متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه (1202)
مقدمه
این مجموعه، روایتی است از تأملات و تجربیات معنوی، عرفانی و علمیام که در خلال درسگفتارهایم بهصورت گذرا بیان شدهاند. اکنون، این خاطرات را با دقتی بیشتر و در قالب گفتگویی صمیمی بازگو میکنم تا شما را به دنیای درونم دعوت کنم؛ دنیایی که در آن، جستجوی حقیقت و تقرب به خداوند، محور زندگیام بوده است. این روایتها نهتنها شرح زندگی شخصی من، بلکه بازتابی از عمق معرفت دینی، تعهد معنوی و تأثیرگذاری فرهنگی و اجتماعی است که در مسیر سلوک به دست آمده است.
درنگ: این خاطرات، بازتابی از عمق معرفت دینی و تعهد معنوی است که با زبانی صمیمی و در عین حال فاخر، برای دعوت به تأمل در حقیقت و تقرب به خداوند نگاشته شده است.
بخش اول: دیدار با عظمت الهی
دعای محبوبین و رضایت به مقدرات
، در خلوت کودکیام، هنگامی که قلبم هنوز از غبار دنیا پاک بود، لحظهای را تجربه کردم که گویی با خداوند به گفتوگو نشستم. در آن لحظه، دستهایم را به سوی آسمان بلند کردم و با جسارت کودکانهای گفتم: «خدایا! هر آنچه میتوانی، انجام بده!» اما بهسرعت پشیمان شدم، چرا که دریافتم این سخن، پرسشی عمیق است که نیاز به ملاحظه و تبصره دارد. در آن لحظه، عجز و کوچکی خود را در برابر عظمت الهی دریافتم. این تجربه، مرا به این باور رساند که هرچه انسان به خداوند نزدیکتر میشود، عظمت او را بیشتر درک میکند و حقارت خویش را عمیقتر مییابد.
محبوبین، آنانی که قلبشان در محبت الهی غرق است، دعا را نه برای خواستههای شخصی، بلکه از سر ادب و امتثال امر الهی بهجا میآورند. زبان حالشان این است: «خدایا! ما به مقدرات تو راضی هستیم و میدانیم که تو هیچگاه کار عبث انجام نمیدهی.» این رضایت، نشانهای از تسلیم کامل در برابر حکمت و عدالت الهی است. برخلاف انسانها که دستشان باز است و گاه به کارهای بیهوده دست میزنند، خداوند تنها بر اساس حکمت و طهارت عمل میکند. این تفاوت، آزادی انسان را در برابر عصمت الهی آشکار میسازد.
در قرآن کریم آمده است:
قَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ
(سوره سبأ، آیه ۱۳: اندکی از بندگانم سپاسگزارند.)
این آیه به ما میآموزد که شکر عمیق، که در قالب «شَکُور» بیان شده، مرتبهای والا از معرفت است. شاکر بودن، سپاس از نعمتهاست، اما شکور بودن، سپاسی است که از عمق جان برمیخیزد و تنها در اندکی از بندگان یافت میشود.
درنگ: رضایت به مقدرات الهی و شکر عمیق، نشانهای از تقرب به خداوند و درک عظمت اوست.
مراتب متعالی معنوی
در تأملاتم به این پرسش رسیدم که آیا مرتبهای بالاتر از «شَکُور» بودن وجود دارد؟ قرآن کریم، این کتاب عظیم، به صراحت از چنین مرتبهای سخن نگفته است، اما در علم فلسفه، وجود چنین مراتبی را اثبات کردهایم. شاید میلیاردها سال بعد، انسانی با چنان مقامی پا به عرصه وجود بگذارد که معرفتش فراتر از شکر و سپاس باشد. این انسانها، که شاید در آیندهای دور ظهور کنند، تجلی کامل معرفت الهی خواهند بود.
در درسگفتارهایم، گاه از سادگی و بلاهت برخی معارف سخن گفتهام. زندهدلی این معارف در سادگی آنهاست، اما نباید این سادگی را با سطحینگری اشتباه گرفت. معارف حقیقی، نیازمند عمق علمی و روشمندی است تا از آسیبهای معنوی و روانی جلوگیری شود.
بخش دوم: نقد علوم غیرمعتبر و چالشهای سلوک
خاطره طلبه و علوم غریبه
چندی پیش، با طلبهای دیدار کردم که ده سال از عمرش را صرف آموختن علوم غریبه کرده بود. او با اشتیاق نزد استادانی درس خوانده بود که به گمانش، عالمان بزرگی بودند. اما در نهایت، جز حسرت و سرخوردگی چیزی نصیبش نشد. به او گفتم: «این علوم، مانند مثلثها و علائم ضرب، بیاساس و بیفایدهاند. عمر خود را با این کارها هدر نده.» او از اقوامش پول قرض گرفته بود و همه را در این راه بیثمر هزینه کرده بود. این تجربه، مرا به این باور رساند که علم دینی باید بر پایه معارف معتبر و شریعت استوار باشد.
