متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه 1110
مقدمه
سالها پیش، در میان بحثها و درسهای حوزوی، لحظاتی از زندگیام را با شاگردان و همراهانم به اشتراک میگذاشتم. این خاطرات، که گاه در خلال درسگفتارهایم بهصورت گذرا نقل میشدند، نهتنها شرح تجربههای شخصیام هستند، بلکه بازتاب تأملاتی عمیق در باب علم، دین، و جامعهاند. در این مجموعه، که با عنوان «گفتگوهای صمیمی» گردآوری شده، میکوشم این خاطرات را با زبانی زنده و صمیمی روایت کنم، گویی بار دیگر در محضر شاگردانم نشستهام و از آنچه دیدهام و آموختهام سخن میگویم. این روایتها، آیینهای از عمق دانش، تعهد معنوی، و دغدغههای فرهنگی و اجتماعیام هستند که با نگاهی به اصلاح نظامهای علمی و دینی، برای مخاطبان فرهیخته و پژوهشگران علوم دینی و اجتماعی نگاشته شدهاند.
بخش اول: محدودیتهای غیرمنطقی در آموزش فلسفه
روزی یکی از شاگردانم، با چشمانی پر از شوق و شبهه، نزدم آمد. او از مشکلی گفت که در مطالعه فلسفه برایش پیش آمده بود. وقتی شبههاش را با مادرش، که زنی فاضل بود، در میان گذاشت، پاسخ شنید که مطالعه فلسفه حرام است و نباید ادامه دهد. این سخن مرا به فکر فرو برد. چگونه ممکن است علمی که ابزار تعقل و تبیین معارف دینی است، چنین ممنوع شود؟ این محدودیت، نشانهای از موانع غیرمنطقی در نظام علم دینی بود که گاه مانع رشد علمی طلاب میشود.
درنگ: محدودیتهای غیرمنطقی در آموزش علوم عقلی مانند فلسفه، مانع رشد علمی طلاب و بهرهگیری از ظرفیتهای دانش دینی میشود.
این تجربه مرا به تأمل در ضرورت بازنگری در نظام آموزشی حوزهها واداشت. فلسفه، که ابزار استدلال و فهم عمیقتر دین است، باید در دسترس طلاب قرار گیرد تا بتوانند با نیازهای زمان همگام شوند. این دیدگاه با اصول اجتهاد پویا همخوانی دارد که بر انطباق با مقتضیات زمان تأکید میکند.
قرآن کریم: «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» (النحل: ۴۳) – پس اگر نمیدانید، از اهل ذکر بپرسید.
بخش دوم: توزیع ناعادلانه منابع علمی
زمانی برای تهیه کتابی فلسفی برای یکی از اساتید تلاش میکردم. کتابی ارزشمند بود، اما صاحب آن، که خود عالمی برجسته بود، از توزیع آن به طلاب امتناع میکرد. او معتقد بود که این کتابها نباید به دست طلاب برسد و تنها باید متون خاصی مانند تفسیر قرآن خوانده شوند. وقتی اصرار کردم، کتاب را به من داد، اما با شرطی عجیب: که آن را به دیگران ندهم. من، که به اهمیت دسترسی آزاد به دانش باور داشتم، کتاب را به طلبهای نیازمند سپردم.
درنگ: امتناع از توزیع منابع علمی مانند کتب فلسفی، به جای تقویت علم دینی، به عقبماندگی علمی حوزهها منجر میشود.
این ماجرا مرا به این اندیشه برد که انحصار دانش، برخلاف اصول تربیتی اسلام است. دانش باید مانند نوری باشد که به همه بتابد، نه آنکه در دست عدهای معدود محبوس شود. این تجربه، ضرورت توزیع عادلانه منابع علمی را برایم آشکار کرد.
قرآن کریم: «وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً» (التوبة: ۱۲۲) – و شایسته نیست که مؤمنان همگی [برای جهاد] کوچ کنند.
