در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1092

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 1092

مقدمه

این مجموعه، روایتی است از خاطراتی که در درس‌گفتارهایم به‌صورت گذرا بیان کرده‌ام و اکنون با دقتی بیشتر، به رشته تحریر درآمده است. این خاطرات، تأملاتی عمیق در حوزه اخلاق اسلامی، نقدهای اجتماعی، و مسائل دینی است که با زبانی صمیمی و ژرف، به موضوعاتی چون ارزش معنوی جبهه‌های جنگ، ضرورت تجربه عملی در علم دینی، تأثیر نان حلال و حرام، و رفتارهای اجتماعی معاصر می‌پردازد. هدف من، دعوت شما به سفری درونی است تا با تأمل در این تجربه‌ها، به عمق معارف دینی و مسئولیت‌های اجتماعی نزدیک‌تر شوید.

بخش اول: جبهه‌های جنگ، بهشتی زمینی

اوایل انقلاب، جبهه‌ها بهشتی بودند؛ جایی پر از صفا، عشق و پاکی. رزمندگان با اخلاصی بی‌نظیر، جان خود را در راه خدا نثار می‌کردند. اما در اواخر جنگ، مشکلات و انحرافات، آن فضای قدسی را کم‌رنگ کرد. گویی فساد، چون آفتی، به جان آن بهشت زمینی افتاده بود.

درنگ: محیط‌های معنوی، مانند جبهه‌های آغازین انقلاب، می‌توانند ایمان و اخلاص را تقویت کنند، اما انحرافات، این تأثیر را کاهش می‌دهند.

این مشاهده، مرا به تأمل در اهمیت محیط‌های پاک و تأثیر آن بر روح انسان واداشت. قرآن کریم می‌فرماید: وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا (و چون روی گرداند، در زمین کوشید تا در آن فساد کند؛ سوره بقره، آیه ۲۰۵). این آیه، هشداری است که فساد، حتی مقدس‌ترین محیط‌ها را تهدید می‌کند، مگر آنکه با تقوا و اخلاص محافظت شود.

بخش دوم: تماشای جبهه‌ها، سفری برای فهم

من خود به جبهه نرفتم و جنگ نکردم، اما بارها، شاید پنجاه بار، برای تماشا و گردش به جبهه‌ها سر زدم. این بازدیدها، بخشی از رشته و علاقه‌ام بود. می‌خواستم از نزدیک ببینم و بفهمم چه اتفاقی در جریان است. گویی با هر سفر، لایه‌ای از حقیقت برایم آشکار می‌شد.

درنگ: مشاهده میدانی و تجربه مستقیم، درک عمیق‌تری از واقعیت‌های اجتماعی و دینی فراهم می‌کند.

این تجربه، مرا به یاد آیه‌ای انداخت که می‌فرماید: قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا (بگو در زمین سیر کنید و بنگرید؛ سوره عنکبوت، آیه ۲۰). مشاهده، کلید فهم است و بدون آن، علم دینی ناقص می‌ماند.

بخش سوم: نان حلال، تحول جسم و روح

همیشه می‌گفتم نان حرام، جسم و روح را ضعیف می‌کند. حتی اگر به پیامبر هم نان حرام بدهی، او را خراب می‌کند. اما نان حلال، حتی به گناهکارترین آدم‌ها، تحول و حیات می‌بخشد. این تأثیر را در جبهه‌ها دیدم؛ رزمندگانی که نان پاک می‌خوردند، نیرویی الهی داشتند.

درنگ: رزق حلال، زمینه‌ساز سلامت جسمی و روحی و تقواست.

قرآن کریم می‌فرماید: يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا (ای پیامبران، از پاکیزه‌ها بخورید و کار شایسته کنید؛ سوره مؤمنون، آیه ۵۱). این آیه، پیوند میان رزق پاک و عمل صالح را نشان می‌دهد.

بخش چهارم: طرح‌های فراموش‌شده علم دینی

سال‌ها پیش، طرح‌هایی برای پیشرفت علم دینی ارائه دادم، اما کسی به آن‌ها توجه نکرد. می‌گفتم اگر این طرح‌ها اجرا نشود، زبانم را ببرید! اما نه زبانم را بردند و نه طرح‌ها را اجرا کردند. این غفلت، مرا به فکر فرو برد که چرا علم دینی ما پویایی خود را از دست داده است.

