در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1071

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 1071

مقدمه

سال‌ها پیش، در خلال درس‌گفتارهایم، سخنانی را با شاگردان و همراهانم در میان گذاشتم که ریشه در عمق باورهایم به حقیقت دین، معرفت و مسئولیت عالمان دینی داشت. این گفتگوها، که گاه به‌صورت گذرا در جلساتم مطرح می‌شدند، امروز بهانه‌ای شده‌اند تا با نگاهی عمیق‌تر و با قلمی صمیمی، آن‌ها را بازگو کنم. آنچه در این مجموعه می‌خوانید، نه‌تنها بازتاب تأملات من در باب مسائل دینی و معنوی است، بلکه تلاشی است برای دعوت شما به سفری در دنیای معرفت، تفکر و مسئولیت‌هایی که بر دوش عالمان دینی نهاده شده است. این خاطرات، که از دل درس‌گفتارهایم در جلسه 1071 برآمده‌اند، با زبانی ساده اما عمیق، شما را به تأمل در ارزش‌های والای انسانی و دینی فرا می‌خوانند.

بخش اول: نقد سوءاستفاده از علوم غریبه

به یاد دارم روزی که با شاگردانم درباره سوءاستفاده از علوم غریبه، مانند سحر و جادو، سخن می‌گفتم. بارها تأکید کردم که عالم دینی نباید از این علوم برای کسب مال و منفعت بهره جوید. این کار نه‌تنها با روح دین منافات دارد، بلکه پیامدهای ناگواری برای فرد به همراه می‌آورد. به یکی از عالمان اشاره کردم که به دلیل کاسبی از این علوم، گرفتار بیماری و بدبختی شد. حالش چنان وخیم گشت که دیگر توان زیستن عادی نداشت. این تجربه تلخ، هشداری بود برای همه ما که عالم دینی باید از طمع مالی به دور باشد.


قرآن کریم: وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ ۖ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَٰكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ (بقره: 102)
ترجمه: و آنچه شیاطین در پادشاهی سلیمان فروخواندند، پیروی کردند و سلیمان کفر نورزید، ولی شیاطین کفر ورزیدند که به مردم سحر می‌آموختند.

درنگ: عالمان دینی باید از هرگونه سوءاستفاده مالی در حوزه علوم غریبه پرهیز کنند، زیرا این عمل با اصول اخلاقی و دینی در تضاد است و پیامدهای منفی به همراه دارد.

بخش دوم: خدمت بی‌منت عالمان دینی

همیشه به شاگردانم یادآور می‌شدم که عالم دینی باید خدمت خود را بی‌چشم‌داشت مالی انجام دهد. می‌گفتم: «اجر من جز بر خدا نیست.» این سخن، ریشه در باور عمیقم به رسالت معنوی عالمان داشت. عالم نباید خود را به کاسبی مشغول کند، بلکه باید رزقش را از ملکوت الهی طلب نماید. این راه، راهی است که ما را به خدا نزدیک‌تر می‌کند.


قرآن کریم: قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ (شوری: 23)
ترجمه: بگو برای آن از شما پاداشی جز محبت خویشاوندان نمی‌خواهم.

درنگ: عالمان دینی باید خدمت خود را بدون طمع مالی انجام دهند و پاداش خود را از خداوند طلب کنند.

بخش سوم: پیامدهای سوءاستفاده مالی

مثالی از عالمی که به دلیل سوءاستفاده مالی از علوم غریبه، گرفتار عذاب و بیماری شد. این داستان، هشداری بود برای همه ما که چگونه طمع می‌تواند انسان را به ورطه نابودی کشاند. این عالم، که زمانی در اوج بود، به دلیل این خطا، خانه‌نشین شد و زندگی‌اش تباه گشت.


قرآن کریم: وَمَنْ يَخْفِقْ فَإِنَّمَا يَخْفِقُ عَلَىٰ نَفْسِهِ (انعام: 123)
ترجمه: و هر کس خیانت کند، جز بر خویشتن خیانت نکند.

درنگ: سوءاستفاده مالی از علوم دینی، به آسیب‌های جسمی و معنوی منجر می‌شود.