بخش سوم: تعصبات غیرمنطقی در برابر علوم عقلی
حکایتی را به یاد دارم از طلبهای که کتابی فلسفی به خانه برده بود. پدرش، که خود مجتهدی برجسته و پارسا بود، وقتی کتاب را دید، آن را نجس دانست و با عبا از زمین برداشت، گویی با شیء پلیدی روبهرو شده است. این رفتار مرا به شگفتی واداشت. چگونه ممکن است کتابی که ابزار فهم حقیقت است، چنین مورد بیمهری قرار گیرد؟ این تعصب، نشانه ضعف فکری بود که گاه در میان برخی عالمان دیده میشد.
درنگ: تعصبات غیرمنطقی در برابر علوم عقلی مانند فلسفه، مانع رشد فکری و علمی طلاب میشود.
این ماجرا مرا به این باور رساند که تعصب، حتی در وجود انسانهای نیک، میتواند مانع پذیرش حقیقت شود. اسلام ما را به استدلال و منطق دعوت میکند، و وظیفه ماست که با رفع این تعصبات، راه را برای رشد علمی هموار کنیم.
قرآن کریم: «قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» (البقره: ۱۱۱) – بگو دلیل خود را بیاورید اگر راست میگویید.
بخش چهارم: ضرورت انعطاف در سبک زندگی
طلبهای حتی در سفر یا هنگام کار، لباس رسمی خود را از تن درنمیآورد. یک بار دیدم که یکی از عالمان، با همان قبا بیل میزد! خندهام گرفت و با خود گفتم: آیا نمیشود در چنین موقعیتهایی انعطاف داشت؟ به او گفتم: «آقا، لباس را درآورید، این که کفن نیست!» طلبه باید ذو حیاتین باشد؛ در مسجد و محراب یکگونه، و در سفر یا کار روزمره گونهای دیگر.
درنگ: انعطاف در سبک زندگی طلاب، متناسب با مقتضیات زمان، از محدودیتهای غیرضروری جلوگیری میکند.
این تجربه به من آموخت که دین ما دین آسانی است. خداوند ما را به سختی و عسر دعوت نکرده، بلکه انعطاف و سهولت را برایمان خواسته است. طلاب باید با شرایط زمانه هماهنگ شوند تا بتوانند تأثیرگذار باشند.
قرآن کریم: «يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» (البقره: ۱۸۵) – خدا برای شما آسانی میخواهد و سختی برایتان نمیخواهد.
بخش پنجم: نقد محافظهکاری در تعاملات اجتماعی
برخی از عالمان در تعاملات اجتماعی چنان محافظهکار بودند که گویی از مردم فاصله گرفتهاند. این رفتار، به جای آنکه جایگاه عالمان را در جامعه تقویت کند، به انزوای آنها منجر میشد. یک بار به یکی از این عالمان گفتم: «چرا اینقدر از مردم دوری میکنید؟ دین ما دین حضور در میان مردم است.»
درنگ: محافظهکاری بیش از حد در تعاملات اجتماعی، به انزوا و کاهش تأثیرگذاری عالمان دینی منجر میشود.
این ماجرا مرا به این باور رساند که عالمان دینی باید با شجاعت و بصیرت در جامعه حضور یابند. تبلیغ دین، نیازمند تعاملی فعال و صمیمی با مردم است، نه دوری و انزوا.
قرآن کریم: «قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ» (یوسف: ۱۰۸) – بگو این راه من است که به سوی خدا با بصیرت دعوت میکنم.
بخش ششم: ضرورت مناظره علمی و شفافیت
همیشه از نبود مناظرههای علمی در حوزهها گلایه داشتم. یک بار پیشنهاد کردم که بانکی اطلاعاتی از نظرات عالمان ایجاد شود تا هر کس حرفش را با دلیل و استدلال عرضه کند. گفتم: «اگر در فیضیه پنجاه مانیتور بگذاریم و نظرات را شفاف کنیم، بسیاری از مشکلات دینی حل میشود.» اما این پیشنهاد با مقاومت روبهرو شد. برخی میترسیدند که شفافیت، جایگاهشان را متزلزل کند.
درنگ: ایجاد فضای مناظره علمی و شفافیت در نظام علم دینی، به حل مشکلات و تقویت دانش کمک میکند.
این تجربه به من آموخت که گفتوگوی علمی و مستدل، راهی برای پیشرفت حوزههاست. وقتی همه بتوانند نظراتشان را با دلیل بیان کنند، حقیقت آشکار میشود و علم دینی پویاتر میگردد.