درنگ: عدم توجه به ایده‌های نوین، مانع پیشرفت علم دینی است.

این موضوع، مرا به یاد آیه‌ای انداخت: أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ (آیا در قرآن تدبر نمی‌کنند؛ سوره نساء، آیه ۸۲). تدبر و نوآوری، لازمه حیات علم دینی است.

بخش پنجم: آزمایش تأثیر حلال و حرام

پیشنهاد دادم که آزمایشگاهی بسازیم و تأثیر نان حلال و حرام را با روش علمی بررسی کنیم. مثلاً دو کانتینر، یکی با رزق حلال و دیگری با رزق حرام، تا تفاوت را به چشم ببینیم. این پیشنهاد، از ایمانم به تجربه عملی در علم دینی سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: روش‌های تجربی، می‌توانند فرضیه‌های دینی را اثبات کنند.

قرآن کریم می‌فرماید: قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (بگو: اگر راست می‌گویید دلیل خود را بیاورید؛ سوره بقره، آیه ۱۱۱). این آیه، بر اهمیت اثبات تجربی تأکید دارد.

بخش ششم: نامه‌ای که فهمیده نشد

پنجاه سال پیش، نامه‌ای برای عالمان دینی نوشتم. قلمبه‌سلمبه و پیچیده بود. یکی از بزرگان گفت: «خواندم، اما نفهمیدم چه می‌گویی! بیا شفاهی توضیح بده.» نشستم و برایش شرح دادم. این تجربه، به من آموخت که پیام دینی باید ساده و روشن باشد.

درنگ: وضوح در انتقال مفاهیم دینی، کلید تأثیرگذاری است.

قرآن کریم می‌فرماید: وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ (و ما قرآن را برای یادآوری آسان کردیم؛ سوره قمر، آیه ۱۷). سادگی، راه نفوذ کلام الهی به دل‌هاست.

بخش هفتم: قدسیان پاک گذشته

عالمان گذشته، قدسیانی بودند که با سادگی و اخلاص، تأثیر عمیقی بر جامعه داشتند. یکی از این بزرگان، با وجود امکانات بسیار، کتابی با جلد کاهی چاپ کرد و گفت: «پول نداشتم جلد بهتری بزنم.» این زهد و تواضع، مرا به شگفتی واداشت.

درنگ: زهد و اخلاص عالمان صالح، آن‌ها را به قدسیت می‌رساند.

قرآن کریم می‌فرماید: وَالَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِيَامًا (و کسانی که برای پروردگارشان در حال سجده و قیام شب را به صبح می‌رسانند؛ سوره فرقان، آیه ۶۴). این آیه، اخلاص عالمان را به تصویر می‌کشد.

بخش هشتم: تفقه، حیات علم دینی

همیشه می‌گفتم فقه بدون تفقه، مرده است. تفقه در دین، یعنی پویایی و حیات در فهم دینی. فقه، اگر از نیازهای جامعه جدا شود، اثری ندارد. معصوم فرمود: «التَّفَقُّهُ فِي الدِّينِ وَتَقْدِيرُ الْمَعِيشَةِ»؛ یعنی دین‌شناسی باید با اقتصاد و نیازهای مردم پیوند بخورد.

درنگ: تفقه، فهم پویا و متناسب با نیازهای جامعه است.

قرآن کریم می‌فرماید: لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ (تا در دین تفقه کنند و قومشان را هشدار دهند؛ سوره توبه، آیه ۱۲۲). این آیه، بر پویایی علم دینی تأکید دارد.

بخش نهم: نقد ظاهرگرایی در علم دینی

طلابی که با ماشین‌های قراضه به درس می‌آمدند، گویی زهد را در ظاهر جستجو می‌کردند. اما اگر کسی با ماشین بهتری می‌آمد، او را دزد می‌خواندند. این ظاهرگرایی، مرا به فکر فرو برد که چرا قضاوت‌هایمان به باطن توجه ندارد؟

درنگ: قضاوت در علم دینی باید بر اساس باطن و نیت باشد، نه ظاهر.

