در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1098

متن درس






گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه 1098

مقدمه

سال‌های کودکی و جوانی‌ام، پر بود از تجربه‌هایی که هر یک، درسی عمیق از زندگی و معرفت به من آموخت. این خاطرات، که گاه در درس‌گفتارهایم به‌صورت گذرا به آن‌ها اشاره کرده‌ام، نه‌تنها شرح لحظات زندگی من است، بلکه تأملی است بر عقلانیت، اخلاق، و مسئولیت‌های اجتماعی و دینی که همواره در پی انتقال آن به شاگردانم بوده‌ام. در این مجموعه، که با عنوان «گفتگوهای صمیمی» گردآوری شده، تلاش دارم با زبانی ساده اما ژرف، شما را به دنیای این تجربه‌ها ببرم؛ تجربه‌هایی که گاه از دل تیمارستان امین‌آباد، گاه از کوچه‌های تهران و قم، و گاه از سفرهای معنوی به مکه و کربلا شکل گرفته‌اند. هر خاطره، دریچه‌ای است به سوی فهم عمیق‌تر از عقل، حکمت، و ارزش‌های انسانی و اسلامی.

بخش اول: عقلانیت از دریچه رفتارهای غیرعقلانی

روزهایی در کودکی، همراه استاد روان‌شناسی‌ام به تیمارستان امین‌آباد در تهران می‌رفتم. آن زمان، امین‌آباد تنها تیمارستان پایتخت بود و صحنه‌هایی که در آن‌جا دیدم، برایم درس‌هایی بزرگ از عقلانیت و نظم اجتماعی به همراه داشت. بیماران، در میان زنجیرها و حوض‌های پر از لجن، رفتارهایی داشتند که گاه وحشت‌آور بود. برخی لجن می‌خوردند، برخی آشغال‌ها را به دهان می‌بردند، و من، کودکی کنجکاو، از پشت دیوارهای امن، این صحنه‌ها را نظاره می‌کردم. استادم هشدار می‌داد که نزدیک شدن به آن‌ها خطرناک است، اما همین دوری، به من آموخت که برای فهم عقل، باید دیوانگی را دید. تا دیوانه نبینی، عقل را نمی‌فهمی.

در میان آن بیماران، نظمی غریزی حاکم بود. آن‌ها با نگاه به چشمان یکدیگر، قدرت و ضعف هم را می‌سنجیدند و از درگیری با قوی‌تر از خود پرهیز می‌کردند. این نظم، هرچند ابتدایی، مرا به فکر فرو برد که چرا ما، که خود را عاقل می‌دانیم، گاه بی‌محابا با قوی‌تر از خود درگیر می‌شویم؟ این تجربه، ریشه در تعالیم اسلامی دارد که عقل را نعمتی الهی می‌داند. وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ (قرآن کریم، انعام: 73)؛ «و اوست که آسمان‌ها و زمین را به‌حق آفرید». این آیه، نظم الهی را یادآور می‌شود که عقل، ابزار درک آن است.

درنگ: مشاهده رفتارهای غیرعقلانی، دریچه‌ای است برای درک ارزش عقل و نظم اجتماعی. پژوهشگران علوم انسانی می‌توانند از مطالعه رفتارهای غیرعادی، به شناخت عمیق‌تری از عقلانیت دست یابند.

بخش دوم: حکمت عملی در شرایط بحرانی

یکی از خاطراتم از همان روزها در امین‌آباد، به شبی برمی‌گردد که ماشینم در نزدیکی تیمارستان پنچر شد. شب بود و زن و بچه‌ام در ماشین بودند. در آن تاریکی، فردی که به نظر دیوانه می‌آمد، بالای دیوار تیمارستان نشسته بود. با او از سر ناچاری سخن گفتم و از مشکلم گفتم. او، با ذهنی که به‌ظاهر آشوب‌زده بود، پیشنهادی داد که حکمت عملی‌اش مرا شگفت‌زده کرد: «از هر چرخ دیگر یک پیچ باز کن و به چرخ پنچر ببند. سه پیچ برای هر چرخ کافی است تا به شهر برسی.» این راه‌حل ساده اما خلاقانه، مرا از بحرانی نجات داد که خود به آن فکر نکرده بودم.

این خاطره، مرا به یاد آیه‌ای از قرآن کریم انداخت: وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا (قرآن کریم، بقره: 269)؛ «و هر کس را حکمت داده شود، خیر فراوانی داده شده است». این فرد، که به‌ظاهر از عقلانیت دور بود، با حکمت عملی خود نشان داد که عقل، گاه در ساده‌ترین ذهن‌ها نیز می‌درخشد. این درس، به من آموخت که در شرایط بحرانی، خلاقیت و مدیریت منابع، کلید حل مشکلات است.

درنگ: حکمت عملی، حتی در افرادی که به‌ظاهر از عقلانیت دورند، می‌تواند راهگشای بحران‌ها باشد. این درس، پژوهشگران و مدیران را به خلاقیت در شرایط دشوار دعوت می‌کند.

بخش سوم: ایثار و امانت‌داری در علم

شبی مهمانی به خانه‌ام آمد و درخواست کتابی برای مطالعه کرد. آن زمان، کتاب‌ها برایم چون گنجی گران‌بها بودند، اما به او گفتم: «کتاب را بگیر و مطالعه کن. ایثار در علم، خیر می‌آورد.» این باور از تعالیم اسلامی سرچشمه می‌گیرد که علم را امانتی الهی می‌داند. وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ (قرآن کریم، آل‌عمران: 187)؛ «و هنگامی که خداوند از کسانی که کتاب به آن‌ها داده شده بود پیمان گرفت که آن را برای مردم بیان کنید و کتمان نکنید». این آیه، مرا به اشتراک دانش و پرهیز از انحصارطلبی دعوت می‌کرد.

