در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

گفتگوهای صمیمی 1142

متن درس





گفتگوهای صمیمی

گفتگوهای صمیمی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، جلسه ۱۱۴۲

مقدمه

در این مجموعه، که با عنوان «گفتگوهای صمیمی» نگارش یافته، کوشیده‌ام خاطراتی از زندگی خویش را با شما به اشتراک بگذارم. این روایت‌ها، که گاه در درس‌گفتارهایم به‌صورت گذرا به آن‌ها اشاره کرده‌ام، بازتاب‌دهنده تأملاتم در باب مسائل دینی، علمی، و اجتماعی است. هر خاطره، دریچه‌ای است به سوی تجربه‌های زیسته‌ام، که با نگاهی عمیق به حکمت الهی، عقلانیت دینی، و زیبایی‌های خلقت آمیخته شده است. در این گفتگوها، شما را به سفری معنوی و معرفتی دعوت می‌کنم تا همراه با من، در لحظه‌های تأمل و تجربه غوطه‌ور شوید.

بخش اول: تأملات در باب قداست‌سازی و خرافات

چشمه‌ای در زیارتگاه ایوب نبی

روزی که به زیارت آرامگاهی منسوب به حضرت ایوب نبی (ع) در نزدیکی سرزمین‌های شوروی سابق رفته بودم. فضای آن مکان، پر از شور و شوق زائران بود؛ شیعه و سنی، همه گرد آمده بودند و آیین‌هایی خاص و دیدنی به‌جا می‌آوردند. چشمه‌ای در آن مکان بود که مردم آن را معجزه‌ای از حضرت ایوب می‌دانستند و با احترام و اعتقاد به آن می‌نگریستند. اما من، با تأمل در این باور، پرسشی در ذهنم شکل گرفت. قرآن کریم در سوره النبأ، آیه ۲۴ می‌فرماید:

وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بَارِدًا

«و از آسمان آبی خنک فرو فرستادیم.» این آیه مرا به فکر واداشت که آیا صفت «خنک» ذاتی آب است یا به شرایط محیطی وابسته است؟ به نظرم آمد که آب، به خودی خود، نه سرد است و نه گرم؛ این ویژگی‌ها از جوار و محیط آن ناشی می‌شود. اما آب این چشمه، برخلاف آنچه در نقل‌ها آمده بود، ولرم و حتی داغ بود. این تفاوت، مرا به تردید در صحت برخی باورهای عامه واداشت.

همراهانم، که حساسیت فضای زیارتی را درک کرده بودند، از من خواستند سخنی نگویم. گفتند: «حاج آقا، با این حرف‌ها اوضاع متشنج می‌شود و اهالی منطقه ممکن است واکنش نشان دهند.» من به احترام فضای زیارت و برای حفظ آرامش، سکوت کردم و از همسفرانم خواستم آیین‌هایشان را به‌جا آورند. سپس خود به سوی چشمه رفتم، در آب ایستادم، و با تمام وجود، گرمای آن را حس کردم. این تجربه، مرا به تأمل در تفاوت میان حقیقت و آنچه گاه به نام معجزه به مردم عرضه می‌شود، واداشت.

درنگ: آب به ذات خود فاقد سردی یا گرمی است و صفات آن به شرایط محیطی وابسته است. این دیدگاه، دعوتی است به بازنگری عقلانی در باورهای عامه‌پسند و تمییز حقیقت از خرافه.

نقدی بر بهره‌برداری از باورهای دینی

در این سفر، آنچه بیش از همه ذهنم را مشغول کرد، پدیده‌ای بود که در بسیاری از جوامع، از جمله سرزمین خودمان، ایران، شاهدش هستیم: ساختن اماکنی منسوب به امامزادگان، بدون اسناد معتبر تاریخی. گاه در مکانی دورافتاده، غاری یا سوراخی را به قبر امامزاده‌ای نسبت می‌دهند، در حالی که هیچ نشانه‌ای از زیست انسانی در آنجا یافت نمی‌شود. این اقدامات، که گاه با نیت کسب درآمد انجام می‌شود، به باورهای دینی مردم لطمه می‌زند. در ایران، گنبد و بارگاهی برای این اماکن ساخته می‌شود و مردم با خلوص نیت به زیارت آن‌ها می‌روند، غافل از آنکه بسیاری از این ادعاها فاقد پشتوانه تاریخی است.