قرآن کریم می‌فرماید: إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ (خدا آنچه پنهان می‌کنید و آنچه آشکار می‌سازید می‌داند؛ سوره نحل، آیه ۱۹). این آیه، بر اهمیت باطن در قضاوت تأکید می‌کند.

بخش دهم: رفتارهای اجتماعی و کاهش صبر

روزی در خیابان، رانندگان چنان بی‌صبری نشان می‌دادند که حتی لحظه‌ای توقف را تحمل نمی‌کردند. زنان و مردان، همه در رقابتی تهاجمی، گویی صبر از جامعه رخت بربسته بود.

درنگ: رفتارهای تهاجمی، نشانه کاهش صبر و مدارا در جامعه است.

قرآن کریم می‌فرماید: وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الصَّابِرِينَ (و شکیبایی کن که خدا پاداش شکیبایان را ضایع نمی‌کند؛ سوره هود، آیه ۱۱۵). صبر، کلید اصلاح رفتارهای اجتماعی است.

بخش یازدهم: صداقت، گمشده جامعه

عالمی که بر منبر، صادقانه گفت: خَلَقَ الْإِنْسَانَ ضَعِيفًا (انسان را ضعیف آفرید؛ سوره نساء، آیه ۲۸). او حتی برای نیاز طبیعی‌اش از منبر پایین آمد و با صداقت بازگشت. این صداقت، چنان بر دل‌ها نشست که هیچ‌کس از پای منبرش بلند نشد.

درنگ: صداقت، کلید تأثیرگذاری عالمان بر جامعه است.

بخش دوازدهم: استکبار و جامعه توحیدی

کودکی‌ام، شبی در میدان شهر، تپه‌ای از استخوان دیدم که سگ‌ها دورش جمع شده بودند. اما به جای خوردن، فقط پارس می‌کردند و به هم می‌تاختند. این صحنه، مرا به فکر فرو برد که استکبار، همین پارس کردن بر مال و مقام است، در حالی که جامعه توحیدی، از این خودخواهی به دور است.

درنگ: جامعه توحیدی، از استکبار و خودخواهی به دور است.

پیامبر اکرم (ص) فرمود: «الدُّنْيَا جِيفَةٌ وَطَالِبُهَا كِلَابٌ» (دنیا مردار است و جویندگانش سگان). این حدیث، هشداری است به کسانی که در طلب دنیا، از توحید فاصله می‌گیرند.

بخش سیزدهم: عالمان و زندگی ساده

عالمی که با وجود ثروت بسیار، ته‌سیگار از زمین برمی‌داشت تا سیگار بکشد. می‌گفت: «مالک ندارد، چرا استفاده نکنم؟» این سادگی و زهد، مرا به شگفتی واداشت. عالمان گذشته، با وجود امکانات، ساده زندگی می‌کردند و دل به دنیا نبستند.

درنگ: سادگی و زهد، عالمان را به مقامات معنوی می‌رساند.

بخش چهاردهم: احترام به مال مردم

عالمی که پول را بی‌حساب خرج می‌کرد. گفتم: «مگر دم بقالی هم همین‌طور پول می‌دهی؟ باید قرون به قرون حساب کنی.» این بی‌توجهی به مال مردم، مرا به فکر فرو برد که احترام به بیت‌المال، نشانه تقواست.

درنگ: احترام به مال مردم و بیت‌المال، نشانه تقواست.

جمع‌بندی

این خاطرات، دعوتی است به تأمل در پیوند میان اخلاص، پویایی در علم دینی، و اصلاح رفتارهای اجتماعی. از جبهه‌های بهشتی تا نقد ظاهرگرایی، هر روایت، گامی است به سوی فهم عمیق‌تر دین و مسئولیت‌هایمان. برای شما که در پی حقیقت هستید، این مجموعه فرصتی است تا با کاوش در این تجربه‌ها، راه‌های نوین برای تحقق عدالت و تقوا را بیابید.

با نظارت صادق خادمی