بخش چهارم: نقد حفظ صرف قرآن بدون درایت

بارها در جلساتم به شاگردانم گوشزد می‌کردم که حفظ قرآن بدون درایت و تفکر، راه به جایی نمی‌برد. می‌گفتم: «سبک شیعه، درایت است، نه حفظ و روایت.» حفظ صرف، ذهن را از عمق تفکر محروم می‌کند و استعدادهای خلاق را سرکوب می‌نماید. فرهنگ شیعه، فرهنگی است که بر تفکر و معرفت استوار است.


قرآن کریم: أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ (نساء: 82)
ترجمه: آیا در قرآن تدبر نمی‌کنند؟

درنگ: آموزش قرآن باید بر درایت و تفکر متمرکز باشد، نه حفظ صرف.

بخش پنجم: تأثیر منفی حفظ افراطی بر تفکر

در یکی از جلسات، با شاگردانم درباره آسیب‌های حفظ افراطی قرآن سخن گفتم. وقتی انسان تمام توان خود را صرف حفظ می‌کند، از عمق تفکرش کاسته می‌شود. این سخن را با مثالی از کودکی که تحت فشار حفظ قرآن بود، شرح دادم. آن کودک، که با استعداد بود، به دلیل این فشار، از رشد فکری بازماند. این تجربه، مرا به این باور رساند که آموزش دینی باید تفکر و خلاقیت را تقویت کند.


قرآن کریم: قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ (زمر: 9)
ترجمه: بگو آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند یکسانند؟

درنگ: آموزش دینی باید تفکر و خلاقیت را تقویت کند، نه اینکه با حفظ افراطی، توانایی‌های فکری را تضعیف نماید.

بخش ششم: نقد روش‌های آموزشی پس از انقلاب

در یکی از درس‌گفتارهایم، به روش‌های آموزشی پس از انقلاب پرداختم. در آن زمان، به دلیل کمبود محتوای مناسب، به حفظ قرآن به‌عنوان راه‌حلی آسان متوسل شدیم. اما این روش، به جای پرورش تفکر، تنها به مشغول‌سازی منجر شد. این نقد، از دغدغه‌ام برای ارائه محتوای حکمت‌محور سرچشمه می‌گرفت.


قرآن کریم: يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ (بقره: 269)
ترجمه: حکمت را به هر که بخواهد عطا می‌کند.

درنگ: نظام آموزشی دینی باید محتوای غنی و حکمت‌محور ارائه دهد.

بخش هفتم: نقد فرهنگ حفظ به‌عنوان سرگرمی

با شاگردانم درباره فرهنگ حفظ قرآن به‌عنوان سرگرمی سخن گفتم. جایزه دادن برای حفظ، ذهن جوانان را از تفکر دور می‌کرد و به جای معرفت، به رقابت‌های مادی منجر می‌شد. این روش، به جای تقویت فرهنگ دینی، به استعدادهای فکری آسیب زد.


قرآن کریم: وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ (بینه: 5)
ترجمه: و به آنان جز این فرمان داده نشده که خدا را بپرستند و دین را برای او خالص کنند.

درنگ: آموزش قرآن باید با اخلاص و هدف تقویت تفکر انجام شود.

بخش هشتم: تمایز میان علم و معرفت

یکی از موضوعاتی که همواره در درس‌گفتارهایم بر آن تأکید داشتم، تمایز میان علم و معرفت بود. به شاگردانم می‌گفتم: «علم قاعده است، اما معرفت نور است.» علم بدون معرفت، انسان را به حقیقت نزدیک نمی‌کند. معرفت، شهودی است که قلب را به سوی خدا می‌گشاید.


قرآن کریم: يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ (مجادله: 11)
ترجمه: خدا کسانی از شما را که ایمان آورده‌اند و کسانی را که دانش داده شده‌اند، به درجاتی بالا می‌برد.

درنگ: علم دینی باید به معرفت و شناخت عمیق منجر شود.

