متن درس
گفتگوهای صمیمی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، جلسه ۱۲۰۸
مقدمه
این مجموعه از خاطرات، روایتهایی است که در خلال درسگفتارهایم بهصورت گذرا بیان شدهاند و اکنون با نگاهی ژرفتر، بازگو میشوند تا تأملاتی عمیق در معارف دینی، عرفانی، و اجتماعی را به مخاطب عرضه کنند. هر خاطره، دریچهای است به سوی تجربههای زیستهای که با رنگ و بوی معنویت، حکمت، و مسئولیت اجتماعی درآمیختهاند. این روایتها نهتنها بازتابدهنده مشاهدات روزمره من، بلکه تلاشی برای تبیین مفاهیم عمیق دینی با زبانی صمیمی و نزدیک به دل است.
بخش اول: شلوغکاری و گفتوگو با عالم دینی
روزی در محضر یکی از عالمان بزرگ، ما جوانان با شور و هیجان، کمی شلوغکاری میکردیم. آن عالم با نگاهی پر از تعجب گفت: «چگونه جرات چنین کاری دارید؟» پاسخ دادم: «حاجآقا، داستان شما و پاسبان، مانند حکایت آدمی و سگ است. سگ از انسان میترسد و انسان از سگ، اما هر دو این ترس را در دل دارند.» او با خندهای گفت: «من از پاسبان میترسم!» گفتم: «او نیز از شما میترسد، اما شما به این ترس او آگاه نیستید. تنها به ترس خودتان توجه دارید.» این گفتوگو مرا به تأمل واداشت که چگونه ترسهایمان، گاه از ناآگاهی به تأثیر متقابل در روابط انسانی سرچشمه میگیرد.
درنگ: عرفان اسلامی بر آگاهی از تأثیرات متقابل در روابط اجتماعی و مدیریت ترسهای غیرمنطقی از طریق توکل و تقویت نفس تأکید دارد.
این خاطره، که در درسگفتارهایم بهصورت گذرا ذکر شده بود، نشاندهنده عمق نگاه روانشناختی در علم دینی است. ما باید با اصلاح تصورات نادرست، اعتماد به نفس را در خود تقویت کنیم و از تمثیلهای ساده برای تبیین مفاهیم پیچیده بهره ببریم.
بخش دوم: عالمی با آرزوی محال
در گذشتههای دور، عالمی بود که با وجود نیکسرشتی، ذهنش اندکی پریشان بود. او با اطمینان میگفت: «میخواهم دختر شاه را به همسری بگیرم. همهچیز آماده است، فقط مانده که آنها اعلام کنند!» این سخن، هرچند سادهلوحانه، از قلب پاک او برمیخاست. به او گفتم: «آقا، این کار نیاز به تأمل بیشتری دارد.» این ماجرا مرا به فکر فرو برد که چگونه توهمات غیرواقعی میتوانند ذهن انسان را از واقعیت دور کنند.
درنگ: علم دینی بر واقعبینی و پرهیز از توهمات غیرواقعی در تصمیمگیریها تأکید دارد، و با مهربانی باید افراد را به سوی حقیقت هدایت کرد.
این روایت، که در درسگفتارهایم اشارهای کوتاه به آن داشتم، نشاندهنده اهمیت تشخیص بین خیال و واقعیت در مسیر رشد معنوی است. عرفان اسلامی ما را به سوی تصمیمگیریهای منطقی و مبتنی بر حکمت دعوت میکند.
بخش سوم: شایعات رسانهای و هدیهای پرسشبرانگیز
روزی از تلویزیون شنیدم که فردی به دلیل خوشآمدن رفتارش، ماشینی گرانقیمت، شاید به ارزش چهل میلیون، دریافت کرده بود. با خود اندیشیدم: آیا این هدیه، صلهای مشروع است یا رشوهای در لباس هدیه؟ اگر صله باشد، اشکالی ندارد، اما اگر نیت رشوه در کار باشد، سخن دیگری است. این پرسش مرا به تأمل در مرز باریک میان صله و رشوه واداشت.