در خاطره‌ای دیگر، با عالمی روبه‌رو شدم که کتابی نفیس را چون «ناموس» خود می‌دانست و از امانت دادن آن امتناع کرد. این رفتار، مرا به تأمل واداشت که علم، متعلق به همگان است و انحصارطلبی، مانعی در مسیر ترویج دانش. قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا (قرآن کریم، طه: 114)؛ «بگو پروردگارا، بر علمم بیفزا». این دعا، مرا به یاد مسئولیت عالمان در گسترش دانش انداخت.

درنگ: ایثار و امانت‌داری در علم، ارزشی اسلامی است که پژوهشگران را به همکاری و اشتراک منابع علمی دعوت می‌کند. انحصارطلبی، مانعی در برابر ترویج دانش است.

بخش چهارم: اصلاح فرهنگ عمومی و نقش تحولات اجتماعی

روزهایی در تهران، پیش از انقلاب، فرهنگ مصرف‌گرایی و مدگرایی افراطی رواج داشت. مجله‌هایی که از «مینی» و «ماکسی» سخن می‌گفتند، گاه به ترویج فرهنگ‌هایی می‌پرداختند که با ارزش‌های دینی ما سازگار نبود. انقلاب ۵۷، با همه سختی‌ها، آمد و این مسیر را اصلاح کرد. إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ (قرآن کریم، رعد: 11)؛ «خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آن‌که خودشان آن‌چه را در خود دارند تغییر دهند». این آیه، نقش تحولات اجتماعی در اصلاح فرهنگ را به من یادآوری کرد.

در سفر به کربلا، با صحنه‌هایی از ناپاکی و کمبود امکانات روبه‌رو شدم که مرا به تأمل واداشت. در آن‌جا، حتی آب را باید می‌جوشاندیم تا قابل شرب شود. این تجربه، مرا به فکر فرو برد که چگونه می‌توان با حفظ ارزش‌های دینی، زیرساخت‌های زندگی را بهبود بخشید.

درنگ: تحولات اجتماعی، مانند انقلاب ۵۷، می‌توانند فرهنگ عمومی را اصلاح کنند. این درس، به اهمیت حفظ ارزش‌های دینی در کنار بهبود زیرساخت‌ها اشاره دارد.

بخش پنجم: پرهیز از خیانت و پیش‌داوری

روزی جمعیتی به فردی حمله کردند، تنها به این گمان که او از قومیتی دیگر است. فریاد می‌زد: «من مشهدی‌ام، نه افغان!» اما پیش‌داوری، مانع شنیدن حقیقت شد. این صحنه، مرا به یاد وحدت اسلامی انداخت. وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا (قرآن کریم، آل‌عمران: 103)؛ «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید». این آیه، وحدت امت اسلامی را یادآوری می‌کند.

در جای دیگر، از خیانت سخن گفتم که گناهی سنگین‌تر از معصیت است. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ (قرآن کریم، انفال: 27)؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به خدا و پیامبر خیانت نکنید و به امانت‌های خود خیانت نورزید». خیانت، اعتماد عمومی را ویران می‌کند و جامعه را به تباهی می‌کشاند.

درنگ: پرهیز از پیش‌داوری قومیتی و خیانت به امانت، از اصول بنیادین اسلام است که وحدت و اعتماد اجتماعی را تقویت می‌کند.

بخش ششم: اخلاق در علم دینی

روزی در جمع طلاب، شاهد فحاشی برخی به دیگران بودم. با خنده به یکی از آن‌ها گفتم: «آخوند بی‌دین دیده بودم، اما آخوند نادان ندیده بودم!» این سخن، نقدی بود بر رفتارهایی که با کرامت عالمان دینی سازگار نیست. وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا (قرآن کریم، بقره: 83)؛ «و با مردم به نیکی سخن بگویید». این آیه، مرا به رعایت اخلاق در تعاملات دعوت می‌کرد.

در خاطره‌ای دیگر، از کودکی‌ام در امتحان قاریان، در کنار بزرگان قراء مصر شرکت کردم. صدایم، که آن زمان چون بلبل بود، توجه همگان را جلب کرد، اما برخی حسادت کردند. مرحوم ذبیحی، قاری بزرگ، مرا نصحیت کرد که از راه راست منحرف نشوم. این تجربه، مرا به یاد اهمیت فروتنی در علم و هنر انداخت.

درنگ: رعایت اخلاق در علم دینی، از ضروریات است. عالمان باید با کرامت و فروتنی، الگویی برای جامعه باشند.

جمع‌بندی

این خاطرات، که از دل درس‌گفتارهایم برآمده، تنها شرح زندگی من نیست، بلکه تأملی است بر ارزش‌های عقلانی، اخلاقی، و دینی که در طول سال‌ها آموخته‌ام. از تیمارستان امین‌آباد تا سفرهای معنوی به مکه و کربلا، هر تجربه، درسی بود برای فهم عمیق‌تر از حکمت، ایثار، و وحدت. این گفتگوهای صمیمی، دعوتی است به شما، خواننده گرامی، تا در این تجربه‌ها تأمل کنید و درس‌هایی برای زندگی امروز خود بیابید. باشد که این خاطرات، چراغی باشد برای راه معرفت و معنویت.

با نظارت صادق خادمی