در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1017

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 1017

مقدمه

در سال‌های پرشور حضور در جبهه‌های جنگ و در خلال درس‌گفتارهایم، گاه به فرازهایی از زندگی و تأملاتم اشاره می‌کردم که هر یک، دریچه‌ای بود به سوی فهم عمیق‌تر مسائل فقهی، اجتماعی و اخلاقی. این خاطرات، که گاه به‌صورت گذرا در درس‌گفتارهایم بیان شده‌اند، نه‌تنها شرح زندگی شخصی من، بلکه بازتابی از تعهد عمیق به معارف اسلامی و تلاش برای اصلاح و تعالی علم دینی است. در این مجموعه، که با عنوان «گفتگوهای صمیمی» گرد آمده، می‌کوشم شما را به دنیای تأملاتم ببرم؛ جایی که تجربه‌های زیسته‌ام با نقدهای علمی و معرفتی درهم‌تنیده شده‌اند. این روایت‌ها، از جبهه‌های جنگ تا نقد احکام فقهی و مسائل اجتماعی، همگی در پی آن‌اند که دعوتی باشند به تأمل در عدالت، اخلاص و مسئولیت اجتماعی.

بخش اول: تأملات جبهه و اخلاص در عمل

روزهایی را به یاد می آورم که در جبهه‌های جنگ گذراندم، نه یک‌بار و دوبار، بلکه بارها، شاید ده‌ها بار. اما هرگاه به انگیزه‌هایم می‌اندیشم، با خود صادقانه می‌گویم که این حضور، گاه بیش از آنکه از سر اخلاص و معنویت باشد، به انگیزه‌هایی چون سیاست، سیاحت یا حتی تفریح گره خورده بود. این خودانتقادی، برایم درسی بزرگ شد. حضور در جبهه، عملی جهادی است که جز با نیت خالص، ارزش واقعی خود را نمی‌یابد. وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ (قرآن کریم، البینة: ۵)؛ «و به آنها جز این فرمان داده نشده بود که خدا را بپرستند درحالی‌که دین را برای او خالص کرده‌اند». این آیه، مرا به یاد ضرورت اخلاص می‌اندازد، که بدون آن، حتی بزرگ‌ترین اعمال نیز رنگ می‌بازد.

در جزیره مجنون، در آن لحظات پرهیاهوی بمباران، به رزمندگان گفتم: «بروید غسل کنید، اینجا جای ماندن نیست». یکی از همراهانم گفت: «حاج‌آقا، شما که اینجا هستید، ما کجا برویم؟» خنده‌ام گرفت. گفتم: «بابا، بی‌خیال! من می‌دانم کجا می‌میرم!» یکی پیشنهاد کرد که استخاره کنم. پاسخ دادم: «اینجا جای استخاره نیست. استخاره را باید پیش از آمدن به جبهه می‌کردید!» این شوخ‌طبعی، شاید راهی بود برای کاستن از سنگینی آن لحظات. اما در عمق این سخن، باور داشتم که تصمیم‌گیری در بحران، نیازمند عقلانیت و آمادگی پیشین است، نه توسل به استخاره در لحظه‌های اضطرار.

با خود می‌اندیشیدم اگر علما، مانند اولیای الهی چون حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام یا ابوالفضل العباس علیه‌السلام، حضوری فعال‌تر در جبهه‌ها داشتند، شاید سرنوشت برخی رخدادها دگرگون می‌شد. این اندیشه، مرا به مسئولیت اجتماعی علما رهنمون کرد. عالمان دینی باید در صحنه‌های جهاد و خدمت، پیشگام باشند، چنان‌که سیره معصومان علیهم‌السلام چنین بود.

درنگ: اخلاص، سنگ‌بنای اعمال جهادی است. حضور در جبهه، بدون نیت خالص، ارزش معنوی خود را از دست می‌دهد. عقلانیت در تصمیم‌گیری و مسئولیت اجتماعی علما، از ارکان اصلاح جامعه است.

بخش دوم: نقد احکام فقهی و عدالت جنسیتی

در درس‌گفتارهایم، بارها به احکام فقهی پرداخته‌ام که گاه به ظلم‌های پنهان منجر می‌شوند. یکی از این احکام، «ایلاء» است. لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ (قرآن کریم، البقرة: ۲۲۶)؛ «برای کسانی که از زنان خود سوگند ایلاء می‌گیرند، انتظاری چهارماهه است». ایلاء، که در آن مرد سوگند می‌خورد رابطه با همسرش را ترک کند، حکمی است که به نظرم ظلمی آشکار به زنان روا می‌دارد. مرد می‌تواند زن را برای مدتی طولانی محروم کند، اما زن چنین حقی ندارد. این نابرابری، نشانه‌ای از مردسالاری در برخی احکام فقهی است که نیازمند بازنگری است.

در نقدم به این حکم، گفتم ایلاء از ضرب (زدن زن) خطرناک‌تر است. ضرب، هرچند ناپسند، معمولاً موقتی است و پس از آن، امکان آشتی فراهم می‌شود. اما ایلاء، زنی را در انزوای عاطفی و اجتماعی نگه می‌دارد، گاه برای سال‌ها. کفاره ایلاء نیز، که تنها اطعام ده مسکین است، با شدت این ظلم تناسبی ندارد. فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ (قرآن کریم، المجادلة: ۴)؛ «کفاره‌اش اطعام ده بینواست». این سادگی کفاره، در برابر آسیبی که به زن وارد می‌شود، شگفت‌آور است.