درنگ: علم دینی بر اهمیت نیت در مشروعیت اعمال و پرهیز از رشوه تأکید دارد، و شایعات باید پیش از قضاوت بررسی شوند.
این خاطره، که در خلال درسگفتارهایم مطرح شد، نشاندهنده لزوم دقت در مسائل شرعی و اخلاقی است. ما باید پیش از پذیرش اخبار، صحت آنها را بررسی کنیم و از اسراف و رفتارهای غیرمشروع بپرهیزیم.
بخش چهارم: فریاد فقر از رادیو
روزی از رادیو شنیدم زنی با گریه میگفت: «گرسنهایم، شبها بدون شام سر بر بالین میگذاریم.» این فریاد، دل مردم را به درد آورد. شنوندگان گفتند: «آدرسش را بدهید، اگر دولت به او نمیرسد، ما کمک میکنیم.» این ماجرا مرا به فکر فرو برد که چگونه فقر، وظیفهای سنگین بر دوش جامعه میگذارد. دینداری، بدهکاری معنوی است؛ اما این بدهکاری، نعمتی است که ما را به سوی خدمت به دیگران سوق میدهد.
درنگ: عرفان اسلامی بر مسئولیت اجتماعی و کمک به نیازمندان بهعنوان وظیفه دینی تأکید دارد.
این روایت، که در درسگفتارهایم به آن اشاره کردهام، مرا به یاد مسئولیتهای اجتماعیمان میاندازد. علم دینی ما را به پاسخگویی به نیازهای جامعه و کاهش رنج دیگران دعوت میکند.
بخش پنجم: زنسالاری در فیلمها
فیلمی در ماه رمضان دیدم که مردی پیشبند به کمر بسته، در آشپزخانه ظرف میشست و غذا میپخت. در صحنهای دیگر، در مجلسی، زنان در بالا نشسته بودند و مردان در پایین. این چیدمان، گویی پیامی حسابشده داشت. زنسالاری در جامعه ما در حال رشد است، و این فیلمها نشانهای از این تحولاند. اما عرفان اسلامی بر تعادل در روابط خانوادگی و احترام متقابل تأکید دارد.
درنگ: علم دینی بر تعادل در روابط خانوادگی و پرهیز از افراط و تفریط در نقشهای جنسیتی تأکید دارد.
این مشاهدات، که در درسگفتارهایم به آنها اشاره کردهام، مرا به تأمل در تغییرات فرهنگی و تأثیر آنها بر جامعه دینی واداشت. ما باید با حکمت، تعادل را در روابط انسانی حفظ کنیم.
بخش ششم: ذکر حضرت زهرا (س) در زندان
در زندان، هنگامی که تحت فشار بودم، ذکر ائمه (ع) را زمزمه میکردم، اما وقتی به ذکر حضرت زهرا (س) میرسیدم، گویی جسمم متلاشی میشد. چنان بود که انگار آیه لَوْ أَنْزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ (قرآن کریم، سوره حشر، آیه ۲۱) بر من نازل شده بود: «اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم، آن را از خشیت خدا خاشع و متلاشی میدیدی.» جرات بر زبان آوردن ذکر ایشان را نداشتم، اما قلبم به ایشان اقتدا میکرد.
درنگ: عرفان اسلامی بر مقام والای معصومین، اعم از زن و مرد، و تأثیر معنوی ذکر ایشان تأکید دارد.
این تجربه، که در درسگفتارهایم به آن اشارهای داشتم، نشاندهنده عمق تأثیر معنوی معصومین (ع) بر قلب مؤمن است. معصوم، چه مرد و چه زن، در هدایت ما یکسان است.
بخش هفتم: روانکاوی و دیوانگان
استادی در روانکاوی داشتم که میگفت: «دیوانگان یکدیگر را خوب میشناسند. با نگاهی به چشمان هم، میفهمند کدامیک باید اطاعت کند.» در تیمارستان، دیوانگان دعوا نمیکردند، زیرا بدون ظاهرسازی، جایگاه یکدیگر را درک میکردند. این مشاهدات مرا به فکر فرو برد که چگونه صداقت درونی، حتی در میان کسانی که عقلشان کامل نیست، میتواند نظمی طبیعی ایجاد کند.