این پدیده را از منظری دیگر نیز می‌توان نگریست. درآمد حاصل از این اماکن، گاه از استخراج منابع طبیعی مانند نفت پایدارتر به نظر می‌رسد، چرا که نفت روزی تمام می‌شود، اما باورهای دینی، اگرچه ارزشمند، گاه به ابزاری برای کسب درآمد تبدیل می‌شوند. این در حالی است که سرمایه‌گذاری در منابع مولدی چون نفت، می‌تواند جیب ملت را پر کند، اما سوءاستفاده از باورهای دینی، تنها جیب‌ها را خالی می‌کند و به رشد عقلانیت دینی آسیب می‌رساند.

این تأمل مرا به نظریه‌ای اقتصادی رهنمون کرد که برخی عالمان آن را «نفرین منابع» می‌نامند. ما در ایران، با داشتن رتبه دوم ذخایر گاز در جهان و منابع عظیم نفت، از نعمت‌های الهی برخورداریم. اما همین منابع، گاه به جای پیشرفت، ما را به وابستگی و عقب‌ماندگی کشانده است. همان‌گونه که انسان ثروتمند ممکن است از شکوفایی استعدادهایش بازبماند، منابع ملی ما نیز گاه مانع رشد اقتصادی و فکری‌مان شده‌اند.

درنگ: سوءاستفاده از باورهای دینی برای کسب درآمد، نه‌تنها به عقلانیت دینی آسیب می‌رساند، بلکه از منظر اقتصادی نیز مانع سرمایه‌گذاری در منابع مولد می‌شود. نقد این پدیده، نیازمند بررسی تاریخی و علمی است.

جمع‌بندی بخش اول

این تجربه زیارتی و تأملاتم در باب چشمه و اماکن منسوب به اولیاء، مرا به این باور رساند که دین باید با عقلانیت و حقیقت همراه باشد. باورهای عامه، هرچند ریشه در خلوص نیت دارند، گاه از مسیر حقیقت دور می‌شوند. وظیفه ما به‌عنوان عالمان دینی، هدایت این باورها به سوی حقیقت و جلوگیری از سوءاستفاده از آن‌هاست. این تأملات، که ریشه در تجربه زیسته‌ام دارد، دعوتی است به بازنگری در آنچه به نام دین به مردم عرضه می‌شود.

بخش دوم: شگفتی‌های دریا و حکمت الهی

زیبایی دریا و نعمت‌های الهی

روزهایی را که در کنار دریا ایستاده بودم و به امواج کوتاه و بلند آن می‌نگریستم. دریا، با عظمت و زیبایی‌اش، چنان شگفت‌انگیز است که گویی چشم‌ها توان دیدن آن را ندارند. قرآن کریم در سوره الحج، آیه ۶۵ می‌فرماید:

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ

«آیا ندیدی که خداوند آنچه را در زمین است برای شما مسخر کرده است؟» این آیه مرا به شکر نعمت‌های الهی و تأمل در شگفتی‌های خلقت دعوت کرد. اما شگفتا که برخی از درک این زیبایی‌ها محرومند و دریا را تنها آبی بی‌کران می‌بینند، نه آیتی از آیات الهی.

درنگ: تأمل در زیبایی‌های دریا، دعوتی است به شکر نعمت‌های الهی و درک حکمت خلقت، که در آیات قرآن کریم تجلی یافته است.

