متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه ۱۱۴۶
این روایتها، شرحی تفصیلی است از تأملاتی که گاه در درسگفتارهایم بهصورت گذرا بیان کردهام. آنچه در پی میآید، مشاهدات و تأملات من از سفری به اوکراین است که با نگاهی جامعهشناختی و عرفانی، به بررسی رفتارها و هنجارهای اجتماعی این سرزمین پرداختهام. این خاطرات، نهتنها شرح سفر، بلکه آزمایشی میدانی است برای درک تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی میان مردمان این سو و آن سوی کره زمین.
بخش اول: سرزمینی آکنده از حق و هماهنگی
در سفرم به اوکراین، سرزمینی را دیدم که گویی تماماً در هالهای از حق و حقانیت فرو رفته است. در این دیار، چیزی به نام ناحق یا ناهنجاری به چشم نمیآید. انگار موجی از عدالت و انسجام، خیابانها و مردمانش را در بر گرفته است. این مشاهدات، مرا به تأمل واداشت که چگونه جامعهای میتواند تا این حد از تعارضات آشکار به دور باشد. گویی نظمی نانوشته بر رفتارهای مردمان حاکم است که اعتراض و ایرادگیری را از میان برده است.
در خیابانهای اوکراین، مردمان را میدیدم که با آزادی تمام، زندگی روزمره خود را پیش میبرند. از فقیر گرفته تا توانگر، هر یک به شیوه خویش، اما در هماهنگی کامل با دیگران. این هماهنگی، که گاه آن را به وحدت عرفانی تشبیه کردهام، مرا به فکر فرو برد که آیا این یکپارچگی، نشانهای از کمال است یا شاید، به گونهای، عاملی برای بیتفاوتی اجتماعی؟ این پرسش، ذهنم را مشغول کرد و مرا به آزمایشی جامعهشناختی سوق داد.
درنگ: اوکراین در نگاه من، سرزمینی است که نظم اجتماعی و انسجام آن، از طریق هنجارهای نانوشته و احترام متقابل شکل گرفته است. این ویژگی، نشاندهنده فرهنگ فردگرایی متعادل و اعتماد متقابل در جامعه است.
بخش دوم: مشاهدات فرهنگی و تفاوتهای هنجاری
یکی از نکات برجسته در اوکراین، رفتارهای آشکار مردمان در فضای عمومی بود. در خیابانها، افراد یکدیگر را در آغوش میگرفتند و گاه تا سی دقیقه روبوسی میکردند، بیآنکه این رفتارها ناهنجار تلقی شود. این صحنهها، برای من که از فرهنگی متفاوت میآیم، شگفتانگیز بود. در فرهنگ ما، چنین رفتارهایی گاه به نقض حریم خصوصی تعبیر میشود، اما در اوکراین، نشانهای از صمیمیت و سلامت اجتماعی بود.
همچنین، مصرف مشروبات الکلی و سیگار در میان همه طبقات اجتماعی، از فقیر تا غنی، رواج داشت. حتی کسانی که توان مالی کمتری داشتند، شیشهای مشروب به دست میگرفتند و پس از کار روزانه، با همان شیشه، روزشان را به پایان میرساندند. این مشاهدات، مرا به فکر فرو برد که چگونه فرهنگی میتواند رفتاری را که در جای دیگر ناپسند تلقی میشود، به بخشی از هنجارهای روزمره بدل کند.
درنگ: تفاوتهای فرهنگی در اوکراین، مانند رواج مصرف الکل و ابراز عواطف در فضای عمومی، نشاندهنده پذیرش هنجارهایی است که در دیگر فرهنگها ممکن است ناهنجار تلقی شود. این تفاوتها، فرصتی برای مطالعه تطبیقی هنجارهای اجتماعی است.
بخش سوم: آزمایشی میدانی در بالکن
برای آزمودن رفتارهای اجتماعی، در بالکن آپارتمانی در طبقه هفتم نشستم و مردم را نظاره کردم. هدفم این بود که ببینم آیا کسی به حضورم اعتراض میکند یا حتی نگاهی کنجکاوانه به من میاندازد. خستگی کار یک هفتهای، که گویی انرژی دو ماه را از من گرفته بود، مرا به این آزمایش سوق داد. با این حال، هیچکس نه تنها اعتراض نکرد، بلکه حتی نگاهی به من نینداخت. این بیتوجهی، مرا به شگفتی واداشت. در سرزمین ما، اگر کسی به پشتبام خانهاش برود، همسایگان با فریاد و اعتراض، او را خطاب قرار میدهند که چرا نظارهگر دیگران است.
این تفاوت، مرا به تأمل در مفهوم حریم عمومی و خصوصی واداشت. در اوکراین، گویی هر فرد در دنیای خویش غرق است و جز به تعرض مستقیم، به رفتار دیگران توجهی ندارد. اما در فرهنگ ما، نظارت جمعی و حساسیت به رفتار دیگران، بخشی از هنجارهای اجتماعی است. این مشاهدات، مرا به این پرسش رساند که کدام رویکرد به راستی پسندیدهتر است؟
درنگ: آزمایش میدانی در بالکن، نشاندهنده فرهنگ فردگرایی اجتماعی در اوکراین است که در آن، مداخله در امور دیگران به حداقل میرسد، برخلاف فرهنگ نظارت جمعی در برخی جوامع دیگر.
