در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1083

متن درس






گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه 1083)

مقدمه

به یاد دارم روزهایی را که در محضر استادان و عالمان دینی، درس‌ها و گفتارهایی شنیدم که هر یک، پنجره‌ای به سوی حقیقت و معرفت گشودند. این خاطرات، که گاه در درس‌گفتارهایم به‌صورت گذرا به آن‌ها اشاره کرده‌ام، شرح زندگی و تجربه‌هایی است که در مسیر علم و دین با آن‌ها روبه‌رو شده‌ام. در این مجموعه، که با عنوان «گفتگوهای صمیمی» گرد آمده، می‌کوشم با زبانی ساده و صمیمی، اما سرشار از عمق معرفتی، شما را به دنیای این تجربه‌ها ببرم. هر خاطره، روایتی است از زیستن در راه دین، با تمام فراز و نشیب‌هایش، که نه‌تنها تأمل در گذشته است، بلکه دعوتی است به اصلاح و تعالی در امروز و آینده.

بخش اول: تأملاتی در رفتارهای اجتماعی و اخلاقی

تظاهر و صداقت در جامعه دینی

روزی در شهر قدم می‌زدم و دیدم برخی طلاب با ماشین‌های ساده‌ای مانند پیکان یا پراید در کوچه‌های شهر تردد می‌کنند، اما همین که از شهر بیرون می‌روند، خودروهای لوکسی چون الگانس زیر پایشان است. این دوگانگی در ظاهر و باطن، دلم را به درد آورد. چرا باید در جامعه‌ای که ادعای دینداری دارد، چنین تناقض‌هایی ببینیم؟ به خود گفتم: مگر نه این است که دین ما به صداقت و اخلاص دعوت می‌کند؟ قرآن کریم می‌فرماید:

إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا

«ما شما را تنها برای خدا اطعام می‌کنیم و از شما پاداش و سپاسی نمی‌خواهیم» (سوره انسان، آیه ۹).

این آیه، مرا به یاد این حقیقت می‌اندازد که رفتار ما باید برای خدا باشد، نه برای نمایش به دیگران. این دوگانگی، نه‌تنها به خودمان آسیب می‌زند، بلکه اعتماد مردم به عالمان دینی را سست می‌کند. باید پرسید: چرا برخی در شهر یک‌گونه‌اند و در جای دیگر گونه‌ای دیگر؟ این تظاهر، از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ آیا جز این است که دلمان را به جای خدا، به نگاه دیگران دوخته‌ایم؟

درنگ: صداقت در رفتار، پایه‌ای‌ترین اصل در جامعه دینی است. تظاهر و دوگانگی، نه‌تنها به عالم دینی آسیب می‌رساند، بلکه اعتماد جامعه را خدشه‌دار می‌کند.

خاطره‌ای از گریه یک ثروتمند

روزی در جمعی نشسته بودم که مردی ثروتمند، با چشمانی اشک‌بار، از مشکلاتش می‌گفت. گریه‌اش دلم را لرزاند. پرسیدم: «حاجی، چرا گریه می‌کنی؟ مگر ما چیزی گفتیم؟» گفت: «نه، حاج آقا، به خاطر شما نیست. خواهرزاده‌ام هر روز می‌آید و از من پول می‌خواهد. چکم برگشت خورده، کارم به مشکل برخورده، اما او باز هم پول می‌خواهد. گریه می‌کنم تا شاید شرمنده شود و دست از این درخواست‌ها بکشد.» این حرف‌ها مرا به فکر فرو برد. این مرد، با همه ثروتش، در دام توقعات بی‌پایان گرفتار شده بود. به او گفتم: «آقا، این راهش نیست. باید با صداقت و تدبیر، حد و مرز این روابط را مشخص کنی.» این ماجرا، مرا به یاد این حدیث انداخت: «من لا یحسن التدبیر، یقع فی التدمیر» (کسی که تدبیر نیکو نداشته باشد، به نابودی می‌افتد).

این خاطره، درس بزرگی به من داد: ثروت، اگر با تدبیر و انصاف مدیریت نشود، به جای خیر، بلا می‌آورد. باید در روابط خانوادگی و اجتماعی، مرزهای عادلانه‌ای ترسیم کرد تا نه خودمان آسیب ببینیم و نه دیگران را به سوءاستفاده ترغیب کنیم.

درنگ: مدیریت عادلانه ثروت و روابط خانوادگی، از سوءاستفاده جلوگیری می‌کند و به حفظ کرامت انسانی کمک می‌رساند.