درنگ: علم دینی بر صداقت درونی و تأثیر آن در ایجاد نظم اجتماعی، حتی در شرایط پیچیده، تأکید دارد.
این خاطره، که در درسگفتارهایم به آن اشاره کردهام، نشاندهنده عمق نگاه روانشناختی در علم دینی است. ما باید از صداقت و سادگی در روابط انسانی الگو بگیریم.
بخش هشتم: تلاش رفتگران و درس عزت نفس
مرحوم حاجی سبزواری میگفت: «روزی در برف و باران، سرم را از خانه بیرون کردم و دیدم گاوی برای یک کیلو شیر به صحرا میرود. با خود گفتم: من که از آن گاو کمتر نیستم!» این سخن مرا به یاد رفتگرانی میاندازد که در ماه رمضان، روزهدار و با دهانی بسته، خیابانها را جارو میکنند. این تلاش، مرا به تأمل در عزت نفس و تعهد به وظیفه واداشت.
درنگ: عرفان اسلامی بر عزت نفس و تعهد به وظایف، حتی در شرایط دشوار، تأکید دارد.
این روایت، که در درسگفتارهایم ذکر شده، مرا به یاد ارزش کار و تلاش در مسیر دینداری میاندازد. علم دینی ما را به الگوگیری از مخلوقات و تقویت اراده دعوت میکند.
بخش نهم: نقد بینظمی در علم دینی
گاه در جلسات دینی، حضور افراد بینظم بود. شنبه یکگونه، یکشنبه گونهای دیگر، و دوشنبه به شکلی دیگر. درسها گاه تعطیل میشد، اما طلبهای را اگر به چوب ببندی، نمازش را میخواند. این تفاوت مرا به فکر فرو برد که چرا آموزش دینی گاه به اندازه عبادات جدی گرفته نمیشود؟ اگر رفتگری دو روز بینظمی کند، مواخذه میشود، اما در علم دینی، گاه این بینظمی نادیده گرفته میشود.
درنگ: علم دینی بر نظم و انضباط در فعالیتهای علمی و دینی و التزام به آموزش بهعنوان وظیفهای همتراز با عبادات تأکید دارد.
این تأمل، که در درسگفتارهایم مطرح شده، نشاندهنده اهمیت استمرار در آموزش دینی است. ما باید با نظم و تعهد، به وظایف علمی خود پایبند باشیم.
بخش دهم: ولایت و نظام اجرایی
در کودکی، در مدرسه، ناظم و مدیر نقشهای متفاوتی داشتند. ناظم، مجری نظم بود و مدیر، هدایتگر فکری. این تمایز مرا به تأمل در تفاوت ولایت و نظام اجرایی واداشت. ولایت، نظامی معنوی است، اما نظام اجرایی باید تابع آن باشد. گاه ناشیگری یا خودمحوری، نظام را به خطر میاندازد، و این به زیان همه است.
درنگ: علم دینی بر هماهنگی بین ولایت معنوی و نظام اجرایی و اولویت مصلحت نظام دینی بر منافع شخصی تأکید دارد.
این خاطره، که در درسگفتارهایم به آن اشاره کردهام، مرا به اهمیت مدیریت مبتنی بر تقوا و حکمت رهنمون ساخت. ما باید نظام دینی را با حرفهایگری و تقوا حفظ کنیم.
جمعبندی
این مجموعه از خاطرات، که از درسگفتارهایم برگرفته شدهاند، تلاشی است برای بازنمایی تجربههای زیستهای که در آنها، معارف دینی، عرفانی، و اجتماعی در هم تنیدهاند. از گفتوگو با عالمان دینی گرفته تا تأمل در تلاش رفتگران و نقد بینظمی در علم دینی، هر روایت، دعوتی است به تأمل در مسئولیتهایمان. این خاطرات، نهتنها بازتابدهنده عمق نگاه معنوی و علمی من، بلکه راهنمایی برای زیستن با حکمت و تعهد در مسیر دینداری است.
با نظارت صادق خادمی