بخش چهارم: نظم اجتماعی و امنیت سیستمیک
یکی از شگفتیهای اوکراین برایم، نبود مأموران انتظامی در خیابانها بود. وقتی چراغ راهنما قرمز میشد، پیادهروها پر از جمعیت میشد، اما هیچکس بیمحابا وارد خیابان نمیشد. کنجکاو شدم که چگونه امنیت و نظم در این شهر برقرار است. دریافتم که سیستمهای نظارتی، مانند دوربینهای مداربسته، جایگزین حضور فیزیکی مأموران شدهاند. این نظام سیستمیک، نظم را بدون نیاز به نظارت انسانی حفظ میکرد.
برای آزمودن این نظم، همراهانم را دعوت کردم که هنگام قرمز بودن چراغ راهنما، وارد خیابان شویم. نگاههای متعجب مردم، که گویی گوسفندی را نظاره میکنند، مرا به خنده واداشت. آنها با شگفتی میپرسیدند: «چگونه قوانین را نمیدانید؟» این تجربه، نشان داد که پایبندی به قوانین در اوکراین، نه از ترس مجازات، بلکه از پذیرش جمعی هنجارها ناشی میشود.
درنگ: نظم اجتماعی در اوکراین، از طریق سیستمهای نظارتی مدرن و پذیرش جمعی قوانین حفظ میشود، که نشاندهنده رویکردی سیستمیک به مدیریت اجتماعی است.
بخش پنجم: تأملات عرفانی و فلسفی
در اوکراین، گویی مردمان به وحدتی عرفانی دست یافتهاند، انگار همه یکی هستند و تفاوتها رنگ باخته است. این وحدت، هرچند زیبا به نظر میرسد، مرا به فکر فرو برد که آیا چنین هماهنگی، به بیتفاوتی و حتی فلاکت اجتماعی منجر نمیشود؟ در مقابل، در سرزمین ما، فضای اعتراض و ایرادگیری گاه به افراط میرسد و این نیز ناپسند است. به یاد آیهای از قرآن کریم افتادم:
هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَىٰ سَبِيلًا أَوْ ضَلَّ سَبِيلًا
او به کسی که به راه راست هدایت یافته یا گمراه شده است داناتر است.
این آیه، مرا به تأمل واداشت که نمیتوان یکی از این دو رویکرد را بهطور مطلق برتر دانست. هر یک، محاسن و معایب خود را دارد. وحدت عرفانی اوکراین، گاه به بیتفاوتی میانجامد و اعتراضهای بیمورد در سرزمین ما، به تعارضات غیرضروری. کدامین راه به راستی هدایت است؟ این پرسش، همچنان در ذهنم باقی است.
درنگ: مقایسه وحدت عرفانی در اوکراین و فرهنگ اعتراض در ایران، نشاندهنده نسبیت فرهنگی است. هیچیک از این رویکردها بهطور مطلق برتر نیست و هر دو نیازمند تحلیل در زمینههای اجتماعی و فرهنگی هستند.
بخش ششم: نفوذ فرهنگی و زبان
در اوکراین، دریافتم که زبان انگلیسی چندان رواج ندارد و مردم بیشتر به زبان ترکی یا اوکراینی سخن میگویند. این مشاهده، مرا به تأمل در نفوذ فرهنگی واداشت. در سرزمین ما، زبان انگلیسی گاه بهعنوان زبانی خواهری شناخته میشود، نشانهای از نفوذ تاریخی قدرتهای بیگانه. اما در اوکراین، این نفوذ کمتر به چشم میآید، شاید به دلیل سلطه تاریخی روسها که مانع نفوذ دیگران شدهاند.
در تلاش برای یادگیری زبانهای اوکراینی، روسی و ترکی، با دشواریهای بسیار روبهرو شدم. در یک هفته اقامت، کوشیدم این زبانها را فراگیرم، اما کلماتشان برایم چون جزق و وزق بود. این تجربه، مرا به این حقیقت رساند که زبان، دریچهای به فرهنگ و روان مردمان است. یادگیری زبانهای بیگانه، نهتنها شناخت فرهنگها را آسانتر میکند، بلکه به درک عمیقتر روانشناسی اجتماعی کمک میرساند.
درنگ: زبان، بهعنوان ابزاری برای نفوذ فرهنگی، نشاندهنده قدرت نرم کشورها در مناطق مختلف است. یادگیری زبانهای بیگانه، دریچهای به شناخت فرهنگها و روانشناسی اجتماعی است.
جمعبندی
این سفر به اوکراین، برایم نهتنها سفری جغرافیایی، بلکه سفری به عمق تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی بود. از نظم سیستمیک خیابانها تا وحدت عرفانی مردمان، از آزادیهای فردی تا بیتوجهی به رفتار دیگران، هر لحظه از این سفر، آزمایشی میدانی بود برای درک هنجارهای اجتماعی. مقایسه این مشاهدات با سرزمین خودمان، مرا به تأمل در محاسن و معایب هر دو رویکرد واداشت. اوکراین، با انسجام و آزادیاش، و سرزمین ما، با نظارت جمعی و حساسیتهایش، هر یک درسهایی برای آموختن دارند.
این خاطرات، که گاه در درسگفتارهایم بهصورت گذرا بیان شدهاند، دعوتی است به تأمل در رفتارهای انسانی و هنجارهای اجتماعی. باشد که این روایتها، خواننده را به اندیشه در باب هدایت و گمراهی، وحدت و تعارض، و حق و ناحق وادارد.
با نظارت صادق خادمی