بخش دوم: نقد پنهان‌کاری و فساد اقتصادی

کتابخانه‌ای از طلا

روزی از کنار کتابخانه‌ای گذشتم و شنیدم که پشت قفسه‌های پر از کتاب، شمش‌های طلا پنهان شده است. با خود گفتم: چه کسی باور می‌کند که پشت این ظاهر فرهنگی، چنین ثروتی نهفته باشد؟ این ماجرا، مرا به فکر فرو برد که چگونه برخی در ظاهر کاسب ساده‌اند، اما در خفا به کارهای غیرقانونی مانند قاچاق مشغول‌اند. یکی را می‌شناختم که جلوی مغازه‌اش سالنی ساده داشت، اما پشت آن، باغی بزرگ و فعالیت‌هایی پنهانی جریان داشت. این دوگانگی، زنگ خطری است برای جامعه ما. به خود گفتم: عالمان دینی باید چشمانشان را باز کنند و این پنهان‌کاری‌ها را ببینند. قرآن کریم می‌فرماید:

وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ

«حق را با باطل درنیامیزید و حقیقت را در حالی که می‌دانید، پنهان نکنید» (سوره بقره، آیه ۴۲).

این آیه، هشداری است به همه ما که حق را آشکار کنیم و از پنهان‌کاری پرهیز کنیم. طلاب و عالمان دینی، بیش از همه، باید هوشیار باشند و این دوگانگی‌ها را افشا کنند تا جامعه به سوی صداقت و شفافیت پیش رود.

درنگ: پنهان‌کاری در ثروت و فعالیت‌های اقتصادی، نشانه‌ای از عدم صداقت است. عالمان دینی باید با هوشیاری، این فسادها را شناسایی و اصلاح کنند.

حساب‌های بانکی و سوءاستفاده

از شخصی شنیدم که بیست حساب بانکی دارد، اما وقتی نگاه می‌کنی، در هر کدام فقط چند صد تومان است! با خود خندیدم و گفتم: این چه تدبیری است؟ این حساب‌های خالی، جز برای پنهان کردن سوءاستفاده‌های مالی چه سودی دارد؟ برخی با باز کردن حساب‌های متعدد، می‌خواهند ردپای ثروتشان را گم کنند. شنیده‌ام که حتی برخی مدیران بانکی، با ارتباطات غیرشفاف، گزارش‌های مالی را دستکاری می‌کنند. این‌ها همه نشانه‌ای است از ضعف در نظارت و شفافیت. به خود گفتم: اگر ثروت را تدریجی و با برنامه جمع کنی و خرج کنی، نیازی به این پنهان‌کاری‌ها نیست. باید نظام مالی ما چنان شفاف باشد که هیچ‌کس نتواند از آن سوءاستفاده کند.

درنگ: شفافیت در نظام مالی و بانکی، از سوءاستفاده جلوگیری می‌کند و به عدالت اقتصادی کمک می‌رساند.

بخش سوم: نقد شایسته‌سالاری در علم دینی

عالمی در حمام عمومی

روزی به حمامی عمومی در بازار شیخان رفتم. در گوشه‌ای، عالمی بزرگ را دیدم که تنها نشسته بود و با تواضع، خودش را کیسه می‌کشید. این صحنه، چنان در دلم نشست که هنوز هم چشمانم از یادآوری آن خیس می‌شود. این عالم، با همه جایگاهش، نیازی به نمایش نداشت. ساده‌زیستی و تواضعش، درس بزرگی به من داد. با خود گفتم: عالمی که این‌گونه متواضع است، می‌تواند دل‌های مردم را هم صیقل دهد. اما افسوس که گاهی جایگاه‌های بزرگ را به کسانی می‌سپاریم که نه توان علمی دارند و نه توان جسمی.

درنگ: ساده‌زیستی و تواضع عالمان دینی، الگویی است برای جلب اعتماد و هدایت جامعه.

ناتوانی در تدریس و شایسته‌سالاری

سال‌ها پیش در درس عالمی شرکت کردم. او، با همه احترامی که داشت، به دلیل کهولت سن، دیگر توان تدریس نداشت. هر روز، همان مطالب روز قبل را تکرار می‌کرد، اما هزاران نفر دورش جمع می‌شدند. با خود گفتم: این چه فرهنگی است که عالمی ناتوان را بر منبر نگه می‌داریم؟ چرا به او اجازه استراحت نمی‌دهیم؟ مگر نه این است که علم دینی باید با توان و شایستگی همراه باشد؟ عالم دیگری را که کتاب خودش را نوشته بود، اما نمی‌توانست آن را به‌درستی ارائه دهد. حتی با مباحثه با شاگرد، باز هم مطالب را قاطی می‌کرد. این‌ها همه نشان از ضعفی در نظام آموزشی ماست. باید عالمانی را برگزینیم که توان علمی و جسمی لازم را داشته باشند، نه اینکه قدرت و عنوان را به کسانی بدهیم که از عهده‌اش برنمی‌آیند.

درنگ: شایسته‌سالاری در انتخاب عالمان دینی، لازمه حفظ اصالت و تأثیرگذاری علم دینی است.