قرآن کریم: «وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (النحل: ۱۲۵) – و با آنها به شیوهای که نیکوتر است مجادله کن.
بخش هفتم: نقد ادعاهای بدون پشتوانه
گاه برخی در حوزهها ادعاهایی بدون سند و مدرک مطرح میکردند. این ادعاها، به جای آنکه به وحدت و پیشرفت منجر شود، تفرقه و بیاعتمادی میآفرید. یک بار به یکی از این افراد گفتم: «اگر ادعایی داری، دلیلش را بیاور. بدون دلیل، سخن تو ارزشی ندارد.»
درنگ: ادعاهای بدون پشتوانه علمی در نظام علم دینی، به تفرقه و کاهش اعتبار حوزهها منجر میشود.
این ماجرا مرا به این باور رساند که هر سخنی در حوزه دین باید با استدلال و دلیل همراه باشد. این اصل، نهتنها اعتبار علم دینی را حفظ میکند، بلکه به وحدت و پیشرفت جامعه اسلامی کمک میکند.
قرآن کریم: «قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» (البقره: ۱۱۱) – بگو دلیل خود را بیاورید اگر راست میگویید.
بخش هشتم: تأملات اجتماعی و دغدغههای فرهنگی
برخی روزها در خیابانهای شهر قدم میزدم و با مردمان عادی همسخن میشدم. گاه میدیدم که برخی از مشکلات اجتماعی، از جیببری گرفته تا مسائل دیگر، در اطراف حرم رخ میداد. با خود میگفتم: چرا نظامهای ما، حتی در حوزههای انتظامی، بهروز و کارآمد نیستند؟ یک بار در سفری به خارج، برای تحقیق به مکانی رفتم که پر از فساد بود. با دشداشه و چفیه، نشسته بودم و ذکر میگفتم، اما در دل، جامعه را مطالعه میکردم. میخواستم بدانم چگونه میتوان نظامی اسلامی ساخت که پاسخگوی نیازهای زمان باشد.
درنگ: مطالعه جامعه و شناخت نیازهای زمان، برای ساخت نظام اسلامی کارآمد ضروری است.
این تجربهها مرا به این باور رساند که عالمان دینی باید دنیا را بشناسند، نه آنکه در کنج حوزهها محبوس شوند. باید به میان مردم رفت، مشکلات را دید، و برای آنها چارهای اندیشید.
بخش نهم: یادگارهای کودکی و آموزشهای اولیه
کودکیام را به یاد می آورم، زمانی که در زاهدان و سراوان بودیم. در آن روزها، تجوید اولین تخصص ما بود. با دقت و وسواس، قرآن را درست میخواندیم و هر خطایی در تلفظ، برایمان غیرقابلقبول بود. نهجالبلاغه را حفظ میکردیم، و این کتاب، برایمان نهتنها درس فقه و اخلاق، بلکه درس جامعهشناسی و روانشناسی بود. این آموزشها، بنیان معرفتیام را شکل داد و مرا به سوی عمق و دقت در دانش دینی سوق داد.
درنگ: آموزشهای اولیه مانند تجوید و حفظ نهجالبلاغه، بنیان معرفتی و علمی طلاب را تقویت میکند.
این خاطره به من آموخت که آموزشهای اصیل و دقیق، میتوانند نسلی از عالمان را تربیت کنند که هم به علوم دینی مسلط باشند و هم به نیازهای جامعه پاسخ دهند.
جمعبندی نهایی
این گفتگوهای صمیمی، که از دل درسگفتارهایم برآمدهاند، مجموعهای از تأملات علمی، معنوی، و اجتماعیاند. هر خاطره، حکایتی است از تلاش برای اصلاح نظامهای علمی و دینی، از مبارزه با محدودیتهای غیرمنطقی در آموزش، تا تأکید بر شفافیت و مناظره علمی. این روایتها، نهتنها شرح زندگی من، بلکه دعوتی به تأمل در نقش عالمان دینی در جامعهاند. امیدوارم این مجموعه، برای پژوهشگران و دوستداران معرفت، چراغی باشد که راه را به سوی آیندهای روشنتر در علم و دین هموار کند.
با نظارت صادق خادمی