ما طلبهها از شهریه مرکز علم ارتزاق میکنیم و باید در درجه اول به شریعت پایبند باشیم. شریعت، پایهای است که ما را به سوی معرفت و خدمت هدایت میکند. علوم بیاساس، تنها عمر را هدر میدهند و انسان را از مسیر حقیقت دور میکنند.
درنگ: علم دینی باید بر شریعت و معارف معتبر استوار باشد تا از هدررفت عمر و انحراف جلوگیری شود.
خطرات سلوک بدون آمادگی
سلوک عرفانی، مسیری است که نیازمند آمادگی روحی و علمی است. بسیاری نمیتوانند به مدارج بالاتر صعود کنند، زیرا بدون آمادگی، دچار آسیب میشوند. حکمت الهی در وحی، چنان دقیق و حسابشده است که با فهم و ظرفیت انسانها سازگار باشد. قرآن کریم، آیاتش را به تعداد آدمیان روی زمین نازل کرده، اما علم بشر محدود است:
وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا
(سوره اسراء، آیه ۸۵: جز اندکی از دانش به شما داده نشده است.)
این محدودیت، ما را به تواضع در برابر علم الهی دعوت میکند. خداوند نیازی به اثبات دانش خود ندارد، برخلاف بشر که گاه در علم، فخر میفروشد.
بخش سوم: تأملات تاریخی و اجتماعی
غربای امت و آینده بشر
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «طوبی لِغُرباءِ اُمَّتی، طوبی ثُمَّ طوبی»، و این سخن را هفت بار تکرار کردند: «خوشا به حال غریبان امتم!» این غریبان، شاید انسانهایی باشند که در آیندهای دور، با کمال معنوی و معرفتی، ظهور کنند. اما گاه فکر میکنم بشر همچنان در جهل و عقبماندگی درجا میزند و الگوهای منفی تاریخ تکرار میشوند.
جهان، هنوز در آغاز راه است. زمین نابود نمیشود و شاید میلیاردها سال بعد، انسانهایی با کمالات بینظیر ظهور کنند. این انسانها، که فراتر از شَکُورند و علمشان کثیر است، چه ویژگیهایی دارند؟ قرآن کریم، کتابی است برای هدایت، اما شاید کتاب این انسانها، معارفی متعالیتر باشد که هنوز آشکار نشده است.
درنگ: غریبان امت، انسانهای والامقامی هستند که با کمال معنوی، در آیندهای دور ظهور خواهند کرد.
نقش عالمان دینی در تاریخ
در طول تاریخ، عالمان دینی و حکام، گاه با یکدیگر همکاری داشتند. عالمان به حکام مشروعیت میدادند و حکام به عالمان اجازه فعالیت. اما شیعیان، به دلیل اعتقاد به عصمت و عدالت، از درگیریهای سیاسی پرهیز کردند و گاه سکوت را ترجيح دادند. در باب حکومداری، سه نظریه مطرح بود: استبداد، مشروطه و مشروعه. عالمان گذشته، با خودآگاهی، ناتوانی خود را در امر حکومداری درک کردند و از تشکیل حکومتی دینی پرهیز نمودند.
حوزههای علمیه، با رواج درس و بحث، به عالمان و طلاب هویت بخشیدند. اما مشکلات مالی، طلاب را به سوی منبر و روضهخوانی سوق داد. این حرفه، راهی برای تبلیغ دین و تأمین معاش شد. بعدها، انقلاب ۵۷، نقش طلاب را گسترش داد و آنها را به حمایت از آرمانهای دینی و اجتماعی دعوت کرد.
بخش چهارم: ارزشهای الهی و پوچی دنیا
اهل الله و بیارزشی دنیا و آخرت
خداوند بهشت را با تمام نعمتهایش آفریده است:
فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ
(سوره مؤمنون، آیه ۱۴: پس تبارک الله، بهترین آفرینندگان.)
اما برای اهل الله، دنیا و آخرت ارزشی ندارد. آنها تنها در پی قرب الهیاند. در گفتوگویی با یکی از عالمان بزرگ، از نعمتهای بهشتی سخن گفتم. او فرمود که این آیات، سند و قبالهای برای بهشتاند، اما مراد واقعی، شاید چیزی فراتر از نعمتهای مادی باشد.
برای اهل الله، دنیا و آخرت، هر دو بیارزشند. آنها در پی معرفتیاند که دنیا و آخرت را در نظرشان کوچک میکند. این معرفت، همان است که عارف را دیوانه وار به سوی خداوند میکشاند.
درنگ: برای اهل الله، تنها قرب الهی ارزش دارد و دنیا و آخرت در برابر این معرفت، بیارزشند.
جمعبندی
این خاطرات، روایتی از سفر معنوی و علمیام در مسیر شناخت خداوند و حقیقت است. از تجربه کودکیام در برابر عظمت الهی تا تأملاتم در باب شریعت و سلوک، هر لحظه از این سفر، مرا به سوی معرفتی عمیقتر هدایت کرده است. علم دینی، با تأکید بر شریعت، اخلاص و تواضع، راهی است که سالک را به تقرب الهی میرساند. امیدوارم این گفتگوهای صمیمی، شما را نیز به تأمل در این مسیر دعوت کند.
با نظارت صادق خادمی