خاطره‌ای از نقد فرهنگ قدرت‌محوری

روزی در محضر عالمی بودم که عمامه‌ای بزرگ بر سر داشت، اما توان نگه‌داشتن آن را نداشت. چند نفر دورش را گرفته بودند تا عمامه‌اش نیفتد! با خود گفتم: این چه رسمی است که عالمی را که باید استراحت کند، با این همه زحمت بر منبر می‌نشانیم؟ او حتی شعری را که می‌خواست بخواند، نصفه و نیمه به یاد آورد: «در مسلخ عشق جز نکو را نکشند…» و ادامه‌اش از خاطرش رفت. این صحنه، مرا به فکر فرو برد که چرا مسئولیت‌های بزرگ را به کسانی می‌سپاریم که دیگر توانش را ندارند؟ این فرهنگ قدرت‌محوری، یکی از فلاکت‌های جامعه ماست. باید عالمانی را برگزینیم که نه‌تنها دانش، بلکه توان هدایت جامعه را داشته باشند.

درنگ: واگذاری مسئولیت‌های دینی به افراد ناتوان، از فلاکت‌های جامعه دینی است. شایسته‌سالاری، راه نجات است.

بخش چهارم: نقد نظام وقف و مسائل اقتصادی

وقف و استفاده نادرست

زمانی که سیمان کمیاب بود، برخی با پول وقف، مناره‌های بلند می‌ساختند. با خود گفتم: چرا این مصالح را صرف فقرا نمی‌کنیم؟ مگر وقف برای خدمت به مردم نیست؟ شنیدم که می‌گفتند: «وقف کرده‌اند، چاره‌ای نیست.» اما من باور دارم که اگر وقف به درد جامعه نخورد، باید تغییر کند. اگر زمینی وقف شده، اما دیگر ارزشی برای مردم ندارد، چرا آن را اصلاح نکنیم؟ این‌گونه وقف‌ها، گاهی به جای خیر، مانع پیشرفت می‌شوند. باید وقف را به گونه‌ای مدیریت کرد که به نیازهای امروز جامعه پاسخ دهد.

درنگ: وقف باید با نیازهای روز جامعه هماهنگ شود تا به خیر عمومی منجر گردد.

بخش پنجم: تأملاتی در خمس و اباحه

خمس و چالش‌های آن

بحثی درباره خمس و روایتی که می‌گوید: «فابحناها لشیعتنا» (ما خمس را برای شیعیانمان مباح کردیم). برخی این را بهانه کردند که خمس ندهند. اما مگر خمس برای فقرا و نیازمندان نیست؟ اگر این واجب الهی را تعطیل کنیم، چگونه نیازهای جامعه برآورده می‌شود؟ عالمی را که این روایت را بهانه کرده بود و ثروت زیادی جمع کرده بود. به او گفتم: «حاج آقا، توبه کن! این مال، حق ایتام و فقراست.» اما او گوش نکرد. سال‌ها بعد، شنیدم که با دو پسرش در حادثه‌ای غم‌انگیز از دنیا رفتند. این ماجرا، مرا به فکر فرو برد که خمس، امانتی است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. در زمان ائمه، گاهی به دلیل تقیه یا شرایط سخت، خمس را مباح کرده بودند، اما این برای همیشه نیست. خمس، ستون عدالت اقتصادی در جامعه دینی است.

درنگ: خمس، امانتی الهی است که برای عدالت اقتصادی و حمایت از نیازمندان وضع شده و نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

بخش ششم: نقد روش‌های غیرانسانی در صنعت

مرغ‌های شوکه‌شده

روزی از روش کشتار مرغ‌ها در کشتارگاه‌ها شنیدم، دلم به درد آمد. مرغ‌ها را با چنگک آویزان می‌کنند، در آب برقی شوکه می‌کنند، و سپس گردن می‌زنند. طلبه‌ای را هم گذاشته بودند که «بسم‌الله» بگوید، اما آن‌قدر سریع بود که نمی‌توانست درست ادا کند. با خود گفتم: چرا این کار را به خود قصاب واگذار نمی‌کنیم؟ مگر نه این است که فقه ما به رعایت احکام و اخلاق حتی در کشتار حیوانات تأکید دارد؟ این روش‌های غیرانسانی، نه‌تنها به حیوانات ظلم می‌کند، بلکه به دین ما هم آسیب می‌رساند. باید در این صنایع، هم به احکام شرعی پایبند باشیم و هم به کرامت حیوانات احترام بگذاریم.

درنگ: رعایت احکام شرعی و اخلاق در همه جنبه‌های زندگی، حتی در صنایع، ضروری است.

جمع‌بندی

این خاطرات، که از درس‌گفتارهایم برگرفته شده‌اند، روایتی است از تجربه‌هایم در مسیر علم و دین. از دوگانگی در رفتار برخی طلاب گرفته تا پنهان‌کاری در ثروت، از ناتوانی برخی عالمان در تدریس تا سوءاستفاده از وقف و خمس، همه این‌ها درس‌هایی است که مرا به تأمل در جامعه دینی واداشته است. باور دارم که عالم دینی باید با صداقت، شایستگی، و تعهد به اصلاح جامعه گام بردارد. این گفتگوهای صمیمی، دعوتی است به شما، خواننده عزیز، که در کنار من، به این مسائل بیندیشید و برای ساختن جامعه‌ای عادل‌تر و معنوی‌تر تلاش کنیم.

با نظارت صادق خادمی