بخش نهم: علم بدون معرفت، نورانیت ندارد

در یکی از جلسات، با شاگردانم درباره نورانیت معرفت سخن گفتم. علم، اگر با معرفت همراه نباشد، تنها قاعده‌ای خشک است. اما معرفت، قلب را روشن می‌کند و انسان را به حقیقت نزدیک می‌سازد. این باور، مرا به تلاش برای تلفیق علم و معرفت در آموزش دینی سوق داد.


قرآن کریم: اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (نور: 35)
ترجمه: خدا نور آسمان‌ها و زمین است.

درنگ: علم دینی باید با معرفت همراه باشد تا نورانیت یابد.

بخش دهم: قاعده‌مند کردن علوم دینی

سال‌ها پیش، تلاش کردم علوم دینی مانند استخاره را قاعده‌مند کنم. این علوم، اگر به‌صورت نظام‌مند و علمی ارائه شوند، می‌توانند به آموزش بهتر و درک عمیق‌تر کمک کنند. این کار، مانند تدوین اصول فقه، نیازمند دقت و نظم است.


قرآن کریم: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ (صف: 4)
ترجمه: خدا کسانی را دوست دارد که در راه او به صف می‌جنگند، گویی بنایی استوارند.

درنگ: علوم دینی مانند استخاره باید قاعده‌مند و نظام‌مند شوند.

بخش یازدهم: نقد تظاهر به عرفان

روزی با یکی از عالمان سخن گفتم که با ظاهری آراسته، ادای عرفا را درمی‌آورد. به او گفتم: «این سطوت و کسوت برای چیست؟» عرفان حقیقی در باطن است، نه در ظواهر. این سخن، از باورم به اخلاص در مسیر عرفان سرچشمه می‌گرفت.


قرآن کریم: فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا (کهف: 110)
ترجمه: هر کس به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد و در پرستش پروردگارش احدی را شریک نکند.

درنگ: عرفان حقیقی باید از تظاهر و ظاهرگرایی دور باشد.

بخش دوازدهم: لزوم توجه به معرفت و وحی

در یکی از جلسات، با شاگردانم درباره وحی و معرفت سخن گفتم. پرسیدم: «وحی چیست؟ مگر انبیا انسان نبودند؟» باور داشتم که انسان با تلاش و معرفت می‌تواند به درک حقایق الهی نزدیک شود. این سخن، دعوتی بود به تأمل در توانایی‌های انسان برای رسیدن به معرفت.


قرآن کریم: وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ (انبیاء: 51)
ترجمه: و به‌راستی به ابراهیم پیش‌تر رشد او را عطا کردیم و به او دانا بودیم.

درنگ: انسان با معرفت و تلاش می‌تواند به درک حقایق الهی نزدیک شود.

بخش سیزدهم: ارزش درد و ریاضت در مسیر معرفت

در یکی از درس‌گفتارهایم، درباره ارزش درد و ریاضت در مسیر معرفت سخن گفتم. جانبازان و معلولان انقلاب را مثال زدم که چگونه با تحمل درد، به معرفتی عمیق دست یافتند. این دردها، آن‌ها را به نورانیت و کراماتی رساند که عالمان و عارفان با سال‌ها ریاضت به آن می‌رسند.


قرآن کریم: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ (بقره: 155)
ترجمه: و شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جان‌ها و محصولات می‌آزماییم و صابران را بشارت ده.

درنگ: درد و ریاضت، اگر با صبر همراه باشد، انسان را به معرفت و نورانیت می‌رساند.

جمع‌بندی نهایی

این گفتگوهای صمیمی، که از دل درس‌گفتارهایم برآمده‌اند، دعوتی هستند به تأمل در مسئولیت‌های عالمان دینی، ارزش معرفت در برابر علم، و لزوم درایت در آموزش دینی. همیشه به شاگردانم می‌گفتم: «علم بدون معرفت، نور ندارد.» این باور، مرا به تلاش برای قاعده‌مند کردن علوم دینی و پرورش تفکر در میان شاگردانم سوق داد. امیدوارم این خاطرات، شما را به سفری معنوی و علمی دعوت کند که در آن، معرفت و تفکر، راهنمایی برای زیستن در مسیر حقیقت باشند.

با نظارت صادق خادمی