متأسفانه، متون فقهی مانند لمعه، شرایع و جواهر، به خطرات ایلاء توجه کافی نکرده‌اند. این غفلت، مرا به این باور رساند که علم دینی نیازمند بازنگری علمی و جامعه‌شناختی است. باید احکام را با دقت بررسی کنیم، نه آنکه صرفاً آن‌ها را بخوانیم و بپذیریم. كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ (قرآن کریم، ص: ۲۹)؛ «کتابی است که به‌سوی تو نازل کردیم، مبارک است تا در آیاتش تدبر کنند». این آیه، مرا به تأمل در احکام قرآنی و ضرورت فهم عمیق آن‌ها دعوت می‌کند.

درنگ: ایلاء، به دلیل پیامدهای ظالمانه‌اش، نیازمند بازنگری فقهی است. علم دینی باید با رویکردی علمی و جامعه‌شناختی، به مسائل اجتماعی و روانی احکام توجه کند.

بخش سوم: طلاق و اصلاح فرهنگ اجتماعی

در درس‌گفتارهایم، از سخت‌گیری‌های فرهنگی در طلاق انتقاد می‌کردم. در فرهنگ ایرانی، شعارهایی چون «با لباس عروس برو، با کفن برگرد» طلاق را به امری ناممکن بدل کرده‌اند. این برخلاف نگاه قرآنی است که طلاق را رهایی و آزادی می‌داند. فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ (قرآن کریم، البقرة: ۲۲۹)؛ «یا نگه‌داری به شایستگی یا رها کردن با نیکوکاری». این آیه، طلاق را عملی با احسان و احترام می‌داند، نه دعوا و خشونت.

در جهان معاصر، ارزش نکاح کاهش یافته، چرا که سخت‌گیری در طلاق، ازدواج را به بند کشیده است. می‌گفتم: «طلاق باید با احترام و بدون عیب‌جویی باشد». وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ (قرآن کریم، البقرة: ۲۳۷)؛ «و نیکی میان خود را فراموش نکنید». این آیه، مرا به یاد اخلاق در طلاق می‌اندازد. اما در جامعه ما، طلاق با دعوا و آبروریزی همراه شده، که این انحطاط اجتماعی را نشان می‌دهد.

درنگ: طلاق باید به‌عنوان رهایی و با احترام انجام شود. فرهنگ‌های غیراسلامی، مانند سخت‌گیری در طلاق، نیازمند اصلاح بر اساس نگاه قرآنی است.

بخش چهارم: مسئولیت علما و اصلاح علم دینی

بارها از بی‌توجهی برخی عالمان به مسائل اجتماعی انتقاد کرده‌ام. علم دینی، اگر به مسائل روز پاسخ ندهد، از رسالت خود دور می‌ماند. می‌گفتم: «حوزه‌ها باید علمی شوند، تحقیق کنند، اشکالات را بررسی کنند». گفتن «صدق الله العظیم» بدون تحقیق، کافی نیست. باید با باور قلبی و بررسی علمی، احکام را فهمید. إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ (قرآن کریم، النحل: ۹۰)؛ «خداوند به عدالت و احسان فرمان می‌دهد». این آیه، مرا به ضرورت عدالت در علم دینی و اصلاح روش‌های آموزشی رهنمون کرد.

از تعطیلی دروس به بهانه مناسبت‌ها نیز گلایه داشتم. می‌گفتم: «چرا شهادت ائمه علیهم‌السلام باید به تعطیلی درس منجر شود؟» عالمان دینی باید با جدیت، وظایف علمی و اجتماعی خود را دنبال کنند. این مسئولیت، ریشه در سیره معصومان علیهم‌السلام دارد که هیچ‌گاه از خدمت به جامعه بازنماندند.

درنگ: علم دینی نیازمند تحقیق و پاسخگویی به چالش‌های اجتماعی است. عالمان باید با جدیت، در راستای اصلاح جامعه و احکام گام بردارند.

بخش پنجم: نقد مسائل اجتماعی و اقتصادی

در درس‌گفتارهایم، از مهرهای غیرمنطقی در ازدواج انتقاد می‌کردم. مهریه باید وزانت اجتماعی داشته باشد، نه آنکه به تعداد اندک سکه یا زیاده‌روی‌های غیرمعقول محدود شود. این موضوع، مرا به تأمل در ضرورت اعتدال در احکام ازدواج واداشت. همچنین، از معاملات ربوی انتقاد می‌کردم که وزانت عرفی ندارند. وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ (قرآن کریم، البقرة: ۱۸۸)؛ «و اموالتان را در میان خود به باطل مخورید». این آیه، مرا به رعایت عدالت در معاملات دعوت می‌کرد.

درنگ: مهر و معاملات باید وزانت عرفی و اجتماعی داشته باشند. رعایت اعتدال و عدالت، از اصول احکام اسلامی است.

جمع‌بندی

این گفتگوهای صمیمی، که ریشه در درس‌گفتارهایم دارند، تلاشی است برای به اشتراک گذاشتن تأملاتم در باب مسائل فقهی، اجتماعی و اخلاقی. از تجربه‌هایم در جبهه‌ها تا نقد احکامی چون ایلاء و طلاق، همواره کوشیده‌ام با صداقت و عمق، به چالش‌های علم دینی و جامعه بپردازم. این خاطرات، دعوتی است به تأمل در عدالت، اخلاص و مسئولیت اجتماعی. امیدوارم این روایت‌ها، خوانندگان را به فهم عمیق‌تر معارف اسلامی و اصلاح روش‌های علمی و اجتماعی رهنمون سازد.

با نظارت صادق خادمی