ: تألیفات دینی باید با نیت خالص و برای خدا انجام شوند.

بخش بیست‌وچهارم: نقد قسم‌خوردن غیرضروری

قسم‌خوردن غیرضروری را نشانه ضعف روانی و عدم صداقت دانستم. با استناد به وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ (قرآن کریم، سوره البقرة، آیه ۲۲۴)، که می‌فرماید: «و خدا را دستاویز سوگندهایتان قرار ندهید»، گفتم که صداقت، نیازی به قسم ندارد.

درنگ: قسم‌خوردن غیرضروری، نشانه ضعف روانی و عدم صداقت است.

بخش بیست‌وپنجم: حمایت از ضعفا و نقد ظلم

همیشه بر حمایت از ضعفا تأکید داشتم. با استناد به وَلَا تُؤَاخِذْكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ (قرآن کریم، سوره البقرة، آیه ۲۲۵)، که می‌فرماید: «و خدا شما را به خاطر سوگندهای بیهوده‌تان مؤاخذه نمی‌کند»، از ظلم به ضعفا انتقاد کردم و گفتم که وظیفه دینی ما، حمایت از محرومان است.

درنگ: حمایت از ضعفا، وظیفه‌ای دینی و لازمه عدالت اجتماعی است.

بخش بیست‌وششم: نقد مجازات ضعفا و مصونیت اقویا

از مجازات ضعفا و مصونیت اقویا انتقاد کردم. گفتم ضعفا را باید بازپروری کرد، نه مجازات. با استناد به إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ (قرآن کریم، سوره النحل، آیه ۹۰)، که می‌فرماید: «خداوند به عدالت و احسان فرمان می‌دهد»، تأکید کردم که عدالت، در گرو حمایت از محرومان است.

درنگ: ضعفا را باید بازپروری کرد، نه مجازات، و اقویا نباید از عدالت مصون بمانند.

بخش بیست‌وهفتم: نقد روش‌های آموزشی علم دینی

روش‌های آموزشی علم دینی را بارها نقد کردم. گفتم امتحانات کنونی فاقد شرعیت‌اند و باید از اساتید شروع شود. اصلاح نظام آموزشی، از تعهد من به پرورش عالمان واقعی سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: اصلاح نظام آموزشی علم دینی، باید از صلاحیت اساتید آغاز شود.

بخش بیست‌وهشتم: نقد کتب درسی سنتی

کتاب‌های درسی سنتی، مانند بدایه و نهایت، را ناکارآمد دانستم. روش تدریسم را بر ساده‌سازی و تفهیم بنا کردم تا طلاب بتوانند معارف را بهتر درک کنند.

درنگ: کتب درسی سنتی باید با روش‌های ساده و قابل‌فهم بازنویسی شوند.

بخش بیست‌ونهم: نقد فقدان تخصص در مدیریت

از فقدان تخصص در برخی مدیران انتقاد کردم. گفتم که در کنار تعهد، تخصص نیز ضروری است تا مدیریت امور دینی و اجتماعی به‌درستی انجام شود.

درنگ: مدیریت امور دینی و اجتماعی نیازمند تخصص در کنار تعهد است.

بخش سی‌ام: حمایت از ضعفا به‌عنوان وظیفه دینی

با الهام از سیره عالمان دینی، همیشه بر حمایت از ضعفا تأکید داشتم. با استناد به وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ (قرآن کریم، سوره النور، آیه ۵۶)، که می‌فرماید: «و نماز را برپا دارید و زکات بدهید و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید»، گفتم که حمایت از محرومان، وظیفه‌ای دینی است.

درنگ: حمایت از ضعفا، بخشی جدایی‌ناپذیر از وظیفه دینی است.

بخش سی‌ویکم: نقش علما در انقلاب و جنگ

گفتم عالمان دینی در انقلاب و جنگ کمتر سرمایه‌گذاری کردند. اگر حضور فعال‌تری داشتند، نتایج بهتری حاصل می‌شد. این سخن، از باورم به نقش کلیدی علما در صحنه‌های اجتماعی و سیاسی سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: حضور فعال علما در صحنه‌های اجتماعی و سیاسی، به تقویت جامعه اسلامی کمک می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

این گفتگوهای صمیمی، که از درس‌گفتارهایم برگرفته شده‌اند، تلاشی است برای پیوند دادن معارف توحیدی و عرفانی با مسئولیت‌های اجتماعی و اخلاقی. در این مسیر، بر توحید، لقای مطهر، و اصلاح علم دینی تأکید کردم و از ضعفا به‌عنوان ولی‌نعمت‌های جامعه دفاع نمودم. این خاطرات، دعوتی است به تأمل در عمق معارف اسلامی و تعهد به عدالت اجتماعی، تا شاید راهی به سوی فهم عمیق‌تر دین و مسئولیت‌های آن بگشاییم.

با نظارت صادق خادمی