متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه ۱۱۲۳
مقدمه
این مجموعه، شرحی است از خاطراتی که در درسگفتارهایم بهصورت گذرا بیان کردهام. این روایتها، لحظههایی از زندگیام را به تصویر میکشند که در آنها، با شعر و معنویت، راه خود را در مسیر معرفت و عرفان گشودهام. در این بخش، از کودکیام سخن میگویم، زمانی که شعر نهتنها زبانی برای بیان بود، بلکه کلیدی برای ورود به دنیایی عمیقتر از معرفت و ارتباط با انسانهای نیکوکار. این خاطرات، بازتابی از تعهد من به دانش، معنویت و تأثیرگذاری فرهنگی است که امیدوارم خواننده را به تأمل در این مسیر دعوت کند.
شعر، زبان دل و معرفت
شعر بهجای دعا
در کودکی، توانایی برخی در حفظ دعاها و مأثورات مفاتیحالجنان برایم شگفتانگیز بود. اما من، که این توان را در خود نمیدیدم، به شعر پناه بردم. شعر برایم زبانی بود که دل و ذهن را به هم پیوند میداد. هرگاه کسی با من سخن میگفت، پاسخش را با بیتی از شعر میدادم. این کار، نهتنها راهی برای بیان احساساتم بود، بلکه مرا به دنیایی از معرفت و زیبایی نزدیکتر میکرد.
شعر، برای من جایگزینی بود برای کسانی که با دعاها ارتباط عمیقتری برقرار میکردند. این تفاوت، به من آموخت که هر فرد میتواند با ابزار خاص خود به سوی معرفت گام بردارد. شعر، با ریتم و آهنگش، مفاهیم عمیق را در قالب کلماتی ساده و دلنشین به قلب میرساند.
درنگ: تفاوتهای فردی در توانایی حفظ دعاها و اشعار، نشاندهنده تنوع در روشهای ارتباط با معارف دینی است. شعر، ابزاری مؤثر برای افرادی است که با دعاها کمتر ارتباط برقرار میکنند.
کودکی و شعر: زبانی برای گفتوگو
در کودکی، اشعار بسیاری را از بر کرده بودم. هر گفتوگویی برایم فرصتی بود تا با شعر پاسخ دهم. این عادت، نهتنها ذهنم را پرورش داد، بلکه مرا در میان دیگران متمایز میکرد. شعر، برایم مانند کلیدی بود که درهای بسته را میگشود. این تجربه، نشان داد که چگونه یک ابزار ادبی میتواند در تعاملات اجتماعی و معنوی تأثیرگذار باشد.
درنگ: استفاده از شعر در کودکی، نشاندهنده ظرفیت این قالب در آموزش، ارتباط و تأثیرگذاری اجتماعی است.
تلاش برای ورود به خانقاه
خردسال بودم و آرزو داشتم به خانقاهی درویشی راه یابم. اما درهای خانقاه بهروی هر کسی گشوده نبود. باید مراحلی دشوار را پشت سر میگذاشتم، که با طنزی کودکانه، آنها را «پس خون و پیش خون» مینامیدم. این تشریفات، گاه مرا ناامید میکرد، اما عزمم را برای ورود به این فضای عرفانی راسختر میساخت.
این محدودیتها، مرا به تأمل در ساختارهای سنتی واداشت. چرا باید راه بهسوی معرفت، اینچنین دشوار باشد؟ این تجربه، مرا به نقد فرهنگهای محدودکننده سوق داد و باورم را به لزوم دسترسی آسانتر به معارف معنوی تقویت کرد.
درنگ: محدودیتهای سنتی در دسترسی به محافل عرفانی، ضرورت بازنگری در روشهای سنتی و ایجاد فضایی بازتر برای تعاملات معنوی را نشان میدهد.
دیدار با مرشد
روزی، مرشد خانقاه برای زیارت از آنجا خارج شد. او، مردی بود با ظاهری غیرمتعارف؛ موهای سبیل و ریشش درهم و بلند، تا یقهاش میرسید. این ظاهر، برای کودکی چون من عجیب بود، اما نگاهش پر از مهر و حکمت بود. او پرسشهای بسیاری از من کرد و من، با شوق و اطمینان، هر پرسش را با شعر پاسخ دادم.
این گفتوگو، لحظهای بود که شعر، مرا به او نزدیک کرد. درخواستم برای ورود به کسوت درویشی را نیز با اشعاری بیان کردم که از دل برمیآمد. مرشد، که تحت تأثیر این پاسخها قرار گرفته بود، برای فردای آن روز قراری گذاشت تا گفتوگویمان را ادامه دهیم.
درنگ: پاسخگویی با شعر به مرشد، نشاندهنده قدرت این قالب در جلب توجه و ایجاد ارتباط عمیق در محافل عرفانی است.
نیکمردی دراویش
دراویشی که در آن روزها شناختم، مردمانی نیکوکار و نجیب بودند. قلبهایشان پر از محبت و رفتارشان سرشار از انسانیت بود. برایشان از خداوند رحمت میطلبم، چرا که در مسیر معرفت، الگوهایی از اخلاص و خیرخواهی بودند. این تجربه، مرا به ارزشهای اخلاقی و انسانی در محافل عرفانی بیش از پیش آگاه کرد.
درنگ: ستایش از نیکمردی دراویش، بر اهمیت ارزشهای اخلاقی و انسانی در محافل عرفانی تأکید دارد.
جمعبندی
این خاطره، که ریشه در درسگفتارهایم دارد، روایتی است از کودکیام که شعر، زبانی برای بیان و پلی برای ارتباط با دنیای عرفان شد. شعر، نهتنها ابزاری برای گفتوگو بود، بلکه راهی برای گشودن درهای بسته و جلب توجه مرشدان نیکوکار. این تجربه، مرا به تأمل در تنوع راههای رسیدن به معرفت و ضرورت بازنگری در محدودیتهای سنتی واداشت. امیدوارم این روایت، خواننده را به تأمل در قدرت شعر و ارزشهای انسانی در مسیر معنویت دعوت کند.
برای روشنتر شدن اهمیت شعر در انتقال مفاهیم معنوی، به آیهای از قرآن کریم اشاره میکنم: وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ * أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ (قرآن کریم، سوره شعراء، آیات ۲۲۴-۲۲۵). این آیه، به جایگاه شعر و تأثیر آن بر دلها اشاره دارد، هرچند در اینجا به نقد شاعران گمراه پرداخته، اما در تفاسیر آمده که شعر نیکو، میتواند ابزاری برای هدایت باشد.
با نظارت صادق خادمی