دوست غواص و تجربه‌ای بی‌نظیر

دوستی داشتم که غواصی ماهر بود؛ گویی نهنگ یا ماهی‌ای در دل دریا. او در آب چنان آزاد و رها شنا می‌کرد که انگار خشکی برایش غریب بود. می‌گفت در خیابان‌ها احساس ناراحتی می‌کند، پاهایش راه رفتن را نمی‌دانند، اما در دریا، آرام و سبکبال بود. از تجربه‌ای شگفت سخن گفت: شنا کردن تا منطقه‌ای ممنوعه در نزدیکی شوروی سابق. در آنجا، در میان امواج، به خواب می‌رفت و آرامشی را تجربه می‌کرد که حتی شاهان در کاخ‌هایشان از آن محرومند. می‌گفت: «در آن منطقه، جز صدای کفتران و غازها چیزی نیست. نه دغدغه‌ای، نه ترسی از خیانت یا خطر.»

این تجربه مرا به فکر واداشت. قرآن کریم در سوره الزخرف، آیه ۳۲ می‌فرماید:

وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ

«و برخی از شما را بر برخی دیگر به درجاتی برتری داد.» این دوست، با مهارتی که خداوند به او عطا کرده بود، نعمتی بی‌نظیر داشت، اما در خشکی، ناتوانی‌اش در راه رفتن او را آزار می‌داد. این تفاوت، مرا به حکمت الهی در توزیع نعمت‌ها و محدودیت‌ها رهنمون کرد.

روزی به او گفتم آرزو دارم به آن منطقه بروم و آرامشش را تجربه کنم. پاسخ داد: «حاج آقا، بردن تو به آنجا خطر دارد. می‌گویند با تو همسفر شدم و تو را به خطر انداختم.» من اصرار کردم که مخاطرات را می‌پذیرم، اما او از این کار امتناع کرد. گفت: «من تنها از عهده خودم برمی‌آیم.» این پاسخ، مرا به تأمل در محدودیت‌های انسانی و حکمت الهی واداشت. قرآن کریم در سوره الإسراء، آیه ۸۹ می‌فرماید:

وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ

«و به‌راستی برای مردم در این قرآن از هرگونه مثلی آوردیم.» این آیه مرا به این باور رساند که هر نعمت و محدودیتی، مثلی است از حکمت الهی.

درنگ: نعمت‌ها و محدودیت‌های الهی، هر یک جلوه‌ای از حکمت خلقت است. تجربه غواص، دعوتی است به تأمل در تنوع نعمت‌ها و پذیرش محدودیت‌ها.

جمع‌بندی بخش دوم

این خاطره از دریا و دوستم، مرا به شگفتی‌های خلقت و حکمت الهی رهنمون کرد. دریا، با زیبایی بی‌کرانش، و غواص، با مهارت و محدودیت‌هایش، هر دو آیتی از آیات الهی‌اند. این تجربه، مرا به شکر نعمت‌ها و تأمل در حکمت محدودیت‌ها دعوت کرد. ما، به‌عنوان بندگان خدا، باید در برابر نعمت‌هایش شاکر باشیم و در محدودیت‌ها، به حکمت او اعتماد کنیم.

جمع‌بندی نهایی

این گفتگوهای صمیمی، که از تجربه‌های زیسته‌ام برآمده، دعوتی است به تأمل در حقیقت دین، زیبایی خلقت، و حکمت الهی. در زیارتگاه ایوب نبی، آموختم که عقلانیت و حقیقت باید راهنمای باورهای دینی ما باشد. در کنار دریا، دریافتم که هر نعمتی، جلوه‌ای از شگفتی‌های الهی است و هر محدودیتی، دعوتی به تأمل در حکمت او. این خاطرات، نه‌تنها روایت زندگی من، بلکه دعوتی است به سوی عقلانیت، معنویت، و شکر نعمت‌های بی‌کران الهی. امیدوارم این روایت‌ها، شما را نیز به تأمل در این حقایق دعوت کند و نوری بر مسیر معرفت و ایمانتان بتاباند.

با نظارت صادق خادمی